اهمیت حیاء در زندگی مسلمان

شکی نیست که ما مسلمانیم و بزرگترین افتخار زندگی ما همانا تعلق داشتن به این آئین برحق است و ناگفته پیدا است که اسلام یک نظام کامل زندگی است، طوری که هیچ بخش و عرصه¬یی از زندگی ما را باقی نمی‌گذارد مگر این که آن را تحت پوشش خویش قرار داده و در صدد است بدان رنگ الهی ببخشد.

از همین رو، شکی نیست که عقیده، عبادت، اخلاق و سایر شئون زندگی یک مسلمان می‌باید با این آئین پاک عیار باشد، همانندی که الله -جل جلاله- می‌فرماید: [يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ] (بقره/208) (ای اهل ایمان! به تمامی اسلام در آئید [و به همگی این آیین، گردن نهید] و از گام های شیطان پیروی نکنید، چرا که وی دشمن آشکاری برای شما است).

اگر به دیده‌ی دقیق به تعالیم این دین حنیف بنگریم متوجه می‌شویم که عفت و پاکدامنی و اخلاق و خصال پسندیده، جایگاه بس رفیعی در آن، احتوا کرده است تا آن جا که پیامبر ما – صلي الله عليه و سلم- در یک جمله، هدف از بعثت شان را ارتقاء بشر به مکارم اخلاقی عنوان نموده می فرمایند: « بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ صَالِحَ الْأَخْلَاقِ». (حاکم،1990م: ج2، ص670) (به خاطر به کمال رساندن اخلاق شایسته به پیامبری برگزیده شده‌ام).

و به حق، این سخن دقیقی است زیرا سایر تعالیم اسلام هم در خدمت تکامل اخلاق پیروان این دین قرار دارد، چنان که الله -جل جلاله- مهم ترین ارکان عملی اسلام را به همین
مسأله پیوند داده است طوری که در باره‌ی نماز می فرماید: [وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ] (عنکبوت/45) (نماز را برپای دار که بی‌شک نماز، از فحشاء و منکر باز می دارد).

در باره‌ی روزه می‌فرماید: [يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ] (بقره/183) (ای مومنان! روزه بر شما فرض شده است، همانندی که بر کسان قبل از شما فرض شده بود، تا این که پرهیزگار شوید).

your ads

در باره‌ی زکات می‌فرماید: [خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا] (توبه/103) (از اموال آنان زکات بگیر تا با آن، ایشان را [از زشتی بخل و دنیا پرستی] پاکیزه ساخته و بدیشان رشد و نمو ببخشی).

در باره‌ی حج می‌فرماید: [فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ] (بقره/197) (هر کس در ایام حج [با اقدام به ادای آن] حج را بر خویش فرض ساخت پس نباید در حج مرتکب زناشویی، فسق و جدال گردد).

و به همین منوال است سایر احکام شرع و تعالیم این دین حکیم.
بلی! چنین است قضاوت قرآن، و اگر درست به تعالیم اخلاقی اسلام دقت کنیم متوجه می‌شویم که حیاء در مقایسه با بقیه‌ی مکارم اخلاقی، بیشتر مورد تأکید و توجه شرع حنیف ما قرار گرفته است تا آن جا که پیامبر ما حضرت محمد -صلي الله عليه و سلم- در باره‌ی ارزش و اهمیت آن می‌فرمایند: «إن‏لكل دين خلقا وإن خلق الإسلام الحياء» (ابن ماجه: 2/1399)

(هر ديني يک خلق برگزيده و ويژه دارد، خلق برگزيده و ويژه در اسلام همانا حياء است).
و می‌فرمایند: «إِنَّ مِمَّا أَدْرَكَ النَّاسُ مِنْ كَلَامِ النُّبُوَّةِ الْأُولَى إِذَا لَمْ تَسْتَحِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ« (بیهقی، 1994م: ج10، ص192) (بخاری، 1987م: ج5، ص2268) (همانا از آن چه مردم از سخنان پیامبران نخستین درک کرده اند این است که چون شرم نداشتی هر چه خواهی انجام بده!)

و می‌فرمایند: «الحياء والإيمان قرنا جميعًا فإذا رفع أحدهما رفع الآخر«. (حاکم، 1990م: ج1، ص73) (بخاری، 1989م: ج1، ص445) (حياء و ايمان قرين و پيوست يک ديگر ساخته شده اند، پس هرگاه يکي از بين رفت ديگري نيز از بين خواهد رفت).

یعنی اگر فی المثل در آیئن موسی –علیه السلام- جدیت و صلابت؛ و در دین عیسی –علیه السلام- گذشت و نرم¬خویی، خلق ویژه بوده است، آن حضرت -صلي الله عليه و سلم- نشان می‌دهند که در اسلام آن جایگاه ویژه از آنِ صفت برازنده و خصلت ممتاز »حیاء« است. تو گویی پیامبر -صلي الله عليه و سلم- با فراست دقیق و چشم حقیقت‌بین شان از ورای قرن‌های مدید، آینده‌ی امت را دیده و متوجه شده اند که بیشترین چیزی که این امت را به بیراهه خواهد کشاند و عامل انحطاط و عقب‌ماندگی وی قرار خواهد گرفت، همانا از دست دادن حیاء است.

از همین رو، آن را به حیث گُلِ سر سبد در نظام اخلاقی اسلام تعیین کردند و این چیزی است که از حدیث اول دانسته می‌شود؛ هم‌چنان که در حدیث دوم تاکید شده است که اگر انسان از خلعت زیبای حیاء تهی شود، دست به هر زشتی دراز کرده و چون شتر بی‌مهار، در هر وادی خواهد تاخت و هر حریمی را خواهد شکست و این چیزی است که از حدیث دوم دانسته می‌شود و مسأله از این هم جدی تر شده در حدیث سوم هشدار داده می‌شود؛ انسانی که اخلاقش رو به زوال نهد، ایمانش در سراشیب سقوط قرار گرفته و با از دست دادن این سپر وقایوی در تاخت و تاز شیطان، دستخوش هلاکت و نابودی قرار خواهد گرفت.

و بعد از این که ما مسلمانیم –و حقا که این مایه‌ی افتخار ماست- متعلق به ملت افغانیم؛ ملتی که همیشه با نجابت و پاکی زندگی کرده است و حیاء و ناموس‌داری چون خون در رگ رگ وجودش جاری و ساری بوده و تا هنوز هم -به حمدالله- چنان است؛ ملتی که در راه حفاظت اخلاق و شرف فرزندانش و در جهت پاسداری از حجاب و عفت دخترانش در طول تاریخ قربانی‌ها داده و فداکاری‌ها نموده است، و کافی است به یاد آوریم که در همین سه دهه‌ی قبل، هنگامی که رژیم اخلاق ستیز کمونستی با پشتوانه‌ی ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی با شعار »نان، لباس و مسکن« به مصاف دین و اخلاق ملت مسلمان ما آمد، هرچند ممکن بود مردم ما در سایه‌ی این رژیم ماده‌گرا، به این مهم‌ترین نیازهای مادی زندگی شان دست پیدا کنند، اما با همه‌ی وجود و با تمام توان به این گونه زندگی ذلت بارِ فاقد عفت و ایمان و خالی از عزت و آزادگی، پشت پا زده، به دفــاع از ناموس و ایمــان شان -هرچند با دست خــالی و تن برهنه و شـکم گرسنه- به پـاخاستند و در راه دست‌یابی به زندگی عزتمندانه و با فضیلت از جان و مال شان قربانی هایی ثبت تاریخ کردند که تاریخ معـاصر کمتر نظیر آن را دیده و یاد و خاطره‌ی آن را تا همیشه چون گنجینه‌ی گران بها در بطن خویش محفوظ خواهد داشت.

بدون شک، مسأله‌ی با اهمیتی به بزرگی حجاب، چیزی است که ریشه در تاریخ انبیاء و بلکه تاریخ بشر دارد؛ زیرا انسان در هیچ مقطعی از تاریخ حیات خود در روی زمین از این فضیلت انسانی بی‌نیاز نبوده و نخواهد بود، چرا که این مسأله، تعلق به یکی از حیاتی‌ترین نیازهای انسانی (غریزه‌ی جنسی) دارد؛ غریزه‌یی که الله -جل جلاله- آن را در نهاد نوع بشر -از اولین آدم تا آخرین آن- جای داده و با مشروعیت حجاب بر آنست تا جامعه‌ی انسانی را با این سپر وقایوی، از لجام‌گسیختگی جنسی که مساوی به نابودی کرامت و انسانیت اوست، حفظ و نگهداری نماید.

به راستی شدت تأثیر این غریزه‌ی جای گرفته در ژرفای وجود آدمی و نیز این که چگونه این پدیده، دو جنس را سخت تحت تأثیر همدیگر قرار می‌دهد از این گفتار پیامبر -صلي الله عليه و سلم- درک می‌نماییم؛ آن جا که می-فرمایند: «مَا تَرَكْتُ بَعْدِي فِتْنَةً أَضَرَّ عَلَى الرِّجَالِ مِنَ النِّسَاءِ« (بخاری، 1987م: 5/1959) (من هیچ فتنه‌ای بعد از خود خطرناک‌ر برای مردان از فتنه‌ی زنان به جا نگذاشتم).

از همین رو، الله -جل جلاله- در آخرین کتاب آسمانی خود آن جا که از آفرینش آدم؛ اولین انسان روی زمین یاد می‌کند، توجه ما را بـدان معـطوف داشته و از عموم آدمیزادگان می‌طلبد تا مسأله‌ی حجاب را جدی گرفته و نگذارند شیطان ملعون، تجربه‌ی تلخ آدم و حوا که منتج به فرو ریختن لباس بهشتی از تن ایشان شد، را بر سر آن‌ها به اجرا گذارد، چنان که در سوره‌ی اعراف می‌فرماید:

[..يَا بَنِي آَدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآَتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آَيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ يَا بَنِي آَدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآَتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ] (اعراف/27) (..اى فرزندان آدم، براى شما لباسی فرستاديم تا شرمگاه تان را بپوشد و زینتی باشد. و لباس پرهيزگارى از هر جامه‌اى بهتر است. و اين يكى از آيات خداست، باشد كه پند گيرند. اى فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد، همچنان كه پدر و مادرتان را از بهشت بيرون راند، لباس را از تن ایشان كشید تا شرمگاه شان را به ايشان نمایان کند. او و قبيله‌اش از جايى كه آنها را نمى‌بينيد شما را مى‌بينند. ما شيطانها را دوستان كسانى قرار داديم كه ايمان نمى‌آورند).

سرور مان؛ حضرت محمد -صلي الله عليه و سلم- به حیث بهترین ستاره در حیاء، عفت و پاکی برای امت اسلامی می‌درخشند. از همین رو است که حضرت عایشه صدیقه –رضي الله عنها- اخلاق آن حضرت را چنین تعریف می‌نماید: »كَـانَ خُـلُقُـهُ الْقُـرْآنَ». (ابن حنبل، 2001م: 41/148) (اخلاق ایشان، قرآن بود). و میزان حیاء و پاک نفسی شان را می‌وان -به طور نمونه- از حدیث امام ترمذی -رحمه الله- دانست، چنانچه از حضرت ابوسعید خدری -رضي الله عنه-در وصف آن حضرت- صلي الله عليه و سلم- نقل می‌کند: «كان صلى الله عليه وسلم أشدّ حياء من العذراء في خدرها« (بخاری، 1987م: 3/1306) (پیامبر – صلي الله عليه و سلم- شرم و حیامندی ایشان، بیشتر از زنان دوشیزه‌یی بود که در پرده و حجاب خویش به سر می برند).

از همین رو، آن حضرت -صلي الله عليه و سلم- مسأله‌ی حجاب را جدی گرفته، با تشریعات مفید و با تفصیلات مزید، آن را برای امت شان مورد تأکید قرار داده و در تربیه‌ی نسل صحابه -رضي الله عنهم- آن را سخت مورد توجه خویش قرار دادند طوری که به لطف الله -جل جلاله- موفق شدند از آن ها الگوهای برازنده‌یی در این برابر، برای امت بسازند. و اگر بخواهیم میزان توجه و جدیت زنان و مردان صحابه در برابر پدیده‌ی حجاب را بهتر بدانیم، می‌توانیم از دو نمونه‌ی زیر -به حیث مشت نمونه‌ی خروار- آن را درک نماییم:

مادر مومنان؛ ام سلمه -رضي الله عنها- روایت می‌کند: «لَمَّا نَزَلَتْ: {يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ} [الأحزاب: 59]، خَرَجَ نِسَاءُ الْأَنْصَارِ كَأَنَّ عَلَى رُءُوسِهِنَّ الْغِرْبَانَ مِنَ الأَكْسِيَةِ« (ابوداود: 4/61) (چون آیه‌ی »یدنین..« نازل شد، زنانی از انصار بیرون آمدند، در حالی که از اثر پوشیدن لباس‌ها طوری معلوم می شدند که گویی بر سر ایشان کلاغ نشسته باشد).

بلی، یقیناً، آنان با انقیاد و فرمان‌پذیری عاجل و بلا درنگ شان، زنان شایسته‌ای بودند که به محض صدور فرمان از جانب خدا و رسول، از صمیم قلب آن را پذیرفته و عنعناتی را که عمری با آن‌ها خوی گرفته بودند، با جسارت تمام زیر پا کردند و مصداق این آیه‌ی قرآنی قرار گرفتند: [فَـالصَّــالِحَـاتُ قَـانِــتَاتٌ] (نساء/34) (زنان شایسته، مطیع و فرمان بردار اند).
اگر از یک سو، زنان صحابه را می‌بینیم که به حیث الگوهای نیکو برای زنان امت قرار گرفتند، از جانب دیگر، به همان سان، با مردان صحابه روبرو می‌شویم که چون ستارگان اخلاق و عفت در آسمان بشریت درخشیدند و شب‌های ظـلمت زده‌ی انسـانیت را نورباران گردانیده و به حیث بهترین قدوه‌های حسنه برای مردان امت قد علم کردند. چنان که شدت حیاء و پاکدامنی ایشان را از روایت زیر می‌توان شناسایی کرد:

نافع از عبدالله بن عمر -رضي الله عنه- از رسول الله – صلی الله علیه و سلم- روايت می‌کند كه آن حضرت -صلی الله علیه و سلم- در باره‌ی یکی از دروازه‌های مسجد فرمودند: «لو تركنا هذا الباب للنساء، قال نافع: فلم يدخل منه ابن عمر حتى مات». (ابوداود: 1/126) ([چه خوب بود] اگر اين دروازه را فقط براى زنان می‌گذاشتيم. نافع میإگويند: عبدالله بن عمر -رضي الله عنه- بعد از اين سخن، تا آن‏گاه که زنده بود از آن دروازه داخل نشد).
بلی! برای آن ستاره‏گان هدایت، یک اشاره کافی بود که تا پایان عمر بدان پایبند بوده و آن را به خاطر داشته باشند. [الله بزرگ، ایمانی مثل ایمان ‏ایشان برای ما ارزانی نماید[.

نویسنده: مولوی ضیاء احمد فاضلی، استاد پوهنتون هرات

Advertisement | Why Ads? | Advertise here

پوهنتون چینل

پوهنتون چینل درسره سبسکرایب او شریک کړئ

سبسکرایب Subscribe


Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

wasiclinic.com
Back to top button
واسع ویب