آیا دم کردن جایز است؟
دم کردن عبارت از خواندن آیات قرآنی و دعاهای مأثور است که بر شخص مریض و کسیکه وی را خزندة گزیده باشد و یا نظر شده باشد، صورت گرفته و بالایش پف کرده میشود تا شفاء یابد. این کار باید مطابق شروط شرعی آن صورت گیرد. امام سیوطی این شرایط را چنین شرح میدند:
1- رقیه و دم کردن نیز از مقدرات الله است.
2- دم کردن نقیض و مخالف با علاج جسمانی نیست، بلکه آنرا مکمل میسازد.
3- دم کردن در وقایه و علاج صورت گرفته میتواند.
4- بهترین رقیه و دم کردن همانست که مطابق طریقة رسول الله صلی الله علیه و سلم و فهم صحابة کرام باشد.
5- هر نوع دم کردن جاهلی حرام است.
چه کسی میتواتند که دیگران را دم کند:
امام زرقانی در شرح «الموطأ» میگوید: ربیع میگوید: «از امام الشافعی در مورد دم کردن پرسیدم، ایشان فرمودند: هر کسی میتواند دیگران را دم کند بشرطی اینکه با آیات کتاب الله و دعاهای مأثور و ذکر الله متعال باشد. گفتم: آیا اهل کتاب میتوانند که مسلمانان را دم کنند؟ فرمودند: بلی اگر با کتاب الله دم میکردند.»
نمیدانم که اهل کتاب چگونه میتوانند مسلمانان را با کتاب الله دم کنند؟ و نمیدانم کدام کتاب مقصد شان است؟ فکر میکنم که موجودیت علمای مسلمان برای این کار کفایت میکند زیرا کسی که دیگران را دم میکند باید شخص عمل کننده به کتاب الله و انسان متقی باشد تا در دم کردن وی تأثیر باشد.
حکم دم نوشته شده چیست؟
ابن تیمیه رحمه الله میفرماید: «جایز است که برای شخص مریض و یا مصیبت رسیده آیاتی از کتاب الله و ذکر او تعالی را با سیاهی مباح بنویسند، بعد از آن با آب پاک آنرا بشویند و آب آنرا به مریض بدهند. امام احمد بن حنبل و یک تعداد دیگر علماء نیز بر جواز آن تصریح کرده است»((مجموع الفتاوی) احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه الحرانی 19/ 64-65)
استاذ یوسف القرضاوی در تعلیقی برین نظر مینویسد: من این را ترجیح میدهم که دعا و آیات قرآن با زبان خوانده شده و بالای مریض دم کرده شود، چنانچه رسول الله صلی الله علیه و سلم انجام میداد.
اگر تأثیر از اصل رقیه وارد میگردد، پس قرائت آن بهتر است و اگر خوانندة دعا شخص متقی باشد، تأثیر آن بیشتر و قویتر خواهد بود. ام المؤمنین عایشه رضی الله عنها که این نکته را درک کرده بود، معوذتین را میخواند و آنرا به کف رسول الله صلی الله علیه و سلم دم کرده و دست مبارک ایشان را بر بدن خود میگذشتاندند. زیرا میدانستند که دست رسول الله صلی الله علیه وسلم مبارکتر از دست خودش است. اما برکت در کجای کاغذ و سیاهی قلم است؟
اما قسم دوم این اصل از ادعای معرفت غیب سخن میگوید و بیشتر حول کهانت و فالبینی میچرخد که نوعی از ادعای علم غیب است.
عرافت: به معنای قدرت داشتن به معرفت و پیدا کردن جاهای مخفی که اموال مسروقه را در آن پنهان کرده باشند.
رمل اندازی: یکی از وسایل فالبینی و عرافت است که از طریق کشیدن خطهایی در ریگ و خواندن آن صورت میگیرد و این کار را بوسیلة قرین جنی خود انجام میدهد. رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرمایند:
عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ سَأَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ نَاسٌ عَنْ الْكُهَّانِ فَقَالَ لَيْسَ بِشَيْءٍ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهُمْ يُحَدِّثُونَا أَحْيَانًا بِشَيْءٍ فَيَكُونُ حَقًّا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تِلْكَ الْكَلِمَةُ مِنْ الْحَقِّ يَخْطَفُهَا مِنْ الْجِنِّيِّ فَيَقُرُّهَا فِي أُذُنِ وَلِيِّهِ فَيَخْلِطُونَ مَعَهَا مِائَةَ كَذْبَةٍ (صحيح البخاري)
از عایشه رضی الله عنها روایت است که کسانی از رسول الله صلی الله علیه و سلم در مورد کاهنان پرسیدند، رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: آنها هیچ چیز نیستند(هیچ چیزی را نمیدانند) گفتند : یا رسول الله آنها احیاناً سخنانی را میگویند که حق میباشد؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: سخنی از حق را یکی از جنیات میدزد و آنرا در گوش دوست خود میاندازد و او صد دروغ دیگر را برآن افزوده و به مردم میگوید.
به همین علت است که الله سبحانه و تعالی بعد از بعثت محمد صلی الله علیه وسلم آسمانها را بوسیلة سنگهای آتشین حمایت نموده و از نزدیک شدند شیاطین به آنجا جلوگیری نمود. بنابرین دعوت اسلامی هیچ مجالی را برای کهانت، فالبینی و سایر گمراهی های ازینگونه نگذاشته است.
الله عزوجل می فرماید:
وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا (8) وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَصَدًا [الجن : 8 ، 9]
و اينكه [براى كسب خبر] به آسمان نزديك شديم، پس آن را پر از نگهبانان نيرومند و تيرهاى شهاب يافتيم(8) و اينكه ما در آسمان براى شنيدن [خبرهاى ملكوتى و سخنان فرشتگان] در نشست گاه هايى مينشستيم، ولى اكنون هر كه بخواهد استراق سمع كند، شهابى را در كمين خود مييابد !(9)
شیخ الغزالی رحمه الله میگوید:
«واقعیت اینست که مشغول شدن با امور متشابه مرض خطرناک روانی و نفسی بوده و عمل زشت و قبیحی است که ازسوی انسانهای بیهدف و مشتاقان جدل انجام مییابد.
همچنان وسعت بخشیدن دایرة غیبیات و ترسیم نمودن دین به شکل طلسم های فوق عقل و معما های لاینحل و دور از منطق نیز نوعی از کهانت و فالبینی است که انسانهای بیعقل و دارای تمایلات اسطورهای در آن مهارت خاص دارند»((دستور الوحدة الثقافیة بین المسلمین) محمد الغزالی ص 35)
منکر و مقابله با آن واجب است:
به همین علت است که امام حسن البنا درین موضوع به وضاحت سخن گفته و آنرا «منکر و مقابله با آنرا واجب» میداند. زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم درین مورد میفرماید:
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ وَالْحَسَنِ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ مَنْ أَتَى كَاهِنًا أَوْ عَرَّافًا فَصَدَّقَهُ بِمَا يَقُولُ فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ(مسند أحمد)
از ابو هریره و حسن رضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: کسی که نزد کاهن و فالبین رفت و سخنانش را تصدیق کرد، یقیناً به آنچه بر محمد صلی الله علیه و سلم نازل شده است، کفر ورزیده است.
عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ الْحَكَمِ السُّلَمِيِّ قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أُمُورًا كُنَّا نَصْنَعُهَا فِي الْجَاهِلِيَّةِ كُنَّا نَأْتِي الْكُهَّانَ قَالَ فَلَا تَأْتُوا الْكُهَّانَ قَالَ قُلْتُ كُنَّا نَتَطَيَّرُ قَالَ ذَاكَ شَيْءٌ يَجِدُهُ أَحَدُكُمْ فِي نَفْسِهِ فَلَا يَصُدَّنَّكُمْ(صحيح مسلم)
از معاویه بن الحکم سلمی روایت است که گفت: گفتم یا رسول الله ما در جاهلیت کاری را که میخواستیم انجام دهیم، قبل از آغاز کار نزد کاهن میرفتیم؟ رسول الله صلی الله علیه فرمود: پس ازین نزد کاهن نروید. گفتم: ما در گذشته فالبینی و شگون میگرفتیم؟ فرمودند: این امور هیچ معنایی ندارد، پس شما را از کار تان مانع نشود.
و در روایت دیگری آمده است که (لیسوا بشیء) یعنی سخن اینها هیچ اهمیتی ندارد و قابل اعتماد نیست. و در احادیث صحیح از رفتن نزد آنها نهی شده است. بنابرین رفتن نزد آنها و تصدیق نمودن سخن شان جایز نیست.
و به هیچ صورت جایز نیست که برای آنها در مقابل فالبینی و کهانتی که میکنند چیزی داده شود. پیامبر صلی الله علیه وسلم آنرا «حلوان» یعنی (دستمزد کاهن و دلال زنان) نامیده اند.
« عَنْ أَبِي مَسْعُودٍ الْأَنْصَارِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ نَهَى عَنْ ثَمَنِ الْكَلْبِ وَمَهْرِ الْبَغِيِّ وَحُلْوَانِ الْكَاهِنِ » (صحيح البخاري)
از ابو مسعود انصاری رضی الله روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم از گرفتن قیمت فروش سگ، پول فحاشی و دستمزد کاهن نهی نموده است.
غیب گوئی و کهانت کفر صریح به آنچه است که بر رسول الله صلی الله علیه وسلم نازل شده است. (رواه أبو داود کتاب ( الطب)، باب ( فی الکاهن). صححه الحاکم وقال صحیح علی شرط الشیخین.)
از کتاب: درس های پیرامون فهم وعمل
تألیف: دکتور عبدالرحمن جمعه
ترجمه: مومن حکیمی