برنامه ريزى در زندگى رسول الله (ص)
عقيدة ما مسلمانان اين است كه پيامبر اسلام e همانند انبياء گذشته بعد از بعثت مأمور شد تا پيام الله تبارك و تعالي را به بندهگان او برساند؛ بنابراين لب و لباب عقيدة مسلمانان در قسمت ايمان به رسول الله در همين نكته خلاصه ميشود: اين كه پيامبر مأمور ابلاغ هدايتي است كه از طرف اللهY به بندهگان او هديه شده است. بر اساس چنين عقيدهيي انتظار اين كه پيامبرe در كاري ديگر تخصص داشته باشد، انتظاري بيجا و غير منطقي است.
بناءً وقتي ما از پيامبرe صحبت ميكنيم، نخست بايد اين مسأله را در نظر داشته باشيم، تا در بررسي قضايا دچار تناقض نگرديم. وقتي اين موضوع مشخص شد، ميتوانيم بگوييم هر آن چيزي كه در قسمت رساندن پيام اللهY به نحو احسن پيامبر را كمك ميكرد، آن حضرت همانند متخصصي ماهر و آشنا با تمام فنون علمي از آن چيز استفاده كرده است. چون پيامبرe وظيفه داشت تا رسالت خود را به صورت كامل به انسانها برساند.
]يَاأَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنْ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ((اى پيامبر! آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن؛ و اگر انجام ندهى پيام الله را نرساندهاى. و اللهY تو را از [آسيب و گزند] مردم نگه ميدارد؛ قطعاً الله گروه كافران را هدايت نميكند)
يكي از چيزهاي كه رسول اللهe به عنوان موفقترين رهبر اجتماعي به آن نياز داشت تسلط بر فنون رهبري، مديريت، برنامهريزي و پلان گذاري بود، هر چند ما در قرآن و سنت به اين اصطلاحات بر نميخوريم و باب و فصلي را تحت عنوان برنامهريزي يا مديريت و… نمييابيم، اما دقيقترين رازهاي اين فنون را در ارشادات قرآن، تعاليم رسول الله و حوادث زندهگي آن حضرت مشاهده ميكنيم.
بناءً وقتي ما از پيامبرe صحبت ميكنيم، نخست بايد اين مسأله را در نظر داشته باشيم، تا در بررسي قضايا دچار تناقض نگرديم. وقتي اين موضوع مشخص شد، ميتوانيم بگوييم هر آن چيزي كه در قسمت رساندن پيام اللهY به نحو احسن پيامبر را كمك ميكرد، آن حضرت همانند متخصصي ماهر و آشنا با تمام فنون علمي از آن چيز استفاده كرده است. چون پيامبرe وظيفه داشت تا رسالت خود را به صورت كامل به انسانها برساند.
]يَاأَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنْ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ((اى پيامبر! آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن؛ و اگر انجام ندهى پيام الله را نرساندهاى. و اللهY تو را از [آسيب و گزند] مردم نگه ميدارد؛ قطعاً الله گروه كافران را هدايت نميكند)
يكي از چيزهاي كه رسول اللهe به عنوان موفقترين رهبر اجتماعي به آن نياز داشت تسلط بر فنون رهبري، مديريت، برنامهريزي و پلان گذاري بود، هر چند ما در قرآن و سنت به اين اصطلاحات بر نميخوريم و باب و فصلي را تحت عنوان برنامهريزي يا مديريت و… نمييابيم، اما دقيقترين رازهاي اين فنون را در ارشادات قرآن، تعاليم رسول الله و حوادث زندهگي آن حضرت مشاهده ميكنيم.
اينك براي روشن شدن مطلب نخست برنامهريزي را از زبان متخصصان اين علم تعريف ميكنيم و ميبينيم اهدافي را كه اين علم تعقيب ميكند چيست، سپس برخي از حوادث دوران حيات محمد مصطفيe را كه بيانگر دقت آن حضرت در بهكارگيري اسباب و وسايل است بررسي مينماييم و در آخر براي اين كه بدانيم هدف از نوشتن و خواندن حوادث زندهگي پيامبرe داستان سرايي نيست، اين موضوع را خاطرنشان ميسازيم كه علت بسياري از مصيبتهايوارده بر ما، تخطي از خط پيامبر و عدم استفاده و يا بهكارگيري نادرست اسباب و وسايلي است كه الله متعال براي بهربرداري و استفادة ما آفريده است.
تعريف برنامهريزي:
برنامهريزي عبارت از تعيين هدف کوتاه و پيش بيني راه رسيدن به آن است.
اهداف برنامه ريزي.
الف) افزايش احتمال رسيدن به هدف، از طريق تنظيم فعاليتها:
ب) افزايش منفعت اقتصادي:
ج) متمرکز شدن بر راههاي دستيابي به مقاصد و اهداف، و احتراز از بيراه روي و انحراف از مسير.
د) مهيا ساختن ابزار براي کنترول. رسول اللهe از لحظة عهده دار شدن سمت پيامبري، آنگاه كه بزرگ ترين هدف در زندهگي آن حضرت از جانب پروردگار متعال تعيين شد، براي پخش و نشر انديشة خود تمام لحظات شب و روز خود را به گونهيي بسيار منظم برنامهريزي كرد؛ اهداف كوتاه، متوسط و طولاني مدت خود را به صورت بسيار دقيق و حسابشده طوري مرتب ميكرد كه هر انسان آگاه و خبير را به حيرت مياندازد؛ نحوة پيشنهاد دين جديد به اطرافيان، تعيين وظايف هر يك از كساني كه ايمان ميآوردند، برگزاري جلسات در زمان و مكان مشخص با مسلمانان، چگونهگي ارتباط با زائران بيت الله الحرام، هجرت به مدينه، بستن پيمان با يهود مدينه، مقابله با كفار قريش در بدر و اُحد، سيستم تربيت صحابه و بالآخره فتح مكه و پاكسازي عربستان سعودي از شرك و خرافات در مدت بيست و سه سال، آن قدر دقيق و بابرنامه است كه هيچ كس با هيچ معيار و هيچ تخصصي نتوانسته است و نخواهد توانست حتا در يكي از جزئيات بديلي مناسبتر از آن ارائه دهد. اگر برنامهريزي -چنان كه متخصصان اين فن ميگويند- (تعيين هدف کوتاه و پيش بيني راه رسيدن به آن) باشد، تاريخ شخصيتي را به ياد ندارد كه همانند پيامبرe موفق به انتخاب دقيق هدف و عملي كردن آن در كوتاهترين وقت، بسيطترين امكانات، كمترين نيروي انساني و حد اقل تلفات، شده باشد.
براي اين كه بدانيم اهداف برنامهريزي در حيات پيامبر اكرمe تا چه اندازه رعايت شده است، به يكي از حوادث مشهور زندهگي آن حضرت (موضوع هجرت به مدينه) اشاره ميكنيم. بعد از اين كه اكثر مسلمانان به دستور پيامبرe شهر مكه را ترك كرده به مدينه مهاجر شدند و به آن حضرت نيز اجازة هجرت داده شد، پيامبرe كه هدف پيش روي شان رسيدن به مدينه بود، با دقت بينظري شروع به جمعآوري اسباب و وسايل سفر نموده امور لازمه را به نحو زير تنظيم نمودند.
1_ انتخاب همسفري كه تا مدينه ايشان را همراهي كند: در اين سفر مخاطرهآميز و پرمشقت چه كسي بهتر از ابوبكر صديقt ميتوانست در كنار پيامبرe باشد، ابوبكر كه رسول اللهe در موردش ميفرمود: (ابوبكر در همصحبتي و مال خود از امينترين كسان من است و اگر قرار بود غير از پروردگار خود دوستي انتخاب كنم حتما ابوبكر را انتخاب ميكردم.
2(استخدام عبد الله بن اريقط به حيث رهنما: عبدالله كافر بود ولي راههاي مواصلاتي مدينه را به خوبي ميدانست ، پيامبرe و ابوبكرt او را اجير كرده و شتران خود را به او سپرده بودند تا بعد از سه شبانه روز شترها را به غار ثور حاضر كرده آنان را به مدينه برساند، شايد اين سخن در حد يك داستان بسيار ساده به نظر رسد، اما فرورفتن در عمق مسأله و اين كه كفار مكه براي كسي كه از پيامبر نشاني بياورد صد شتر جائزه تعيين كرده بودند و عبدالله هم هيچ تعهد ديني با پيامبر نداشت، و اين كه چگونه پيامبرe به او اعتماد نمود، ميرساند كه آن حضرت در بارة شخص مذكور خوب مطالعه داشت و خود را كاملاً آگاه كرده بود كه اين شخص با وجود كافر بودنش به اجرتي كه پيامبر به او ميدهد اكتفا خواهد كرد و هرگز طمع شتران قريش او را فريفتة خود نخواهد ساخت.
برنامهريزي عبارت از تعيين هدف کوتاه و پيش بيني راه رسيدن به آن است.
اهداف برنامه ريزي.
الف) افزايش احتمال رسيدن به هدف، از طريق تنظيم فعاليتها:
ب) افزايش منفعت اقتصادي:
ج) متمرکز شدن بر راههاي دستيابي به مقاصد و اهداف، و احتراز از بيراه روي و انحراف از مسير.
د) مهيا ساختن ابزار براي کنترول. رسول اللهe از لحظة عهده دار شدن سمت پيامبري، آنگاه كه بزرگ ترين هدف در زندهگي آن حضرت از جانب پروردگار متعال تعيين شد، براي پخش و نشر انديشة خود تمام لحظات شب و روز خود را به گونهيي بسيار منظم برنامهريزي كرد؛ اهداف كوتاه، متوسط و طولاني مدت خود را به صورت بسيار دقيق و حسابشده طوري مرتب ميكرد كه هر انسان آگاه و خبير را به حيرت مياندازد؛ نحوة پيشنهاد دين جديد به اطرافيان، تعيين وظايف هر يك از كساني كه ايمان ميآوردند، برگزاري جلسات در زمان و مكان مشخص با مسلمانان، چگونهگي ارتباط با زائران بيت الله الحرام، هجرت به مدينه، بستن پيمان با يهود مدينه، مقابله با كفار قريش در بدر و اُحد، سيستم تربيت صحابه و بالآخره فتح مكه و پاكسازي عربستان سعودي از شرك و خرافات در مدت بيست و سه سال، آن قدر دقيق و بابرنامه است كه هيچ كس با هيچ معيار و هيچ تخصصي نتوانسته است و نخواهد توانست حتا در يكي از جزئيات بديلي مناسبتر از آن ارائه دهد. اگر برنامهريزي -چنان كه متخصصان اين فن ميگويند- (تعيين هدف کوتاه و پيش بيني راه رسيدن به آن) باشد، تاريخ شخصيتي را به ياد ندارد كه همانند پيامبرe موفق به انتخاب دقيق هدف و عملي كردن آن در كوتاهترين وقت، بسيطترين امكانات، كمترين نيروي انساني و حد اقل تلفات، شده باشد.
براي اين كه بدانيم اهداف برنامهريزي در حيات پيامبر اكرمe تا چه اندازه رعايت شده است، به يكي از حوادث مشهور زندهگي آن حضرت (موضوع هجرت به مدينه) اشاره ميكنيم. بعد از اين كه اكثر مسلمانان به دستور پيامبرe شهر مكه را ترك كرده به مدينه مهاجر شدند و به آن حضرت نيز اجازة هجرت داده شد، پيامبرe كه هدف پيش روي شان رسيدن به مدينه بود، با دقت بينظري شروع به جمعآوري اسباب و وسايل سفر نموده امور لازمه را به نحو زير تنظيم نمودند.
1_ انتخاب همسفري كه تا مدينه ايشان را همراهي كند: در اين سفر مخاطرهآميز و پرمشقت چه كسي بهتر از ابوبكر صديقt ميتوانست در كنار پيامبرe باشد، ابوبكر كه رسول اللهe در موردش ميفرمود: (ابوبكر در همصحبتي و مال خود از امينترين كسان من است و اگر قرار بود غير از پروردگار خود دوستي انتخاب كنم حتما ابوبكر را انتخاب ميكردم.
2(استخدام عبد الله بن اريقط به حيث رهنما: عبدالله كافر بود ولي راههاي مواصلاتي مدينه را به خوبي ميدانست ، پيامبرe و ابوبكرt او را اجير كرده و شتران خود را به او سپرده بودند تا بعد از سه شبانه روز شترها را به غار ثور حاضر كرده آنان را به مدينه برساند، شايد اين سخن در حد يك داستان بسيار ساده به نظر رسد، اما فرورفتن در عمق مسأله و اين كه كفار مكه براي كسي كه از پيامبر نشاني بياورد صد شتر جائزه تعيين كرده بودند و عبدالله هم هيچ تعهد ديني با پيامبر نداشت، و اين كه چگونه پيامبرe به او اعتماد نمود، ميرساند كه آن حضرت در بارة شخص مذكور خوب مطالعه داشت و خود را كاملاً آگاه كرده بود كه اين شخص با وجود كافر بودنش به اجرتي كه پيامبر به او ميدهد اكتفا خواهد كرد و هرگز طمع شتران قريش او را فريفتة خود نخواهد ساخت.
3_ انتخاب غار ثور: اين غار در پنج مايلي مكه و در سمت جنوب آن قرار دارد، در حالي كه مدينه به طرف شمال مكه واقع است. پيامبرe ميدانست اولين راهي را كه كفار قريش در تعقيب ايشان جستجو خواهند كرد راه مدينه است. به همين خاطر جهت معكوس مدينه يعني طرف يمن را انتخاب نمود.
4 انتخاب عبدالله بن ابيبكر به حيث انتقال دهنده اخبار از داخل شهر: به قول عايشه(رضي الله عنها) برادرش جواني دانا و سخنور بود، وظيفه گرفته بود كه روز در مكه باشد و شب اخبار قريش را به پيامبرe در غار برساند و همراه شان تا صبح در غار بماند و صبح دو باره به مكه برگردد.
5 توظيف عامر بن فهيره: عامر غلام عبدالله بن طفيل بود او موظف شده بود تا گوسفندانش را در نزديكي غار بچراند، از طرف شب آنها را بياورد تا پيامبرe و ابوبكرt از شير آنها استفاده كنند و صبح گوسفندان خود را از عقب عبدالله ببرد تا اثر پايش محو گردد.
5 توظيف عامر بن فهيره: عامر غلام عبدالله بن طفيل بود او موظف شده بود تا گوسفندانش را در نزديكي غار بچراند، از طرف شب آنها را بياورد تا پيامبرe و ابوبكرt از شير آنها استفاده كنند و صبح گوسفندان خود را از عقب عبدالله ببرد تا اثر پايش محو گردد.
موارد ياد شده گوشهيي از تدابيري بود كه پيامبرe جهت بالا بردن احتمال رسيدن به هدف (رسيدن به مدينه منوره) گرفته بودند، اين در حالي است كه آن حضرت مستقيماً با الله متعال در ارتباط بود، و با وجود توكل به الله خود را مكلف ميدانست تا تمام اسباب و وسايل دنيايي را استخدام كند و آنگاه به خدا پناه ببرد، چون اسباب دنيا در صورتي كه تأييد الله نباشد هيچ مشكلي را آسان نميكند؛ اين هم از رويدادهاي معلوم ميشود كه در همان سفر هجرت به وقوع پيوسته و رسول اللهe بهترين درس را به امت خود دادهاند. ابوبكرt ميگويد وقتي ما در غار بوديم و مشركين به تعقيب ما تا دهن غار آمدند و من پاهاي شان را ميديدم به پيامبرe گفتم اگر يكي از آنان سر خود را پايين كند ما را خواهد ديد، پيامبرe فرمود: “ما ظنك باثنين الله ثالثهما” (گمانت در مورد دو نفري كه الله سوم شان است چيست؟) سراقه بن مالك كه به طمع جائزة قريش به تعقيب آن حضرت برآمده بود ميگويد آن قدر به ايشان نزديك شدم كه صداي قرائت پيامبرe را ميشنيد، ولي آن حضرت التفاتي به من نميكرد و ابوبكرt مسلسل متوجه من بود. پيامبرe تا زماني كه در قيد حيات بود، از طرفي در همة كارها و برنامههايش اعتماد و توكل به الله را قويترين عامل موفقيت خود ميدانست، چنان كه در آغاز جنگ بدر وقتي دستهايش را به دعا بلند كرد، به حدي تضرع نمود كه ردا از شانههاي مباركش به زمين افتاد و فرمود: “اللهم أنجز لي ما وعدتني اللهم آت ما وعدتني اللهم إن تهلك هذه العصابة من أهل الإسلام لا تعبد في الأرض .(يا الله آنچه را به من وعده كرده اي برآورده ساز، يا الله آنچه را به من وعده كرده بياور، يا الله اگر اين مجموعة مسلمان را هلاك كني، كسي در روي زمين نيست كه تو را عبادت نمايد)
و از جانب ديگر اين اعتماد و توكل به اللهY مانع آن نميشد كه پيامبر اكرمe از تمام اسباب و وسايل موجود و ممكن استفاده كند، چنان كه در داستان هجرت مشاهده نموديم. انس بن مالكt ميگويد شخصي نزد پيامبرe آمده گفت آيا شترم را ببندم و توكل كنم، يا آزاد بگذارم و توكل نمايم؟ پيامبرe فرمود: “اعقلها وتوكل” (با توكل زانوي اشتر ببند)
اصحاب پيامبرe از تعاليم او فهميده بودند كه بايد توكل به الله مانع برنامهريزي فعاليتهاي انساني آنان نگردد، همان گونه كه برنامهريزي دقيق و استفاده از وسايل، احساس بينيازي از اللهY در آنان تقويه نكند؛ به همين خاطر روزها را با كار و تلاش خستهگي ناپذير به شب ميرساندند وقسمت اعظم شب را با پروردگار خويش در راز و نياز بودند. پيامبرe آنان را چنين توصيف ميكند.
)أناجيلهم في صدورهم يصفون للصلاة كما يصفون للقتال قربانهم الذي يتقربون به إلى ربهم دماؤهم رهبان بالليل ليوث بالنهار .(كتاب آسماني شان در سينههاي شان نهاده است، همان گونه كه در صحنة نبرد صف ميبندند، براي اقامة نماز نيز صف بسته ميكنند، قرباني كه به وسيله آن به پروردگار خود تقرب ميجويند، خونهاي شان است، عبادتگزاران شب و شيران روزاند)
و از جانب ديگر اين اعتماد و توكل به اللهY مانع آن نميشد كه پيامبر اكرمe از تمام اسباب و وسايل موجود و ممكن استفاده كند، چنان كه در داستان هجرت مشاهده نموديم. انس بن مالكt ميگويد شخصي نزد پيامبرe آمده گفت آيا شترم را ببندم و توكل كنم، يا آزاد بگذارم و توكل نمايم؟ پيامبرe فرمود: “اعقلها وتوكل” (با توكل زانوي اشتر ببند)
اصحاب پيامبرe از تعاليم او فهميده بودند كه بايد توكل به الله مانع برنامهريزي فعاليتهاي انساني آنان نگردد، همان گونه كه برنامهريزي دقيق و استفاده از وسايل، احساس بينيازي از اللهY در آنان تقويه نكند؛ به همين خاطر روزها را با كار و تلاش خستهگي ناپذير به شب ميرساندند وقسمت اعظم شب را با پروردگار خويش در راز و نياز بودند. پيامبرe آنان را چنين توصيف ميكند.
)أناجيلهم في صدورهم يصفون للصلاة كما يصفون للقتال قربانهم الذي يتقربون به إلى ربهم دماؤهم رهبان بالليل ليوث بالنهار .(كتاب آسماني شان در سينههاي شان نهاده است، همان گونه كه در صحنة نبرد صف ميبندند، براي اقامة نماز نيز صف بسته ميكنند، قرباني كه به وسيله آن به پروردگار خود تقرب ميجويند، خونهاي شان است، عبادتگزاران شب و شيران روزاند)
ولي ما مسلمانان امروزي اگر تعاليم پيامبرe را مرور كنيم و سيرت آن حضرت و يارانش را مطالعه نماييم، سپس اندكي سر در گريبان خود فرو بريم، به اين نتيجه واضح ميرسيم كه ما از تعاليم آن حضرت خيلي فاصله داريم؛ امروز كه همه چيز تخصصي شده است و غير مسلمانان به خاطر دست يافتن به اغراض دنيايي از معيارهاي علمي و تخصصهاي مختلف استفاده ميكنند و به نتيجه ميرسند و بر ما حكم ميرانند، اگر رسول اللهe ميبود چه كاري انجام ميداد؟! آيا مانند ما دست روي دست ميگذاشت و صحنههاي به هلاكت كشيده شدن امت خود را تماشا ميكرد؟ آيا دعا ميكرد كه الله متعال زمين و زمان را بر سر كفار خراب كند؟ آيا از اصلاح حالت امت مأيوس ميگرديد و به زندهگي شخصي خود ميپرداخت؟ آيا اجازه ميداد كه موسي به دين خود و عيسي به دين خود باشد…؟ هرگز…. پيامبرe زماني كه مأموريت گرفت مردم را به صلاح آورد وضع محيط خود او و جهان آن روزي خيلي از امروز بدتر بود، اما محمدe آستين بالا زد و با تمام توان و انرژي كه داشت شب و روز تلاش نمود، رنج برد، بيخوابي كشيد، قرباني داد و مبارزه كرد و از پا ننشست تا بلآخره چهره دنيا را تا ابد دگر گون ساخت؛ اگر امروز هم ميبود چنين ميكرد. درود و سلام بيپايان الله متعال بر روان پاك محمدe و آل و اصحاب گرامياش باد. آمين
نوشته: امين الله معتصم