آیا سوگند خوردن جایز است؟

سوگند، از این نظر که شارع آن را خواسته باشد یا از آن نهی کرده و یا آن را مباح دانسته باشد به پنج نوع تقسیم می‌شود: سوگند واجب، مندوب، حرام، مکروه و مباح. در قسمت‌های ذیل در مورد همه‌ی انواع قسم، به اختصار در حد آشنایی صحبت می‌کنیم.

نوع اول: سوگند واجب
این نوع سوگند، سوگندی است که باعث رهایی بی‌گناهی از هلاکت و اذیت می‌گردد، اگرچه شخص در این نوع سوگند، ایهام به کار برده باشد [ایهام یعنی بکار بردن کلمه یا جمله‌ای که دو معنا داشته و شخص، معنای دور آن را مدنظر داشته باشد]. دلیل مشروعیت این نوع سوگند حدیث سوید بن حنظله است که گفت: «برای دیدار پیامبر صلی الله علیه وسلم بیرون رفتیم در حالی که وائل بن حجر با ما بود. در این احوال بود که شخصی که دشمن وائل بود، او را گرفت ولی همراهان ما سوگند خوردن به خاطر نجات او را گناه دانستند و سوگند نخوردند، ولی من برایش سوگند خوردم که او برادر من است. سپس پیش رسول‌الله صلی الله علیه وسلم آمدیم و من به او عرض کردم که دیگران سوگند خوردن را گناه دانستند و سوگند نخوردند ولی من سوگند خوردم که او برادر من است و پیامبرصلی الله علیه وسلم در جواب فرمود: راست گفتی، مسلمان برادر مسلمان است. [در این حدیث منظور سوید از برادر، برادر دینی بوده در حالی که دشمن وائل از گفته‌ی او برادر خونی بودن را برداشت کرده و به همین دلیل، وائل را آزاد کرده است».«المغنی»، ج 8، ص 680.

نوع دوم: سوگند مندوب
این نوع سوگند، سوگندی است که مصلحتی از قبیل اصلاح بین دو نفر درگیری یا برطرف‌سازی حقد و کینه از قلب انسان مسلمانی نسبت به شخص کینه‌توزی یا دفع شری، به آن بستگی داشته باشد. این نوع سوگند به این دلیل مندوب است که انجام این امور، مندوب است و سوگند، راه را برای رسیدن به آنها هموار می‌کند در نتیجه خود سوگند نیز حالت مندوب به خود می‌گیرد. «المغنی»، ج 8، ص 680.

نوع سوم: سوگند حرام
و آن سوگند دروغ است و خداوند متعال در این آیه‌ی کریمه آن را نکوهش کرده است:
و یحلفون علی الکذب و هم یعلمون (مجادله / 14)
«و آگاهانه به دروغ سوگند می‌خورند».
زیرا دروغ حرام است و هرگاه دروغ در مورد سوگند باشد حرمت آن بیشتر و شدیدتر می‌گردد. «المغنی»، ج 8، ص 682.

یک استثنا در سوگند حرام
بعضی اوقات، دروغ، جایز و حتی در بعضی حالات که راهی برای رهایی انسان بی‌گناهی از کشته شدن به ناحق، ميشود واجب می‌گردد. مثلاً وقتی که شخصی بی‌گناه نزد کسی که می‌داند او بی‌گناه است، پنهان می‌شود اگر شخص ظالم و توانمندی در مورد آن شخص بی‌گناه از او پرس‌وجو کرد تا او را بیابد و بکشد، برای او جایز است که وجود مرد بی‌گناه را در خانه‌اش انکار کند. این انکار، انکاری دروغ است ولی شرعاً روا و جایز حتی به دلیل نجات بی‌گناهی از کشته شدن، واجب است و هرگاه دروغ در مورد چیزی جایز یا واجب باشد، سوگند بر آن چیز نیز جایز یا واجب می‌گردد زیرا در این حالت سوگند بر چیزی قرار گرفته که قسم خوردن در مورد آن، درست است.
مثالی را که در مورد جایز یا واجب شدن دروغ زدیم از قول عز بن عبدالسلام (رحمه الله) گرفتیم که می‌گوید: دروغ منشأ فساد و تباهی است و حرام می‌باشد مگر این که در آن، جلب مصلحت یا دفع مفسده‌ای باشد پس گاهی جایز و گاهی واجب می‌گردد و برای آن، مثال‌های زیادی وجود دارد، مثلاً در نظر بگیرید که انسان بی‌گناهی پیش کسی مخفی شده است. مرد ظالم از او پرس‌وجو می‌کند و او در جواب می‌گوید: «او را ندیده‌ام». این دروغ از راستی بهتر است زیرا مصلحت و نفع حفظ عضو از راستیی که هیچ ضرر و نفعی ندارد بیشتر است. حال مقایسه کنید در مورد راستیی که مضر هم باشد وضع به چه شکل است. بالاتر از این حالت، وقتی است که آدم بی‌گناهی از ترس کسی که می‌خواهد او را بکشد نزد شخص پنهان شده باشد. «قواعد الأحکام فی مصالحه الأنام» نوشته‌ی عزّ بن عبدالسلام، ج 1، ص 106.
اکنون در نظر بگیرید زنی از دست کسی که می‌‌خواهد بی‌عفّتش کند فرار می‌کند و به منزل شخصی پناه می‌برد. در این حالت، حکم سوگند شخص صاحب‌ خانه نیز اگر سوگند بخورد و بگوید که آن زن در خانه‌اش نیست تا بدین وسیله او را از دست آن کسی که می‌خواهد عفّتش را لکّه‌دار کند نجات دهد همانند حکم سوگند در مثالی است که عزّ بن عبدالسلام ذکر کرد.

نوع چهارم: سوگند مکروه
و آن، سوگند بر انجام یک عمل مکروه یا ترک یا عمل مندوب می‌باشد. خداوند متعال می‌فرماید:
و لاتجعلو ا الله عرضة لأیمنکم ان تبروا و تتفوا و تصلحوا بین الناس (بقره / 224)
یعنی خدا را مانع بین خود و اعمال خیر از جمله نیکوکاری و تقوا و اصلاح بین مردم نگردانید به این شیوه که بر انجام ندادن این اعمال خیر سوگند بخورید و سپس به خاطر تعظیم نام خداوند، آنها را انجام ندهید. «تفسیر قُرطُبی»، ج 3، ص 96-97، «تفسیر المنار»، ج 1، ص 106.
از سوگندهای مکروه دیگر می‌تواند سوگند در خرید و فروش را نام برد که پیامبرصلی الله علیه وسلم فرمود:
«الحلف منفق للسلعة ممحق للبرکه». «المغنی»، ج 8، ص 681، و حدیث را ابن ماجه روایت کرده است و لفظ آن، چنان که درج 2، ص 725 آمده این چنین است: «إیاکم و الحلف فی البیع فإنّه ینفق ثم یمحق».
«برحذر باشید از سوگند خوردن در معامله زیرا (درست است که) در ابتدا باعث رونق کالا می‌شود ولی بعداً باعث ضایع و محو شدن آن، می‌گردد».

نوع پنجم: سوگند مباح
و آن سوگندی است که بر انجام یا ترک عملی مباح یا بر خبر دادن از چیزی خورده می‌شود که شخص می‌داند و یا فکر می‌کند که حق با اوست. «المغنی»، ج 2، ص 680.
آن سوگندهای منعقده‌ای که شکستن آن‌ها واجب می‌باشد
امام خرقی حنبلی گفته است: «کسی که بر انجام عملی سوگند بخورد ولی آن را انجام ندهد یا این که بر انجام ندادن عملی سوگند بخورد و آن را انجام دهد، کفّاره بر او واجب می‌شود». ابن قدامه‌ی حنبلی در توضیحی که بر قول خرقی نوشته، گفته است: «در این باره بین فقهای جهان اسلام اختلافی وجود ندارد». سپس ابن قدامه در ادامه، آنچه را که خرقی گفته، بیشتر توضیح و تفصیل داده و می‌گوید: «اگر سوگندش بر انجام عملی بود ولی آن را انجام نداد و یا این که با توجه به لفظ یا نیت یا وجود قرینه‌ای، موقت بود و وقت آن تمام شد در حالی که او آن کار را انجام نداده بود، سوگندش شکسته می‌شود و باید کفّاره بپردازد ولی اگر سوگندش مطلق بود نه مقید به زمانی، سوگندش شکسته نمی‌شود مگر با تمام شدن زمان ممکن برای انجام کار. «المغنی»، ج 8، ص 683-384.

آنچه در اثر شکستن سوگند معلق واجب می‌گردد
هرگاه سوگند، به لفظ تعلیق باشد [یعنی به صورت بیان شرط و جزای آن، دو نوع است:] یا به شکل سوگند به عملی است که مایه‌ی قربت و نزدیکی به خداوند است (یعنی سوگند به نذر عمل نزدیک‌کننده‌ای به خداوند) به این صورت که مثلاً کسی بگوید: اگر چنان کنم روزه‌ی دو ماه بر من واجب باشد، و یا این که این نوع سوگند با قسم به طلاق صورت می‌گیرد مثلا بگوید: اگر چنان کنم همسرم را طلاق داده باشم، و آنچه را بر شکننده‌ی این نوع سوگند لازم است، بیان نموده‌ایم.
اگر سوگند به صورت بیان شرط [که مقصود اصلی سوگند است] و جزای آن [یعنی جزای مترتب بر حالف در صورت عمل نکردن به شرط] به شکلی غیر از دو حالت پیش مثلا بر کاری مباح یا مکروه و یا مندوب بود، شکستن آن موجب کفّاره می‌گردد. «المغنی»، ج 8، ص 683-384.
تکرار سوگند و آنچه را که شکستن آن، بر شخص لازم می‌گرداند.
اگر فردی سوگندش را بر چیزی تکرار کرد مثلا گفت: «سوگند به خدا فلان کار را انجام می‌دهم، سوگند به خدا حتماً فلان کار را انجام می‌دهم» یا این که به چند چیز که سوگند خوردن به آنها صحیح است سوگند خورد مثلاً گفت که: «سوگند به خدا، سوگند به قرآن، سوگند به جلال خداوند حتماً فلان کار را می‌کنم» و سپس آن را شکست، بر او کفّاره‌ای نیست مگر کفّاره‌ی یک سوگند.

Advertisement | Why Ads? | Advertise here

پوهنتون چینل

پوهنتون چینل درسره سبسکرایب او شریک کړئ

سبسکرایب Subscribe


Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

wasiclinic.com
Back to top button
واسع ویب