شوهرداری به روشی کاملا اصولی
برای اینکه خانه تان مملو از شواهد عشق و محبت شود، شما به وظایف خود به خوب عمل کنید، مطمئن باشید، حتی اگر تا به امروز رابطه ی صمیمی نداشتید، با تغییری که در رفتارتان می دهید، رفتار همسرتان و در نتیجه گرمی زندگی تان تغییر می کند. و به همسرتان سفارش کنید تا مقالهی آموزش زن داری را بخواند، و هر دو برای زندگی صمیمی تر گام بردارید.
1. گاهی برایش مادرى كن
انسان در مواقع گرفتارى و بیمارى احتیاج به پرستار و غمخواردارد، دلش میخواهد كسى با وى همدردى كند و به وسیله دلداری ها و تقویت هاى روحى، اعصابش را آرامش بخشد. مردها همان كودكان سابق هستند كه بزرگ شدهاند، هنوزهم احتیاج به نوازش ها و محبت هاى مادر دارند، مرد وقتى با زنى پیمان زناشویى بست انتظار دارد كه در مواقع گرفتارى و بیمارى درست مانند یك مادر مهربان از وى پرستارى و دلجویى كند.
در هنگام ناخوشی و بیماری همسرت، نوازش ها و دلسوزی هاى تو دردهایش را تسكین می دهد و در بهبودیش كمك می كند، در نتیجه، به زندگى دلگرم می شود، نسبتبه تو علاقه ی بیشترى پیدامی كند، اگر مریض شدى همین عمل را نسبتبه تو انجام می دهد.
خانم محترم!
اگر شوهرت مریض شد بیش از سابق مهربانى كن و اظهار همدردى و تاسف كن. چنان وانمود كن كه از بیمارى او شدیدا ناراحت هستى، دلداریش بده، اسباب استراحت را برایش فراهم ساز، بچهها را ساكت كن تا اعصابش آرام گردد، اگر احتیاج به داكتر و دارو دارد وسیلهاش را فراهم ساز، هر غذایى را كه میل دارد و برایش خوبست فوراتهیه كن، دم به دم از او احوالپرسى و دلجویى كن، اگر شب را به بی خوابى گذرانده صبح اظهار ناراحتى كن، در روز اتاق را خلوت كن شاید خوابش ببرد، نوازش ها و دلسوزی هاى تو دردهایش را تسكین میدهد و در بهبودیش كمك می كند، در نتیجه، به زندگى دلگرم می شود، نسبتبه تو علاقه ی بیشترى پیدامی كند، اگر مریض شدى همین عمل را نسبتبه تو انجام می دهد.
2. راز نگهدار باش
معمولا خانم ها میل دارند از اسرار و رموز شوهرشان با اطلاعشوند، می خواهند از وضع كسب، مقدار درآمد، موجودى، اسرار كسبى، تصمیمات آیندهاش با خبر شوند. و به طور خلاصه از شوهرشان انتظار دارند كه تمام اسرارش را در اختیار آنها بگذارد و چیزى را پنهان نكند، بر عكساكثر مردها هم حاضر نیستند تمام اسرارشان را در اختیار همسرشان قراردهند، و همین موضوع گاهى سبب دلخورى و حتى بدبینى می شود.
خانم شكایت می كند كه شوهرم به من اعتماد ندارد، اسرارش را ازمن مخفى می كند، با من یك رنگ و صریح نیست، گویا سر و سرى دارد.
البته مردها هم بىمیل نیستند كه اسرار و رموز زندگىشان را در اختیار همسرشان قرار دهند. لیكن عذرشان اینست كه زن ها راز نگهدار نیستند. اگر زن میل داشته باشد كه شوهرش كاملا یك رنگ بوده وچیزى را از او مخفى نكند، باید به قدرى راز نگهدار و با احتیاط باشد كهبدون اجازه شوهرش براى هیچكس و در هیچ حال چیزى را نقل نكند، حتى براى خویشان و دوستان صمیمى خودش اسرار شوهرش را فاشنكند، در راز نگهدارى این مقدار كافى نیست كه اسرارش را به دیگرى بگوید و سفارش كند به كسى نگو، زیرا او هم به طور حتم دوستانى دارد، ممكن است اسرار شما را در اختیار آنها قرار دهد و سفارش كند به كسى نگویید، یك وقت انسان متوجه می شود كه اسرارش فاش شده است.
بنابراین شخص عاقل اسرارش را به احدى نمیگوید.
اگر زن میل داشته باشد كه شوهرش كاملا یك رنگ بوده و چیزى را از او مخفى نكند، باید به قدرى راز نگهدار باشد كه بدون اجازه شوهرش براى هیچكس و در هیچ حال چیزى را نقل نكند، حتى براى خویشان و دوستان صمیمى اش.
3. مدیریت او را بپذیر
هر مؤسسه یا اداره یا كارخانه یا كارگاه و بالاخره هر تشكیلاتاجتماعى احتیاج به یك مدیر مسئول دارد.گر چه باید بین افراد آن مؤسسه تعاون و همكارى وجود داشته باشد، لیكن به هر حال بدون مدیر به خوبىاداره نخواهد شد.اداره یك منزل یقینا از اداره هر مؤسسهاى دشوارتر وبا ارزشتر است و احتیاج بیشترى به مدیر دارد.
در این جهت تردید نیست كه باید در بین اعضاى یك خانواده تفاهم كامل و تعاون و همكارى وجود داشته باشد لیكن وجود یكسرپرست عاقل و با تدبیر هم برایشان ضرورت دارد، هر خانهاى كه یكمدیر با تدبیر نداشته باشد به طور حتم اوضاع منظم و رضایت بخشى نخواهد داشت، سرپرستى خانه یا باید به عهده مرد باشد و زن از او اطاعت كند، یا به عهده زن باشد و مرد فرمانبردارى كند، كه بنا بر دلایل بسیار خداوند حكیم این مسؤولیت بزرگ را بر دوش مرد نهاده. در قرآن شریف میفرماید: (مردان سرپرست زنان اند)
بنابراین صلاح خانواده در اینست كه مرد را به عنوان بزرگ وسرپرستخانواده بشناسند و با نظر و صلاح دید او كار كنند، این موضوعبدان معنا نیست كه مقام زن كوچك شده باشد بلكه حفظ نظم و انضباط منزل چنین اقتضائى را دارد، اگر خانم ها احساسات خام و تعصب هاى بی جا را كنار بگذارند، وجدان خودشان نیز بدین موضوع قضاوت می كند.
البته این مطلب هست كه گرفتاری هاى زندگى و مشاغل روزانه ی مرد غالبا اجازه نمی دهد كه در تمام امور خانواده دخالت كند و در واقع مىتوانگفت كه قسمت عمده ی كارها عملا در اختیار كدبانوى خانه است و اكثریت قریب به اتفاق كارها بر طبق میل و اراده ی او انجام می گیرد لیكن به هر حال حق حاكمیت و سرپرستى مرد باید محترم شمرده شود.اگر در جایى اظهار عقیده و دخالت كرد و لو در امور جزئى خانهدارى باشد، نباید در مقابل پیشنهادش استقامت به خرج داد و بدین وسیله حق حاكمیت او را مورد انكار قرار داد، و الا به شخصیتش لطمه وارد شده، اززندگى دلسرد و به همسرش كم علاقه می شود. چون شخصیتش جریحهدارشده، ممكن است در صدد تلافى و انتقام بر آید و حتى در مقابل خواستههاى بجا و معقول همسرش سر سختى نشان دهد.
خانم گرامى!
شوهرت را به عنوان بزرگ و سرپرستخانوادهبپذیر، با نظر و مشورت وى كارها را انجام بده، از دستوراتش تخلفنكن، اگر در كارى دخالت كرد در مقابلش سرسختى نشان نده، و لو اینكه از امور خانهدارى باشد كه تو بهتر از آن اطلاع دارى، شوهرت را عملایك فرد مسلوب الاختیار قرار نده، بگذار گاهی در كارها دخالت كند، موضوع ریاست او را عملا بهفرزندانت نشان بده، به آنها تذكر بده در كارها از پدرشان اجازه بگیرند و از فرمانش تخلف ننمایند. از كودكى آنها را بدین رفتار عادت بده تا حرفشنو و فرمانبردار و با ادب بار آیند، تا احترام تو و شوهرت محفوظ بماند.
4. در سختی ها سازگار باش !
چرخ روزگار همیشه بر طبقدلخواه نمىچرخد، زندگى هزاران نشیب و فراز دارد، ممكن است انسانبه بیمارى سختى مبتلا شود، ممكن است بیكار و خانهنشین گردد، ممكناست مال و ثروتش را از دست داده و تهیدستشود، و صدها از این قبیلحوادث كه براى همه كس امكان وقوع دارد.
زن و شوهرى كه دستبیعت را به هم داده پیمان زناشویى را امضامی كنند بدان منظور است كه در همه حال یار و غمخوار همدیگر باشند، باید در خوشى و ناخوشى با هم باشند، در بیمارى و سلامتى، در حال وسعت و تنگدستى.
خانم محترم!
اگر روزگار با شوهرت نساخت و تهیدست شد مبادا غمى بر غمهایش بیفزایى و بناى ایراد و ناسازگارى را بگذارى.اگر بهبیمارى سختى مبتلا شد و مدتى در خانه یا بیمارستان بسترى گشت رسم وفادارى و انسانیت چنان است كه مانند سابق بلكه بیشتر اظهار محبتنموده با كمال صفا از وى پرستارى كنى.