اخلاق ما
پایه های تمدن
هر جامعه ای برای برپایی و نهضت و بنای تمدن خویش، به سه پایه و اصل نیازمند است؛ که عبارت اند از: مادیات، روحانیات و اخلاق. اما نهضت و تمدن اسلامی با عجین نمودن این سه خصیصه باهم، نسبت به دیگر تمدن ها برتری یافته است.
اگر از زیباترین فلسفه ی دین اسلام فقط در قالب دو کلمه پرسیده شوم؛ در جواب خواهم گفت: پایداری بر اخلاق. و اگر از بزرگترین فیلسوفان دنیا خواسته شود تا علاج انسانیت را در دو کلمه خلاصه نمایند، از این دو حرف (پایداری بر اخلاق) چیزی اضافه نخواهند گفت. و اگر تمامی دانشمندان اروپا جمع شوند تا مدنیت اروپایی را در قالب دو کلمه برای دیگران آموزش دهند، خواهند گفت: پایداری بر اخلاق.
چرا اخلاق؟!
ممکن عده ای را این پرسش پیش آید که چرا اخلاق؟ و چرا این همه اهتمام و توجه به آن؟!
از عادت و خوی عرب چنین بود که یک واژه را از واژه های دیگر می ساختند. و اگر به کلمه ی اخلاق نگاه کنیم دیده می شود که کلمه ی اخلاق از دو مقطع صوتی “اخلا” و “لاق” تشکیل شده است. آیا ممکن است در پیوند اخلا و لاق در کلمه ی اخلاق کدام شرح و تفسیری نهفته باشد!؟
اولا: منظور از “اخلا”ی موجود در قسمت اول کلمه ی “اخلاق” تهی نمودن و پیراستنی است که در آن صفا و آرامش و پاکیزگی موجود بوده و نفس را از خصایل و خوی و عادات زشت پاک دارد. و این عناصر در بروز اخلاق از زمره ی عناصر اساسی به شمار می رود.
ثانیا: “لاق” موجود در بخش دوم کلمه ی “اخلاق” به کلمه ی “لقی” به معنای آگاه شدن، افتادن و ایجاد نمودن، مشابهت زیادی دارد. و این به صراحت اشاره دارد بر اینکه اخلاق انسان را در ایجاد و ساختن و نوآفرینی یاری می نماید تا جایی که کلمه ی اخلاق خودش به ذات خود معادل است با خلق و آفرینش که این نمایانگرِ مساعدت اخلاق در این زمینه است.
پس کلمه ی اخلاق برای ما الهام بخش این است که هرگاه تنوع و نوآفرینی را در زندگی اراده داشتید، پس می بایست دارنده ی اخلاق باشید. و هرگاه خواستار تعارف و زندگی با همدیگر بودید، باید اخلاق را مد نظر داشته باشید.
اخلاق؛ هدفِ بعثتِ پیامبران
پیامبر خدا می فرماید: «إنما بعثت لأتمم مكارم الأخلاق/ جز اين نيست كه من مبعوث شده ام تا اينكه پايه هاي اخلاق را تكميل كنم» [به روایت احمد]. این موضوع اگر بر چیزی دلالت کند، بدون شک بر این دلالت می کند که اخلاق خوب والاترین و بالاترین هدف در بعثت پیامبران بوده است. پیامبران پیشین با پاره ای از همین اخلاق برانگیخته شده بودند و پیامبر اسلام مبعوث شد تا کمی و کاستی های آن را تکمیل و ناگفته های دیگر انبیا علیهم السلام را بیان نماید.
هرگاه هدف از بعثت پیامبران مکارم اخلاق باشد، این بدان معنی است که تکامل انسان هدف والای آفرینش او است. و این ممکن نیست مگر به واسطه ی آراستگی اش به این اخلاق. و لهذا خداوند پیامبران را فرستاد تا این موضوع را به انسان بیان نمایند و آن را در زندگی خویش تطبیق نموده و جنبه ی عملی دهند تا مثال های عالی و نمونه های زنده ای باشند که برای شان اقتدا شده و از ایشان الگوگیری شود. پیامبر خدا با اخلاقِ برترِ خویش، به بالاترین درجه از درجه های تکامل انسانی رسید تا جایی که خداوند ایشان را چنین توصیف نمود: «وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ/ تو داراي خوي سترگ (يعني صفات پسنديده و افعال حميده) هستي.» [قلم:4].
سعادت در گرو اخلاق نیکو
هر کس خواهان سعادت و خوشبختی حقیقی است، بر اوست که خود را با زیور اخلاق بیاراید.
هرگاه در جستجوی سعادت بودی، به راست و چپ نرو؛ زیرا سعادت و خوشبختی در وجود خودت نهفته است و این سعادت با عادت دادن خویش به اخلاق نیک و الزام به مکارم اخلاق میسر می شود. و از همین جاست که گفته شده است: «سعادت در گرو اخلاق نیک است».
هر کس خواهان سعادت دنیا است، بر اوست تا خود را به اخلاق نیک آراسته نماید و هر کس خواهان سعادت در آخرت است نیز باید چنین کند. و هر کس خواهان سعادت در دنیا و آخرت است باید خود را با جامه ی اخلاق، بپوشاند و با زینت اخلاق بیاراید.
زیرا انسان به تهذیب نفس و عادت به خصایل نیکو و دوری از عادات بد و صفات ناپسند، سخت نیازمند است. منفعت، منفعت نفس است و خسارت نیز، خسارت نفس است. خداوند متعال می فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا/ ( قسم به همه اينها!) كسي رستگار و كامياب مي گردد كه نفس خويشتن را (با انجام طاعات و عبادات، و ترك معاصي و منهيّات) پاكيزه دارد و بپيرايد (و آن را با هويدا ساختن هويّت انساني رشد دهد و بالا برد) و كسي نااميد و ناكام مي گردد كه نفس خويشتن (و فضائل و مزاياي انسانيّت خود را در ميان كفر و شرك و معصيت) پنهان بدارد و بپوشاند، و (به معاصي) بيالايد.» [شمس:9-10] علاوه بر آن، یکی دیگر از منافع آن، زندگی جاوید است.
خداوند می فرماید: «إِنَّمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ/ اين حيات دنيوي كالاي ناچيزي (و توشه اندكي و خوشي گذرائي) است، و آخرت سراي ماندگاري و استقرار است.» [غافر:39] و می فرماید: «فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ/ و هركه از آتش دوزخ به دور گردد و به بهشت برده شود، واقعاً سعادت را فراچنگ آورده و نجات پيدا كرده است.» [آل عمران:185] به همین لحاظ فایده فایده ی نفس و ضرر هم ضرر آن است.
اخلاق؛ سنگین ترین پدیده در میزان
و برای اینکه آراستگی به اخلاق نیکو، تو را به پیامبر صلی الله علیه وسلم نزدیک می نماید، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «ما من شيء في الميزان أثقل من حسن الخلق/ در ميزان آخرت هيچ چيز با ارزش تر از اخلاق پسنديده نمي باشد» [ابوداؤود] و می فرماید: «إِنَّ مِنْ أَحَبِّكُمْ إِلي، وَأقْرَبِكمْ مِنِّي مَجْلِساً يَوْمَ الْقِيامة، أَحَاسِنُكُمْ أَخْلاقا، وَإِنَّ أَبْغَضَكُمْ إِلي، وَأَبْعَدَكُمْ مِنِّي يوْمَ الْقيَامَة، الثَّرْثَارُون، وَالمُتَشَدِّقُونَ وَالمُتَفَيْهِقُونَ/ از دوستدارترين و نزديکترين شما به من از روي هم نشيني در روز قيامت خوش اخلاقترين شما است و همانا بيشترين شما از روي دشمني و دورترين شما از من در روز قيامت بسيار گويان و به کنج لب سخن گويان و پرگويان تکبر پيشه اند.» [ترمذی]
رحمت؛ فراورده ی اخلاق درست
و برای اینکه هدفِ بعثتِ پیامبر اسلام، اخلاق است.
می بینم که تعجب می کنی؟!
تعجب نکن. پیامبر اسلام می فرماید: «إنما بعثت لأتمم مكارم الأخلاق/ جز اين نيست كه من مبعوث شده ام تا اينكه پايه هاي اخلاق را تكميل كنم» [به روایت احمد].
می بینم می گویی: آیا این معقول به نظر می رسد؟ آیا والاترین هدف از بعثت پیامبرِ اسلام، حفظ اخلاق است؟
حدیث را یک بار دیگر بخوان و در آن فکر کن. پیوند این با آن چیست؟
آیا تا کنون فکر نموده ای که هدف رسالت پیامبر اسلام چیست؟ آخرین رسالت از آسمان به زمین، عمده ترین هدفش چیست؟
برای جواب به این سوال با من به این گفته ی خداوند متعال گوش فرا ده: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ/ (اي پيغمبر!) ما تو را جز به عنوان رحمت جهانيان نفرستاده ايم.» [انبیا:107] در این آیه بیندیش. با من در این آیه خیال پردازی نما. اگر جامعه را فریبکاری، نیرنگ، خیانت و کارهای نادرست رهبری نماید، آیا در آن جامعه رحمت وجود خواهد داشت؟!
با من بیندیش. خانواده ای را مد نظر داشته باش؛ نفرت، حسد و کینه آن را رهبری می نماید، رحمت کجاست؟!
سوگند به خدا پیوند محکمی بین حدیث « إنما بعثت لأتمم مكارم الأخلاق » و آیه « وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ» وجود دارد.
اخلاق؛ اساس نهضت اسلامی
اخلاق همانند سپر نهضت است. اگر خویی از اخلاق در امت تعطیل بماند، سپری از سپرهای نهضت از کار می افتد. اگر انسانی بتواند اخلاق را کامل کند، انسانیت حقیقی کامل شده است. پس اخلاق در هیأت خود به انسان کاملی شباهت دارد.
خداوند متعال می فرماید: «وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ وَطُورِ سِينِينَ وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ/ سوگند به انجير و زيتون! و سوگند به طور سينين! و سوگند به اين شهر امين (مكّه)! ما انسان را (از نظر جسم و روح) در بهترين شكل و زيباترين سيما آفريده ايم.» [تین: 1-4]
ناچار باید همه به سوی اخلاق بسیج شویم؛ زیرا پایه ی اساسی نهضت، اخلاق است. هنگامی که به کاری جدید شروع آغاز شود، در ابتدا بنیه های اساسی آن از قبیل شبکه راه و شبکه آب رسانی و صحی و برق در نظر گرفته می شود. همچنان نهضت امت ما پایه ی اساسی اش، اخلاق است.
پس بیا تا اخلاق را در جان و روان و زندگی خویش راسخ ساخته و به اندازه ی توان خویش آن را رشد دهیم.
و در اخیر؛ همواره این دعای پیامبر را آویزه ی زبان مان قرار دهیم: «اللَّهُمَّ اهْدِنِي لأَحْسَنِ الأخْلاقِ لا يَهْدِي لأَحْسَنِهَا إِلا أَنْتَ، وَاصْرِفْ عَنِّي سَيِّئَهَا لا يَصْرِفُ عَنِّي سَيِّئَهَا إِلاَّ أَنْتَ/ (الها! مرا به بهترين رفتار و اخلاق هدايت فرما كه هيچ كس جز تو، به اخلاق خوب هدايت نمي كند و اخلاق بد را از من بران؛ چون هيچ كس جز تو از اخلاق بد نميراند). [مسلم]
نویسنده: عمرو خالد
برگردان: عبدالرحمن عزام