خیانت
خیانت در لغت و اصطلاح:
خیانت در لغت حالت معکوس امانت است. راغب اصفهانی در تعریف خیانت می گوید: خیانت به معنای مخالفت حق است با نقض کردن عهد و پیمان در خفاء.
همچنان گفته شده: خیانت یعنی استبداد و خود کامگی در چیزی که انسان امین قرار داده می شود از قبیل اموال و اعراض و حرم.
ابن عاشور در تعریف خیانت گفته است: خیانت آن است که شخص امین قرار داده شده در خفا و بدون علم صاحب امانت، بر ضد آنچه که به خاطرش امین قرار گرفته است، عمل نماید.
این قتیبه خیانت و سرقت را شبیه و قرین هم می داند. و گفته شده که هر خائنی سارق می باشد؛ ولی هر سارقی خائن نمی باشد.
بسیاری از علماء خیانت و نفاق را یکی دانسته اند؛ ولی خیانت به اعتبار عهد و پیمان می باشد و نفاق به اعتبار دین.
خیانت در قرآن و سنت:
اولا: قرآن کریم:
خیانت در قرآن کریم به پنج وجه از وجوه استعمال شده است.
(1) در دین و دینداری، ( وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ) [الأنفال: 27]یعنی: ودر امانتهاى خود خيانت نورزيد.
(2) در مال ونعمت،(وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيمًا) [النساء: 105]یعنی: و زنهار جانبدار خيانتكاران مباش.
(3) در شریعت وسنت، (وَإِن يُرِيدُواْ خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُواْ اللّهَ مِن قَبْلُ )[الأنفال: 71] یعنی: واگر بخواهند به تو خيانت كنند پيش از اين [نيز] به خدا خيانت كردند.
(4) خیانت به معنای زنا، ( وَأَنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي كَيْدَ الْخَائِنِينَ) [يوسف: 52]. یعنی : وخدا نيرنگ خائنان (زناکاران) را به جايى نمىرساند.
(5) به معنای نقض عهد و بیعت،( وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةً)[الأنفال: ۵۸] یعنی: اگر از گروهى بيم خيانت دارى.
بر علاوه آیات فوق، در قرآن کریم آیات متعدد و در سیاقات گوناگونی وارد شده که از خیانت بر حذر می دارد مانند:
(1) او تعالی می فرماید: (إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ) [حج: ۳۸] یعنی: قطعا خداوند از كسانى كه ايمان آوردهاند دفاع مىكند زيرا خدا هيچ خيانتكار ناسپاسى را دوست ندارد.
(2) ومی فریماید: (:وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةً فَانبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاء إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الخَائِنِينَ) [انفال:۵۸] یعنی: و اگر از گروهى بيم خيانت دارى [پيمانشان را] به سويشان بينداز [تا طرفين] به طور يكسان [بدانند كه پيمان گسسته است] زيرا خدا خائنان را دوست نمىدارد.
(3) ومی فرماید:(: إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيمًا وَاسْتَغْفِرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا وَلاَ تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنفُسَهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلاَ يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لاَ يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ وَكَانَ اللّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا)[ نساء:۱۰۵-۱۰۸) یعنی: ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم تا ميان مردم به [موجب] آنچه خدا به تو آموخته داورى كنى و زنهار جانبدار خيانتكاران مباش و از خدا آمرزش بخواه كه خدا آمرزنده مهربان است و از كسانى كه به خويشتن خيانت مىكنند دفاع مكن كه خداوند هر كس را كه خيانتگر و گناهپيشه باشد دوست ندارد [كارهاى نارواى خود را] از مردم پنهان مىدارند و[لى نمىتوانند] از خدا پنهان دارند و چون شبانگاه به چارهانديشى مىپردازند و سخنانى مىگويند كه وى [بدان] خشنود نيست او با آنان است و خدا به آنچه انجام مىدهند همواره احاطه دارد.
(4) وقوله تعالی: ( ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ)[التحريم: 10].یعنی: خدا براى كسانى كه كفر ورزيدهاند آن نوح و آن لوط را مثل آورده [كه] هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آنها خيانت كردند و كارى از دست [شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان داخل آتش شويد.
ثانیا: درسنت نبوی:
(1) عن عبد الله بن عمرو رضي الله عنهما أنَّ النبي صلى الله عليه وسلم قال: « أربع من كنَّ فيه كان منافقًا خالصًا، ومن كانت فيه خصلة منهنَّ كانت فيه خصلة من النفاق حتى يدعها: إذا اؤتمن خان، وإذا حدَّث كذب، وإذا عاهد غدر، وإذا خاصم فجر».یعنی: از عبدالله بن عمرو -رضی الله عنهما- روایت است که پیامبر -صلی الله علیه وسلم- فرمودند:اگر چهار خصلت در شخصی وجود داشته باشد کاملا منافق به شمار می رود، واگر در کسی یکی از این خصلتها موجود باشد در واقع در او خصلتی از نفاق موجود است، وقتی که امین قرار داده شود خیانت کند، هرگاه سخن بزند دروغ بگوید، وچون پیمان ببندد در آن غدر کند، و زمانی که با کسی در کشمکش واقع شود دشنام دهد.
(2) عن أبي هريرة رضي الله عنه قال: كان رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول:«اللهم إني أعوذ بك من الجوع، فإنَّه بئس الضجيع ، وأعوذ بك من الخيانة، فإنها بئست البطانة». یعنی: از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: خدایا از گرسنگی به تو پناه می جویم، زیرا گرسنگی بد ترین همراه است، و از خیانت به تو پناه می جویم که بد ترین همنشین است.
آثار خیانت:
خیانت باعث می شود که آثار ذیل واقع شود:
(1) خیانت سبب قهر وغضب الله بر بنده می شود.
(2) خیانت انسان را از انسانیتش دور ساخته او را به گونه یک حیوان وحشی در می آورد.
(3) خیانت از نشانه های نفاق است.
(4) خیانت راهی به سوی عار در دنیا و دوزخ در آخرت است.
(5) بد ترین چیزی که انسان مخفی می دارد خیانت است.
(6) هرگاه خیانت درجامعه ای انتشار یابد آن جامعه به اضمحلال می رود.
(7) خیانت سبب انتشار رشوت و غش می شود.
(8) ثقه واعتماد از جامعه رخت می بندد.
(9) محبت و همکاری از بین افراد جامعه ریشه کن می شود.
(10) خیانت برای خائن ذلت وخواری و زبونی به بار میاورد.
اشکال خیانت:
خیانت از صفات آشکار منافقین است٬ هرگاه برای منافق فرصت خیانت مهیا گردد نمی گذارد که این فرصت از نزدش فوت گردد٬ به طور عموم اشکال خیانت را در نکات ذیل خلاصه می کنیم:
(1) خیانت در حق الله و رسولش. الله متعال در این مورد می فرماید:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ [الأنفال: 28].یعنی: اى كسانى كه ايمان آوردهايد به خدا و پيامبر او خيانت مكنيد و [نيز] در امانتهاى خود خيانت نورزيد و خود مىدانيد [كه نبايد خيانت كرد]، و بدانيد كه اموال و فرزندان شما [وسيله] آزمايش [شما] هستند و خداست كه نزد او پاداشى بزرگ است.
(2) خیانت با خویشتن، انسانی که مرتکب گناهانی گردد که جزالله متعال کسی دیگر از آن اطلاع نیابد و بدان از اوامر الله سرپیچی کند.
(3) خیانت بامردم٬ و آن چند نوع است:
(الف) : خیانت در اموال ودارایی.
(ب) افشای اسرار.
(ج) خیانت در نصیحت. مانند کسی که فاسقی را تزکیه کند٬ یا مجرمی را جای دهد یا قطاع طریق را کمک کند٬ یا کسی که به شخصی نصیحتی کند که در آن ضرر دنیوی و اخروی اش نهفته باشد.
(د) خیانت در سرپرستی ها٬ مانند کسی که از یتیمی سرپرستی کند و بعد در آن خیانت نماید.
(ه) خیانت در تربیت فرزندان و خانواده که در حق آنها کوتاهی نماید.