محبت با رسول الله وخواسته هاى آن

همه ساله ماه ربيع الاول تحفه وهديه اى ازرحمت ها،برکت هاونعمت هاىروحانى ايرا براى مان به ارمغان مياورد، وذکر وياد پيامبر صلي الله عليه وسلم باعث دميدن روح تازۀ در زنده گى امت اسلامى مى گردد، ولى با اين همه اين حقيقت را نيز بايد هر لمحه بياد داشته باشيم که محبت رسول الله صلي الله عليه وسلم تنها با کدام ماه خاص، مقام خاص وموسم خاص ارتباط ندارد بلکه اين احساس دومدار وهميشه بهارى است که از اولين لحظات ايمان تا آخرين رمق حيات سرمايه حيات انسان مومن را تشکيل مى دهد، و شرط ايمان است. وقتى شخصى چه به گونه شعورى وچه به گونه رسمى مسلمان شدن خود را اعلان مى نمايد ومى گويد که وى الله سبحانه وتعالى را به حيث رب وپروردگار لاشريک خود قبول دارد، ورسول الله صلي الله عليه وسلم  را به حيث بنده ، رسول وفرستاده راستين  الله مى پذ يرد،( اشهد أن لا إله الا الله وحده لا شریک له و اشهد أن محمد عبده و رسوله)  پس وى با الله ورسول صلي الله عليه وسلم پيمان محبتى را مى بندد وخود را با پروردگار (رب)،مالک  حقيقى ورهنما ،قائد،محسن وهدايت دهنده در چنان رشته وتارى منسلک مى سازد که وى را از از قيد ومقام رنگ،نژاد،خويشاوندى ها وغيره رهانيده و او را جزء لاينفک امت مسلمه وامت محمدى ،مى سازد.

بدون شک لطف ولذت اصلى اين رشته وارتباط در صورت ارتباط شعورى آن است،ولى اين هم از انعامات الهى است که شخصى تنها با اظهار زبان واقرار قلبى  اگرهم روى مطالبات ، خواسته ها وشرايط وابسته به اين ارتباط وتعلق دقت ننموده باشد، بازهم وى محبت قائد ورهنماى خود محمد صلى الله وعليه وسلم را در ضربان قلب خود احساس مى کند واين محبت در طول زنده گى در شريان هاى وى همچو خون در گردش خواهد بود.

خواه اين شخص يک فرد دهاتى باشد يا شهرى،کوه نشين باشد يا صحرا نشين، ماهى گير سفرکننده در ابحار باشد يا طالب العلم ومتعلم ومحصل، خود را به گونه اى به اين رابطه وپيوند وابسته مى سازد که بزرگترين قدرت ونيروى دنيا وحتى درهنگامى که مرگ را درمقابل چشمان خود مى بيند،در آن هنگام نيز او نمى خواهد که به ذات وشخصيت محسن وپيامبروى صلى الله وعليه وسلم ، به اندازه يک ذرۀ تکليف يا مصيبتى برسد.

واقعه حضرت خبيب رضى الله عنه بياد ما مى آورد که درهنگام شهيد ساختن وى ، قاتل وى از وى مى پرسد که اگر به عوض خودت اين عمل با رسول الله صلى الله وعليه وسلم صورت مى گرفت،چه احساسى برايت دست مى داد؟ جوابى که درآن هنگام از جانب حضرت خُبيب رضى الله عنه درآن حالتى ارائه شد ، جوابى بود که درچنين  حالتى از هر فرد مؤمن الى روز قيامت مى توان توقع داشت .

حضرت خًُبيب  به قاتيلين خود گفت که وى خوش دارد خودش کشته شود درحاليکه نمى پسندد به پيامبر صلى الله وعليه وسلم به اندازۀ يک ذره هم تکليف برسد. اين محبت اين ارتباط در ماه ربيع الاول بيشتر از پيش شکل واضحى را بخود مى گيرد،دراين ماه جرايد، راديوها وتلويزيون ها واکثرچينل هاى نشراتى بتاريخ ١٢ ماه ربيع الاول در تلاش  نشرات خصوصى مى باشند،جلسات تجليل ازميلاد النبى برگزار مى گردد، مارش ها وجلوس ها براه مى افتد ،در مکاتب برنامه ها برگزار مى گردد،برخى ازادارات دولتى مسابقات ورقابت هاى کتاب نگارى ومقاله نگارى در مورد سيرت  را براه مى اندازند وبه برنده گان اين رقابت ها ومسابقات جوايزى اعطا مى نمايند،به اين ترتيب پس ازاظهار محبت وارتباط  قلبى در ٢٩ يا ٣٠ روز اين ماه، امت مسلمه ساکن دراکثر کشورهاى اسلامى مطمئن مى گردد که حق محبت رسول الله صلي الله عليه وسلم  را ادا نموده اند.

حضرت عبدالرحمن بن ابی قردادؓ مى فرمايد : روزى رسول الله صلى الله وعليه وسلم وضو گرفتند، عدۀ از اصحاب کرام، آب وضوى وى را گرفته برچهره خويش ماليدند، رسول الله صلي الله عليه وسلم ازايشان پرسيدند: چه چيزى محرک اين عمل شما است؟آن عده گفتند :محبت الله ورسول وى ،رسول الله صلي الله عليه وسلم  فرمودند : کسانى که ازاين حرف خوشحال اند که با الله ورسولش صلى الله وعليه وسلم محبت مى ورزند ، بايد وقتى سخن مى گويند ،حقيقت بگويند وهنگامى که نزد آنها امانتى گذاشته مى شود،آنرا با حفاظت دوباره به مالکش بسپارند وبا همسايگان روش درست نمايند. (مشکوۃ)

حضرت انس رضى الله عنه مى گويد : رسول الله صلي الله عليه وسلم   فرمودند: هيچ يک ازشما مؤمن نمى گردد، تا هنگامى که من (رسول الله صلى الله وعليه وسلم) در نزد ايشان در مقايسه با پدرش،فرزندش وهمه انسانها محبوب وگرامى نگردم . (بخاری، مسلم)

اگر تنها درمورد اين دو حديث دقت نماييم، هدايات گرانبهايى درموردحالتى که ما امروزدرآن  قرارداريم و درحال عبور از آن هستيم،دراين دو حديث وجود دارد.

گزينش راستى وحقيقت:

اولترازهمه آنچه دانستن آن براى ما ضرورى است،اين است که بدون شک اظهار محبت يک امر فطرى است وثبوت آشکارارتباط با رسول الله صلي الله عليه وسلم  شمرده مى شود، ولى در کنار آن دانستن  روح وخواسته هاى واقعى  محبت آن نيزضرورى است.

تعريف ومفهوم محبت اين نيست که آبى را که رسول الله صلى الله وعليه وسلم با آن وضو فرموده اند، از ديد تبرک  برچهره ورخسار خويش بماليد وگمان بريد که به يمن وبرکت اين آب پروردگار ،برما عنايت خواهد فرمود،بلکه ارتباط محبت با عمل است.

خاتم النبیین صلی الله علیه و سلم براى تبديلى  کيفيت ووابستگى قلبى اصحاب خويش  ذريعه حکمت رسالت خود، امر به سه نوع اعمالى  داد که مسلمانى را به معنى درست آن مؤمن ساخته مى تواند، چنانچه درقدم نخست ارشاد فرمودند که وقتى صحبت مى نمايد بايد حقيقت (صدق) را اختيار کند.

اين صدق وراستى تنها در حد راست گفتن بر زبان  محدود نمى گردد، گرچند اين عمل نيز از اهميت بسزايى برخوردار است، اما با اين همه هدف اساسى  گزينش صدق وراستى درهمه معاملات زنده گى است،که مثال آن در اسوۀ حضرت اسماعيل عليه السلام ديده مى شود، که کتاب الهى (قران مجيد) توصيف مرکزى زنده گى ايشان را صداقت در وعده توصيف نموده است:

همين نکته ازاين ارشاد بارى تعالى نيز نزد ما واضح مى گردد که الله سبحانه وتعالى وقتى درهنگام  آغاز زندگى خانوادگى اصطلاح  مهر را انتخاب نموده است، آن هم با همين موضوع ارتباط دارد

‏وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً ‏ (النساء۴:۴)

و مهر زنان را (بطور كامل) بعنوان يك  فريضه  به آنان بپردازيد!

همچنان همين صدق را  محک شناخت اهل ايمان قرار داده اند:

( ‏يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ )

ترجمه ?  اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، و با صادقان همراه باشيد!

عمل غالب شدن حق وازبين رفتن باطل  وقيام حکومت اسلامى در مدينه منوره را نيز با صدق وابسته نموده اند،وقران کريم دعايى را که قران کريم در مورد هجرت نبوى صلي الله عليه وسلم  به رسول الله صلي الله عليه وسلم تعليم داده است ،پس ازمبارزه با مشکلات ومصائب که همراه با صداقت وشهادت حق  همراه است،اشاره بسوى قيام مرکز امت ودارالاسلام دارد، در حالى که با شهادت حق وصداقت همراهى مى نمايد،.

‏وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا‏ ( اسرا : 80)

و بگو: «پروردگارا! مرا (در هر كار) با صداقت وارد كن، و با صداقت خارج ساز! و از سوى خود، حجتى يارى كننده برايم قرار ده!»

صدق وراستى ايرا که حضرت رسول الله صلى الله وعليه وسلم به حواله حُب رسول صلى  ما را بدان سو متوجه ساخته است، بارها درقران کريم به حواله صفات اهل ايمان بيان شده است،چنانچه در سورۀ احزاب صفاتى که از اهل ايمان  تذکر رفته است ، در ضمن آن صدق وراستى مقام بلند ورفيعى دارد:

‏إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا‏ (احزاب ۳۵)

ترجمه: به يقين، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان انفاق كننده، مردان روزه‏دار و زنان روزه‏دار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار ياد خدا مى‏كنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است.

سپردن امانت به اهل آن :

دومين عمل صالحى را که رسول الله صلى الله عيله وسلم ذريعه آن حقيقت اظهار لازمى محبت  رسول الله صلى الله عليه وسلم را بيان فرموده است، نيزيکى  ازاعمال مهم درجمع  تعليمات اساسى قران وسنت بشمار مى رود.که بدون عملکردبه آن ما نمى توانيم ازدايره تشتت وانتشار کنونى در ساحه اخلاق ،سياست،اقتصاد واجتماع بيرون آييم.حضرت خاتم النبيين صلى الله عليه وسلمارشاد فرمودند: (ویُؤَدِّ امانتہٗ اذائتُمِنَ )يعنى وقتى امانتى برايش سپرده شد آنرا به حفاظت به مالک آن تسليم نمود.

قران عظيم الشان امانت را از اولين صفات اهل ايمان در جاه هاى مختلف بيان نموده است، چنانچه در سورة مومنون مى فرمايد :

(وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ)

(و آنها كه امانتها و عهد خود را رعايت مى‏كنند)

در مورد انبياى کرام چندين باراظهار داشته  است که ايشان رسول وامانت دار يا قوى وامانت دار اند . (الشعراء ۲۶: ۱۰۷، ۱۶۳، ۱۹۳، النمل ۲۷:۳۹)

اين صفت درمورد مسؤوليت ها وقيادت حيثيت ومقام يک شرط  را دارد، چنانچه به حواله حضرت موسى عليه السلام  اشاره شده است (القصص ۲۸:۳۶)وقران عظيم الشان به حواله امور فنى وحکومتى حکم مى فرمايد:

إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا (النساء )

اى مسلمانان خداوند به شما فرمان مى‏دهد كه امانتها را به صاحبانش بدهيد!  دراين آيت مبارکه پروردگار نه به شکل مشوره وپيشنهاد بلکه به شکل حکم وامراين موضوع را بيان فرموده که مردم با ايمان بايدمعاملات خود را بدست افرادى بسپارند که اهليت ولياقت آنرا داشته باشند،ويقيناً مضمرات اين حکم وفرمان الهى  در بخش هاى اقتصادى ،سياسى،اجتماعى وفرهنگى وابلاغى داراى اهميت بسزايى مى باشد.

اگربه کسانى که شخص  خودش وقبيله وى از لحاظ سابقه وماضى خويش به حيث   دزد،خاين وقطاع الطريق شهرت داشته باشند،مسؤوليت هاى بزرگ کشورى را تفويض نماييم،وبعد هم اظهار افسوس نماييم که طبقه غريب جامعه غريب تر وطبقه امير، امير ترمى گردد ويا اينکه بيت المال ملت دودسته تاراج مى گردد،ملکيت هاى ملى را با کمترين ونازلترين نرخ برهمراهان وهمکاران خود به فروش مى رساند، يا اينکه هزاران جريب زمين دولتى را براى حفظ وفادارى هاى همراهان سياسى خود برآنها تقريباً مجانى  توزيع مى نمايد،در اينجا تقصير، نه تنها ازدزد بلکه ازکسانى نيز است که امانت حکومت را بدست دزدان سپرده اند.

اگر در سطح رسانه ها ومطبوعات  وبه خصوص رسانه هاى الکترونيکى زمام امور را بدست افرادى بسپاريم  که به غلامى  ذهنى  استعمارغربى   ياهم بکارگيرى علم ودانش خود در راستاى حفظ منافع وفرهنگ هندوئيزم شهرت داشته باشند، چى کسى را مى توان دراين مورد مورد الزام قرار داد؟ اگر دريک ادارۀ تعليمى شخصى رابه حيث استاد توظيف نماييم که نه داراى علميتى باشد ونه هم داراى شخصيتى ، پس آيا درنسلى که زيرتربيت وى قرار دارند، صداقت وامانت دارى مى تواند پديد آيد؟علامه اقبال در مورد صداقت وامانت گفته است که تا هنگامى که امانت وصداقت واحکام نبوى در ذهن  مسلمانى ترسيخ نگردد،تا آن هنگامى نمى تواند شخصى مسؤوليت پيشوايى وامامت اقوام وملت ها را ادا نمايد.

حق همسايه :

هدايت سومى ومهمى را که آن حضرت صلى الله عليه وسلم در رابطه با محبت  خويش  ارشاد فرموده اند، در رابطه با حقوق همسايگان است،مردم ما عموماً فکر مى کنند که اگر در روز عيد سعيد فطر يا روز عيد سعيد قربان به همسايه خويش شيرينى يا پارچه گوشت قربانى را فرستاديم ، حق همسايگان را ادا نموده ايم، درحاليکه هدف از اداى حقوق همسايه ، اداى حقوق همه کسانى است که رفاقت دايمى در محل سکونت با ما دارند يا هم بگونه عارضى وموقت رفيق  راه ما مى گردند.

دراين مورد حديث شريفى  اشاره دارد و براى ما واضح مى سازد که معنى همسايه تنها آنانى نيست که درجنب منزل ما منزل دارد، بلکه ٤٠ منزل دردست راست و٤٠ منزل در دست چپ منزل را مى توان به حساب همسايه شمار کرد.همچنان هدف ازهمسايه شخصى نيز است که با ما همسفر است، چه درسرويس ،چه درريل ودر موترشهرى وغيره، به اين ترتيب مشاهده مى کنيم که براى اين مدت کوتاه نيز مراعات حقوق همسايه يکى ازخواسته ها وتقاضا هاى محبت رسول الله صلى الله عليه وسلم مى باشد.

قران عظيم الشان درمورد محبت رسول الله صلى الله عليه وسلم اصول وضوابطى را مُعيين نموده است که بر اساس آن محبت رسول الله صلى الله عليه وسلم تنها ازطريق اظهاررسمى آن مورد قبول نيست، برعلاوه اظهار محبت ازطريق زبان واعمال ، تعليم قران عظيم الشان دراظهار برتر وبيشترآن چنين است:

قُل ‏قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ‏* ‏قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ‏ (اٰل عمران:۳۱۔۳۲)

ترجمه: اى نبى  صلى الله عليه وسلم! بگو:اگر خدا را دوست مى‏داريد،از من پيروى كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد; و گناهانتان را ببخشد; و خدا آمرزنده مهربان است.بگو: از خداوند و فرستاده او، اطاعت كنيد! و اگر سرپيچى كنيد، خداوند كافران را دوست نمى‏دارد.»

پيروى واطاعت اساسى ترين خواسته محبت رسول صلى الله عليه وسلم:

اساسى ترين  خواسته وتقاضاى محبت رسول الله صلى الله عليه وسلم  اطاعت وپيروى از رسول الله صلى الله عليه وسلم مى باشد چه در زنده گى شخصى وچه درزنده گى اجتماعى .

همچنان اين موضوع نيز قابل غور وتامل است که وقتى معامله تنها به اظهار زبانى خاتمه نمى يابد بلکه درسطح مملکت ودرقانون اساسى کشورنيز اعلان گردد که شريعت اسلامى حيثيت برترى را دارد وحکومت مسؤوليت تطبيق احکام شرعى را دارد ، ولى بازهم شخصى ازارکان حکومت مرتکب توهين به پيامبر اسلام صلى الله عليه وسلم مى گردد واظهارات غيرمسؤولانه اى ابراز مى دارد ، نه تنها ازحکم صريح قران عظيم الشان دراين مورد سرکشى نموده بلکه با قانون اساسى وقوانين نافذۀ مملکت خود نيز مخالفت  ورزيده است.

برخى ازدانشمندان غرب زده بنا برکمى رابطه مستقيم شان با قران عظيم الشان وبنابر تعلق تنها احساساتى با سيرت رسول الله صلى الله عليه وسلم ، خيلى معصومانه نظر مى دهند که قران کريم کلام الهى است والله بذات خود حفاظت آنرا وعده داده است، به همين دليل پذيرفتن احکام وتعليمات آن فرض مى باشد ولى حديث وسنت رسول الله صلى الله وعليه وسلم به نظرآنها يک عمل انسانى است که به اساس گذشت زمان درقرن هفتم ميلادى قابل تطبيق بود ولى  بنابر رشد وانکشاف اجتماعى و تغير وتبديل حالات مقام وحيثيت آن تا حد تعليمات اخلاقى درست است ولى نبايد آن را به درجه قانون بلند بُرد.

اساس وبنياد اين نظريه بر سه مغالطه بزرگ استوار است :

مفروِضه يا مغالطه  اول اين گروه اين است که عملکرد حضرت محمد صلى الله عليه وسلم تنها براى عرب ها وجامعه عربى قرن هفتم ميلادى بود،يعنى العياذ بالله پيامبر صلى الله عليه وسلم يک مصلح وريفورمر قبايلى عرب بودند.

فرضيه دوم اين است که حديث يا سنت رسول الله صلى الله عليه وسلم عملکرد شخصى وى بود که پيروى واتباع آن برافراد بعد از وى  لازم و واجب نيست.

مفروضه سومى که دراين مورد آنان تشکيل داده اند اين است که وظيفه ورسالت رسول الله صلى الله عليه وسلم تنها وتنها تعليم وفهمانيدن چند اصول اخلاقى به مردم بود وگويا آن حضرت صلى الله عليه وسلم کدام شريعت وقانونى را با خود نياورده بودند. ازديد گاه ما ضرورت به ارائه دلايل وگفتگوى مبتنى برعقل ومنطق دررابطه با اين سه مفروضه به اين دليل هم وجود ندارد که  آنانيکه خود را اهل قران مى نامند يا ادعا دارند که براى ما قران کفايت مى کند،قران کريم بذات خود به اين سه فرضيه پاسخ مى گويد وسخنى را که خالق کاينات ومالک انسانها خود مى فرمايد،نمى توان هېچ  دليل وثبوت قطعى وسنگين ترى  نسبت به آن را پيداکرد. قران عظيم الشان دررابطه با فرضيه هاى اولى ودومى  مى فرمايد که  درعملکرد خاتم النبيين صلى الله عليه وسلم نمونه هاى قابل عمل براي همه اهل ايمان الى روز قيامت وجود دارد: (لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ )(احزاب ۳۳)

( مسلما براى شما در زندگى رسول خدا صلى الله عليه وسلم نمونه ها وسرمشق هاى نيكويى است.)

اين نمونه واسوه  نه تنها در عبادات ، بلکه در معاملات وهرعمل ديگر زنده گى نيز براى انسانها رهنمايى وهدايت فراهم مى سازد.

اين موضوع را خود قران عظيم الشان نيز رد نموده است که گويا آن حضرت صلى الله عليه وسلم تنها براى عرب ها مبعوث گرديده است، بلکه همان گونه که قران عظيم الشان براي همه انسانها الى روز قيامت منبع هدايت است، درست به همان  گونه اعمال  نبى کريم صلى الله عليه وسلم نيزنمونه  قابل پيروى و واجب العمل براى همه  بشريت  شمرده مى شود.

دراين جا با الفاظ واضح فرموده است که رسالت ونبوت پيامبر صلى الله عليه وسلم براى همه انسانها بوده وشرط موفقيت نيز اختيار نمودن پيروى ايشان ازجانب همه بشريت شمرده مى شود.

همچنان قران عظيم الشان مى فرمايد:

‏قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ‏ (اعراف :  ۱۵۸ )

ترجمه: اى محمد صلى الله عليه وسلم : بگو: «اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم; همان خدايى كه حكومت آسمانها و زمين، از آن اوست; معبودى جز او نيست; زنده مى‏كند و مى‏ميراند; پس ايمان بياوريد به خدا و فرستاده‏اش، آن پيامبر درس نخوانده‏اى كه به خدا و كلماتش ايمان دارد; و از او پيروى كنيد تا هدايت يابيد!»

نوشته :دکتور انیس احمد

برگردان : احمد ضياء رحيمزى

Atomic Habits
د ښوونکي لارښود کتابونه

Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

Atomic Habits
Back to top button
واسع ویب