آیا موسیقی غذای روح است؟

خاطره یی جالب در مورد اثرات موسیقی بالای روان انسان:
همه ی مان مقوله ی مشهور »موسیقی غذای روح است« را شنیده ایم، اما آنچه در واقع امر اتفاق می افتد، مشتمل بر تجارب گوناگونی است، که اکثــراً درستی این مقـــوله را زیر سوال می برد، از جمله، خاطره-ییست که در یکی از تالارهای شهر (تالار خیام) در یک محفل عروسی اتفاق افتاد و من شاهد آن بودم.

اکتر غلام رسول شفیق استاد پوهنتون هرات

نزدیک چاشت بود، که با جمعی از دوستان و اقوام دعوت شده وارد تالار شدم، تعدادی از میزبان ها در راهرو خارج از سالون به رسم احترام از مهمان ها ایستاده بودند، صدای موسیقی که از آلات نوازنده گی مطرب ها بیرون می شد قابل شنیدن بود، وقتی وارد سالون شدم، صدا با شدت بیشتری بر پرده ی صماخ گوش های حاضرین می کوبید؛ احساس خوبی نداشتم، کنار یک میز در گوشه ی تالار نشستم، صدای موسیقی مانع احوال پرسی با سایرین می شد، به نظر نمی رسید که  کسی از آهنگ های خواننده استقبال نماید.

نان حاضر گردید و همه مشغول خوردن شدند، اما مطرب ها با اصرار به کارشان مشغول بودند و رها کردنی نبودند، که ناگهان صدای اُرگ تغییر کرد و موازنه ی سازها بر هم خورد، وقتی نگاه کردم، پسر جوانی را دیدم که با اُرگ و با مشت و لگد به سر و صورت مطرب و دستیارانش می کوبد، گرچه تعداد مطرب ها بیشتر بود، اما به حد کافی نمی توانستند از خود دفاع نمایند، تا این که میزبان های مجلس سر رسیدند و پسر جوان را محکم گرفتند و دورش ساختند. فردی که پهلوی من نشسته بود و حادثه را از ابتدا مشاهده می کرد، گفت پسر جوان که در میز مقابل ستیج نشسته و مشغول غذا خوردن بود، آهسته و به طرز غیر معمولی از جایش بلند شد و به سمت مطرب ها رفت، ابتدا چندین بار به مطرب ها اشاره کرد که موسیقی را متوقف کنند، اما آن ها به خواسته ی وی وقعی نگذاشتند و به خواندن و نواختن ادامه دادند، تا این که پسر جوان عصبانی شد و به طور فزیکی ایشان را تأدیب نمود.

معلوم شد که پسر جوان را چندی قبل به علت مریضی روحی به پاکستان برده بودند و بعد از تداوی های تشدیدی، وضعیت صحی و روحی وی بهبود یافته بود و تازه به هرات رسیده و اتفاقاً به آن مجلس دعوت شده بود، که موسیقی روح تازه التیام یافته ی وی را پریشان ساخت و یکبار دیگر صحت مقوله ی «موسیقی غذای روح است» را زیر سوال برد.

وقتی از تالار خارج می شدیم، میزبان مجلس که فردی از سلک اهل دین بود، گفت که این حادثه قهر و غضب الله تعالی بر ما می باشد، که به جای مجلس سالم و سنتی، به محفل خود مطرب و موسیقی آوردیم.

از آن جهت  که خاطره ی یاد شده در مورد موسیقی بود، خوب است تا جهت رفع این شبهه که گویا موسیقی در معالجه ی مریضان کاربرد دارد، نظریات اطباء و دانشمندان را نیز در مورد بدانیم:

– داکتر اکلمسیس کارل (فزیولوژیست بزرگ فرانسوی): ساز و آواز و کنسرت ها و… نمی توانند جای فعالیت ها و کارهای سودمند اجتماعی را بگیرند. رادیو نیز مانند سینما و موزیکال، کاهلی کاملی به کسانی می بخشد که با آن سرگرم اند، بدون شک الکولیزم کارگران ما را از پای در می آورد و سر و صدای رادیو و سینما روحیه ی فرزندان را فلج می کند.

– موسورسکی: موسیقی به طوری بر اعصاب مسلط می شود که گاه می خنداند و گاه می گریاند. گاهی اعضاء و جوارح انسان را بدون اختیار به حرکت در می آورد و زمانی تهییج عشق و شهوت می کند، من هیچ گاه خود را به دست چیزی نمی سپارم که مرا ربوده و برده ی خود نموده و بر عقل و فکر من حکومت نماید.
– کانت (فیلسوف مشهور آلمانی): موسیقی اگر از همه ی هنرها مطبوع تر باشد، چون به بشر چیزی نمی آموزد، از تمام هنرها پست تر است.

– داکتر آرنولد فریدمانی (داکتر شفاخانه ی نیویارک و رییس کلینیک سردردی): او با کمک دستگاه های الکترونی تعیین امواج مغز و تجربیاتی که طی مراجعه ی هزاران بیمار به دست آورده، ثابت کرده است که یکی از عوامل مهم خسته گی های روحی و فکری و سردردهای عصبی، گوش دادن به موسیقی است، مخصوصاً برای کسانی که به موسیقی دقت و توجه می کنند.

با ملاحظه ی نظریات فوق دانسته می شود که آنچه به نام »موسیقی درمانی« ادعا می شود، بیشتر جنبه ی تبلیغاتی دارد و موارد آن به حدی نادر است که با احصاییه های سرسام آور مریضان در کشورهای غربی که به خاطر شنیدن موسیقی روانی می شوند، قابل مقایسه نیست.

محال است سعدی که راه صفا
توان رفت جز در پی مصطفی (صلی الله علیه وسلم)

Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

wasiclinic.com
Back to top button
واسع ویب