
از حوادث پیشی مگیر؛آیا می خواهی بچه، نارس زاییده شود و جنین، سقط گردد؟آیا می خواهی میوه را کال بچینی؟ فردا، هنوز نیامده و هیچ مزه و رنگی هم ندارد؛ پس چرا ما خودمان را به میوه آن مشغول می کنیم، از مصیبتهای آن
می هراسیم، به حوادث آن توجه می نماییم و در انتظار فجایع آن هستیم؟ در صورتی که نمی دانیم که آیا مانعی، میان ما و رخدادهای تلخ فردا حایل خواهد شد یا اینکه ما گرفتار فجایع آن می گردیم؛ نیز نمی دانیم که چه بسا فردا، سرشار از سرور و شادی باشد. مهم این است که آینده در دنیای پنهان و عالم غیبت نهفته می باشد و هنوز به زمین نرسیده است. لذا ما نباید نرسیده به پل، دغدغه عبور از آن را در سر بپرورانیم؛ اصلاً چه کسی می داند؟شاید ما قبل از رسیدن به پل توقف کنیم و شاید پل قبل از رسیدن ما، فرو بریزد و شاید هم به پل برسیم و با سلامتی از آن عبور کنیم.
بسیاری از جهانیان از فقر و گرسنگی و از بیماری و مشکلاتی که آینده خود را در معرض گرفتار شدن به آن می بینند، بیمناک هستند! همه اینها از برنامه های مدارس شیطان است: الشيطان يعدكم الفقر ويامركم بالفحشاء والله يعدكم مغفره منه وفضلا والله واسع عليم«شیطان، به شما وعده فقر می دهد و شما را به زشتیها امر می کند و خداوند ، شما را به آمرزشی از جانب خود و به لطف و فضل خویش نوید می دهد».
کسی که زندگیش، در دست کسی دیگر است، نباید به آنچه وجود ندارد، شرط ببندد و کسی که نمی داند کی و چه زمانی خواهد مرد، برایش درست نیست که به چیزی مشغول شود که وجود و حقیقتی ندارد. فردا و آینده را بگذار تا بیاید؛ از اخبار آن مپرس و منتظر حمله آن مباش. چون تو فعلاً به امروز مشغول هستی. تعجب و شگفتی اینجاست که افرادی غم و اندوه را به صورت نقدی وام می گیرند تا آن را در روزی که هنوز خورشید آن طلوع نکرده، بازپس دهند!! پس از آرزوی طولانی بپرهیزید.
نمی زنند؛آنان به خاطر این بر تو خشم گرفته اند که در درستکاری یا دانش یا ادب و یا ثروت از آنها برتر هستی. بنابراین چون از آنها پیشی گرفته ای، از نگاه آنان گناهکار و مجرم می باشی و توبه ات پذیرفته نخواهد شد مگر آنکه نعمتهای خدادادی و استعدادهایت را رها کنی، از همه صفات و ویژگیهای پسندیده ات دوری نمایی و لباس مفاهیم پسندیده و مروت را از تن خود بیرون آوری وکودن، احمق، دست خالی، شکست خورده و رنجدیده شوی. این، چیزی است که آنها از تو
می خواهند.
بنابراین در برابر سخنان، انتقادها و تحقیر و تخریب اینها استوار باش و مقاومت کن و مانند صخره ای باش که وقتی دانه های تگرگ به آن اصابت می کنند، به علت صلابت و توان صخره می شکنند و از هم می پاشند. اگر تو به حرفهای اینها گوش بسپاری و واکنش نشان دهی، بزرگترین آرزوی آنها را که تیره شدن صفای زندگی توست، برآورده نموده ای. پس به زیبایی از آنها درگذر و چشم پوشی کن و از آنها روی بگردان و از مکر و حیله هایشان دلتنگ مباش. انتقاد پوچ و بی ارزش آنها در حقیقت شرح حالی محترمانه و زیبا برای توست و هر کس به اندازه وزن و جایگاه و اهمیت خود مورد انتقاد بزهکارانه و دروغین قرار می گیرد.
«بگو به سبب خشمتان بمیرید». بلکه با افزودن فضایلت و رشد دادن خوبیهایت و اصلاح کجیهایت، دهانشان را پر از خاک خواهی کرد. اگر می خواهی همه تو را دوست بدارند و همه تو را قبول داشته باشند و از دیدگاه جهانیان فردی کامل و بی عیب باشی، امری محال و ناممکن را طلبیده ای و آرزویی دست نیافتنی را در سر می پرورانی.