نمونه های ایثار در زنده گی صحابه کرام ونسلهای صدر اسلام
1ـ ابو هریره ـ رضی الله عنه ـ روایت می کند که مردی به نزد پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ مهمان شد، شام آن حضرت به خانه های خود کس فرستاد تا غذایی یابند که به مهمان بیاورند، در هیچ یک از خانه های آن حضرت خوردنی ای یافت نشد، سپس پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ درمیان حاضران صدا کرد که کدام یک از شما این مهمان را امشب نگه میدارد؟
مردی از انصار گفت: من، و مهمان را با خود به خانه برد، وقتی به خانه داخل شد به همسر خود گفت: مهمان رسول الله را باید اکرام کنی، زن گفت: جز غذای یک بار فرزندانم چیز دیگری نداریم، مرد گفت: خیر است، غذا را پخته کن، چراغ را روشن کن، و فرزندانت را بخوابان.
وقتی که زن غذا را آماده نمود، و چراغ را روشن کرد و فرزندان خود را خواباند، بعد از آن از جای خود برخاست انگار می خواهد که چیزی را درست کند، و در حال چراغ را خاموش نمود، وبه مرد نشان می دادند که گویا از غذا می خورند در حالی که دست به کاسه می بردند ولی نمی خوردند، وگذاشتند تا آن که مهمان غذا را مکمل خورد وسیر نمود، و خود گرسنه خوابیدند، روز که شد مرد مهمان خود را گرفته به نزد پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ رفتند، وقتی پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ او را دید فرمود:« امشب خداوند از کار تو خیلی تعجب نمود» و در اثر همان حادثه بود که آیت « وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَة وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» ترجمه:« و هر چند در خودشان احتياجى [مبرم] باشد آنها را بر خودشان مقدم مىدارند و هر كس از خست نفس خود مصون ماند ايشان رستگارانند»، نازل گردید.
2ـ انس بن مالک ـ رضی الله تعالی عنه ـ روایت می کند: زمانی که عبدالرحمن بن عوف مهاجر شد پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ در میان او وسعد بن الربیع برادری افکند، و سعد در حالی که مرد ثروتمندی بود، به عبدالرحمن گفت: همه انصار می دانند که من از همه آنها مال ودارایی بیشتری دارم، مال ودارایی ام را در میان خود شما دو قسمت می کنم، و من دو زن دارم به آنها نگاه کن هرکدام شان که برایت مقبول تر تمام می شد انتخاب کن ومن او را طلاق می دهم و بعد از تمام شدن عدتش تو با او ازدواج نما، عبدالرحمن در جواب گفت: خداوند در مال و اهلت برکت اندازد… من مرد تاجر هستم مرا به بازار بلد سازید»[بخاری شماره: 3780].