تصور عبادت در اسلام
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم * بسم الله الرحمن الرحیم * و ماخلقت الجن والإنس إلا لیعبدون * صدق الله العظیم
(نه آفریدم جن و انس را مگر برای اینکه مرا عبادت کنند…) پر خطورت ترین پدیده در آفرینش انسان این است که یگانه هدف وجود او پرستش آفریننده اش است. بمعنای اینکه بجز عبادت خداوند متعال هیچ شغل دیگری نباید داشته باشد، در غیر آن هدف آفرینش خود را ادا نکرده سزاوار عقاب خواهد بود !
همایون غفوری
انسان یک مخلوقی از مخلوقات بی پایان رب ذوالجلال است. وی نیز چون سایر مخلوقات در برابر خالقش ناتوان و لاچار است. حق پرسش ندارد که چرا آفریده شده است و نه حق پرسش این دارد که خالقش چرا او را صرفا برای عبادتش آفریده است. چنانکه هیچ مخلوقی حق ندارد و نه رسایی به آن دارد…
پس بیایید ببینیم که چاره چیست ؟ انسان چگونه آن خالق جبار ومتکبر را تا دم مرگ بپرستد تا سزاوار عقابش قرار نگیرد و هدف خلقتش را بجا آورده باشد.
ولا تموتن الا و انتم مسلمون… هشدار ! مرگ بسوی تان راه نیابد مگر اینکه شما را مسلمان یابد… چه کسی میتواند که کیفیت و زمان مرگش را خودش تعیین کند ؟! سوال محیریست مگربا امعان نظربحقیقت اسلام وهدف زندگانی بشرمیتوان به آسانی جواب آنرا دریافت. با تصور اینکه عبادت تنها نماز خواندن و روزه گرفتن یا ادای سایر شعایر تعبدی باشد، آیا امکان دارد از زمان مکلف شدن که بعد از سن بلوغ آغاز میگردد تا دم مرگ نماز بخوانیم، روزه بگیریم و سایرشعایرتعبدی را ادا کنیم ؟ درحقیقت میخواهم بگویم که آیا همین عبادت خداوند است ؟ آیا همین اسلامی است که خداوند ما را در موردش هشدار داده که هوش کنید نمیرید مگرمسلمان.
بعبارۀ دیگر هوش کنید نمیرید مگردرحال نمازخواندن یا روزه بدهان ؟ اگرچنین است آیا میتوانیم که همه زندگانی را درین مراسم بگذرانیم ؟ با شناسایی سایر اوصاف آن خالق جبّار ومتکبر میتوانیم بدانیم که هرگزچنین نیست. آن خالق جلت عظمته علیم وحکیم نیز است. او که انسان را خلق کرده و برایش هشدار داده که هوش کرده باش که ترا فقط برای عبادتم خلق کرده ام، او سبحانه و تعالی توانایی های این مخلوقش را نیزمیداند. بنابرین محال است که عبادت خداوند منحصر در ادای نباید ازین غافل شویم که آن خالق متعال که جبار ومتکبر، قهار ومتعال است، آن خالق درعین زمان غفور ورحیم، رؤوف وکریم نیز است. آن حکیم ودانا که این بندۀ ناتوانش را امر نموده که تا دم مرگ عبادت وی بکند، او بخشاینده ومهربان هم است.شکلی چند مراسم باشد. درحقیقت عبادت، گذراندن زندگی مطابق فرامین آن خدای علیم وحکیم است. یک باریکی دیگر را نیزنباید نظرانداز کنیم : نباید ازین غافل شویم که آن خالق متعال که جبار ومتکبر، قهار ومتعال است، آن خالق درعین زمان غفور ورحیم، رؤوف وکریم نیز است. آن حکیم ودانا که این بندۀ ناتوانش را امر نموده که تا دم مرگ عبادت وی بکند، او بخشاینده ومهربان هم است.
اگر تحت تأثیر فطرت مخلوط از روح وخاک، آن بنده گاهی غافل شود و گناهی از نزدش سر زند، با اطمینان کامل بحضور آن خالقش رجوع میتواند تا طلب عفو کند. که طلب عفو نیز، برخی از عبادتش محسوب میگردد بلکه بهتر از عبادت کسی که نه مرتکب خطایی شود و نه توبه و استغفار کند !
سپس عبادت چیز دیگریست. عبادت امتناع از نواهی و امتثال به اوامر آن خالق است. عبادت شوقیست بسوی نور. عبادت خوفیست از سوز آن نور. عبادت امیدیست در فراز آن نور.
اگرعبادت تنها نماز و روزه، زکات و حج میبود، برای آن انسانی که در فطرتش شهوات و حب الدنیا و زینة الحیاة جاگزین شده است، طاقت فرسا میبود. چگونه امکان دارد آن انسانی که بشهادت خالقش ” ضعیف ” خلق شده است، بیست و چهار ساعت روبسجده باشد، همیشه روزه داشته باشد و همه وقت از مال خود چگونه امکان دارد آن انسانی که بشهادت خالقش ” ضعیف ” خلق شده است، بیست و چهار ساعت روبسجده باشد، همیشه روزه داشته باشد و همه وقت از مال خود جبرا صدقات بدهد ؟ درآنصورت یقینا که راه نجات برایش وجود نداشت مگر اینکه خالقش او را مرحمت لطف میفرمود.جبرا صدقات بدهد ؟ درآنصورت یقینا که راه نجات برایش وجود نداشت مگر اینکه خالقش او را مرحمت لطف میفرمود. اگر زندگی انسان را به سفری تشبیه کنیم که تا دم مرگ تمام ناشدنی است، دارای نشیب و فرازی است، منازل و راحتگاه هایی دارد… سپس ارکان فریضوی نماز و روزه، زکات وحج را بهمان راحتگاه ها تشبیه دهیم، به آسانی درک خواهیم نمود که انسان میتواند به آسانی آن خدا را تا دم مرگ عبادت کند…
چنانکه رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده اند که ایمان هفتاد و چند شعبه ای دارد که اعلی ترینش قول ” لا اله الا الله ” و ادنی ترینش دور کردن اذیت از راه مردم است، که شامل ترین تعریف اسلام همین است. میبینیم که تمامی شب و روز یک انسان را همین جملۀ کوتاه در بر میگیرد : یک فرد صبح هنگام آذان از خواب بیدار مشود، نظافت ظاهری جسمش را کامل نموده بسوی مسجد روان میشود و فریضۀ فجر را ادا کرده بخانه برمیگردد. از رزقی که خداوند برایش عطا نموده افطار میکند و از خانه بقصد کسب حلال و خدمت جامعه خارج میشود. قبل از خارج شدن، پدر و مادر، اهل و عیال را با دهن متبسم وداع میکند.
در خارج از خانه به هر آشنا و نا آشنا سلام میدهد، یا سلامش را وعلیک میگوید. لبخند خوش آیندی بر دهن دارد. هرشحص فکر میکند که قریب ترین دوستش همین است. هیچ شخصی را اذیت نمیکند و برعکس هر کسی که او را ناراحت کند وی عفو و درگذر میکند. نیکخواه همه است. دروغ نمیگوید غیبت کسی بدهان نمی آورد سخن چینی نمیکند به غیر محرم نگاه نمیکند و از اماکن مشبوهه دوری میورزد.
درکسب و کار تزویر وغشاشی نمیکند. شخصی را که در ادای نمازسهل انگار است به نمازتشویق میکند. شخصی دیگری را که نافرمان والدین است ازعواقب وخیم نافرمانی والدین متنبه میکند. شخصی دیگری که شراب مینوشد او را از شراب نوشی منع میکند. به آسانی دسترسی به زنا و سرقت پیدا میتواند، مگر از خدا خوف دارد و به آن اعمال شنیع نزدیک هم نمیشود یا تصورش را هم نمیکند.
همیشه خدا را بیاد دارد. قبل و بعد از هر کار اذکار مأثوره را میخواند. شامگاه دباره بخانه برمیگردد و با لب خندان اهل خانه را سلام گفته امور خانوادگی را انجام میدهد و تا فردای آن روز در خدمت آنها و در تربیۀ ایشان قرار دارد… وبه این ترتیب بنحوی در اعمار زمین برمبنای خلافتی که خالقش او را به آن گماشته است، سهیم میگردد. حالا میبینیم که فرد مذکور چونکه در کاری مشغول است که ظاهرا همه اش اعمال دنیوی بنظر می آید و مربوط به امور معاشی و زندگی شخصی اوست، اما همه را مطابق اوامر و نواهی خداوند متعال سپری نموده است، سپس آن شخص عبادت نموده است.
ولی چون کارش جسمانی است و درآن خسته میشود، و تصور خودش نیز از همه اعمال فوق الذکر این است که همه اش تعاملات دنیوی محض است، سپس نیاز به این دارد تا لحظاتی را فقط و فقط با خدا تعامل و با او راز و نیاز کند. و همیشه بیاد داشته باشد که او بندۀ خدایی است و نیاز مند به اوست تا او را در اعمالش توانایی بخشد. سپس به او رو میگرداند و لحظات روحانی خالصی را در شکل نماز و تسبیح و ذکر و زکات و روزه یا حج سپری میکند.
بعبارۀ دیگر زندگی یکفرد مسلمان شبیه سفریست که انسان در زندگی روزمره طی میکند و عبادات یکفرد مسلمان شبیه استراحت گاه هاییست که در راه مسافر قرار دارد. مسافر صبح از خانه بیرون میشود و به راه می افتد. بعد از طی نمودن مسافه ای خسته میشود و خود را نیازمند به غذا و آب میبیند. وسیلۀ نقلیه اش نیز ضرورت به مواد سوخت یا علف دارد. در سر راه مسافر خانه هایی است که او میتواند درآن لحظاتی را سپری کند تا برای مواصلت سفر نفس جدیدی بگیرد و توانایی پیدا کند تا او را قابلیت استمرار بخشد. او درآن استراحت گاه ها بار بار توقف میکند، خود را و نیز وسیلۀ نقلیه خود را دباره آماده میکند. زندگی مسلمان عینا شباهت به آن مسافر دارد.
از روزی که مکلف به اتباع فرامین الهی میگردد، درک میکند که سفری پیش رو دارد که انتهایش را جز خالقش کسی دیگری نمیداند. او فقط اینقدر میداند که سفر آغاز شده است و در هر لحظه امکان رسیدن به هدف متوقع است. والدین مسلمان اطفالشان را از خوردسالی به این سفر عادت میدهند و ایشان را در برخی از سفر، گاه گاه با خود میگیرند.
ایشان را با خود بمسجد میبرند و در ماه رمضان آنها را به گرفتن چند روزه ای عادت میدهند، بعضی اوقات ایشان را مقدار پولی میدهند تا برای محتاجی بدهند و گاه گاهی هم ایشان را در حلقات درسی اسلام فهمی همراه میداشته باشند تا از همان زمان طفولیت ذهن آنها آمادۀ تقبل و استمراریت در آینده شود. انسان مسلمان طی سفر در مسیر راه همه اوامر خدا را مراعات میکند و از همه نواهی وی اجتناب میورزد.
چون سفرش مانند سفر حقیقی یک مسافر خسته کن و دشوار است و توشه ایکه در شکل صبر و تحمل و استقامت با خود دارد زود به پایان میرسد، وی نیز مانند مسافر حقیقی نیازمند به تجدید توانایی و استزاده به توشۀ جدید است. در مسیر راه به ستیشن (راحتگاه ) هایی نیاز دارد تا از آنجا بخاطر راحت و کسب نیروی جدید استفاده کند. تفاوت میان او و مسافر دنیوی این است که ستیشن های مسافر حقیقی بشکل استراحتگاه ها و مسافرخانه هاست، ولی سفر فرد مسلمان راحتگاه هایی از نوع دیگری دارد : مناجات با خدا. عذر و نیاز در تنهایی با خدا. طلب زاد فقط از نزد خدا… که این همه بشکل عبادات فرضی و سنت و نوافل در شکل نماز، روزه، زکات، حج و صدقات. مخصوص کردن لحظاتی از شب و روز را بنام اوقات عبادت، یا چند باری ادای مراسم نماز بشکل پروتوکول روتینی، و متبقی اوقات را هر چه که دل بخواهد انجام دادن، پول و وقت را در هرچه که دل بخواهد بمصرف رساندن، باز دعوای این کردن که مکلفیتهای دینی بصورت کامل ادا گردیده است… کسیکه چنین می اندیشد و تصورش از اسلام همین است، او در حقیقت دین خداوند را نشناخته است.انجام میشود. در شکل نماز، روزه، زکات، حج و صدقات. مخصوص کردن لحظاتی از شب و روز را بنام اوقات عبادت، یا چند باری ادای مراسم نماز بشکل پروتوکول روتینی، و متبقی اوقات را هر چه که دل بخواهد انجام دادن، پول و وقت را در هرچه که دل بخواهد بمصرف رساندن، باز دعوای این کردن که مکلفیتهای دینی بصورت کامل ادا گردیده است… کسیکه چنین می اندیشد و تصورش از اسلام همین است، او در حقیقت دین خداوند را نشناخته است. او مانند خادمی است که کارفرما و بادارش او را درعوض معاش نهایت سخاوتمندانه به نوکری همیشگی گرفته است تا هر لحظه در خدمت و حکمفرمایی وی قرار داشته باشد، او برایش همه آسایشهای زندگی را تهیه کرده باشد، برای خودش و عیالش مسکنی مهیا کرده باشد همه مصارف علاج و لباس را نیز او بعهده گرفته باشد. مگر آن نوکر روزانه فقط چند باری نزد این بادار حاضر شود و مراسم سلامی و احترامات را اجرا کرده بعد ازآن مشغول کار دلخاه خود شود، هرچه دلش بخواهد همان بکند وهرجا که بخواهد برود، حتی اینکه نزد شخص دیگری نیز نوکر شود و بیشترین وقت زندگی را در خدمت آن بادار دوم بگذراند… در جانب مقابل کسیکه گوشه میگیرد و شب و روز را در قرآن خوانی سپری میکند، نمازهای پیاپی میخواند و صدها هزار تسبیحات و وردهای گوناگون میخواند، این نیز روح اصلی دین خدا را نشناخته است. این مانند شخصی است که به نگهبانی و بازرسی باغی گماشته شده و صاحب باغ برایش هدایت نامه ای سپرده که مطابق آن باغ را حفاظت کند، مگر او شب و روز دست بسته در حضور مالک باغ ایستاده است و رسم سلامی اجرا میکند چند لفظی در مدح او میگوید و هدایتنامه ای که ازآن باید در حفاظت، ترتیب و تنسیق باغ استفاده میشد آنرا شب و روز در حضور آن مالک ترنم میکند و از باغ بکلی حفاظت نمیکند و آنرا کاملا اهمال کرده و در معرض خطر قرار داده است. حیوانات، پرندگان و راهروان بیگانه باغ را مورد استفادۀ سوء قرار داده اند. که نتیجۀ حتمی این کار به تباهی باغ می انجامد..
بنابرین عبادت در تصور اسلامی یک نظریۀ شامل و دربر گیرندۀ همه زندگی انسان است. چنانکه رسول الله صلی الله علیه و سلم باری فرموده اند : و فی بضع احدکم صدقة… در معاشرت ازدواجی هم انسان اجر میگیرد… شواهد و دلایل در مورد شمولیت عبادت در قرآن و حدیث نبوی بتعداد هزار هاست ولی من بمنظور اختصار مضمون فقط همان یک حدیث انحضرت صلی الله علیه و سلم را نقل کردم که بزرگترین دلالت کننده درین مورد است. دینی که معاشرت ازدواجی هم درآن عبادت شمرده شود و موجب اجر باشد، شما از آن دین چه تصوری گرفته میتوانید ؟! ازینجاست که بندۀ مسلمان میتواند درهر حالت و هر وقت و هر جایی مشغول عبادت خدا باشد. فلا تموتن الا و انتم مسلمون… صدق الله العظیم.