تمسخر و اسهزاء از دید قرآن و حدیث
تمسخر و اسهزاء در آیات قرآنی:
(1) الله متعال می فرماید:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن يَكُونُوا خَيْرًا مِّنْهُمْ وَلا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْرًا مِّنْهُنَّ وَلا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلا تَنَابَزُوا بِالأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الإِيمَانِ وَمَن لَّمْ يَتُبْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»الحجرات: 11.یعنی: اى كسانى كه ايمان آوردهايد نبايد قومى قوم ديگر را ريشخند كند شايد آنها از اينها بهتر باشند و نبايد زنانى زنان [ديگر] را [ريشخند كنند ] شايد آنها از اينها بهتر باشند و از يكديگر عيب مگيريد و به همديگر لقبهاى زشت مدهيد چه ناپسنديده است نام زشت پس از ايمان و هر كه توبه نكرد آنان خود ستمكارند.
(2) همچنان فرموده است:« وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ الَّذِي جَمَعَ مَالاً وَعَدَّدَهُ يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ كَلاَّ لَيُنبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ »[الهمزة: 1-4] یعنی: واى بر هر بدگوى عيبجويى . كه مالى گرد آورد و برشمردش ، پندارد كه مالش او را جاويد كرده ، ولى نه قطعا در آتش خردكننده فرو افكنده خواهد شد.
(3) همچنان فرموده است:« إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُواْ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ وَإِذَا انقَلَبُواْ إِلَى أَهْلِهِمُ انقَلَبُواْ فَكِهِينَ وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلاء لَضَالُّونَ وَمَا أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حَافِظِينَ فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُواْ مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ [المطففين: 29-34].یعنی: [آرى در دنيا] كسانى كه گناه مىكردند آنان را كه ايمان آورده بودند به ريشخند مىگرفتند ، و چون بر ايشان مىگذشتند اشاره چشم و ابرو با هم رد و بدل مىكردند ، و هنگامى كه نزد خانواده[هاى] خود بازمىگشتند به شوخطبعى مىپرداختند ، و چون مؤمنان را مىديدند مىگفتند اينها [جماعتى] گمراهند ، و حال آنكه آنان براى بازرسى [كار]شان فرستاده نشده بودند ، و[لى] امروز مؤمنانند كه بر كافران خنده مىزنند .
(4) وفرموده است:« أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ [الزمر: 56]. یعنی: تا آنكه [مبادا] كسى بگويد دريغا بر آنچه در حضور خدا كوتاهى ورزيدم بىترديد من از ريشخندكنندگان بودم.
دوم: در سنت نبوی:
(1) پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:« بحسب امرئ من الشر أن يحقر أخاه المسلم، كل المسلم على المسلم حرام، دمه، وماله، وعرضه» (برای یک شخص همینقدر از شر وبدی کافی است که برادر مسلمان خود را مورد حقارت واستهزاء قرار دهد، حق هر مسلمانی بر مسلمان دیگراینست که: حرمت خون، دارایی و ناموسش را نگهدارد( آن را پامال نکند)).
(2) در روایتی دیگر آمده است که عبدالله بن مسعود رضی الله عنه بر شاخ درختی بالا شده بود و ساقهای پایش خیلی باریک بودند، بینندگان که به او نگاه می کردند بر باریکی آن خندیدند، پیامبر صلی الله علیه وسلم پرسیدند: از چه چیزی می خندید؟ گفتند: از باریکی ساق پاهای عبدالله می خندیم. فرمود: « سوگند به الله که آن ساقهای باریک در میزان از کوه احد گرانتر است» .
تألیف: داکتر عبدالصبور فخری