دیگرپذیری و تحمل مخالف ضرورت جامعه ما
راه عملی تحمل مخالف به نظر من در چند نکته خلاصه میگردد:
اولاً، پذیرش اصل اختلاف دیدگاه انسانها به قضایا و اینکه اختلاف نظر امری طبیعی است و هیچگاه جامعهی انسانی از آن خالی بوده نمیتواند، و ممکن نیست که حتی انسانهای ساکن در زیر سقف یک خانه در تمام قضایای مشترک دیدگاه و نظر واحدی داشته باشند.
ثانیاً: قبول این امر که اختلاف رأی و نظر به ذات خود پدیدهی منفی نیست ولزوماً باعث دشمنی و درگیری نمیشود، بلکه میتواند به رقابت سالم انجامیده و باعث پیشرفت و ترقی گردد.
ثالثاً: باور به اینکه تلاش در جهت حذف مخالف و یا دور کردن آن از صحنهی تأثیرگذاری، تلاشی بیثمر و منفی بوده و نتیجهی طبیعی آن چیزی جز درگیری، ویرانی و محروم ماندن از نعمتهای الهی نخواهد بود.
مصداق این حقیقت در افغانستان نسبت به هر کشور دیگری بارزتر و علنیتر است، کمونیستها وقتی با شعار (نان، خانه و لباس) و در پس کودتای خونین هفت ثور ۱۳۵۷ در رأس نظام سیاسی کشور قرار گرفتند، به شکل فجیعی دست به حذف و قلع و قمع مخالفان خود زدند، ولی حاصلی جز شکستن مرزها، مداخلات بیرونی، ویرانی کشور و بدبختیهای مستمر به دست نیاوردند؛ وقتی نوبت به مجاهدین رسید و هر یک از آنان راه حذف و اسکات مخالفان خود را در پیش گرفتند نتیجهی آن جنگهای تنظیمی، به خاک و خون کشیده شدن هزاران جوان، ویرانی شهرها و گسترش مداخلات خارجی بود و بس؛ و اما طالبان که مجاهدان را شر و فساد خطاب کرده و پرچم از میان بردن آنان را بر افراشته وارد صحنه شدند، آنان نیز بر ابعاد بحران افزودند بدون اینکه به نتیجة دلخواه خود برسند و یا نزدیک شوند.
این سناریو متأسفانه در تمام سطوح جامعهی ما وجود دارد حتی کارمندان یک مؤسسه و یا اداره وقتی با کسی و لو در یک قضیهی جزیی دیدگاه مخالف داشته باشند، به جای بحث و گفتگو و جستجوی راههای تفاهم و توافق به حذف و دور کردن طرف مقابل از مؤسسه و اداره میاندیشند و یا سعی میکنند به زور او را به پذیرفتن دیدگاه خود و یا حد اقل ساکت شدن مجبور نمایند؛ طبیعی است که در چنین فضایی نفاق و دورنگی رشد میکند و جای تحمل و تسامح را عداوت و دشمنی میگیرد و کینههای انباشته شده به صورت ترور و اختطاف و انفجار خودنمایی میکند.
بالآخره بر هر انسان عاقل، هدفمند و مصلح این سرزمین واجب است تا در ساحة نفوذ و محدودهی توانایی خویش به پخش و نشر فرهنگ دگرپذیری و تحمل مخالف بکوشد و عملاً به این اصل پایبند گردیده دیدگاه خود را در هر جا به صراحت و با دلیل مطرح نموده و دیگران را تشویق و همکاری نماید تا آنان نیز دیدگاههای خود را به وضوح بیان دارند و از شنیدن آراء مخالف احساس خرسندی کنند تا بالآخره با عام شدن این فرهنگ زمینه برای تصمیمگیریهای عاقلانه در جامعه مساعد گردد.
استاد امین الله معتصم استاد دانشگاه پروان