همه افسرده و محزون اند ، مگر مومن!
أَلا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ . . . «یونس/62»
بی گمان دوسـتان خداونـد (سـبحان) ترسی بر آنان (از خواری در دنیا و عذاب در آخرت) نیست و (بر از دست رفتن دنیا) غمگین نمیگردند (چرا که در پیشگاه خدا چیزی برای آنان مهیّا است که بسی والاتر و بهتر از کـالای دنـیا است. دوستان خداوند) کسانیند كه ایمان آوردهاند و تقوا پیشه کردهاند. بـرای آنان در دنیا (به هنگام مرگ) و در آخرت (در هنگامۀرستاخیز) بشارت (بـه خوشبختی و نـیکبختی) است. سخنان خدا، (یعنی وعدههائی کـه خدا بـه پيغمبرانش مبنی بر پیروزی و سـعادت دو جهان داده است) تـخلّف ناپذیر است. ایـن (چیزی که در دنـیا و آخرت بدانان مژده داده میشود) رسـیدن به آرزو و رستگاری بزرگی است. سـخنان آنـان تـو را غمگین نسازد (و مسخره و طعنه و تکذیب ایشان تو (را ناراحت ننماید). عزّت (و قدرت) کلّاً در دست خدا است (و خدا تـو را بـا آن بـر آنـان پـیروز مـینماید) و او شـنوای (سخنان و) آگاه (از اعمال ایشـان) است.
میداند که خدا با اوست. گواه بر کار او، و حـاضر بـر عـمل وی است. خدا با همۀ عظمت، و با همۀ هـیبت، و بـا تـمام جبروت، و با تمام قدرتی که دارد، انسان را مـیپاید. یزدان که آفریدگار جهان است، گواه بر امور و شؤون انسان است، و این نظارت و حضور برای یزدان بسـی ساده و آسان است. یزدان که اداره کننده و گردانندۀ همه چیز کوچک و بزرگ جهان است، با این آفریدۀ انسان نام است، انسان که ذرّۀ سرگشتهای خواهـد بـود اگـر عنایت یزدان او را نـپاید و بـر او نـظارت نـنماید!… آگاهی از همچون حالتی هراسانگیز است. ولی با این وجـود آرامبـخش و اطـمیناندهنده است. ایـن ذرّۀ سرگردان انسان نام به حال خود رها نشده است! بلکه تحت نظارت و رعایت و عنایت یزدان جـهان است و یزدان او را بـر پرستی و یاری میکند… قطعاً خداوند با انسان است.
بر اهل تقوا اعتماد کنید!
محمد بن واسع یکی از تابعین بود و قتیه بن مسلم همراهی اورا با سپاه بخاطر تقوا و راستی که داشت ، عامل پیروزی میدانست.
دریکی از جنگها ابن مسلم کسی را به مسجد فرستاد تا ببیند چه کسی در مسجد است ( خواست از احوال سپاه باخبر باشد ) به او خبر رسید که هیچکس بجز محمد بن واسع در مسجد نیست که دستانش را به دعا بلند کرده است ، ابن مسلم گفت : دستان او نزد من محبوبتر از 3000 سپاه میباشد.
نقل است که صلاح الدین ایوبی شب قبل از رویارویی با صلیبیان ، در میان خیمه های مجاهدین میگشت ، هرخیمه ای را که میدید که سربازان آن مشغول عبادت خداست ، میگفت : این خیمه ایست که امید وارم پیروزی بواسطۀ آنان به مابرسد و هرخیمه ای که سربازان در آن خواب بودند میگفت: این خیمه ایست که می ترسم شکست و نابودی به واسطۀ آنان به ما برسد.
چون خدا باتوست ، چی غم داری؟
امام ابن تیمه رحمه الله میگوید:
دشمنان چه کار میتوانند با من بکنند؟ بهشت من در وجود من است و به هرجایی که بروم همراه من است واز من جدا نمیشود.
زندانم خلوتگاه و کشتن من شهادت و تبعیدم ، گردش و تفریح است.
و در آن قلعۀ که زندانی است میگوید: اگر به اندازۀ این قلعه طلا انفاق میکردم ، نمیتوانستم شکر این نعمت ( زندانی شدن ) را که خداوند به من ارزانی فرموده به جای بیاورم. نمیدانم از آنانی که سبب این خیر شدند چگونه قدردانی کنم.
ابن قیم جوزی شاگر ابن تیمه که در زندان همراه او بود میگوید:
به خدا قسم هیچکس را ندیده ام که زندگی راحت همانند استادم ابن تیمه داشته باشد ، درحالی که در زندان ، در اوج سختی و روبرو با هرنوع شکنجه قرار داشت.
آثار خوشی و خرمی چهره اش نمایان بود و هرگاه خوف و ناراحتی مارا فرا میگرفت و مشکلات روحی و جسمی برما چیره میشد و زمین با وسعتش برما تنگ می آمد ، راهی جز این نداشتیم که پیش او میرفتیم و به گفته هایش دل میسپردیم و آنگاه همه نگرانیها به قوت قلب و اعتماد به نفس تبدیل میشد.
چگونه میترسند و چگونه غمگین میگردند، در حالی که آنان با خدا پیوند دارند، چون کـه ایشـان دوسـتان خدایند؟ از چه غمگین گردند و از چه بترسند، در حالی که در این جـهان و در آن جـهان بدیشان مـژده داده میشود؟ وعدۀ خداوند وعدۀ راسـتینی است کـه تـغییر نمیپذیرد و دگرگون نمیشود: (لا تبديل لكلمات الله ).
سيد قطب در في ظلال ميگويد:
دل از احساس عظمت خدا و هراس از او به خشوع و خصوع میافتد. تا آن گاه که ایـمان از بیم و هراس انسان میکاهد، و دل ترسناک با انس نزدیکی به خدا آرام میگیرد… در سایۀ این انس، و در پرتو ایـن قرب، همچون اعلان آشکاری درمیرسد:
(ألا إن أولياء الله لا خوف عليهم ولا هم يحزنون . الذين آمنوا وكانوا يتقون . لهم البشرى في الحياة الدنيا وفي الآخرة , لا تبديل لكلمات الله , ذلك هو الفوز العظيم ).
هان! بیگمان دوستان خداوند (سبحان) ترسی بر آنان (از خواری در دنیا و عذاب در آخرت) نـیست و (بـر از دست رفتن دنیا) غمگین نمیگردند (چرا کـه در پیشگاه خدا چیزی برای آنان مهیّا است که بسی والاتر و بـهتر از کالای دنیا است. دوستان خداوند) کسانیند که ایمان آوردهاند و تقوا پیشه کردهاند. برای آنـان در دنیا (بـه هنگام مرگ) و در آخرت (در هنگامۀ رستاخیز) بشارت (به خوشبختی و نیکبختی) است. سـخنان خـدا، (یـعنی وعدههائی که خدا به پـیغمبرانش مـبـنی بـر پـیروزی و بهروزی و سعادت دو جـهان داده است) تـخلفناپذیر است. این (چیزی که در دنیا و آخرت بدانان مژده داده میشود) رسیدن به آرزو و رستگاری بزرگی است. چگونه دوستان خدا میترسند یا غمگین میشوند، در حالی که خدا این گونه با ایشان است در هرکاری و در هر حرکتی و در هر سکونی؟ آنان دوستان یزدانـند، و بدو ایمان دارند و از خشم و عذاب او خویشتن را مــیپایند، و وی را در نـهان و آشکـار پـيش چشم میدارند:
(الذين آمنوا وكانوا يتقون ).
(دوستان خداوند) کسانیند که ایـمان آوردهانـد و تـقوا پیشه کردهاند.
چگونه میترسند و چگونه غمگین میگردند، در حالی که آنان با خدا پیوند دارند، چون کـه ایشـان دوسـتان خدایند؟ از چه غمگین گردند و از چه بترسند، در حالی که در این جـهان و در آن جـهان بدیشان مـژده داده میشود؟ وعدۀ یزدان وعدۀ راسـتینی است کـه تـغییر نمیپذیرد و دگرگون نمیشود:
(لا تبديل لكلمات الله ).
سخنان خدا، (یعنی وعدههائی کـه خدا بـه پـیغمبرانش مبنی بر پیروزی و بهروزی و سـعادت دو جـهان داده است) تخلفناپذیر است.
(ذلك هو الفوز العظيم ).
ایـن (چیزی که در دنـیا و آخرت بـدانـان مـژده داده میشود) رسیدن به آرزو و رستگاری بزرگی است.
دوستان خدا کسانی هستند که روند قرآنـی از ایشـان سخن میگوید. آنان مؤمنانی هستند که چنان که باید ایمان دارند، و پـرهیزگارانی هسـتند که چـنان بـاید پـرهیزگارند… ایـمان هم آن ایمانی است که در دل جایگزین شود، وکردار آن را نشـان دهد و راست و درست نمایان گرداند. عمل وکردار هم عبارت است از اجراء آنچه خـدا بدان دسـتور داده است، و دوری از آنچه خدا از آن نهی فرموده است…
عزّت در دست خدا است
(ولا يحزنك قولهم , إن العزة لله جميعاً , هو السميع العليم ).
سخنان آنان تو را غمگین نسازد (و و طـعنه و تکذیب ایشان تو را ناراحت ننماید). عزّت (و قدرت) کلّاً در دست خدا است (و خدا تو را بــا آن بـر آنان پـیروز مینماید) و او شنوای (سـخنان و) آگاه (از اعمال ایشان) است.
پیغمبر صلّی الله عليه و آله وسلّم در پناه حمایت و عنایت الهی قرار دارد، حمایت و عنایتی که یزدان جهان آن را به دوستان خود اخـتصاص داده است. پس باید کـه پـیغمبر صلّی الله عليه و آله وسلّم در مقابل چیزهائی که دشمنان میگویند غمگین نشود. چرا که خدا بـا او است، و خـدا شـنوا و آگـاه است. خـدا سخنانشان را میشنود و از نیرنگهایشان آگاه است، و از دوستان خود حمایت و حفاظت مینماید در بـرابـر حیزهائی که گفته میشود و در مقابل نیرنگهاری که زده میشود. هر کس که در آسمانها است و هـر کسیکـه در زمین است اعم از انس و جنّ و ملائکه، و كسانی کـه بزهکار یا پرهیزگارند، همه و هـمه در دست سلطه و قدرت خدا قرار دارند. پس هر کس از آفـریدگان خـدا قدرت و قوّتی دارد، تحت سلطه و فرمانروائی او قرار دارد:
(ألا إن لله من في السموات ومن في الأرض).
آگاه باشید، هر کس (و هر چیز ) که در آسمانها و زمین است از آن خدا است.
مومن همت عالی دارد!
یکی از مومنان باهمت نزد پادشاهی خواسته شد تا بخاطر رضایت پادشاه دست او را ببوسد، خطاب به اطرافیان گفت : شما بیچاره ها در چی فکر هستید ، قسم به خدا که حاضر نیستم تا پادشاه دست مرا ببوسد ، چه برسد به اینکه من دست پادشاه را ببوسم.
به چنین شخصی پادشاه پیشنهادی میکند : از مال دنیا فراوان دارم هرچی میخواهی بگو تابه تو بدهم. در جواب به پادشاه میگوید:
خداوند تمام این دنیا را از مشرق تا مغرب و از شمال تا جنوب آنرا کم و ناچیز میشمارد و میفرماید: قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ «النساء/77»
بگو متاع دنیا اندک است. چه برسد به اینکه بهرۀ تو ازآن بسیار ناچیز است پس من تو را چگونه متضرر شوم؟.
اما غربيان كه در آسايش زندگي ميكنند؟
رستگاری تنها تولیدات مادی نـیست، تـولیداتـی کـه ارزشهای بشریّت به همراه آن درهم شکند، و در سایۀ آن انسان به مـرتبۀ حيوان سـقوط کـند. ایـن چـنین رستگاریای رستگاری ظاهری موقّتی است، و از خط ّ تعالی و تــرقّیای مـنحرف است …
(مَتَاعٌ فِي الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذَابَ الشَّدِيدَ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ)
(با این حرفها چند روزی مردم را اغفال کـردن و چند صباحی به مال و منال دنیا رسیدن) بهره گرفتنی از این دنیا است. سپس به سوی ما بـرمیگردند و آنگاه مـا عذاب شدید (دوزخ) را به سبب کفری کـه ورزیـدهانـد بدانان میچشانیم.
بــرخـورداری نـاچیزی و کـالای انـدکی است. ایـن برخورداری و ایـنکـالا هـم مـدّت انـدکی برقرار و ماندگار است. برخورداری و کـالائی است کـه مـنقطع میگردد. برخورداری و کالائی نیست که به برخورداری و کالای سزاوار بشریّت در آخرت منتهی گردد. بلکه «عذاب شدید» به دنبال آن میآید، عذاب شدیدی که میوۀ انحراف از قوانین جهانی خدا است، قوانینی که به برخورداری و کالای عالی و لائق آدمیزادگـان مـنتهی میشود.
در دنیا و در آخرت نـجات پـیدا نمیکنند. رستگاری حقیقی آن رستگاری است کـه از همگامی و همراهی با قـوانـین صـحیح الهـی حاصل میگردد، قوانین صحیحی که به خیر و صلاح و ترقّی و تعالی انسانها و جامعهها میانجامد، و زندگی را رشد مــیدهد و بـه جـلو مـیرانـد و بـه اوج مـیرساند.
یوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یسْعَى نُورُهُمْ بَینَ أَیدِیهِمْ وَبِأَیمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْیوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
(این پاداش بزرگ) در روزی است که مردان و زنان باایمان را مینگری که نورشان پیشرو و در سمت راستشان بسرعت حرکت میکند (و به آنها میگویند:) بشارت باد بر شما امروز به باغهایی از بهشت که نهرها زیر (درختان) آن جاری است؛ جاودانه در آن خواهید ماند! و این همان رستگاری بزرگ است! «الحدید/12»
نويسنده : احمد جاويد صالحي