حكم استدلال به حديث ضعيف در فضايل اعمال
مقدمـه
حدیث پيامبر – صلى الله عليه و سلم – نه تنها دومين منبع دين اسلام است، بلکه استفاده از منبع اول (قرآن) برحديث و سنت پيامبر – صلى الله عليه و سلم – متوقف ميباشد؛ زيرا حديث در حقيقت تفسير وتبيين قرآن و الگوی عملی اسلام است، قرآن به مسلمانان دستور داده كه نماز بخوانند وزكات بدهند وحج را بجاى آورند ودر قضاوتها عادلانه رفتار كنند، ولي در بارهء اوقات معين نمازها، كميت و كيفيت ركعتها و تعداد نماز وهمچنين در مورد تعيين اموال زكوى و مقدار زكات وحد نصاب و در مورد كيفيت قضاوت عادلانه، كميت وكيفيت مجازاتها و بسيارى از مقررات مربوط به احوال شخصى و روابط اجتماعى و روابط بين المللى، درآيه هاى قرآن شرح و بيانى نيست، بلكه پيامبر – صلى الله عليه و سلم – مأمور گشت كه با گفتار، کردار و تاييدات خويش “حديث و سنت” اين مطالب و مشابه آنها را بيان نمايد:{ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ} (1، النحل:44) “قرآن را به تو نازل فرموديم تا برای مردمان کتابيکه نازل شده روشن سازی وتوضيح نمايی”.
مسلمانان نيز مأمور گشتند كه امر و نهى پيامبر را كاملاً اطاعت كنند:{ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ} (1، حشر: 7).
“آنچه را فرستادهء [او] به شما داد آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت بازايستيد “.
بلكه به طور وجوب و الزامى به پيروى ازسنت و راه وروش پيامبرمأمور گرديدند به حكم آيهء:{ لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ} (1: احزاب، 21).
“قطعا براى شمادر[اقتدا به]رسول خدا سرمشقى نيكوست براى آن كس كه به خداوروزبازپسين اميد دارد”.
حديث در حقيقت احكام و ارشادات شفاهي پيامبر – صلى الله عليه و سلم – است كه خداوند متعال در باره اش فرموده است:{وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى }(1: النجم، 3-4).
“( پيامبر) از هوى و هوس سخن نمىگويد، اين سخن به جز وحيى كه وحى مىشود نيست”.
حديث عبارت از روش هاى مبارك رسول مقبول – صلى الله عليه و سلم – است كه در مورد هر بعد از ابعاد زندگی بهترين رهنما برای بشريت است.
حديث عبارت از اقوال، اعمال، اخلاق، عادات و احکام پيامبر – صلى الله عليه و سلم – است که عمل کردن بر آنها نه تنها باعث سعادت، بلکه عيناً عبادت الهی و اطاعت خداوندی است:
{مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً} (1: نساء،80).
” هر كس از پيامبر فرمان برد، در حقيقت خدا را فرمان برده است”.
حدیث عبارت ازفیصله های مقدس شخصیت عالیقدریست که بدون پذیرفتن آنها وعمل برآنها، انسان نمیتواند خویشتن رامسلمان بشمارد. {فَلا وَرَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيماً} (1: نساء،65).
” نه! چنان كه مى پندارند، به پروردگارت قسم كه ايمان نمىآورند مگر آنكه تو را در مورد آنچه ميان آنان مايهء اختلاف است داور گردانند، سپس از حكمى كه كردهاى در دلهايشان احساس ناراحتى [و ترديد] نكنند و كاملا سر تسليم فرود آورند”.
حديث، تعاليم بنيادين اسلام است كه از عصر رسالت تا اكنون، اهل سنت، صحابه ومجتهدين – رضى الله عنهم- برآن عمل كرده اند وآن را ذريعهء نجات و وسيلهء تقرب الى الله ميدانند:{ وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ } (1:احزاب،36)”براي هيچ مردوزن مؤمنى مجاز نيست كه چون خداوپيامبرش به كارى فرمان دهند، براى آنان دركارشان اختيارى باشد” (16: 19- 20 ).
ائمهء دين وعلماى حديث در طى قرون در حفظ و روايت حديث نهايت دقت و ژرف نگرى را در نظرگرفته اند تااقوال، افعال وسنت های پيامبر اكرم – صلى الله عليه وسلم- درشکل ناب واصيل خويش تجلی يابدوآنچه که ازرسوبات فرهنگهای جاهلی و ساختهء افکار جعلکاران است ازاسلام زدوده شود.
از بارزترين نمونه هاى اين ژرف نگريها ابتکار: علم مصطلح الحديث، علم جرح و تعديل است که با استفاده از قواعد آن ميتوان همهء روايتهای صحيح را از روايتهای ناصحيح جدا نمود.
تجريد حديث های صحيح ازضعيف درکتابهای جداگانه چون: صحيح البخاری، صحيح مسلم، صحيح ابن خزيمه و… وهمچنان تفکيک درجهء هرحديث از لحاظ ثبوت وعدم ثبوت آن توسط متخصصان اين فن مانند: امام ترمذی، زيلعی، ابن حجر، هيثمی و… در کتاب های ويژه نمونهء ديگر اين دقت است.
يكي از موضوعاتي كه پيوند مستقيم به اين دقت و ژرف نگری دارد، حکم استدلال به حديث ضعيف در فضايل اعمال است؛ چون تعدادی ازائمه اين فن تحت شراط ويژه ای حديث ضعيف راتنها درمحدودهء فضايل اعمال قابل استدلال ميدانند.
طوريکه اشاره شد، اين نظريه متفق عليه در ميان ائمه اين فن نيست واز سوی ديگر حجيت حديث ضعيف از نظرآنها در محدودهء خاص و مشروط به شرايط است.
اين مسأله (حجيت حديث ضعيف در فضايل اعمال) در نتيجهء غلط فهمی وعدم اعتنا به شرايطی که علما در نظر گرفته اند، چنان گسترش يافته است که برخی از مردم حتی در وقت استدلال به احاديث موضوع و باطل و آنهم در باب عقايد و يااحکام به اين قاعده تمسک ميجويند.
شكي در اين نيست كه گسترش اين قاعدهء محدود به اين پيمانه و چنين غلط فهمی از آن سبب انتشار اوهام و خرافات بوده، برخی اهل علوم را آشفته وقوانين ومقررات آنرا غير ثابت ونا منظم نشان می دهد.
بانظر داشت مطالب فوق لازم ديدم که اين موضوع را با استفاده ازمنابع موثق و معتمد فن علوم الحديث طی يک مقالهء علمی توضيح نمايم؛ تا روشن گردد که: اين قاعده (حجيت حديث ضعيف در فضايل اعمال) علاوه بر اينکه نظر راجح نبوده، از خود شرايط مشخصی داشته ودر گسترهء معينی منطبق ميگردد.
شناخت حديث ضعيف:
چون موضوع مورد بحث ما از دو کلمه:”حديث” و “ضعيف” تركيب يافته است؛ لذا قبل از بيان حكم حديث ضعيف به تعريف اين دو واژه می پردازيم.
الف- تعريف حديث:
• مفهوم لغوى:
حدیث ازلحاظ معنای لغوی اسم مصدرتحدیث است به معنای نو، جدید،سخن وگفتارونیزبه معنای خبر دادن به ويژه خبريكه تازه وداغ، بهت آور وهيجان انگيز باشد(18: 297).
• مصداق و كار برد اين واژه در قرآن:
واژهء حديث در قرآن كريم به معانى و اطلاقات ذيل آمده است:
1- خبر دادن و آگاه ساختن:
{وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلا بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ} (1: بقره، 76).
“[همين يهوديان] چون با كسانى كه ايمان آوردهاند برخورد كنند میگويند ما ايمان آوردهايم و وقتى باهمديگر خلوت میكنند میگويند چرا ازآنچه خداوند برشما گشوده است براى آنان خبرميدهيد تاآنان به [استناد] آن پيش پروردگارتان برضد شما استدلال كنند. آيا فكر نمىكنيد “.
2- سخن وگفتار:
{وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثاً} (1: نسا،87). ” وراستگوتراز خدا درسخن كيست؟”
3- به معناى قرآن كريم:
{فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ} (1: المرسلات،50)” پس به كدامين سخن پس از [قرآن] ايمان مىآورند “
4- به معناى خبر و داستان عبرتناك، بهت آوروهيجان انگيز:
{ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ} (1: سبأ، 23) ” برخويشتن ستم كردند پس آنها را[براى آيندگان موضوع] حكايتهاى عبرتناك گردانيديم وسخت تارومارشان كرديم “.
• تعريف اصطلاحی حديث:
درمفهوم اصطلاحى حديث عبارات و تعبيرات مختلفى از دانشمندان علم حديث نقل شده است، ولى اين اختلاف، اختلاف لفظى ودر تعبير بوده، در نتيجه ، همهء اين تعبيرات يك مفهوم مشترك را افاده ميكند و جامع ترين آن، تعريف امام سخاوى است:
” الحديث لغة: ضد القديم. واصطلاحا: ما أضيف إلى النبي – صلى الله عليه و سلم – قولا له أو فعلا أو تقريرا أو صفة حتى الحركات والسكنات في اليقظة والمنام فهو أعم من السنة…”(13: 12).
” حديث درلغت ضد ومقابل قديم است ودراصطلاح محدثين هرآن چيزي که منسوب به پيامبر – صلى الله عليه و سلم- باشد اعم ازگفتار، کردار، تأييدات وصفت وی، حتی حرکات و سکناتي راکه درخواب ويا بيداری بوده، دربرمیگيرد”.
واين نام گذارى نخستين بارازطرف خود پيامبر- صلى الله عليه و سلم- صورت گرفته است، چنانچه در روايت ابى هريره ميخوانيم:” لقد ظننت – يا أبا هريرة – أن لا تسألني عن هذا الحديث أحد أول منك لما رأيت من حرصك على الحديث اسعدالناس بشفاعتي يوم القيامة من قال لا إله إلا الله خالصا من قلبه أونفسه”(8: 49).
” رسول الله – صلى الله عليه و سلم – فرمود: “اى ابوهريره ! چون علاقهء تو را نسبت به حديث ديدم، مي دانستم كه كسي قبل از تو، اين سؤال را از من نخواهد پرسيد. كسانى روز قيامت براى شفاعت من سعادت بيشترى دارند كه با اخلاص و از صميم قلب، لا إله إلا الله بگويند”.
ب- معناى ضعيف:
ضعيف بروزن فَعيل ازريشهء ضَعْف وضُعْف گرفته شده به معنی: ناتوانی، بيماری، ناخوشی، سبک عقلی، سست رأيی، سبک مغزی.ضعيف،ناتوان وجمع آن: ضعاف وضعفاء.ضعيف العقل:سبک عقل،کم عقل.ضعيف الاراده: سست اراده (18: 676).
ج- تعريف اصطلاحي حديث ضعيف:
حديث ضعيف – كه حديث مردود نيز گفته می شود- عبارت از حديثی است که شرايط حديث صحيح و حسن در آن تحقق نيابد. ” الذی لم تجتمع فيه صفات الحديث الصحيح، و لا صفات الحديث الحسن”(14: 105).
د- اسباب ضعف در حديث:
در يکی از جهات ذيل عيب و نقص متوجه حديث گردد، سبب ضعف و رد آن می باشد:
1- از جهت سند و سلسله که فاقد نظم و اتصال باشد.
2- از حيث احوال تک تک راويان که واجد شرايط روايت حديث نباشد (17: 62 ).
هـ- اقسام حديث ضعيف:
1- حديث ضعيف نسبت فقدان نظم واتصال سندچهارقسم است: مرسل، منقطع، معلق ومعضل (17: ص 68).
2- حديث ضعيف (مردود) به علت احوال راويان نه قسم است: موضوع، متروك، منكر، معلًّل، مدرج، مقلوب، مضطرب، شاذ و مصحف كه توضيح هر يك آن در كتاب هاى علوم حديث به طور مبسوط آمده است.
البته ضعف دربرخى ازاين انواع مانند موضوع، متروك و… نهايت شديد بوده هيچگاه جبران پذيرنيست برخي از اين انواع – بويژه ضعف نسبت قدرت حافظه ونگهداری حديث بوده باشد- بنابر شرايطيکه در علوم الحديث وعلم جرح وتعديل با تفصيل ذکر است، گاهی جبران پذير می باشد.
حكم استدلال به حديث ضعيف در فضايل اعمال
ترديدى دراين نيست كه حديث موضوع، متروك ومنكرقطعا مردود است وتمام علماي حديث به مردود بودن اين نوع روايتها اتفاق نظر دارند، همانگونه که به اجماع علما و دانشمندان حديث ضعيف درمسايل اعتقادی وهمچنان دراحکام(حلال وحرام) قابل استدلال نمیباشد.
درمورد بعضى از انواع حديث ضعيف كه ضعف آن شديد نباشد و آنهم مشروط به يك سلسله شرايط تنها در فضايل اعمال، ترغيب و ترهيب- نه دراثبات عقايد واحكام- مورد اختلاف صاحب نظران علم حديث است به شرح زير:
نظريهء اول:
جمعي از علما چون: سفيان ثوری، عبد الله بن مبارک، عبد الرحمن بن مهدی، سفيان بن عيينه، احمد بن حنبل و… بر اين نظر اند که حديث ضعيف در فضايل اعمال، ترغيب و ترهيب پذيرفته ميشود، ودر احکام – بالاتر از آن عقايد- قابل استدلال نيست.
• از سفيان ثوری دراين مورد چنين نقل است:” لا تأخذوا هذا العلم في الحلال والحرام الا من الرؤساء المشهورين بالعلم الذين يعرفون الزيادة والنقصان فلا بأس بما سوى ذلك من المشايخ”(11: 212).
” در مورد حلال وحرام تنها از علماى معتمد و مشهور نقل كنيدو در ديگر مورد اشکالی نيست “
• بيهقي از عبد الرحمن بن مهدي نقل كرده كه او ميگويد:” إذا روينا عن النبي في الحلال والحرام والأحكام شددنا في الأسانيد وانتقدنا في الرجال وإذا روينا في الفضائل والثواب والعقاب سهلنا في الأسانيد وتسامحنا في الرجال”(15: 114).
” وقتيکه از پيامبر- صلى الله عليه و سلم – در بارهء احکام وحلال وحرام روايت کنيم، تشدد درسند نموده و راويان رابه شدت نقد مینماييم واگردرمورد فضايل، ثواب وعقوبتها باشد، از تساهل وسهل انگاری کار میگيريم”.
• سفيان بن عيينه در بارهء قبول روايت «بقيه» که یک راوی ضعیف الحفظ است ،ميگويد:” لاتسمعوا من بقية ما كان في سنة، واسمعوا منه ما كان في ثواب وغيره”.(11: ص 212)
” از بقيه در مورد احكام حديث روايت نكنيد ودر بارهء ثواب و غيره نقل كنيد”.
• و اين مطلب از امام احمد بن حنبل به عبارت ذيل نقل شده:” إذا روينا عن رسول الله – صلى الله عليه و سلم – في الحلال والحرام والسنن والأحكام تشددنا في الأسانيد وإذا روينا عن النبي – صلى الله عليه و سلم – في فضائل الأعمال وما لا يضع حكما ولا يرفعه تساهلنا في الأسانيد”(11: 213).
” وقتيکه از پيامبر – صلى الله عليه و سلم – در بارهء احکام وحلال وحرام روايت کنيم، تشدد در سند نموده و راويان را به شدت نقد می نماييم و در مورد فضايل و آنچه که به احکام تعلق نداشته باشد، از تساهل و سهل انگاری کار می گيريم”.
عبارات فوق و امثال آنكه از ائمه اين فن نقل و به ثبوت رسيده است، بيانگر آنست که: ائمه حديث در مورد نقل روايت و استیناس به حديث ضعيف – که ضعفش شديد نباشد- يك نوع تساهل را قايل بودند.
ولی نبايد اين تساهل را گسترش داد و يا از محدوهء خود بيرون ساخت؛ چون اين استثنا و تساهل محدودبوده وتحت شرايط ويژه ایست که علمای فن علوم حديث در کتاب های خود توضبح داده اند.
دليل اين نظريه:
جمعی از دانشمندان برای تأييد نظريهء فوق به اين حديث – صلى الله عليه و سلم – استدلال نموده اند:
” من بلغه عنی ثواب عمل فعمله حصل له أجره و إن لم أکن قلته” (4: 22).
” از طرف من برای کسی در بارهء ثواب و پاداش عملی حديثی رسيد وبدان عمل کرد، مستحق پاداش خواهد بود گرچند آن حديث را من نگفته باشم”.
ولی حديث مذکور موضوع وبه هيچ وجه قابل استدلال نمی باشد(7: 68- 69).
شرايط قبول حديث ضعيف در فضايل اعمال:
1- حديث ضعيفى پذيرفته ميشود که ضعفش شديد نباشد، پس حديث موضوع، متروك، منكر و… قطعامردود است(14: 196).
2- حديث ضعيف تنها در فضايل اعمال، ترغيب وترهيب قابل قبول است( 14: 93).
3- حکمي كه حديث ضعيف بر فضايل آن دلالت دارد، اصل آن حکم از اصلی از اصول شريعت و دليلی از دلايل قرآن و حديث مستفاد شده باشد (17: 66).
4- در وقت عمل به حديث ضعيف اعتقاد نکند که اين حديث به ثبوت رسيده است؛ زيرا در اين صورت نسبت حديث غير ثابت به پيامبر – صلى الله عليه و سلم – لازم می آيد(13: 258).
5- باحديث صحيح معارض نبوده باشد (10: 274).
6- نبايد حديث ضعيف را تشهير وترويج داد؛ چون ترويج آن سبب عمل به ضعيف ميگردد ويا بعضی افراد نا فهم آنرا حديث صحيح می پندارند( 3: 3- 4 ).
• منظور از تساهل در فضايل اعمال:
شيخ الاسلام ابن تيميه میگويد: منظوراز پذيرفتن حديث ضعيف در فضايل اعمال نزد علمای فوق الذکر اينست که: ثواب و يا عقابی را دربرابرعملی بيان کرده، اميد ثواب و بيم آن عذاب راداشته باشد، نه اينکه حديث ضعيف قابل عمل باشد؛ چون ائمه تصريح نموده اند که حديث ضعيف در فضايل اعمال – نه در احکام- پذيرفته ميشود( 2: 66).
واين مطلب را شهاب خفاجی توضيح بيشتر داده می گويد:
” مفهوم پذيرفتن حديث ضعيف اينست که: در بارهء ثواب و ترغيب به بعضی اعمال که استحباب آن ثابت است، حديثی روايت کرده شود …” (12: 43).
علامه معلمی محدث يمن بر اين نظر است که: هدف ائمه از تساهل در فضايل تنها در بارهء روايت حديث است؛ چون ائمه حديث در روايت حديث نهايت احتياط و تشدد داشتند وحديثی را که از صحت وثبوت آن مطمئن نميشدند، روايت نميكردند، تنها در باب فضايل اعمال که اصل عمل به ثبوت رسيده باشد وحديث ضعيفی را که شديد الضعف نباشد در اين باب روايت ميكردند(19: 87- 88).
نظريهء دوم:
اهل تحقيق از علمای حديث مانند: يحيى بن معين، امام بخاری، امام مسلم، امام ابو زرعه رازی، امام ابو حاتم، امام ابن ابی حاتم رازی، امام ابن حبان، قاضی ابوبکر بن العربی، شيخ الاسلام ابن تيميه، شيخ احمد شاکر، شيخ البانی، دکتور صبحی صالح و… بر اين نظر اند که: حديث ضعيف مطلقا مردود است و در هيچ مورد – نه در احکام ونه در فضايل- قابل استدلال نيست؛ تنها در صورت اختلاف ميتوان حديث ضعيف را يكی از قراين ترجيح قرار داد( 10: 260-270،300).
چون در وجود احاديث صحيح و حسن هيچ نيازی به روايت های ضعيف ديده نميشودوازسوی ديگر حديث ضعيف افادهء ظن مرجوح را دارد وچنين ظن از ديدگاه قرآن وحديث مذموم ومردود ميباشد: {إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ} (1: انعام، 116).” آنان جز از گمان [خود] پيروى نمیكنند و جز به حدس و تخمين نمىپردازند”.
{وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنّاً إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ} (1: يونس، 36).
” و بيشترشان جز از گمان پيروى نمىكنند [ولى] گمان به هيچ وجه [آدمى را] از حقيقت بىنياز نمىگرداند آرى خدا به آنچه مىكنند داناست”. و در حديث صحيح چنين آمده است:” إياكم والظن؛ فإن الظن أكذب الحديث “. ” از وهم و گمان بپرهيزيد؛ چون گمان از سخنان دروغ بشمار ميرود” (9: 1008، 20: 1985).
امام ابن ابی حاتم ميگويد:” سمعت أبی و أبازرعة يقولان: لا يحتج بالمراسيل ولا تقوم الحجة إلا بالأسانيد الصحاح المتصلة، وكذا أقول أنا” (10: 262).
” از پدرم و ابو زرعه شنيدم که گفتند: حديث های مرسل قابل حجت نيست، جز روايت های صحيح ومتصل هيچ روايتی حجت شده نميتواند. ومن نيز اين نظريه را دارم”.
علامه احمد شاکر محدث معاصر مصر چنين ابراز نظر نموده است: ” لا فرق بين فضائل الأعمال ونحوها فی عدم الأخذ بالرواية الضعيفة،بل لاحجة لأحدإلابماصح عن رسول الله من حديث صحيح أوحسن”(15: 76).
” فضايل اعمال و غيرآن در عدم استدلال به حديث ضعيف هيچ فرقی ندارد، بلکه جزحديث صحيح وحسن از پيامبر – صلى الله عليه و سلم – هيچ چيزی دليل شده نميتواند”.
مؤسس نهضت معاصر درحديث علامه ناصرالدين البانی در اينمورد مينويسد:
” والذي أدين الله به، و أدعو الناس إليه أن الحديث الضعيف لا يعمل به مطلقا، لا في الفضائل والمستحبات ولا في غيرهما” ( 6: 45). ” آنچه بر آن معتقد هستم وديگران را بر آن دعوت ميدهم اينکه: حديث ضعيف قابل عمل نيست، نه در فضايل و مستحبات و نه درغير آن”.
ترجيح:
بعد از تحقيق وبر رسی موضوع و دقت به دلايل هر دو طرف بخوبی دانسته ميشود که نظريهء دوم قابل ترجيح و تأييد است به دلايل ذيل:
1- تمام کتاب های علوم حديث، حديث را از لحاظ پذيرش و عدم پذيرش به دو بخش تقسيم نموده و حديث ضعيف را در جملهء حديث مردود شمرده اند.
2- چون حديث ضعيف افادهء ظن مرجوح را دارد وچنين ظن از ديدگاه قرآن و حديث مذموم ومردود ميباشد.
3- تجويز عمل به حديث ضعيف باعث ميشود که مردمان در مورد صحت وسقم حديث کمتر اعتنا کنند، پس از باب سد الذرايع نيز نظريهء دوم قابل ترجيح است.
4- گرچند علمای حديث در قبول حديث ضعيف در موارد مشخصی شروطی دارند، ولی واقعيت بيانگر آنستکه بيشتر مردم موارد قبول حديث ضعيف را تشخيص نکرده، بلکه مطلقا
– حتی در باب عقايد- به حديث ضعيف تمسک می جويند، همانگونه که بسياری از مردم شرايط وضع کردهء علمای حديث را نا ديده گرفته بدون در نظر داشت آن شرايط، حديث ضعيف را مورد اعتماد قرار داده اند.
5- چون حديث های ضعيف – غالبا- در بيان ثواب اعمال و يا در تهديد و بيان کيفرهای گناهان يك نوع مبالغه را دربردارد، واين نوع روايت ها سبب انتشار بسياری از خرافات بوده، اسلام را آشفته وقوانين ومقررات آنرا غير ثابت و نا منظم نشان ميدهد( 5: 66).
6- بالا تر از همه احاديث صحيح و حسن در تمام ابعاد دين کافی و بسنده است، پس در وجود روايت های صحيح وحسن هيچ نيازی به روايت های ضعيف، مبالغه آميز و غير ثابت ديده نميشود ( 10: 259، 299).
نتيجه
بعد از بحث و بررسی اين موضوع حديثی نتايج تحقيق خود را بطور فشرده در نقاط زير خلاصه مينمايم:
1- حديث در لغت ضد و مقابل قديم است. و در اصطلاح محدثين هر آن چيزيكه منسوب به پيامبر – صلى الله عليه و سلم – باشد اعم از گفتار، کردار، تأييدات وصفت وی، حتی حرکات وسکناتيكه در خواب و يا بيداری بوده، دربر ميگيرد.
2- حديث ضعيف عبارت از حديثی است که شرايط حديث صحيح و حسن در آن تحقق نيابد.
3 – اسباب ضعف در حديث دو چيز ميباشد:
الف- از جهت سند و سلسله که فاقد نظم و اتصال باشد.
ب- از حيث احوال تک تک راويان که واجد شرايط روايت حديث نباشد.
4- حديث ضعيف اقسام متعددى دارد، البته ضعف در برخى از اين انواع مانند موضوع، متروك و… نهايت شديد بوده هيچ گاه جبران پذير نيست وبرخى از اين انواع بنابر شرايطيكه در علوم الحديث وعلم جرح وتعديل با تفصيل ذکر است، گاهی جبران پذير ميباشد.
5- حديث موضوع، متروك و منكر قطعا مردود است وتمام دانشمندان اسلامى و علماى حديث به مردود بودن اين نوع روايتها اتفاق نظر دارند، همانگونه که به اجماع علما ودانشمندان حديث ضعيف در مسايل اعتقادی وهمچنان در احکام(حلال وحرام) قابل استدلال نميباشد.
6- در مورد بعضى از انواع حديث ضعيف كه ضعف آن شديد نباشد و آنهم مشروط به يك سلسله شرايط تنها در فضايل اعمال، ترغيب و ترهيب- نه در اثبات عقايد و احكام- مورد اختلاف است که تعدادی مشروط با شش شرط آنرا می پذيرند.
7- اهل تحقيق از علمای حديث بر اين نظر اند که: حديث ضعيف مطلقا مردود است ودر هيچ مورد – نه در احکام و نه در فضايل- قابل استدلال نيست، تنها در صورت اختلاف ميتوان حديث ضعيف را يكی از قراين ترجيح قرار داد.
فهرست منابع
1- قرآن کريم.
2- ابن تيميه، احمد بن عبد الحليم. مجموع الفتاوى ، مجمع الملک فهد، مدينه منوره 1995م.
3- ابن حجر، حافظ احمد بن علی. تبيين العجب بما ورد فی فضل رجب ، مطبعه السنة المحمدية، چاپ اول سال1971م.
4- ابن عبد البر، ابو عمر يوسف. جامع بيان العلم وفضله، ادارة الطبعة المنيرية، مصر.
5- احمديان، حاج ملا عبد الله. کليد حديث شناسی، نشر احسان، تهران چاپ چهارم 1385ش.
6- البانی، محمد ناصر الدين. صحيح الجامع الصغير ج1، المکتب الإسلامي، بيروت، 1388هـ ق.
7- البانی، محمد ناصر الدين. سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة. ج5، المکتب الاسلامی بيروت(ب ت)
8- بخارى، محمد بن اسماعيل.الجامع الصحيح با فتح البارى ج1 دار المعرفه، بيروت(ب ت).
9- بخارى، محمد بن اسماعيل.الجامع الصحيح با فتح البارى .ج3 دار المعرفه، بيروت(ب ت).
10- الخضير، عبد الکريم بن عبد الله بن عبد الرحمن. الحديث الضعيف وحکم الاحتجاج به، دار المنهاج، رياض چاپ اول سال 1412هـ.
11- خطيب، احمد بن علی بغدادی. الكفاية فی علم الرواية، مطبعة سعادة، مصر چاپ اول (ب ت)
12- خفاجی،شهاب الدين. نسيم الرياض شرح شفاء قاضی عياض مطبعة ازهرية، چاپ اول سال1325هـ ق.
13- سخاوی، شمس الدين. فتح المغيث شرح الفية الحديث، مکتبة عاصمة، قاهرة(ب ت).
14- سيوطی، جلال الدين. تدريب الراوی شرح تقريب النووی، ج1، مکتبة قاهرة چاپ اول1379هـ.
15- شاکر، شيخ احمد محمد. الباعث الحثيث شرح اختصار علوم الحديث، مکتبة دار التراث، قاهرة سال 1395هـ ق.
16- طارق، محمد اعظم. اهميت حديث در دين، انتشارات ميوند، کابل.(ب ت).
17- طحان، دکتور محمود. تيسير مصطلح الحديث، مکتبة معارف، رياض چاپ هفتم سال1985م.
18- قيم، عبد النبی. فرهنگ عربی- فارسی معاصر، مؤسسهء فرهنگ معاصر، تهران(ب ت).
19- المعلمی، الشيخ عبد الرحمن بن يحيى. الأنوار الکاشفة، المطبعة السلفية، قاهرة سال 1378هـ ق.
20- نيشاپوری، مسلم بن حجاج قشيری. الصحيح دار الحديث، قاهره1991م.
پوهنمل دوکتورعبدالقدوس راجی
عضو کدرعلمی دیپارتمنت تعـلـیـمات اسـلامـی پـوهنحی شـرعــیات پـوهـنـتـون تخـــار