فوائد تربیتی فوتبال
من طرفدار و علاقهمند فوتبال نیستم، و چون هیچ رغبتی به آن ندارم در این رشته ورزشی فعالیت هم ندارم. با این حال روزی تلویزیون نگاه میکردم و با تفکر در این بازی نکات تربیتی مهمی را برای فرد مسلمان در آن مشاهده نمودم.
1. هدف
بازیکنان را دیدم که همه برای رسیدن به یک هدف واحد در این بازی تلاش میکردند و آن رساندن توپ به داخل دروازهی تیم حریف بود. و اگر این هدف یعنی گل زدن نبود، این بازی هیچ ارزشی نداشت و بازیکنان هیچ انگیزهای برای ادامهی بازی نداشتند.
بر همین اساس لازم است که هر انسانی در هر حال و موقعیتی دارای هدف باشد و برای رسیدن به آن هدف تلاش نماید. اما تعیین هدف نیز بسیار مهم میباشد؛ چون بعضی از اهداف دارای ارزش والایی میباشند و بعضی دیگر اهداف شوم و نالایقی میباشند. مثلاً دعوت به نیکی و نشر علم (علم نافع) و اصلاح بین مردم جزء اهداف ارزشمند و بالعکس دعوت به شرارت و پخش علوم مضر و فتنهگری از اهداف شوم و بیارزش میباشند.
در واقع انسان دارای هدف بسیار بزرگی در این حیات میباشد که همانا تحقق بخشیدن به هدفی است که به خاطر آن آفریده شده است. آفریدگار میفرماید: «و ما جن و انس را فقط برای بندگی خود آفریدیم» بندگی که در آن جلب رضای خدا و آزادی از بند و اسارت غیر او وجود داشته باشد. فرد مسلمان تمام اهداف فرعی خود را حول محور همین هدف اصلی یعنی بندگی خداوند پایهگذاری میکند. پس بر هر فرد مسلمان لازم است که به تفکر بپردازد و به این سؤالات پاسخ دهد. آیا هدفش را تعیین نموده است؟ اگر هدفش را تعیین نموده آیا برای رسیدن به آن تلاش نموده است؟
در حقیقت یکی از اسباب و شاید بتوان گفت مهمترین سبب تیرهروزی بعضی از مردم در این روزگار این است که بدون داشتن هدف سنجیده و مشخصی زندگی میکنند.
2. تعاون
دوباره با تفکر در این بازی و حال و وضع بازیکنان به این نتیجه رسیدم که تعاون یکی از ارکان اساسی این بازی به شمار میآید.
در حقیقت تعاون از بزرگترین اسباب پیروزی در بین انسانها به شمار میآید، به طوری که در هر کاری هرچند محدود و کوچک لازم است به صورت گروهی عمل نمایند و به همدیگر کمک کنند. چون هر کار خیری که در آن روح تعاون و همکاری وجود نداشته باشد ناقص و ناتمام خواهد بود. خداوند میفرماید:« در راه نیکی و پرهیزکاری همدیگر را یاری و پشتیبانی نمایید و همدیگر را در راه تجاوز و ستمکاری یاری و پشتیبانی مکنید.» مائده 2
این آیه به صراحت افراد و مؤسسات را به ترویج اصل تعاون و تطبیق آن با دنیای واقعیات دعوت مینماید. چون تعاون باعث پیروزی و موفقیت در امور و انتشار محبت و همبستگی بین افراد گروه و ایجاد اعتماد به نفس بین افراد تعاون کننده میشود.
3. مشارکت در به تحقق رساندن اهداف
در حین نگاه کردن به این بازی متوجه شدم کسی که در این بازی گل میزند فرد واحدی نیست؛ بلکه گروهی از هم تیمیها هستند که با هم در به ثمر رسیدن گل سهیم میباشند، برخی فکر میکنند کسی که گل میزند یک نفر است و آن کسی است که توپ را وارد دروازهی حریف میکند، اما در حقیقت کسانی که در به ثمر رساندن این گل تأثیر داشتهاند گروهی از هم تیمیها هستند که در همکاری با یکدیگر این هدف را به تحقیق رساندهاند.
در واقع در اعمال و کارها خیر مانند تشکیل گروههای دعوی سازماندهیشده و برگزاری مراسمها و محافل دینی، تلاش گروهی تلاشگر باایمان و مخلص میتواند کارساز باشد. و به موفقیت بینجامد مثلاً برپایی یک کنفرانس دینی میطلبد که گروهی فعال و مخلص با همکاری همدیگر در برگزاری آن سهیم باشند. ترتیبدهندگان کنفرانس، برنامهریزان و پیشقدمان برگزاری، آمادهکنندگان مکان برگزاری و خود سالن کنفرانس بهعلاوه کسانی که مستقیماً مجریان برگزاری میباشند.
پس مهم برپایی خیر و تحقیق بخشیدن به اهداف پاک میباشد. نه ظاهر شدن گروهی پیش چشم مردم که به صورت مستقیم در به انجام رساندن آن امر خیر شرکت دارند. چون در هر عمل خیر و یا طرح و نقشه دعوی گروهی از تلاشگران و سربازان گمنام وجود دارند که نقش اصلی و واقعی را در به ثمر رساندن امور بازی میکنند. آنان که لازم است فصلشان شناخته شود.
4. اهمیت تشویق
گمان میکنم اگر در میدان گروهی تماشاگر وجود نداشته باشند، بازی بازیکنان زیبا نخواهد بود. و کثرت تماشاگران یک تیم تأثیر مستقیمی در پیروزی آن تیم دارد.
بسیار زیاد دیده میشود که برادران و خواهران دینی با نوآوری خود پیروزیها و سربلندیها کسب میکنند. ولی ما آنان را تشویق نمیکنیم تا باعث دلگرمی و قوت بخشیدن به آنان باشد. و حتی با یک کلمه تعریف و تمجید از آنان استقبال نمیکنیم تا باعث شود روز به روز بیشتر به قلههای موفقیت صعود نمایند.
آری، این درست است که فرد مسلمان به خاطر تعریف و تمجید دیگران کار نمیکند. اما از سوی دیگر تعریف و تمجید و تشویق اهل خیر باعث دلگرمی و مداومت آنان بر اعمال خیرشان میباشد. و مرحله به مرحله آنان را در به تحقق رساندن اهداف خیرشان قوی و مستحکم مینماید.
5. تعصب و توان بخشی
از جمله چیزهایی که بر هواداران فوتبال عیب و ایراد گرفته میشود تعصب داشتن به تیم مورد علاقه میباشد.
گاه مشاهده میشود که تماشاگران متعصب یک تیم، تیم مورد علاقه خود را تشویق میکنند. وحتی با رقباء خود یعنی تماشاگران تیم حریف درگیر میشوند. این درگیریها گاه فیزیکی و گاه استهزا و فحش و ناسزاگویی میباشد.
بر همین اساس است که شخص مسلمان مکلف است و نباید به شخص معین یا نظر و رأی معین یا شهر معین و یا مؤسسه یا حزب خاصی تعصب داشته باشد. بلکه چیزی را که حق میپندارد بدون تعصب بپذیرد. در چنین شرایطی نظریات دیگران را حتی اگر مخالف وی باشند میپذیرد.
پس با شنیدن نظریات دیگران و با بحث و گفت و گو بدون تعصب و تشنج و جریحهدار کردن نظریات دیگران به دنبال حق و حقیقت میگردد و هرکجا آن را بیابد میپذیرد.
چیزی که جای تأسف دارد این است که بعضی از افکار و آراء و طرحهای حق به دلیل کج فهمی و تعصب شدیدی که بعضی از افراد را در بر گرفته است مورد قبول آنها واقع نمیشود و آنها حاضر به پذیرش آن نمیباشند.
با تشكر از سايت نوگرا
نویسنده: مرعید بن عبدالله الشمری
ترجمه: محمدصابر تیموری