قوت، شجاعت و نيرومندي
تعریف:
قوت به معنای شجاعت است؛ شجاعت را علمای اخلاق به معنای ثابت واستوار ماندن بر مبدأ و پایداری در برابر سختی ها از یک سو و به معنای اقدام و مبادرت به انجام دادن چیزی که انسان آن را حق می داند از دیگر سو تعریف کرده اند، هر چند که در این راستا با موانع بر خورد کند و به سختی ها رو به رو شود.
اسلام مي خواهد انسان مسلمان داراي شخصيت استوار ونيرومندي باشد که مسير زندگي را با روحيۀ قوي وهمت عالي بپيمايد وحوادث نا ملايم او را نلرزاند واز اهداف بلند وآرمان هاي متعالي بازش ندارد.
مظاهر وجلوه های نیرومندی:
نيرومندي جلوه ها ومظاهر گوناگوني درشخصيت افراد دارد:
(1) يکي از جلوه هاي نيرومندي، بدرآمدن ازترديد ودو دلي است. انسان مؤمني که از اضطراب ودلهره رهايي مي يابد و در برابر رويدادهاي ناگوار خويشتن را نمي بازد، انساني قوي است. خداوند چنين کساني را دوست مي دارد. پيامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرموده است: (المؤمن القوي خير وأحب إلي الله من المؤمن الضعيف). يعني: مؤمن توانا بهتر از مؤمن سست وناتوان ودرنزد خدا محبوب تر از وي است.
(2) یکی دیگر از جلوه های نیرومندی و شجاعت آن است که سپاهی در میدان جنگ از خودش چنان شجاعت نشان دهد که مرگ در نظرش حقیر و بی ارزش نماید و هیچگاه از داخل شدن در مهلکه ها هراس به دل راه ندهد و با دلی استوار به رویارویی با دشمن بشتابد و به دلش اضطراب راه پیدا نشود.
(3) همچنان از جلوه های قوت ونیرومندی بیان حق است که در زبان شرع آن را امر به معروف ونهی از منکر تعبیر کرده اند. این در واقع یک وجیبه اجتماعی هم است، وقتی که انسان مسلمان می بیند یک امر باطل دارد در لباس حق نمایان می گردد و مردم با آن به حیث حق پذیرفته شده عمل می کنند، دینداری و شجاعتش وادارش می سازد که در برابر این باطل استادگی کند و حق را بیان دارد و باطل را افشا نماید، وجه حق را روشن سازد و چهره باطل را رسوا کند؛ زیر هر نامی ونشانی که باشد وهرکسی که پشتیبان آن باشد.
قوت حقیقی کدام است؟
برخوردهاي ديگران اگر نسنجيده و همراه با اسائۀ ادب باشد، مي تواند انسان را برآشفته ونا آرام سازد. انسان هاي قوي درچنين حالاتي برخويشتن مسلط مي باشند وخشم خويش را مهار مي کنند. درحديثي ازپيامبر اسلام صلی الله علیه وسلم روايت شده است: (ليس الشديد بالصرعة، إنما الشديد الذي يملک نفسه عند الغضب) يعني: انسان توانا آن نيست که ديگران را درکشتي برزمين افکند، بلکه آن است که هنگام به خشم آمدن خويشتن داري کند.
روزی یک شخص به نزد پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه وسلم آمد وگفت: به من نصیحت کن، آن حضرت برایش گفت: « قهر مشو» واین سخن را سه بار برایش تکرار نمود. زیرا که قهر شدن سبب نابودی وتباهی روابط اجتماعی و ویرانی کاخ محبت و همدلی می گردد و بدبختی های زیادی را به دنبال می آورد.
زيستن درميان ديگران وداشتن ارتباط با آنان گاهي سبب مي شود که يک شخص از استقلال نظر تهي شود، نه خود آزاد بينديشد ونه آزاد تصميم بگيرد، بلکه در هر زمينه به ديگران بنگرد ودنباله رو آنان گردد واين سخن را کورکورانه تکرار کند که: “خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو” اين خاصيت زيبندۀ انسان هاي قوي نيست، بلکه دليل بر ضعف شخصيت انسان است. پيامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرموده است: (لايکن أحدکم إمعة، يقول: إن أحسن الناس أحسنت وإن أساؤوا أسأت ولکن وطنوا أنفسکم إن أحسن الناس أن تحسنوا و إن أسائوا أن لا تظلموا) يعني: هيچ يک از شما «امعه» نباشد که بگويد: من همراه مردمم، اگر آنان خوبي کردند من هم خوبي مي کنم واگر آنان بدي کردند من هم بدي مي کنم، بلکه بايد خويشتن را استوار سازيد که اگر آنان خوبي کردند شما خوبي کنيد واگر آنان بدي کردند شما از ظلم وبدی اجتناب ورزيد.
انسان هاي قوي، روش ومنش واضح وبي ابهام دارند. تيره گي وغموض درموضعگيري وخط مشي افراد نشانۀ سستي ونا استواري شخصيت ايشان است. چنين کساني سبب مي شوند که ديگران دربرابر آنان سردرگم شوند وچهرۀ واقعي ايشان را نشناسند و درتعامل با آنان به لغزش در افتند.
هم چنان انسان هاي قوي با خوش بيني واميدواري زندگي مي کنند. آنان عرصۀ زندگي را فراخ ورنگارنگ مي يابند وزمينه هاي پيشرفت وموفقيت را متنوع مي دانند؛ ازاين رو آنان ازيأس ونا اميدي گريزانند وازبدبيني وتيره انديشي فاصله مي گيرند. چنان که درصفت پيامبر صلی الله علیه وسلم آمده است: (إنه کان يعجبه التفاؤل). يعني: خوش بيني وبه فال نيک گرفتن براي او خوشايند بود، وبه همان پيمانه بد بيني وشگون بد زدن را نا پسند مي دانست.
قوت ظاهر وقوت باطن:
بايد بدانيم که قوت به دو جنبۀ ظاهر وباطن تعلق مي گيرد؛ و در هردو زمينه ارزشمند است. کسي که جسمي سالم وبدني قوي دارد از سلامت رواني بيشتر وتوازن عصبي بهتر برخوردار است.
به اين دليل بايد انسان مسلمان به صحت وسلامت خود توجه کند وبه وقايه وحفاظت خود ازبيماري ها اهميت دهد. پيامبر اسلام صلی الله علیه وسلم در دعاهايش مي فرمود: (اللهم عافني في بدني، اللهم عافني فی سمعي، اللهم عافني في بصري) يعني : بار الها! بدنم را به سلامت بدار، بار الها! شنوائيم را به سلامت بدار، بار الها! بينائيم را به سلامت بدار. اين روايت نشان مي دهد که بايد انسان مسلمان به سلامتی خود اهميت قايل باشد؛ زيرا وي با داشتن بدني سالم بهتر مي تواند هم به عبادت خداوند بپردازد وهم در خدمت وخير رساني بندگان خداوند سهم بگيرد.
اما مهم تر از قوت جسمي نيرومندي اراده است؛ زيرا تحقق بخشيدن به آرمان هاي بلند ملي، ديني وانساني به داشتن ارادۀ استوار وخلل ناپذير بستگي دارد. کساني که نمي توانند بر تصميم خويش پايداري کنند واهداف خود را با جديت پيگیری نمایند اشخاصي ضعيف وشکست خورده اند که سودي به حال ملت هاي شان نخواهند داشت.
انسان های ضعیف و سست اراده تابع و پیرو و بنده عرف غالب مردم اند و بر کارهای آنها عادت حکم فرما است، هرچند که این عرف و عادات اشتباه و خطا باشد و رنج و سختیهای دنیا و آخرت را با خود همراه داشته باشند. اما مؤمن حقیقی به چیزی که سند محکمی در دین نداشته باشد اهمیتی نمی دهد و برای آن ارزشی قائل نیست و با شهامت وجرأت با عرف و آداب و رسوم برخورد می کند و با دشواریها رو به رو می شود ولیکن نباید در راه خدا و حق از ملامتی ملامتگران ترسید و باید به سوی هدف حق خویش گام برداشت و از انتقاد شدید و بیجا و زخم زبانها بیم وهراسی به دل نباید راه داد.
راه های تقویت اراده:
يکي از راه هاي تقويت اراده لگام زدن برغرايز وسيطره يافتن بر تمايلات سرکش است. انسان هاي هوسران که از مقاومت در برابر غرايز و خواسته های نفس عاجز باشند، نمي توانند به اراده اي قوي وعزمي نيرومند دست يابند.
باید مسلمان قوت یقین را در ذات خویش و جذابیت ایمان را در دل خویش احساس کند. اگر نتواند بر اطرافیان خود نیز اثر بگذارد و آنان را به راه خود بکشاند، لا اقل خود همچون کوه بلند و استوار باقی بماند و موج گردابهای گمراهی دیگران در وی اثری نداشته باشد و سربلند باشد.
مردم چه می توانند بکنند با مردی که عزت خود را در ایمان و قوت خود را در پیوند با خدایش و استقامت و راستی را در دینش می داند؟ اگر همه مردم علیه چنین کسی جمع شوند نمی توانند در وی اثری بگذارند.
دين اسلام مي خواهد پيروانش از ارادۀ مستحکم و خلل نا پذير برخوردار باشند تا در اداي رسالتي که بر دوش دارند به نا کامي کشيده نشوند. قرآن مجيد درتوصيف مؤمناني که ارادۀ قوي داشته اند فرموده است : (وکأين من نبي قاتل معه ربيون کثير، فما وهنوا لما أصابهم في سبيل الله وما ضعفوا وما استکانوا). یعنی: چه بسیار پیامبرانی بودند که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند. آنها هیچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان می رسید، سست و نا توان نشدند.
اين آيۀ مبارک مي رساند که کاميابي درمسير ديانت واداي رسالت به برخورداري ازتصميم وارادۀ قوي بستگی دارد.
مهم ترين عاملي که مي تواند اراده را تقويت کند، ايمان است. عقيدۀ صحيح وايمان قوي انسان را ازترديد وهراس نجات می دهد وبه او قوت قلب وآرامش خاطر مي بخشد. بدون بهره مندي ازچنين ايماني، انسان ازدرون فرو مي ريزد وشخصيتش درباطن متلاشي مي شود ونمي تواند اراده وعزمي قوي داشته باشد.
قوت وشجاعت معیار ایفای مسئولیت:
هرگاه کسي شخصيت قوي پيدا کند واز ضعف وسستي رهايي يابد، شايستگي دارد که مسئوليت ها را درعرصه هاي اجتماعي وسياسي به دوش گيرد وعهده دار امور ديگران گردد. برخي ازدانشمندان مسلمان اين مفهوم را از اين آيۀ کريمه برداشت کرده اند: (إن خير من استئجرت القوي الأمين). یعنی: بهترین کسی را می توانی استخدام کنی آن کس است که قوی و امین باشد.
وبرعکس آن، اگر کسي فاقد قوت ونيرومندي لازم باشد، حتي اگر ديگر خوبي ها را هم داشته باشد، نبايد به مسئوليت هاي سنگين گماشته شود وسرنوشت ديگران به او سپرده شود. چنان که پيامبر اکرم صلی الله علیه وسلم به ابوذر غفاري که يکي از ياران جليل القدر ايشان بود فرمود : (إنک ضعيف وإنها لأمانة وإنها يوم القيامة خزي وندامة). يعني : همانا توضعيفي، واين (مسئوليت) نيز يک امانت است، و در روز قيامت مايۀ خواري وپشيماني است.
همچنان که بايد افراد يک جامعه ازصفت قوت ونيرومندي برخوردار باشند، يک ملت نيز بايد به قوت ونيرومندي دست يابد تا نيازهايش را برآورده سازد، ازتماميت ارضي ونواميس ملي اش دفاع کند وهرگاه با خطر و تهديدي رو به رو گردد به ذلت وزبوني تن ندهد. به همين جهت خداوند جل جلاله فرموده است: (وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة). یعنی: وهر نيرويي در قدرت دارید برای مقابله با آنها (دشمنان) آماده سازید.
ازآن چه گذشت به اين نتيجه مي رسيم که سستي وزبوني يک صفت ناشايسته است وقوت ونيرومندي يک ويژگي پسنديده وگران بها که بايد هم افراد مسلمان به آن متصف باشند وهم جوامع اسلامي.