رسول الله ﷺ و خلفای راشدین برای آینده پلان میساختند

اهمیت دور نگری در زمان که ما زندگی میکنیم:
اگر در همه اوقات آمادگی برای فردای بهتر و داشتن پلان برای آینده ضروری باشد، پس این کار از ارزش والا برخوردار و یکی از ضرورت های مهم و لازمی چیز در روزگار ما می باشد، به خاطر تغییرات بزرگ و عمیق که به مشاهده میرسد، تغییرات که بشریت حصه دهم آن را در طول تاریخ خود ندیده است، پس ما در پهلوی توجه به گذشته پربار خود، اشد ضرورت به آینده نگری داریم، تا مانند برخی ها در قید گذشته باقی نمانیم.

اگر ما دقیق شویم، خواهیم فهمید که مستقبل و آینده از امورات غبیبی بوده که جز الله متعال کسی به آن اطلاع ندارد، و بر ما لازم است که از دخالت در آن (و از فکر کردن و پلان درست کردن در باره آن) خویشتن را به دور بداریم تا دعوی چیزی را نکرده باشیم که نه علم آن را داریم و نه هم برای ما راه (داخل شدن در آن) داده شده است.

و اگر از جانب دیگری توجه کنیم، خواهیم دانست که مستقبل و صحبت کردن پیرامون آن در کل تحت علم حساب و پیشگوئی های آن داخل میگردد که شبیه پیشگوئی در باره احوال جویی میباشد و این چیزی است که بر قواعد شناخته شده استوار بوده و دارای نشانه های واضح و آشکار میباشد و گمان میرود که حالت جویی در مقطع زمانی خاصی مطابق آن باشد و بس.

و این گفته ما را ساخت و ساز کمپیوتر ها نیز تأیید میکند، که امکان دارد با گذشت زمان چه تطور و دیگرگونی در آن رونما گردد و همچنان ساخت و ساز رُوبوت ها و به همین سان آرزو علماء به این که چیزی را اختراع کنند که قوت ذکاوتش به مراتب از انسان ها تفوق داشته باشد.

مهر صحه دیگری بر حرف های ما این پیشگوئی است که در سالیان اخیر در باره پژوهش های “هندسه بیولوژیکی” صدق میکند، و هدفم از “هندسه بیولوژیکی” ساختارهای جنیتکی و هر آن چیزی میباشد، که ممکن است پژوهشگران به اساس آن ساخت و ساز جنیتکی برخی مکروب ها را تغییر دهند، و همچنان هدفم چیزی است که به سبب آن روزی فرارسد که (بشریت) در زمینه های طب، صنعت دوا سازی و زراعت دستآورد های حیرت انگیزی داشته باشد و تغییرات جزری در حیوانات و نباتات ایجاد کنند، و چیزی که از همه حیرت انگیز است وجود انسان است!

پس باوجود این همه اموری که توقع میرود در آینده اتفاق بافتد، برای انسان مسلمان شایسته نیست که به بهانه غیب از آن ها چشم بپوشاند و بگوید که آن را جز الله کسی دیگری نمیداند.

تمام این امور که گفته شد، از جمله موارد غیبی نسبی میباشد که الله جل جلاله قدرت فهم آن را به انسانها اعطاء کرده است و شامل دائره سنت های کونی و اسباب میشوند که الله متعال نظام این دنیا را بر اساس آن استوار کرده است، و تمام این امور داخل دائره این گفته الهی قرار میگیرند ? عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ) (ترجمه: آنچه را كه انسان نمى‏دانست [بتدريج به او] آموخت)

من به این باورم که دین ما این را برما لازم گردانیده است که محاسبات این تغییرات خطیری را (که پیش بینی میشود) داشته باشیم، آن احتمالات و تأثیراتش را که ممکن است بر ما وارد گردد، بررسی کنیم و مواقف خویش را بیان نمائیم، و با صرف بخشی از مال و خاص کردن برخی از فرزندان خویش برای آن آماده باشیم، و همچنان دانشگاه ها، مراکز تحقیقی و حتی تمام نظام تعلیمی خود را برای آن مهیا سازیم که شامل توسعه و تغییر در افکار، قوانین و روشها میگردد، تا این که انسان مسلمان بتواند به کمک آن و بدون این که خویشتن را گم کند و گذشته خویش را فراموش نماید، در عصر خود زندگی نماید (نه این که جسما در این زمان باشد و فکرا در قرن های گذشته دست و پا بزند)
در اثری چنین آمده است: “رحم الله امرئ عرف زمانه، واستقامت طريقه” (خدا شخصی را رحمت کند که عصر و زمان خویش را نیک شناخت و خود را در آن عیار ساخت) و در حدیثی که ابن حبان رحمه الله آن را در صحیح خود روایت کرده است، چنین آمده است: “ينبغي للعاقل أن يكون عارفا بزمانه”. (ترجمه: انسان عاقل را شایسته است که عصر و زمانی خود را بشناسد.)

رسول الله صلی الله علیه وسلم برای آینده برنامه ریزی میکرد:
زمانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم دعوتش را در مراسم حج برای قبائل عرب که در آن مراسم حضور به هم می رسانید، عرض میکرد و از آنها میخواست تا به ایشان ایمان بیاورند و نصرتش کنند، این همه بخاطر بود که او صلی الله علیه وسلم به آینده دعوت خود فکر میکرد و در جستجوی سرزمینی حاصل خیزی بود که دانه های دعوت را در آن بریزد و حاصل خوبی بدست بیاورد و تمام فعالیت های دعوتی خود را به آن جا انتقال دهد و حکم الهی را در آن جا برپا نماید.

بعد از این که الله جل جلاله در بیعت عقبه، سینه اوس و خزرج را که باشندگان یثرب بودند، برای پذیرش اسلام آماده ساخت و آنها با رسول الله صلی الله علیه وسلم عهد بر نصرتش بستند، رسول الله صلی الله علیه وسلم مصعب بن عمیر رضی الله عنه را به سوی آن ها فرستاد و به صحابه کرام رضی الله عنهم نیز امر نمود تا به یثرب هجرت نمایند و نزد برادران یثربی خود بروند، این همه برنامه ریزی دقیقی بود برای انتقال مرکز دعوت اسلامی به آن پناه گاه جدید، تا که دولت اسلامی برپا شود و بیرق اسلام در اهتزاز دریاید.

همچنان بعد از هجرت، زمانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم امر کردند تا تعداد مسلمانان معلوم گردد، و چنان که در بخاری و مسلم آمده است، آنها به رسول الله صلی الله علیه وسلم خبر دادند که تعداد شان به یکهزار و پنجصد تن میرسد، این به خاطری بود که او صلی الله علیه وسلم میخواست بداند چیقدر قوت در اختیار دارد، تا در روشنی آن پلانی درست کند که بر معلومات دقیق استوار باشد.

و زمانی که در حدیبیه با قریش مصالحه کرد و در نتیجه آن مدت ده سال با ایشان آتش بس صورت گرفت، این به خاطر بود تا خویشتن را برای پخش و نشر دعوت اسلامی فارغ سازد و بدین وسیله نامه های برای پادشاهان و امراء فرستاد که در گرد و نواح جزیره عربی حاکم بودند.
خلفاء راشده نیز برای آینده برنامه ریزی میکردند:

و بعد از رسول الله صلی الله علیه وسلم صحابه کرام و خلفاء راشدین نیز متوجه آینده بودند، و برای آن چه آمادگی میگرفتند که در آینده امکان رخدادن آن میرفت و توقع به وجود آمدن آن میبود، و چرا چنین نمیکردند؟ حال آن که الله تبارک و تعالی در شأن مسلمانان میفرماید: ” يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ خُذُواْ حِذْرَكُمْ” (اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد [در برابر دشمن] آماده باشيد [اسلحه خود را برگيريد]) – سوره النساء: 71-
و همین آینده نگری بود که آنها را وا داشت تا در عهد ابوبکر صدیق رضی الله عنه قرآن کریم را در مصحف واحدی جمع آوری کنند، به خاطری که قرآن کریم در اوراق مختلف از هم پاشیده و پراگنده بود و برعلاوه آن در معرکه یمامه و جنگ های دیگری، بسیار از حفاظ شهید شدند، پس ترسیدند، نشود در آینده ها چنین واقعات زیاد رخ بدهد (و قرآن ازبین برود)، پس آن را در مصحف واحدی نوشتند.

و این موقف عمر رضی الله عنه نیز به آینده نگری اشاره دارد، زمانی که آن عده از صحابه کرام رضی الله عنهم که در فتح عراق سهیم بودند، از عمر رضی الله عنه خواستند تا زمین های آن دیار را بین آنها تقسیم نماید، و استدلال میکردند چون غنیمت است و چهارم حصه آن را مالک میشوند، و عمر رضی الله عنه از آن ها نپذیرفت و در این موقفش برخی از کبار صحابه همچون علی و معاذ رضی الله عنهما نیز موافق بودند.
در این قضیه عمر رضی الله عنه و کسانی که با او همنظر بوند، به آینده میدیدند، و استدلال شان به این طور بود: در صورتی که این مردم (فاتحین عراق) بر تمام منابع ثروت دست بیابند، برای نسل های آینده چه چیزی باقی خواهد ماند؟

و به همین خاطر بود که عمررضی الله عنه به آنانی که میخواستند چهارم حصه زمین های فتح شده عراق مانند منقولات، بر آنان تقسیم گردد، گفت: آیا میخواهید مردمان دیگری بعد از شما بیایند و برای شان هیچ چیزی نباشد؟
…………………
– برگرفته شده از کتاب: “الصحوة الإسلامية وهموم الوطن العربي والإسلامي” تألیف دکتور یوسف قرضاوی

نوشته: دکتور یوسف قرضاوی

 

Advertisement | Why Ads? | Advertise here

پوهنتون چینل

پوهنتون چینل درسره سبسکرایب او شریک کړئ

سبسکرایب Subscribe


Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

wasiclinic.com
Back to top button
واسع ویب