اسلام، ضامن امنیت بشر

اگر انسان پیرامون نیازمندی ها و منافع بشری غور و ملاحظه ی عمیق نماید، بزرگ ترین چیزی که منفعت اساسی و اولی سعادت انسانی را تشکیل می دهد، موضوع صلح و امنیت است زیرا سایر منافع انسانی مقیاس فردی، خانواده گی، طبقاتی و یا ملی خواهد داشت. ولی مسأله ی صلح و امنیت دارای اهمیت جهانی بوده و با ارزش تر از هر امر دیگری است. از همین جهت است که ابراهیم عليه السلام در دعای خویش امنیت و رهایی از شرک را هم زمان از الله جل جلاله درخواست می کند:
[وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ] (ابراهیم/35)
‏ »آن گاه كه ابراهيم گفت: پروردگارا! اين شهر را محلّ امن و اماني گردان، و مرا و فرزندانم را از پرستش بت ها دور نگهدار«.

در میان کلیه شرایع و ادیان وقوانین بشری، بزرگ ترین دین و آیینی که این مسأله را در خور نیاز بشر پاسخ داده است، اسلام می-باشد. رهبران اسلام حسب رهنمودهای آسمانی برای چاره سازی اوضاع ناگوار جهان، نخست از همه متوجه وضع نا بسامان خود انسان و مشکل درونی او می گردند. اگر عمیقاً فکر شود مشکل بشری تنها نداشتن اصول و قوانین اجتماعی و اقتصادی نیست؛ زیرا موجودیت قوانین تدوین شده هر چند عادلانه و استوار بر حق هم باشد اگر با ایمان و احساس مسوولیت وجدانی پیوند نداشته باشد، نه تنها افراد را چنان که باید به هم پیوند داده نمی تواند و صلح و باهمی را به ارمغان نمی آورد بلکه ضمانت اجرایی کامل را هم نخواهد داشت.

ایمان به حق و اعتماد به قانونی که از همین حق ناشی می شود، از عوامل مهم هم گرایی اجتماعی و ضامن اجرای مراتب قانونی است که باید پیش از ارائه هر گونه قوانین، این ایمان و اعتماد در فکر و قلب بشر به حرکت در آید و نیرومند شود.
مادی گرایی محض و دنیا را به خاطر دنیا خواستن ریشه ی همه مشکلات بشر و عامل اساسی تمام جنگ ها و و کشمکش های جهانی است.

اسلام با تعالیم منحصر به فرد و مخصوص به خود، ارزش انسان را بالا می برد و می خواهد که انسان مالک ثروت شود؛ نه مملوک آن. زیرا در حقیقت منشأ زیان های فردی و اجتماعی همانا مالکیت خصوصی نیست بلکه مشکل آن است که بشر محکوم علایق دنیوی و اسیر جواذب مال باشد و به مال و زر و زینت دنیا و خواهشات نفسانی از دریچه ی هدف بنگرد که این خود امنیت وآرامش بشر را زیر سوال می برد.

اسلام نمی خواهد که اندیشه ی مال اندوزی عقل و فکر و عواطف انسان را به استخــدام خود گیرد و او را با انگیزه های مادی به اقدام وا دارد؛ زیرا اقدامات محض مادی هرگز بدون خشونت نمی باشد از این رو انسان حسب رهنمودهای اسلامی باید مال دنیا را هم زمان با استخدام در رفاهیت حیات، وسیله ی تقرب به الله متعال بداند نه این که زینت دنیا حجابی بین انسان و الله متعال قرار بگیرد.

اسلام با تعالیم منطقی، عقلی و عملی خود احساس خیر خواهی و هدایت به حق را در دل ها زنده کرده و تشخیص نیک و بد و روح قانون مداری را در نفوس بشری بیدار می سازد که این خود پیام صلح واقعی دارد. در حالی که قوانین وضعی که ناشی از عادات و منافع طبقات و اقوام و ملل… خاصی است هیچ گاه این مصلحت را برای عموم بشر نمی-تواند ارمغان کند. بلکه برای رسیدن به امیال و تحقق مصلحت های خویش ممکن است به هر جنایتی متوسل گردد.

اسلام بشر را از بنده گی بشر آزاد نموده و او را تسلیم الله متعال که حق و خیر مطلق است، می نماید. ولی قوانین بشری چون از عرف و عادات گرفته شده و عرف و عادات در محور منافع و حاکمیت طبقه ی خاص می باشد بیشتر جوامع بشـری را به بند می کشاند. مهم ترین نتیجه ی تعالیم و تربیت اسلامی مصئونیت ایمانی فرد و ضمانت مسوولیت پذیری آن نسبت به جامعه و اجرای قوانینی است که همانا زنده گی باهمی را از تعرض به یکدیگر حفاظت می کند.

با همین پیوند میان ایمان و اجرای قوانین، مبادی تشریعی و احکام اسلامی به شکل قراردادهای محکمی در می آید که به صورت کاربردی همیشه در زنده گی انسان ها حضور دارد و حیات بشر را در تمام عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و جنگ و صلح ادره می کند.

با صراحت لهجه می توان گفت که غیر از قوانین اسلام نمی توان قوانین دیگری را یافت که اصول و احکام اجتماعی و اقتصادی را با هدف های عالی انسانی و غرایز بشری پیوند داده و مشکلات مادی و معنوی انسان ها را چاره سازی کند و تمام انسان ها را با اختلاف رنگ، نژاد، زبان، سرزمین و… خیر خواه یکدیگر بگرداند.

در نهایت باید گفت در جهان امروز که صلح و امنیت به یک معما تبدیل شده است و تمام نظام ها و قوانین وضعی از ایجاد صلح جهانی که تمام بشریت در امن و امان زنده گی کنند، عاجز مانده است؛ تنها نظامی که می توان برای صلح برنامه ی عملی تقدیم کند و اجرای آن را در پرتو ایمان تضمین نماید اسلام است؛ اما این امر مستلزم تلاش و کار فراوان فکری و عقیدتی و تربیه ی نسلی متعهد به دین است تا به صورت عملی امت اسلامی زمام امور را به دست بگیرند و با تقدیم الگوی زنده از ممالک و سرزمین های که صلح واقعی در آن حاکم است، سایر امت های که در این میدان شکست خورده اند بتوانند آن را مشاهده کنند وبه یک قناعت قلبی دست بیابند و بدان احساس نیاز کنند و این قوانین انسان ساز را به عنوان درمان دردهای امروزین بشریت به کار بندند.

مولوی سید عبداللطیف راضی (ادرانی)

Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

wasiclinic.com
Back to top button
واسع ویب