مودودی، متفکری ژرفنِگر، متعهد و واقعیتگرا
امام ابوالاعلی مودودی یکی از مشهورترین چهرههای دینی جهان اسلام در قرن بیستم است که با دیدگاههای منتقدانهای از تاریخ سیاسی جهان اسلام، طرح اصلاح و تجدید بنای تمدن اسلامی اصیل را بر بنیاد ارزشهای قرآن و حدیث و مقتضیات عصر حاضر بهگونهی جامع و فراگیر پیریزی نموده است و با تأسیس جماعت اسلامی در شبهِ قاره هند، خواسته است بر اندیشهی دینی خویش جامهی عمل بپوشاند.
مودودی بعد از قرنها سکوت برای اولین بار، توانسته است تاریخ سیاسی اسلام در قرن نخست را از موقف یک نظریهپردازی ژرفنگر، اندیشمندی دوراندیش و مجتهدی متعهد و رسالتمند، با دیدِ باز، واقعبینانه و بیطرفانه، بهگونهی علمی و مستند، به نقد و بررسی بگیرد و همچون طبیبی متخصص، کارکشته و با احساس، سرِ نخ معضلهها و بیماریهای واگیر جوامع اسلامی را درمییابد و برای درمان آن دارو جستجو وفراهم مینماید.
بررسی اشتباهات سیاسی در زمان حضرت عثمان بن عفان رض، گسترش دامنهی آن در زمان حضرت معاویه بن ابی سفیان، تبدیل خلافت به پادشاهی، گزینش یزید بهعنوان ولیعهد در زمان حضرت معاویه، آغاز استبداد سیاسی از زمان پادشاهان اموی تا امروز، یکی از نقاط برجستهای در اندیشهی امام مودودی است که در هیچ مقطعی از تاریخ برای مسلمانان فرصت نداده است تا روی ساختارهای اجتماعی جوامع بشری، رشد و غنای فرهنگی، خلاقیتهای تمدنی جهان اسلام و انکشاف و توسعه علمی بهگونهی لازم غور و توجه مینمودند.
باوجودیکه اندیشمندان مسلمان، در قرنهای نخست تا قرن پنجم توانستند در عرصههای علمی مختلف، دستآوردهای چشمگیری داشته باشند، اما مشکلات اجتماعی-سیاسی و گیر و دارهای داخلی جهان اسلام باعث میگردد تا سیر صعودی تمدن اسلامی متوقف گردیده و آهسته آهسته رو بهزوال و افول بگذارد.
طرز نگرش مودودی به احکام شریعت اسلامی بهگونهی یک آیین جامع، جهانشمول و انسانیای است که در چوکات آن عقل و نقل دستِ آشتی بهم داده اند و سنت و مدرنیه، پیوندی ناگسستنی میانِ هم دارند، هدف از جنگ و صلح، آزادی، عدالت و مساوات انسانی بهدور از تمام ملحوظات دین، مذهب، رنگ، نژاد، جنس و معیارهای مادی و رهایی دست و پای بشر از قید و زنجیر اسارت و بردگی نظامهایی است که اساس آن بر عقلانیت انسانهای بیمار، دینستیز، مذهبگریز و عقدهمند که خود در دامِ هوا و هوس گیر مانده اند، استوار است.
بهباور مودودی و سایر اندیشمندان مسلمان، واژههای آزادی، عدالت و مساوات، مفاهیمی معنوی و اخلاقی از ارزشهای انسانی را با خود حمل میکنند که هریکی فقط از گریبان دین میتواند سرکشد و در بستر ایمان بهرشد و بالندگی برسد و بهبرگ و بار نشیند؛ این واژهها را با مفاهیم و معیارهای بلند آن که با سرشت اصیل انسانی سازگاری داشته است، پیامبر گرامی اسلام ص بهعنوان بزرگترین معلم اخلاق برای نسل نخست (صحابه) آموزش داده و در عمل بهتجربه نشسته است.
مودودی بدین باور است که دین اسلام با جهانبینی بزرگ انسانیای که در خود دارد، یک روش سیال و پویا است که مطابق به سنت الهی در هستی حرکت میکند و در تمام زمانها و مکانها زندگی انسان را بهسوی خیر و صلاح، سمت و سو میدهد و یگانه نظامی است که میتواند بر گیر و دارهای مادی میان ملتها پایان ببخشد و همزیستی مسالمت آمیز، صلح و امنیت جهانی، انکشاف و ترقی و تمدن و برادری و برابری میان انسانها را در میان هفتاد و دوملت تنظیم نماید.
مودودی بهخاطر زدودن غبار از سیمای زیبای آیین پیامبر خاتم ص، از سوی برخی کجاندیشانِ شورچشم مورد تبلیغات سوء و گستردهای در زندگی و بعد از مرگ قرار گرفت اما هیچگاه نخواست خود را مصروف کشمکش با اشخاصی بسازد که با احکام و ارزشهای شریعت اسلامی، سطحینگرانه و عاطفی برخورد میکنند و از حکمت و عمق معانی و مفاهیم اسلام بیمایه اند.
امام، طرح تربیتی کامل و همهجانبهای را برای پرورش نسلهای بعدی پیریزی نموده است که در چوکات آن انسانهای صحابهگونه باید تربیت شود و در شیوههای گفتار و کردار، بر مقتضای آیه مبارکه 143 سوره بقره (و همچنین شما را امت میانه قرار دادیم تا بر سایر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه باشد)، نمادهای زنده و عملیای از انسانیت بهمعنای واقعی آن باشند. انسانهایی که منبع فیاض خیر و برکت، تلاش و تحرک، پویایی و زایایی، اعتدال و میانهروی، خلاقیت و ابتکار و سرانجام تمام خوبیها باشند؛ چنین انسانهایی بهجز در بستر آموزههای قرآن کریم و احادیث پیامبر گرامی اسلام ص در هیچ جای دیگری ممکن و میسر نیست.
در اندیشهی مودودی، اسلام نمایندهی خاص و آدرس ویژهای بهخود ندارد؛ هر مسلمانی در هر بخشی از جامعه اسلامی که فعالیت مینماید، نماینده دین است و با جدیت و مسئولیت میتواند در بخش خویشتن از ارزشها و فرامین دینی نمایندگی کند؛ برعکس، اگر طایفهی مخصوصی بهگونهی انحصاری نمایندگی از دین کنند، این دیدگاه، قرائتی متحجرانه از دین و برچیدن بساط دین از جامعه و رویهم رفته، نقطهی آغازین سیکولاریسم پنداشته میشود.
بهعقیدهی مودودی، نظامهای اجتماعی جدید در شرق و غرب همه بر بنیاد قواعد جاهلی استوار است و اسلام، بهعنوان یک نظام کامل با هیچیکی از این نظامها سازش ندارد؛ نظامهای قبل از اسلام نیز بر مبنای منافع مادی از سوی انسانها ساخته شده بود و در ساختار آن دین نقش نداشت؛ نظامهای اجتماعی معاصر نیز بر مقتضای خواست تودهها بهوجود آمده است و دین در آن نقش ندارد.
مودودی از خلال تحقیق و پژوهش در متون دینی بدین نتیجه رسیده است که دین همانگونه که در زندگی فرد نقش محوری دارد، در زندگی اجتماعی نیز توجیه کننده است؛ بهباور ایشان، هیچ دلیل معقول و منطقی وجود ندارد بهاینکه نقش دین در ساحهی زندگی فرد محدود ساخته شود و برای عقل حق داده شود تا بدون وابستگی بهدین بهساختارهای اجتماعی بپردازد.
دایره اجتهاد فقهی اسلام در قرنهای نخست بهحدی وسعت یافت و اصول و قواعدی برای فعالیتهای حقوقی در عرصههای اجتماعی مختلف مانند: تجارت، روابط بین المللی، جزاء، مدنی، اداری و غیره از سوی اندیشمندان مسلمان وضع گردید که تا امروز، جهان از آن استفاده میکند؛ اما این روند در نتیجهی عوامل سیاسی متوقف گردید. خیلی از ارزشهایی که امروز در نظام دموکراسی دیده میشود، ریشه بر دیدگاههای فقهی و فلسفی علمای اسلام در قرنهای نخست دارد.
مفهوم و فلسفهی جهاد در اندیشهی مودودی، صلح، ترقی، آوردن اصلاحات اساسی در ساختارهای اجتماعی، تأمین رفاه و آسایش، عدالت و قانونمداری بر مبنای ارزشهای اسلامی، تولید و توسعه اقتصادی، فراهم نمودن زمینههای کار و تلاش برای مردم، گسترش دانش کلاسیک و مدرن و بهرهبردن از هریکی در راستای دعوت اسلامی و بالآخره داشتن یک نظام تعلیمی پیشرفته، نظام اقتصادی جوابگو بر بنیاد اصول و قواعد فقهی و نظام اجتماعی و اخلاقی بر مقتضای ارزشهای دینی و مفاهیم دیگری از این دست، میباشد.
مودودی یک اندیشمند و متفکر واقعیتگراست؛ به آنچه میگوید سخت باور دارد و شیفتهی رسیدن به آن است و در راه رسیدن به هدف تا پای جان، استوار و امیدوار، قلم زده است و قدم برداشته است.
عزیزاحمد حنیف