فضیل ابن عیاض: راهزنی که رهبر شد!

ترس الله جل جلاله  و گریه هم سفر همیشه گی اش شده بود و همیشه چشمانش مروارید اشک بر مُژه داشت، و هرگاه نام الله متعال یاد می شد، آثار ترس بر اندامش نمایان می گردید و لرزه در پیکرش می افتاد! شاید بپرسید، کیست این مردی که قلبش بدین پیمانه لبریز ایمان شده است و باورش به الله متعال به آن قله های بلندی رسیده که جز عظمت و شکوه و جلال پروردگارش چیز دیگری را نمی تواند ببیند؟!

آری! این مرد از گناه کاران معصیت پیشه ی بوده که الله  متعال دروازه-های توبه را برایش می گشاید و از بنده گان مؤمن و عبادت گزار خویش می سازد؛ از بیشه های تاریک دزدی و راه زنی به محراب عبادت می کشاند، و از دیوار خانه ی خلق پایینش می آورد و بر دروازه ی رحمت و خوان کرم خویش می نشاند؛ بلی؛ این مرد سر فراز و سعادت مند، فضیل بن عیاض است؛ شبی از دیوار خانه ای بالا می رود تا بر هوا و هوس خویش نایل آید؛ اما صدای دلنشین و تلاوت مرد شب زنده دار خانه، تمام دنیای او را دگرگون می کند:

[أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ] (الحديد: 16)
»آيا وقت آن فرا نرسيده است كه دل هاي مومنان به ياد الله، و در برابر حق و حقيقتي كه اوتعالی فرو فرستاده است، بلرزد و كرنش برد؟«
تلاوت این آیه، افق های جدیدی در زنده گی فضیل می گشاید و با شنیدن این صدای حق از عمق وجود فریاد بر می آودرد که »چرا؟! ای پروردگار من، وقتش رسیده!«(ابن عساکر،32/449).

فضیل: با شنیدن این پیام آسمانی از دیوار خلق فرود می آید تا بر دروازه ی پروردگار خویش فراز آید، »رو به ویرانه ای می کند و مردمی را می بیند که با هم در گفتگو اند؛ گروهی می گوینـد به راه خویش ادامه می دهیم و کسانی می گویند انتظار می کشیم تاصبح شود و مبادا با فضیل راهزن مواجه شویم! فضیل می گوید: »با خود اندیشیده و گفتم: من شب را با گناه و معصیت به سر می برم و گروهی از مسلمانان ترس مرا در دل دارند، نیست مگر این که پروردگار بدین جا کشانده ام تا به سوی او باز گردم و توبه کنم؛ یا الهی من به سوی تو باز گشتم و نشانه ای بازگشتم را اقامت در بیت الله الحرام قرار دادم«.

آری! فضیل: اقامت در مسجد الحرام را که مظهر رحمت و برکت الهی در روی زمین است، نشان توبه و بازگشت خویش قرار داده و در محــراب بنده گی، به تضرع و زاری و استغفار می پردازد و بر کوتاهی-های خویش فریاد ندامت و پشیمانی سر می دهد.

ناگفته نماند که پیش از اقامت در حرم، به کوفه می رود تا با کسب علم و معرفت، گام هایی که به سوی پروردگار خویش بر می دارد، آگاهانه و مطابق و رهنمودهای گران سنگ شریعت اسلامی باشد.

فضیل کیست؟

ابو علی تمیمی مشهور به عابد الحرمین، همان فضیل ابن عیاض است که امام ابن کثیر می گوید: »او از پیشوایان عابد و زاهد و از علما و اولیا است. در خراسان تولد شده در جوانی به کوفه آمده و از نزد اعمش و منصور بن المعتمر وعطاء بن السائب وحصين بن عبدالرحمن و… دانش فراگرفته و سپس به مکه ی مکرمه رفته و کمر به عبادت و بنده گی بسته، او دارای حسن تلاوت و نماز روزه ی فراوان و سيد سرور جلیل القدری از ائمه و راویان مورد اعتماد بوده است که در سال 187 هـ.ق در مکه ی مکرمه وفات یافت، الله متعال اورا مورد رحمت خود قرار داده و از او را ضی باشد«. (البدایه و النهایه ج 10/214)

مقام علمی فضیل:

با دریغ و افسوس که تعداد زیادی از اهل علم و پیشوایان فرهیخته-ی امت اسلامی، آن گونه که سزاوار است معرفی نشده و به طور تک بعدی به شخصیت های شان پرداخته شده و یکی از این دانشمندان فضیل بن عیاض: است که با شنیدن نامش، یک صوفی یی پشمینه پوش و عابد و زاهد گوشه نشین در اذهان مجسم می شود و کم تر کسی به خصوص در منابع فارسی او را به عنوان یک محدث مورد اعتماد و صادق معرفی داشته است.

حقیقت پنهان زنده گی فضیل این است که علم و فهم صحیح دین، از مهم ترین صفات او بوده و در پرتو همین فهم سالم از دین، به عمل پرداخته و در زهد و تقوا و حکمت و پرهزگاری شهره ی آفاق گردیده و تاریخ او را به عنوان عالمی ربانی ثبت کرده و پیشوایان دین و دانش وی را به »صدوق« و »ثقه «توصیف کرده اند و این از اوصاف راویان همیشه راستگو و امانت داری است که در روایت حدیث  مورد اعتماد  ائمه دین و  محدثین کرام می باشند.

آری فضیل: از همان علما و دانشمندان مشهوری است که در حلقات اهل علم و علمای ربانی نام نامی اش درج تاریخ دانش و فرهنگ اسلامی گردیده است. شاید این سخن شما را شگفت زده کند که او یک تن از علما و دانشمندان حاضر در مجمع علمی امام ابو حنیفه: می باشد. مرحوم دکتور مصطفی سباعی در کتاب (سنت و جایگاه آن در تشریع) آورده است: »پيوسته شهرت او (امام ابوحنیفه:) وسعت مي يافت تا این که حلقه ی درسش به يك مجمع علمي تبديل شد که بزرگان و حديث پژوهانی مانند عبدالله بن مبارك و حفص بن غياث با بزرگان فقهاء مانند ابي يوسف و محمد و زفر و حسن بن زياد و  بزرگان پارسايان و خدا پرستانی مانند فضيل بن عياض و داوود طائي در آن گرد هم مي آمدند«.

در رابطه به مقام علمی و جایگاه فضیل در میان محدثین همین بس که حاکم در کتاب (معرفه علوم الحدیث) می گوید: »در این جا نوبت می رسد به معرفی پیشوایان مشهور و مورد اعتماد از تابعین و شاگردان شان که احادیث شان سزاوار جمع کردن برای حفظ و تدریس در مشرق و مغرب است. که از اهل مدینه می توان محمد بن مسلم الزهري… و از اهل مکه… مجاهد بن جبر، عبد الله بن كثير القارئ، فضيل بن عياض و… را نام برد«. (معرفه علوم الحدیث. ج2/ص22)

فضیل و مقابله با بدعت:

بدعت و بدعت گزاری از گناهان خطرناکی است که علماء و پیشوایان راستین دین از عصر صحابه –رضوان الله علیهم- تا امروز با شدت با آن برخود نموده اند، علامه محمد عبدالروف مناوی صاحب فیض القـدیر می-گوید: »کسی که اهل بدعت را احترام می گزارد حقیقت امر این است که کوشش می کند تا کجی ها را راست نشان دهد و با این احترام نسبت به اهل بدعت در حقیقت سنت را سبک شمرده است و کسی که سنت را به دیده ی قدر نبیند بنای اسلام را منهدم می کند.(فیض القدیر/6/308).

از آن جای که بدعت رهنمودها و ارزش های حقیقی دین را بی رونق و خرافات انسان های هوا پرست را جانشین سنت می کند، فضیل: نیز در برابر بدعت برخورد بسیار شدیدی دارد او می گوید: (من أحب صاحب بدعة أحبط الله عمله وأخرج نور الإسلام من قلبه) »کسی اهل بدعتی را دوست داشته باشد، الله متعال اعمالش را ضایع می گرداند و نور اسلام را از قلبش بیرون می کند« (تلبیس ابلیس/23).
در جای دیگر می گوید با بدعت گزاران کوچه بدل کنید: (إذا رأيت مبتدعا في طريق فخذ في طريق آخر)» هرگاه بدعت گزار، راهی را اختیار کرد تو کوچه بدل کرده راه دیگری اختیار کن!«{تلبیس ابلیس-23}

در جای دیگر می گوید: »هرگاه الله جل جلاله  شاهد باشد که مردی نسبت به اهل بدعت نفرت دارد امید دارم که پروردگار جل جلاله  او را مغفرت کند هر چند عملش اندک باشد.(الصواعق المحرقه ابن حجر هیتمی /ج2/ص 709).
فضیل: در راستای  نفرت در برابر بدعت گزاران به جای می رسد که خویشی با آن ها را قطع صله ی رحم و پیوند خویشاوندی می داند؛ عبدالصمد بن يزيد می گوید: »از مردی شنیدم که به  فضيل می گفت: کسی که دختر نجیبش را در عقد فاسقی در آورد در حقیقت پیوند خویشاوندی را قطع کرده است. فضیل برایش گفت: در حقیقت کسی که دخترش را در ازدواج بدعت گزاری در آورد قطع صله رحم کرده است!«. (تلبیس ابلیس-24).

این سخن بدین معناست که بدعتی لیاقت آن را ندارد تا با آن  نشست و برخواست کنی بنا براین اگر دختر به عقد او در آوردی دگر نمی-توانی با او رفت و آمد کنی و همین است که قطع صله رحم کردی.
حال به مهم ترین سخن فضیل در نکوهش بدعت توجه کنید: »کسی که با بدعت گزارن همنشینی کند از دانش و حکمت محروم می شود.!«(تلبیس ابلیس-24).
حکیمانه ترین سخنی که در این زمینه شنیدم همین سخن فضیل است؛ او تصریح می کند که اهل بدعت از حکمت محروم اند و این یک سخن دقیق است؛ زیرا این گروه با قرآن و سنت سر و کار ندارند و کسی که با قرآن و سنت سر و کاری نداشته باشد و همیشه در خـواب و خیال های خویش فرو رود گوهر حکمت به کف نخواهد گرفت!

نگاه فضیل به اخلاص:

در رابطه به اهمیت و ارزش اخلاص و رضاجویی الله متعال، ضرورت به سخن فروان نیست که در این باب آیات و روایت فراوانی وجود دارد؛ اما در باب شناخت و معنا شناسی اخلاص، خوب است از آن هایی که اخلاص را تجربه کرده اند و حکمت های آن در زبان شان جاری شده است، بشنویم و فضیل از همان بنده گان مخلصی است که سخنان زیبا و گران سنگی در این راستا دارد، امـام نووي در کتاب اذکـــار خویش می فرماید: »سيد بزرگوار، فضيل بن عياض: گفته: »ترك عمل به خاطر مردم، رياء و عمل به خاطر مردم، شرك است، و اخلاص آن است که الله متعال، ترا از هر دو عافیت بخشد.«

ابراهيم بن اشعث می گوید از فضيل بن عياض شنیدم که می گفت: »بهترین اعمال پوشیده ترین آن است؛ زیرا از دست برد شیطان در امان و از ریا دور تر است.(اخلاص النیه لابن ابی الدنیا/28).

يونس بن محمد مكي می گوید: فضيل بن عياض برای مردی گفت: «برای تو كلمه ی می آموزانم که از تمام دنیا ارزشمند تر است؛ سوگند به پروردگار، اگر الله متعال بر قلب تو مشاهده کند که انسان ها را از او بیرون کردی و در آن، جای برای غیر الله نیست، هیـچ  چیزی از او نمی-خواهی مگر این که برایت عنایت می کند« (الاشراف فی منازل الاشراف/لابن ابی الدنیا/476).

بزرگ ترین نعمت الهی بر فضیل:

از بزرگ ترین نعمت هایی که الله متعال نصیب انسان می کند، همان است که هیبت و شکوه خویش را بر دلش می نشاند و پیوسته قلبش را به یاد خویش تازه و خرم نگه می دارد و یکی از صاحبان همین نعمت بزرگ فضیل بن عیاض است. إبراهيم بن اشعث می گوید: »من کسی را ندیده ام که مانند فضیل شکوه و عظمت الهی بر دلش سایه انداخته باشد، هرگاه الله جل جلاله  را یاد می کرد و یا در مجلسش یادی از الله متعال می شد و یا تلاوت قرآن می شنید آثار ترس و اندوه در سیمایش نمایان می گردید و اشک از چشمانش سرازیر می شد و چنان گریه می کرد که حاضرین را به ترحم وا می داشت؛ پیوسته اندوه ناک بود در اندیشه، و مردی را ندیدم که مانند فضیل در علم و عمل دریافت و پرداخت دوستی و دشمنی و تمام امور خویش رضای الله جل جلاله  را بخواهد.«

از نشانه های فضل و رحمت الهی بر فضیل این است که غفلت و خود فراموشی از زنده گی اش رخت بر بسته و از تمام حوادث دور پیش خود  پیام بیداری دریافت می کند؛ »روزی فضيل در مسجد نشسته که صدای اذان بلند می شود، او چنان گریه می کند که ریگ ها تر می شود و سپس می گوید که این شبیه ندای رستاخیز است و دو مرتبه به گریه می افتد. (ابن ابی الدنیا الرقه و البکاء 153).
آری قلب فضیل را شکوه و عظمت الهی چنان پوشانیده بود که هرگز یاد آخرت و حاضر شدن در پیشگاه رب العالمین از خاطرش فراموش نمی-شد و همیشه بر آینده اش بیم ناک بود و هرکس دیگر غیر از خود را به رحمت الله سزاوار تر می دانست. اسحاق بن ابراهيم می گوید: از فضیل بیم ناک تر بر خویشتن و امیدوار تر برای آینده ی مردم ندیدم! (مختصر تاریخ دمشق6/283).

از نصیحت های فضیل:

هارون الرشید در سفر حج نزد فضیل رفته گفت: از آنچه داری مرا نصیحتی کن. الله متعال تو را رحمت کند!. فضیل گفت: چون عمر بن عبدالعزیز عهده دار خلافت شد، سالم بن عبدالله و محمد بن کعب القرظی و رجاء بن حیوه را پیش خود فرا خواند و به آن ها گفت: همانا من دچار این بلا شده ام، مرا رهنمایی کنید، او خلافت را بلا می شمرد؛ تو و یارانت آن را نعمت بشمار می آورید!
سالم بن عبدالله به عمر بن عبدالعزیز گفت: اگر می خواهی که از عذاب الله متعال نجات یابی، بزرگ تر مسلمانان را در نزد خود پدر، میان سال شان را برادر و کوچک ترشان را فرزند بدار. پس پدرت را بزرگ بشمار و احترام کن و برادرت را داشته باش و بر فرزندت مهربانی و شفقت کن.

رجاء بن حیوه به او گفت: اگر می خواهی که از عذاب الله تعالی نجات یابی برای مسلمانان دوست بدار آنچه را که برای خود دوست می داری و ناپسند بدار آنچه را که ناپسند می داری، سپس هر گونه که می خواهی بمیر.

من می گویم همانا برای تو از روزی می ترسم که نمی گذارند گام از گام برداری. آیا همراه تو مشاورانی این چنین که تو را این گونه راهنمایی کنند، وجود دارد تا الله متعال تو را مورد رحمت قرار دهد؟

هارون به شدت گریست تا این که وزیر هارون گفت: بر امیر المومنین رحم کن!. فضیل گفت: تو و یارانت او را کشته اید و من به او رحم کنم!
فضیل حکیم امت:
فضیل بن عیاض: از همان تقوا پیشه گانی است که الله متعال حکمت را بر زبان شان جاری ساخته و بینش خاصی بدیشان بخشیده همان گونه که پروردگار فرموده است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا
«اي مؤمنان! اگر تقوای الله را پیشه کنید، پروردگار بينش ويژه‌اي به شما مي‌دهد كه در پرتو آن حق را از باطل مي‌شناسيد«

آری! توبه ی صادقانه و التزام بر تقوا و پرهیز گاری سرچشمه های حکمت و معرفت را برای فضیل می گشاید. همان گونه که عبد الله بن مبارك گفته است: »همانا فضيل بن عياض با پروردگار خویش راست گفته و الله متعال نیز حکمت را بر زبانش جاری گردانیده و فضيل از همان کسانی است که از علم خویش نفع برده اند.«(مقدمه تفسیر قرطبی صفحه 22).

سخنان حکیمانه ی فضیل:

* روزی هارون الرشید به فضیل گفت: بی نوا تر از تو کیست؟ گفت: بی نوا تر از من تویی! هارون گفت: چگونه!؟ گفت: من از دنیا دل گرفتم و تو از آخرت، دنیا فانی و آخرت باقی است.(مختصرتاریخ دمشق ج6/ص281).
* فضیل: می گوید: »اگر برای من دعای قابل اجابتی باشد او را مخصوص رییس دولت اسلامی قرار می دهم؛ زیرا الله تعالی اگر امام و رهبر مردم را اصلاح کرد، وطن را آرام، ملت و مردم را نیز امان می بخشد«. (مختصر تاریخ دمشق/ ج6/ص281)

* فضیل: گفته است: این که مردی با هم نشینان خویش با لطف و اخلاق نیک رفتار کند برایش بهتر از روزه داری و شب زنده داری است. (مختصر تاریخ دمشق/ ج6/ص281).

* فضیل: گفته است: چه بسا مردی بگوید: لا إله إلا الله، و یا سبحان الله، و من می ترسم که این ذکر او را به جهنم بکشاند! پرسان شد چگونه؟! گفت: از کسی در مقابلش غیبت می شود و او با خوشحالی می گوید: لا الله إلا الله و یا سبحان الله که این مکان برای چنین ذکری نیست؛ بلکه جای چنین نصیحتی است که بگوید از خدا بترس و غیبت نکن!

* محمد بن أبي القاسم می گوید: فضيل بن عياض گفته است: هر چند که گناه نزدت کوچک شود به همان اندازه نزد الله متعال بزرگ می شود و به هر میزانی که گناه خویش بزرگ بشماری نزد الله متعال کوچک می شود.(کتاب التوبه/ابن ابی الدنیا/121).
* محمد بن طفيل می گوید: از فضيل بن عياض شنیدم که می گفت: «غم ه بخاطر دنیا اندوه آخرت را زایل می کند و شادمانی به خاطر دنیا لذت عبادت را می رباید«. (الزهد لابن ابی الدنیا/486).
ابراهيم بن اشعث می گوید: از فضيل بن عياض شنیدم که می گفت: »هرکسی که از دل به نعمت های الهی اقرار نماید و با زبان خویش سپاس گزاری کند دیری نمی گذرد که افزایش نعمت را مشاهده می کند؛ زیرا الله متعال فرموده است:
[وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ] (ابراهیم/7)
«پروردگار تان مؤكّدانه اعلام كرد كه اگر سپاس گزاري كرديد، هر آينه (نعمت-هاي خود را) براي تان افزايش مي‌دهم«
سپس فضیل گفت: از نشانه های شکر نعمت، یاد آوری نعمت است. «(الشکر لابن ابی الدنیا /57).
* داود بن عمرو گفته است، از فضيل بن عياض شنیدم که می گفت: «آغاز علم سکوت و سپس گوش فرا دادن و بعد حفظ و نشر آن است.»

در نهایت این نگارش بزرگ ترین درسی که حاصل می شود این است که الله متعال وقتی بخواهد تاریکی های وجود ما را به نور تبدیل کند با یک آیه ی کوتاه از کلام خویش، دنیایی بزرگی را با آسمان جدید و آفتاب و مهتاب جدیدی بر فراز راه مان خلق می کند و چشمان ما را از دریچه های کوچکی که نمی شود همه زیبایی ها این جهان را نظاره کرد، بر می دارد و در پرتو ایمان، جهان نوی می آفریند که همه اش لذت است و آرامش، سعادت است اطمینان!

فضیل از همان سعادت مندانی است که الله متعال با یک آیه از کلام خویش چشم او را به زیبایی های هستی و حقیقت زنده گی می گشاید و راه او را به سوی فرا چنگ آوردن سایر گُهَر های ناب قرآنی و رهنمودهای نبوی باز می کند و او را نخست به کوفه شهر دانش و دانشمندان زمانش می کشاند تا در کنار شان از علم و دانش توشه بر گیرد و سپس ساکن بهترین اماکن روی زمین یعنی حرم مبارک خویش می گرداند تا از محضر علمای ربانی و اهل قرآن، کسب فیض و معرفت کند.
پروردگار زمینه های بازگشت به خود و رشد در پرتو ایمان را نصیب همه ی امت اسلامی بگرداند و از کج روی و انحراف در امان نگهدارد و عزت و آزاده گی را در پناه اسلام عنایت مان فرماید! آمین.

عبدالقدیر صالحی

د ښوونکي لارښود کتابونه

Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

د ښوونکي لارښود کتابونه
Atomic Habits
Back to top button
واسع ویب