تعصب چیست و عامل های شکل دهنده آن کدام ها اند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

چکیده

تعصب و عصبیت در اصل از ماده ”عصب” به معنی رگها و پی‌هایی است که مفاصل را به هم ارتباط می‌دهد، سپس هر گونه ارتباط و به هم پیوستگی را تعصب و عصبیت نامیده‌اند، اما معمولا این لفظ در مفهوم افراطی آن به کار می‌رود . فیلسوف جرج سانتایانا تعصب را اینگونه تعریف کرده‌است:”تلاش خود را مضاعف‌کردن وقتی هدف را فراموش کرده‌اید. “به باور وینستون چرچیل” متعصب کسی است که نمی‌تواند نظر خود را تغییر دهد یا موضوع را عوض کند.

” تعصب یک متغیر وابسته است که عامل های متعددی در شکل گیری این متغیر نقش دارد که از عدم آگاهی دقیق از اساسات دین مقدس اسلام در مملکت های اسلامی , تقلید بدون تحلیل , تعصب , خانواده و محیط , کارکرد های دوگانه حکومت و نخبه های تعصب گرا میتوان منحیث عامل های تاثیر گزار نام برد . تعصب و قوم گرایی در افغانستان نیز یکی از مسایل حاد به شمار میرود که تا هنوز هم مردم افغان درگیر این پدیده است . جنگ های داخلی , هرج و مرج , عقب مانی ها از میدان رقابت جهانی , مبدل شدن مملکت بر میدان رقابت کشور های خارجی , فقر اقتصادی , مساعد شدن زمینه برای تهاجم فرهنگی … را میتوان منحیث پیامد های منفی تعصب نوشت . برای محو ساختن پدیده تعصب در گام نخست باید سطح آگاهی مردم از طریق منبر مسجد ها , رسانه ها , شبکه های اجتماعی , پروژه های حکومتی , تبلیغات بلند برده شده و در مورد ضرر های تعصب برای مردم آگاهی داده شود.

تعصب چگونه یک پدیده است؟

تعصب وعصبیت در اصل از ماده”عصب” به معنی رگها و پی‌هایی است که مفاصل را به هم ارتباط می‌دهد، سپس هر گونه ارتباط و به هم پیوستگی را تعصب و عصبیت نامیده‌اند، اما معمولا این لفظ در مفهوم افراطی آن به کار می‌رود . فیلسوف جرج سانتایانا تعصب را اینگونه تعریف کرده‌است: ” تلاش خود را مضاعف‌کردن وقتی هدف را فراموش کرده‌اید. ” به باور وینستون چرچیل، ” متعصب کسی است که نمی‌تواند نظر خود را تغییر دهد یا موضوع را عوض کند.” یعنی در کل تعصب یک متغیر وابسته بوده که عامل های زیادی در القاح این پدیده در اذهان عامه نقش دارد . با در نظر داشت سایر تعریف ها از تعصب و استناد بر جامعه حاضر افغانی میتوان تعصب را چنین تعریف اصطلاحی کرد : تعصب عبارت از متغیر وابسته بوده که در نهاد انسان ها توسط عامل و مولفه های مشخص القاح شده که آن جغرافیا را دستخوش زد و بند ها و هدف های بیگانه میسازد.

عامل های شکل دهنده پدیده تعصب کدام ها اند؟

۱- عدم آگاهی دقیق از اساسات دین مقدس اسلام در مملکت های اسلامی:

در جغرافیای اسلامی عدم آگاهی از اساسات دین مقدس اسلام یکی از عامل های تاثیر گزار و عمده در ترویج پدیده تعصب و تعصب گرایی است . بیشتر حلقات خاص در چنین جامعه های که سطح آگاهی مردم از دین اسلام پایین است میکوشند که دیگر هم مردم را در تاریکی و جهالت نگهداشته و به نام سمت , قوم , زبان بر مردم حکومت کرده خود را نخبه ساخته و به هدف های که در ذهن دارند دست یابند . در حالیکه اگر به قرآن عظیم الشان و حدیث نبوی (ص) در خصوص تحقیق در باره پدیده تعصب مراجعه گردد این پدیده را مردود شمرده و آن را کاملا مخالف شریعت اسلامی دانسته است . در قرآن کریم سوره حجرات آیه ۱۳ آمده است که : ” ای مردم , هر آیینه ما شما را آفریدیم از یک مرد و یک زن و شما را به ملتها و قبیله های مختلف تقسیم کردیم تا یکدیگر را بهتر بشناسید . به تحقیق بهترین و مکرمترین شما نزد خداوند کسی است که تقوای بیشتر داشته باشد . هر آیینه خداوند دانا و آگاه است . ” حضرت محمد (ص) میفرماید : ” کسیکه تعصب نمود از جمله ما نیست . ” از آیت فوق معلوم میگردد که معیار برتری در نزد الله متعال (ج) فقط و فقط تقوا است و هیچگونه امتیاز دیگر در نزد آن ذات یکتا جایگاه ندارد . از سوی دیگر هم در حدیث که از حضرت رسول اکرم “ص” در فوق نقل شده است اینگونه میتوان تحلیل کرد که هر کسی که تعصب گرا است در حقیقت از امت بودن آن حضرت “ص” محروم میگردد . پس در صورتیکه فردی از اسلام آگاهی دقیق داشته باشد هیچگاهی تعصب گرا نخواهد بود از این رو میتوان گفت که عدم آگاهی دقیق از اسلام در مملکت های اسلامی به شمول افغانستان از جمله مولفه های عمده شکل گیری پدیده تعصب به شمار می آید.

۲- تقلید های بدون تحلیل:

تقلیدی ساختن زنده گی اجتماعی هم از جمله عامل های تعصب است . بدون آنکه یک فرد در یک جامعه زنده گی نسل های ما قبل خود را مورد تحلیل قرار دهد به پیامد های مثبت و منفی آن فکر نماید , به تقلید و کاپی برداری شیوه و روال زنده گی آنها میپردازد . به گونه مثال در گذشته روابط میان دو گروه مردم در یک جامعه روی یک سلسله دلیل های موجه یا غیر موجه به وخامت گراییده بوده نسل نوین به جای اینکه در صدد حل این اختلاف ها از طریق راه صلح آمیز آن شوند در صدد ادامه این اختلاف میشوند تعصب و تضاد خود را در مقابل همدیگر بیشتر و بیشتر میسازند که در این میان گروه های استفاده جو از وضعیت حاکم استفاده سو نموده و آتش تعصب و تبعیض را شعله ور تر میسازند . اگر از شان پرسیده شود که چرا در مقابل همدیگر تعصب دارید پاسخ شان اینگونه خواهد بود : که این تعصب مان ریشه چندین ساله دارد.

۳- محرک های بیرونی:

محرک های بیرونی یعنی گروه ها و حلقات خاص که در پی تامین منافع شخصی شان در یک مرز و بوم خارجی اند نیز تعصب را یکی از راه های رسیدن به هدف های شان میدانند . محرک های بیرونی در نخست به گروه های مورد نظر شان که میدانند از آنها در تعصب و تضاد میتوانند استفاده کنند آن ها را متعقد میسازند که میان آنها نزدیکی فرهنگی , سمتی , زبانی وجود دارد آرام آرام آنها را از قوم های دیگر مملک شان دور میسازد تا بتواند به ساده گی آنها را دستخوش هدف های خاص خود ساخته و منافع شخصی خود را تامین کنند.

۴- تعصب:

تعصب خود در ذات خود یک عامل در ترویج پدیده تعصب است . هر فرد زمانیکه به علت وجود تعصب آسیب را متقبل گردد خود یک تعصب گرا میگردد . مورد قابل نگرانی همین است چون که افکار و رویه یک متعصب تاثیر مستقیم بالای سایر افراد جامعه بشری دارد.

۵- خانواده و محیط:

خانواده و محیط اجتماعی مهد پرورش هر عضو یک جامعه انسانی است . اگر ژرف و دقیق تر بنگریم این خانواده و محیط اجتماعی است که هر گونه بخواهد نسل نوین را به جامعه تقدیم میکند . خانواده و محیط اجتماعی از مولفه های عمده در القاح تعصب میباشد چون زمانی که یک نوزاد به دنیا میاید تا بزرگ میشود هر عمل خانواده و محیط اجتماعی خودش برایش اخلاقی محسوب شده و عمل اخلاقی دیگران را در صورت اخلاقی بودن آن غیر اخلاقی محسوب میکند . در برخی موارد دیده شده است که در ذهن افراد از دوران طفولیت تعصب القاح میشود که همراه به افزایش سن تعصب در ذهن فرد هم افزایش پیدا میکند.

۶- کارکرد های دوگانه حکومت:

زمانیکه یک حکومت در اجرای برنامه های انکشافی , خدمت برای مردم , ساختار نظام قوم , سمت , زبان را معیار قرار دهد به گونه مستقیم در افزایش پدیده تعصب نقش دارد.

۷- نخبه های تعصب گرا:

افرادی که با استفاده از عدم آگاهی , ارزش ها و احساسات مردم توانسته اند خود را نخبه بسازند که در اصل فقط هدف شان رسیدن به قدرت و ساختن نفوذ سیاسی برای خود است . این نخبه ها به بهانه حمایت از زبان , سمت , قوم عوام فریبی نموده در این میان خود را مطرح ساخته تا جایگاه و قدرت سیاسی در جامعه پیدا کنند.

ماده های از قانون اساسی افغانستان , اعلامیه اسلامی حقوق بشر , اعلامیه جهانی حقوق بشر در مورد تعصب:

هر نوع تبعیض و امتیاز بین اتباع افغانستان ممنوع است.

اتباع افغانستان اعم از زن و مرد در برابر قانون دارای حقوق و وجایب مساوی میباشند.
(ماده ۲۲ قانون اساسی افغانستان )

بشر بطور کلی یک خانواده میباشد که بنده گی نسبت به خداوند و فرزندی نسبت به آدم آنها را به هم گرد آورده و همه مردم در اصل شرافت انسانی , تکلیف و مسوولیت بدون هر گونه تبعیض از لحاظ نژاد یا رنگ یا زبان یا جنس یا وابسته گی سیاسی یا وضع اجتماعی و … برابر اند .
(بند اول ماده اول , اعلامیه اسلامی حقوق بشر )

تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند , همه دارای عقل و وجدان میباشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند .
(ماده اول , اعلامیه جهانی حقوق بشر )

تعصب یا قوم گرایی در افغانستان

افغانستان از جمله کشور هایست که جنگ های داخلی آن , استفاده محرک های بیرونی از این وضعیت افغانستان , فقر اقتصادی و … به علت تعصب و قوم گرایی بوده است . وجود تعصب در افغانستان علت های گوناگون دارد یکی از علت های آن این است که زمینه سو استفاده از توده این کشور توسط کشور های بیگانه فراهم است . عمده ترین عامل در پر رنگ ساختن پدیده تعصب در افغانستان مداخله محرک های بیرونی بوده چون این محرک ها در تلاش تامین منافع شخصی خویش در مرز و بوم افغانستان اند.

محرک های بیرونی یگانه راه رسیدن به پیروزی در افغانستان را تعصب و تعصب گرایی میدانند چون تعصب باعث ایجاد هرج و مرج در امور داخلی افغانستان گردیده که حلقه های خاص به گونه محتاطانه از این هرج و مرج در جهت تامین منافع شخصی خود در خاک افغانستان استفاده میکنند.

آنقدر تعصب در میان مردم افغانستان جا گرفته است که حتی نمیتوانند روی دو واژه دانشگاه و پوهنتون با هم به تفاهم برسند . پارلمان مان به جای اینکه سراغ راه حل علمی آن برود به جنگ فزیکی میپردازد و هر یک طرف مقابل خود را سرکوب مینماید . مجلس نماینده گان افغانستان بالای این دو واژه به تفاهم رسیده نمیتواند و هر یک به گونه نشان میدهند که از واژه های زبان شان دفاع می نمایند.

در حقیقت این همه عوام فریبی و تمثیل برای گرفتن رای مردم در انتخابات بعدی شورای ملی میباشد . میخواهم در قالب این نوشته به هر دو گروه خطاب کنم که اینقدر تعصب کافی است به جای جنجال بالای نام دانشگاه یا پوهنتون بیاید از سیستم درسی , وضعیت و مشکل های دانشجویان پوهنتون ها یا دانشگاه ها , مشکل ها در دانشگاه ها یا پوهنتون ها , وضعیت استادان دانشگاه ها و یا پوهنتون ها که شش ماه میشود معاش شبانه خود را اخذ نکرده اند حرف بزنید.

ما افغان ها شبکه های اجتماعی را به جای اینکه فضای وحدت و تحکیم وحدت ملی مان بسازیم فضای مملو از تعصب و سمت گرایی ساخته ایم.

زمانیکه از یک قوم در یک نهاد یا ارگان حکومتی کرسی را احراز کرد تا صفا کار آن ارگان را از قوم خود مقرر میکند . تا چه زمانی بالای این مورد های کوچک با هم درگیر بمانیم تا چه زمانی بگزاریم که بیگانه ها از این وضعیت حاکم در کشور مان استفاده سو به نفع خود کنند . تا چه زمانی اینقدر دید کهنه و پیش پا افتاده را در ذهن خود بپرورانیم . افغانستان کشور اسلامی است که دین مقدس اسلام اساس و قانون این مرز و بوم را تشکیل میدهد.

پس زمانیکه اسلام تعصب و تبعیض را به شدت رد میکند و آن را خلاف شریعت اسلامی میداند ما چگونه برای خود جواز میدهیم که ذهن و افکار خود را غرق در تعصب بسازیم . اگر در اسلام تعصب وجود میداشت حضرت بلال حبشی (رض) با وجود عرب های اشرف زاده اولین اذان را به سمع امت مسلمان نمیرساند. در اسلام اساس و معیار برتری فقط و فقط تقوا است و هیچ برتریت قومی , سمتی , زبانی وجود ندارد و هر کسی که تعصب را در ذهن میپروراند با استناد به حدیث حضرت رسول اکرم (ص) از امت بودن حضرت محمد مصطفی (ص) محروم میگردد.

در افغانستان بیشتر تعصب زبانی وجود دارد هنوز هم ما قادر نشده ایم که تعریف زبان را به شکل درست آن بیاموزیم . زبان وسیله افهام و تفهیم است نه وسیله تفرقه و نفاق فقط نیاز است اندک دقت کنیم و به این نتیجه خواهیم رسید که در اصل زبان در پهلو اینکه وسیله افهام و تفهیم است در نفس خود وسیله وحدت و نزدیکی میان انسانها است چونکه انسانها توسط زبان با هم حل مطلب نموده بزرگترین مشکل ها را به گونه مسلامت آمیز آن حل میکنند.

هدف از پیدایش زبان رفع ضروریات های مادی و معنوی یک فرد در جامعه بشری است نه تعصب و قوم گرایی که جامعه را به خاک و خون بکشاند. بدبختانه در افغانستان شماری از مردم زبان را مرز میان قوم های ساکن در این جغرافیا میدانند در حالیکه این زبان است که سازگاری های اجتماعی را در یک جامعه به بار آورده از سوی هم سبب نزدیکی میان ساکنان یک مرز و بوم میگردد و انسانها را نمیگزارد که به قدرت فزیکی و اسلحه برای رسیدن به خواسته های مادی و معنوی شان متوسل گردند در مقابل برای آنها راه گفتگو و مذاکره را پیشنهاد میکند.

زنده گی ما در این خلاصه نمیگردد که نسل ما قبل ما کی بود ؟ گذشته گان ما کی ها بودند؟ چگونه زنده گی کرده اند ؟ فقط ما میتوانیم با مطالعه زنده گی قبلی گذشته گان مان تجربه , پند و عبرت گرفته زنده گی آینده خود را بسازیم . برتریت در این نیست که گذشته گان ما چی کار ها کرده اند؟ یا گذشته گان ما کی ها و از کدام قوم بوده اند ؟ برتریت در تقوا است برتریت در این است که خود مان چی کاری برای رشد و پیشرفت دین اسلام انجام داده ایم. برتریت در این است که ما چی کاری برای رفاه و آرامش مردم خود در عصر حاضر انجام داده ایم . ما چی کاری برای رشد تعلیم و تربیه برای هم قطاران خود انجام داده ایم . ما چقدر برای اتفاق و همدلی میان همه اقوام افغانستان زمینه سازی نموده ایم . برتریت در قوم , سمت , زبان , ملیت نیست . حلقه های خاصی زیر نام های مختلف مردم افغان را با استفاده از حرف های تحریک آمیز در مورد سمت , زبان , مذهب فریب دادند و فر آورده این حرکت ها را امروز به چشم سر میتوانیم مشاهده کنیم .

پیامد های منفی تعصب کدام ها اند؟

جنگ های داخلی , هرج و مرج , عقب مانی ها از میدان رقابت جهانی , مبدل شدن مملکت بر میدان رقابت کشور های خارجی , فقر اقتصادی , مساعد شدن زمینه برای تهاجم فرهنگی , عقب ماندن از پیشرفت در عرصه های تکنالوژی , افزایش نا امنی , مبدل شدن کشور بر آزمایشگاه سیاست های بیگانه , تجزیه شدن مملکت و … را میتوان از جمله پیامد های منفی پدیده تعصب نوشت.

چگونه میتوان از پدیده تعصب رهایی یافت؟

برای محو ساختن پدیده تعصب در گام نخست باید سطح آگاهی مردم از طریق منبر مسجد ها , رسانه ها , شبکه های اجتماعی , پروژه های حکومتی , تبلیغات بلند برده شده و در مورد ضرر های تعصب برای مردم آگاهی داده شود . تلاش گردد که پلان های شوم نیت های بد و عوام فریبانه نخبه های استفاده جو در یک جامعه در معرض دید مردم قرار گرفته و افکار تعصب گرایانه شان را به همه برملا سازند. حکومت ها در اجرای پروژه های توسعه یی و عام المنفعه یی خود باید عدالت را رعایت نموده همچنان در تقرر پست های کلیدی حکومت و سایر نهاد های حکومتی اصل شایسته سالاری را بر مسایل قومی , سمتی , زبانی ترجیع دهد . حکومت به مثابه بزرگ و کلان یک خانواده است اگر در یک خانواده بزرگ خانواده رفتار دوگانه با فرزندان خود انجام دهد باعث بد بینی و تعصب در خانواده اش میگردد .

برای هر خانواده ذهنیت همگرایی و یکپارچه گی از مجرا های مختلف داده شود. مردم را از خطر ها و نیت های شوم محرک های بیرونی آگاه ساخته آنها را به همگرایی و برادری باید دعوت کرد .


نویسنده : میلاد “سیار”

your ads

Advertisement | Why Ads? | Advertise here

پوهنتون چینل

پوهنتون چینل درسره سبسکرایب او شریک کړئ

سبسکرایب Subscribe


Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

wasiclinic.com
Back to top button
واسع ویب