جنگ اول افغان و انگلیس (۱۸۳۸ – ۱۸۷۸ میلادی)
در سال ۱۲۵۴هجری قمری (۱۸۳۸میلادی) جنگ بین افغانستان و انگلیس در بخش جنوبی درهای هلمند روی داد. دوست محمدخان که در کابل خود را در چنبر توطئهها و دسایس گرفتار دید، ناگزیر به تبعید در هند تن در داد. نیروهای انگلیسی در کابل مستقر شدند و شاه شجاع نیز بر حکومت کابل دست یافت، هم شاه شجاع و هم انگلیسها درنیافته بودند.
که مردم او را نه به عنوان شاه بلکه حتی به عنوان رئیس یک قبیله هم نمی پذیرند. نیروهای انگلیسی از شاه شجاع حمایت کردند و بزودی خود را در حلقهای محاصرهای افغانهای وطنپرست یافتند، جنگجویان افغان از هرسو بر انگلیسها حمله نمودند، و محاصره را روز تا روز تنگتر ساختند. در ژانویه ۱۲۵۷هجری قمری (۱۸۵۷میلادی) انگلیسها اعلان نمودند که حاضر اند کابل را تخلیه کنند. رهبران کابل (طرفدار انگلیس) اعلان نمودند که آنها بدون آسیب خود را به هند خواهند رساند، واین تضمین رهبران کابل خشم افغانها را بیشتر برانگیخت، زیرا که آنها این رهبران را به رسمیت نمی شناختند. ستون نیروهای انگلیسی مرکب از ۴٬۵۰۰مرد جنگی، عدهای زن و کودک، ۱۲٬۵۰۰خدمه و سایر همراهان لشکر در میان برف سنگین و سرمای شدید زمستان، کابل را ترک کردند، اما ناگهان مورد هجوم قبایل خشمگین کوه نشین قرار گرفتند.
حمله کننده گان کسانی بودند که برای بدست آوردن غنیمت بر ایشان حمله نموده تمام عفت و احساس بشردوستی را زیر پا گذاشته همه را قتل عام نمودند. در فاصلهای کمتر از یک سال بعد گروهی از نیروهای انگلیسی برای گرفتن انتقام رهسپار افغانستان شدند. اینان قلعه و بازار بزرگ شهر را به آتش کشیدند، و هرگونه مخالفت را سرکوب نمودند. تلشهای مذبوحانه انگلیس برای ایجاد یک حکومت تحت الحمایه در کابل علی رغم هزینهای بسیار سنگین مالی و انسانی، تقریبا هیچ ثمری نداشت جز دشمنی و عداوت پایه دار افغانها با ایشان. شاه شجاع که مورد حمایت انگلیس بود در این گیرو دارها کشته شد. دوست محمدخان امیر تبعیدی از هند به افغانستان باز گشت و مورد استقبال مردم قرار گرفت. دوست محمد پیش از فرا رسیدن مرگش به سال ۱۲۷۹هجری قمری (۱۸۶۳میلادی) توانست افغانستان را تقریبا در همان محدودهای که امروز است، متحد و یکپارچه سازد.
پس از مرگ دوست محمدخان باز پسرانش مانند پسران تیمورشاه بخاطر بدست آوردن تخت و تاج به جان هم افتادند، سرانجام شیرعلیخان در ۱۲۸۵هجری قمری (۱۸۶۷میلادی) به حکومت رسید. در سالهای حکومت داری شیرعلیخان لندن و سن پترزبورگ در مذاکرهای به این فیصله رسیدند که روسیه مرزهای شمالی افغانستان را که کمابیش با رود جیحون منطبق است، به رسمیت بشناسد، و این منطقع باید خارح از نفوذ روسیه بماند. با همهای این احوال، مشکلات و مسائلی که در سال ۱۲۹۴هجری قمری (۱۸۷۷میلادی) بین انگلیس و روسیه پیش آمد، نتایج آن برای شیرعلیخان در نهایت گران تمام شد.
روسها در مرزهای شمالی افغانستان لشکر آراستند و در سال ۱۲۹۵هجری قمری (۱۸۷۸میلادی) یک هیأت دیپلوماتیک به نزد امیر شیرعلی اعزام کردند. انگلیس هم برا ی اینکه از معرکه عقب نماند متقابلا یک هیات سیاسی را بطرف کابل گسیل داشتند، اما نگهبانان مرزی افغانستان هیأت انگلیسی را در تنگه خیبر متوقف ساخت. انگلیسها که از این رفتار حکومت کابل به خشم آمده بودند، اعلام کردند که حکومت افغانستان باید از این عمل خود عذرخواهی کند و به هیأت انگلیس اجازه بدهند که وارد کابل شود. توضیحات امیر شیرعلیخان نیز انگلیس را قانع نکرد، لذا دومین جنگ انگلیس و افغان درگرفت.