آفات انفاق في سبيل الله
برکتهای انفاق فی سبیل الله با الفاظ نهایت واضح در قرآن و سنت بیان گردیده و نیز هر شخص صحت و صداقت آنرا از خلال تجربۀ شخصی دریافته میتواند. اما درین مسیر، مانند نماز، آفتهایی وجود دارد که اگر انفاق کننده به آن توجه نداشته و انفاق خود را با هوشیاری و دقت کامل حفاظت نکند، برکات و آثار انفاق از بین رفته و انفاق کننده نمیتواند از فوائد آن در دنیا و آخرت مستفید شود. اگر چه آفات و فتنه های زیاد است که سبب از بین رفتن آثار و برکات انفاق فی سبیل الله میگردد اما درین درست فقط به همانهایی اشاره میکنیم که خطر آن بیشتر بوده و به سهولت در نفس انسان نفوذ میکند.
1- عدم رغبت و فیاضی :
یکتعداد مردم اگر چه در راه الله خرج میکنند، اما در قلب شان اثری از فیاضی و شوق انفاق در راه الله وجود نمیداشته باشد. بلکه با چنان افسردگی و دلتنگی صدقه میدهند که گویی تکس و مالیات حکومتی را با کراهیت می پردازد.
این افسردگی و عدم فیاضی سبب میشود که اموالی را برای انفاق تخصیص که از ضرورتهای او کاملاً فاضل بوده و از دست دادن آن بر قلب و ضمیرش گران تمام نشود. اگر قربانی میکند، حیوانی را خریداری میکن که کمترین قیمت را داشته و در آخرین مراحل عمرش قرار داشته باشد. و اگر مال دیگری را صدقه میکند، چیزهایی را تخصیص میدهد که خودش به هیچ صورت آمادۀ گرفتن آن نمیباشد و اگر چیزی را برای امور دینی و خدمات عامه تقدیم میکند ، چیزی است که کاملاً از کار افتاده و هیچ افادیتی در آن باقی نمیباشد.
این گونه انفاق نه تنها از خیر و برکت بی بهره خواهد بود، بلکه هرگز شرف قبول در بارگاه الهی را یافته نمیتواند. لذا برای اینکه انفاق فی سبیل الله از خیر و برکت برخوردار بوده و مورد قبول واقع گردد، لازم است که انسان قبل از پرداخت آن قلباً آماده گردیده و جانب اخلاص را به صورت کامل رعایت نماید.
این استعداد و آمادگی قلبی ازین تصور آغاز می یابد که؛ الله متعال به هیچ عمل و مال و متاع انسان احتیاج ندارد، بلکه این ما هستیم که در هر لحظۀ زندگی محتاج عنایت و رحمت او تعالی میباشیم. الله متعال ما را امتحان میکند که در مالی که خودش به ما بخشیده است چگونه تصرف میکنیم. او تعالی از یک جانب مال و متاع دنیا را در اختیار ما قرار میدهد و از جانب دیگر ازما میخواهد که در راه خشنودی او خرج کنیم و به این ترتیب ما را مورد امتحان قرارمیدهد
بزرگترین نشانۀ فیاضی و انشراح قلبی اینست که انسان مالی را در راه الله متعال خرج کند که در دلش محبوب بوده و قابل استفاده میباشد. باید گفت که محبوبیت مال گاهی از ین جهت است که مال مذکور قیمتی میباشد و احیاناً اگرچه در ذات خود از قیمت زیادی برخوردار نمیباشد اما شرایط و نیاز به آن آنرا ارزشمند میسازد. به طور مثال زمانیکه قحطی و گرسنگی بر منطقه ای طاری گردد، مواد غذایی برای مردم و بخصوص برای فقراء بهتر و محبوبتر از هر جنس دیگری میباشد. به همین ترتیب، انسان غریبی که با عرق ریزی و زحمت زیاد، درآمد محدودی بدست می آورد و مقدار محدودی از آنرا در راه الله انفاق میکند همان اجر و ثوابی را بدست می آورد انسان ثروتمند سکه های طلا را در راه الله انفاق نماید.
پس خرج کردن اشیای محبوب است که حق وفا داری به الله متعال را اداء کرده میتواند و کسانیکه میخواهند با جمع و خرج زبانی حق این وفا داری را اداء نمایند ، چنین مورد تنبیه قرار میگیرند :
لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ
« هرگز به نیکی دست یافته نمیتوانید تا آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمایید »
و کسانی را که میخواهند از طریق انفاق مال های مشبوه و حاصل شده از راهها حرام حق انفاق فی سبیل الله را اداء کرده و اجر و ثواب آنرا بدست بیاورند، چنین میفرماید :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَلاَ تَيَمَّمُواْ الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُم بِآخِذِيهِ إِلاَّ أَن تُغْمِضُواْ فِيهِ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ
اى اهل ايمان ! از پاكيزه هاى آنچه [ از راه داد و ستد ] به دست آورده ايد ، و آنچه [ از گياهان و معادن ] براى شما از زمين بيرون آورده ايم ، انفاق كنيد و براى انفاق كردن دنبال مال ناپاك و بى ارزش و معيوب نرويد ، در حالى كه اگر آن را به عنوان حقّ شما به خود شما مي دادند ، جز [ با ] چشم پوشى [ و دلسردى ] نمي گرفتيد و بدانيد كه خدا ، بى نياز و ستوده است
در آیت فوق مراد از « طیبات» چیزهایی است که هم در ذات خود پاک و پسندیده است و هم از راه هایی شرعی و مجاز بدست می آید.
صورت عملی این حقیقت را در حیات صحابۀ کرام به صورت واضح مشاهده کرده میتوانیم. چنانچه امام بخاری از انس روایت میکند که گفت :
انَ أَبُا طَلْحَةَ أَكْثَرَ الْأَنْصَارِ بِالْمَدِينَةِ مَالًا مِنْ نَخْلٍ وَكَانَ أَحَبُّ أَمْوَالِهِ إِلَيْهِ بَيْرُحَاءَ وَكَانَتْ مُسْتَقْبِلَةَ الْمَسْجِدِ وَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَدْخُلُهَا وَيَشْرَبُ مِنْ مَاءٍ فِيهَا طَيِّبٍ قَالَ أَنَسٌ فَلَمَّا أُنْزِلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ{ لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ } قَامَ أَبُو طَلْحَةَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى يَقُولُ{ لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ }وَإِنَّ أَحَبَّ أَمْوَالِي إِلَيَّ بَيْرُحَاءَ وَإِنَّهَا صَدَقَةٌ لِلَّهِ أَرْجُو بِرَّهَا وَذُخْرَهَا عِنْدَ اللَّهِ فَضَعْهَا يَا رَسُولَ اللَّهِ حَيْثُ أَرَاكَ اللَّهُ قَالَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بَخٍ ذَلِكَ مَالٌ رَابِحٌ ذَلِكَ مَالٌ رَابِحٌ وَقَدْ سَمِعْتُ مَا قُلْتَ وَإِنِّي أَرَى أَنْ تَجْعَلَهَا فِي الْأَقْرَبِينَ فَقَالَ أَبُو طَلْحَةَ أَفْعَلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَسَمَهَا أَبُو طَلْحَةَ فِي أَقَارِبِهِ وَبَنِي عَمِّهِ.
« ابو طلحه مرد مالدار بوده و نسبت به همۀ انصار باغهای زیادی در مدینه داشت و محبوبترین مال او باغ « بیرحاء» بود که در طرف قبلۀ مسجد قرار داشته و پیامبر صلی الله علیه وسلم همیشه به آنجا رفته و از آب شرین آن می نوشید. زمانیکه این آیت نازل شد، { لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ } ابو طلحه نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمده و گفت : یا رسول الله! الله متعال میفرماید که « به نیکی رسیده نمیتوانید تا آنکه محبوبترین مال تانرا را در راه الله انفاق نکنید» و محبوبترین مال برایم باغ « بیرحاء» است و من آنرا در راه الله صدقه میکنم و امید دارم که ثواب آن برایم برسد و ذخیرۀ آخرتم گردد. پس یا رسول الله آنرا در هر جاییکه مناسب میدانی صدقه کن !
پیامبر فرمود : مال خیلی سودمندی است! مال سودمندی است! من سخنت را شنیدم و نظرم اینست که آنرا بر اقربایت صدقه کنی. و ابوطلحه آنرا بین عمو زاده هایش تقسیم نمود»
2- منت گذاری و ادای احسان دیگران
دومین آفتی که اکثر مردم به آن گرفتار میشوند، اینست که در اثنای انفاق فی سبیل الله، اغراض و اهداف نفسانی شان دخیل گردیده و آنرا تحت تأثیر قرار میدهد. احیاناً میخواهند که احسان کسی را اداء کنند و یا سخصی را را تحت منت و احسان خود در آورند و انتظار میداشته باشد که این احسانمندی و ممنونیت باید به شکلی از اشکال مفاد مادی ظاهر شود.
انفاق فی سبیل الله درین صورت، شکل کار و بار و تجارتی را اختیار میکند که انسان به امید بدست آوردن مفاد مادی، سرمایه اش را بکار میبرد.
کسانیکه با این روحیه به انفاق می پردازند، بجای اینکه از خیر وبرکات انفاق مستفید شود ، برعکس با نقصان مواجه میگردد. زیرا نزد الله متعال صدقۀ سیم و زری که منت و اذیت را به دنبال داشته باشد هیچ ارزشی ندارد. بلکه گفتن یک کلمۀ نیک و پسندیده به مراتب برتر و بهتر از اینگونه انفاق میباشد.
الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ثُمَّ لاَ يُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُواُ مَنًّا وَلاَ أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ(262)قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِّن صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَآ أَذًى وَاللّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ(263) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَالأذَى كَالَّذِي يُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَلاَ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لاَّ يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِّمَّا كَسَبُواْ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ البقرة: ٢٦٢ – ٢٦٤
«كسانى كه اموالشان را در راه خدا انفاق مي كنند ، سپس منت و آزارى به دنبال انفاقشان نمي آورند ، براى آنان نزد پروردگارشان پاداشى شايسته و مناسب است ، و نه بيمي بر آنان است و نه اندوهگين مي شوند.(262) گفتارى پسنديده [ در برابر تهيدستان ] و عفو [ ى كريمانه نسبت به خشم و بد زبانى مستمندان ] بهتر از بخششى است كه دنبالش آزارى باشد ، و خدا بى نياز و بردبار است.(263) اى اهل ايمان ! صدقه هايتان را با منت و آزار باطل نكنيد ، مانند كسى كه مالش را به ريا به مردم انفاق مي كند و به خدا و روز قيامت ايمان ندارد ، كه وصفش مانند سنگ سخت و خارايى است كه بر آن [ پوششى نازك از ] خاك قرار دارد و باران تند و درشت به آن برسد و آن سنگ را صاف [ و بدون خاك ] واگذارد [ صدقه ريايى مانند آن خاك است و اين رياكاران ] به چيزى از آنچه كسب كرده اند ، دست نمي يابند و خدا مردم كافر را هدايت نمي كند.
تدبیری که میتوان بوسیلۀ آن خود را ازین آفتها حفاظت کنیم اینست که هنگام انفاق در راه الله ذهن خود را از هرگونه فکر و تصور کار وباری پاک کرده و احساس منت گذاری بر دیگران را از قلب خود بیرون کنیم و به جای آن، این احساس را در قلب خود جاگزین نماییم که؛ این احسان و مهربانی الله متعال است که برایش توان مالی داده و باز این توفیق را بخشیده است که در راه الله متعال انفاق نماید. قرآن کریم ازین احساس و ذهنیت چنین تعبیر مینماید :
إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلاَ شُكُورًا
« ما شما را فقط براى خشنودى خدا اطعام مي كنيم و انتظار هيچ پاداش و سپاسى را از شما نداريم »
و کسانیکه میخواهند صدقات شان مورد قبول الله متعال قرار گرفته و اجر آنرا به صورت کامل بدست آرند باید همیشه این فرمودۀ الهی را مدنظر داشته باشند :
الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى 18 وَمَا لأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تُجْزَى 19 إِلاَّ ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِ الأَعْلَى 20 وَلَسَوْفَ يَرْضَى 21
« آنکه مالش را میدهد تا تزکیه یابد، بالای او احسان هیچ کسی نیست که عوض آن اداء کرده شود، بلکه پیش نظر آنها فقط کسب رضای الله متعال میباشد. و بزودی راضی و خوشحال خواهد شد
3- بد رفتاری و زشت خویی با فقراء :
بدترین و عامترین آفتی که سبب از بین رفتن برکات و آثار معنوی انفاق فی سبیل الله میگردد، اتخاذ سلوک بد و زشت گویی با فقراء و سؤالگران میباشد که متأسفانه بین مردم رایج میباشد.
اکثر مردم با آنکه چیز اندکی به فقراء میدهند، آنقدر الفاظ زشت و تند در مقابل شان بکار میبرند که گناه چندین برابر نیکی نصیب شان میشود. و اگرچه در ورای این زشت گویی و برخورد نادرست آنها ، همان طبیعت خسیس بخل قرار دارد، اما در ظاهر امر چنان وانمود میکنند که گویا میخواهند با گدایی مبارزه کرده و جامعه را از وجود پدیدۀ گداگری پاک سازند. در حالیکه این زعم شان بکلی نادرست و برخورد سراسر غلط میباشد. زیرا :
اول اینکه پیش گرفتن چنین طریقه برای پاکسازی جامعه از گدایی کاملاً بی معنا میباشد. ثانیا اگر بالفرض پیش گرفتن این شیوه فائدۀ هم داشته باشد ضرورتی به زشت گویی و بدزبانی نمیباشد، بلکه این عمل را میتوان به طریقۀ نیکو و حکیمانه و با الفاظ آگنده با شفقت و محبت انجام داد
برای نجات ازین آفت، انسان باید همیشه این دستور الهی را بیاد داشته باشد:
وَأَمَّا السَّائِلَ فَلاَ تَنْهَرْ
درین شکی نیست که عدۀ در سوال و طلب آنقدر به الحاح و اصرار میپردازند که انسان را با حرج مواجه نموده و راه نجات را بر انسان می بندد. و عدۀ نیز وجود دارد که بدون عذر مقبول از همین طریق امرار معاش نموده و گداگری را پیشۀ خود ساخته اند. انسان با مواجه شدن با چنین صحنه ها طبعاً ناراحت میشود. ولی اظهار غضب و برخورد زشت با آنها هیچ فائدۀ ندارد. درین صورتها اگر آنها را مستحق ندانسته و از دادن چیزی به آنها خود داری میکنیم باید با گفتن کلمات نیک و اظهار همدردی آنها را رخصت نماییم.
قرآن مجید که بار بار در مورد همدردی و برخورد نیک و همراه با ترحم و شفقت با مساکین و سؤالگران امر میکند، به همین دلیل است که چون در بعضی حالات رویه و عملکرد آنها سبب خشم و نارضایتی انسان میگردد، لذا دستور میدهد که از اظهارخشم دوری کرده و با کلمات نیک آنها را رخصت کنیم.
الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
« آنان كه در گشايش و تنگ دستى انفاق مي كنند ، و خشم خود را فرو مي برند ، و از [ خطاهاىِ ] مردم در مي گذرند ; و خدا نيكوكاران را دوست دارد
قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِّن صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَآ أَذًى وَاللّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ
(گفتارى پسنديده [ در برابر تهيدستان ] و عفو [ ى كريمانه نسبت به خشم و بد زبانى مستمندان ] بهتر از بخششى است كه دنبالش آزارى باشد ، و خدا بى نياز و بردبار است.
باید تذکر داد که برخورد نیک با فقراء هرگز سبب ازدیاد گدایی در جامعه نمیگردد چنانچه عدۀ گمان کرده اند، زیرا مردم به این علت دست به گدایی نمیزنند که انفاق کنندگان دارای اخلاق خوب و سخاوتمند میباشند بلکه پدیدۀ گذایی درجامعه اسباب و عوامل دیگری دارد که درینجا مجال شرح آن نمیباشد.
مزید برآن، جلوگیری از گدایی و مبارزۀ با این پدیدۀ ناهنجار اجتماعی وظیفه و مسئولیت افراد نمیباشد بلکه از وظایف و مسئولیتهای عمدۀ حکومتها میباشد که بعد از ایجاد تغیرات عمده در روابط اجتماعی و اقتصادی و سیاسی میتوانند از آن جلوگیری نمایند.
4- احساس انتقام جویی :
بعضی اوقات احساس انتقام جویی و عناد نیز به آفت بزرگی مبدل گردیده و انسان را از انفاق خالصانه باز میدارد.
این صورت در حالاتی پیش می آید که انسان از انفاق بر افراد مستحق به این علت خود داری میکند که با آنها احساس دشمنی و بدبینی دارد. فرضاً یکی از اقرباء و یا همسایه های انسان مستحق کمک می باشد. و بنابر ترتیبی که اسلام برای انفاق تعین کرده است، مستحق درجه اول، همان قریب و همسایه است. ولی به سبب شکایتی که از وی دارد از انفاق بالای آنها خود داری نموده و صدقاتش را به افراد دور تر میدهد. این طرز برخورد ترتیبی را که اسلام برای اعطای صدقات تعین کرده است تبدیل و معکوس میگرداند. اما باید این نکته را متوجه بود که تعین و ترتیب مستحقین صدقات در اسلام امر اتفاقی و تصادفی نمیباشد. بلکه درین ترتیب حکمتها و مصلحتهای زیادی نهفته است که در صورت تبدیل و تغیر ترتیب فوق این مصلحتها فوت میگردد.
علاوه برآن، اگر صدقات خود را فقط به همانهایی بدهیم که با ایشان خوشبین هستیم، این گونه انفاق کاملاً غرض آلود بوده و الله متعال و پیامبر گرامی اش آنرا باطل و بی برکت قرار داده اند.
بنابرین کسانیکه میخواهند از برکات و آثار معنوی انفاق فی سبیل الله محروم نگردند، لازم است که در اعطای صدقات خود همان ترتیب را مراعات نمایند که الله و رسولش تعین کرده است. و اگر در سرفهرست مستحقین کسانی قرار داشته باشند که با آنها بدبینی دارند باید خشم و غضب خود را فروبرده و حق آنها را بپردازند.
آیتی که قبلاً از سورۀ آل عمران نقل گردید بسوی همین حقیقت اشاره میکند که انسانهای متقی همانهایی اند که خشم خود را فروبرده و مردم را مورد عفو قرار میدهد و همین انسانها اند که حق انفاق را به صورت درست اداء میکنند.
رسول الله صلی الله علیه و سلم در احادیث متعدد اینگونه انفاق ستوده و آنرا دارای اجر بزرگ خوانده اند. این ستودگی و بهتری آن از چند و جه بوده میتواند :
اول اینکه چنین شخصی برتر از انگیزه ها و خواهشات نفسانی خود قرار گرفته و محض برا کسب رضای الله متعال بالای چنان سخصی انفاق میکند که خلاف اغراض و مقاصد او میباشد.
دوم اینکه انفاق کننده درین صورت دوگونه مشقت را تحمل میکند یکی اینکه مالش را انفاق میکند دیگر اینکه به کسی میپردازد که مرتکب بدی در برابرش شده است
سوم اینکه حق چنان صلۀ رحم را اداء میکند که به طرف قطع شدن میرود و با انفاقی که میکند نفرتها و کینه ها را زدوده و بجای آن اخوت و محبت را ایجاد میکند و این عمل در ذات خود از نزد الله متعال از ارزش و اعتبار بزرگی برخوردار میباشد
5- احساس برتری :
عدۀ چنان اند که چون مالی را در راه بهبود زندگی مردم مصرف کنند و یا قطار مستمندان را مشاهده کنند که بسوی او آمده و از صدقاتش مستفید میگردند، در دلش نوعی بزرگمنشی و احساس برتری و ترفع ایجاد میگردد. او که در مقام دهندگان مینگرد، احساس میکند که از دیگران برتر و بلند تر قرار دارد و حتی بعضی انسانهای کم ظرف این احساس را به اشکال و صورتهای مختلفی تبارز میدهند.
این احساس وتصور، انگیزه و جذبۀ شکر را که محرک اصلی انفاق فی سبیل الله است از ریشه نابود کرده و انسان را مغرور و متکبر میسازد. تواضع را که روح عبادت و و انکسار را که جان بندگی است از قلب انسان بیرون میسازد. او بجا اینکه از مشاهدۀ فقر وتنگدستی مردم درس مفیدی بردارد، آنرا وسیلۀ آقایی و باداری خود قرار میدهد و آهسته آهسته این حقیقت را فراموش میکند که آنچه در دسترسش قرار دارد، بخشش ذات دیگری است که نه بر اساس استحقاق به او داده است بلکه محض فضل و کرم اوست که بر وی ارزانی داشته است.
کسیکه میخواهد ازین فتنه و آفت در امان ماند، بادیدن مستمندان و محتاجان قبل از هر چیز دیگری باید این درس را بگیرد که اگر الله متعال میخواست او نیز در جملۀ فقراء و مستمندان پیدا کرده میتوانست. و اگر بخواهد همین اکنون نیز میتواند تمام اموال و داریی او را سلب نموده و او را در قطار محتاجان قرار دهد. او باید بداند که درین عملی که انجام میدهد هیچ جای فخر و غرور وجود ندارد. بلکه باید از پروردگار خود شاکر باشد که برایش این توفیق و توانایی را بخشیده است تا در صف انفاق کنندگان قرار گیرد.
قران مجید بسوی این حقیقت چنین اشاره میکند:
الذین یقیمون الصلوة و يوتون الزكوة و هم راكعون
6- ریاء و خود نمایی :
این فتنه نیز از جملۀ آفات عامی است که اکثر انفاق کنندگان به آن مبتلاء میگردند. اگر چه ریاء هر کار نیکی را برباد میدهد، اما بعضی کار ها اند که ریاء و خود نمایی در آن به آسانی و سرعت نفوذ میکنند و انفاق فی سبیل الله نیز از همین جمله میباشند. زیرا در قدم اول عدۀ میخواهند که ثروتمندی و توانگری شان مشهور شود و چه بهتر که این آرزوی شان از طریق یک عمل دینی ظاهر گردد. به همین علت است که عدۀ بیماران شهرت طلبی درین مجال داخل میشوند. و محض به این هدف مصرف میکند که ثروتمندی و دینداری شان همزمان مشهور گردد.
بعضی اوقات اهداف و مقاصد دیگری نیز برای شان مطرح میگردد. مثلا میخواهند که حکام وقت را خورسند ساخته و از وجود آنها استفاده نمایند و یا صدرات و ریاست انجمن و اتحادیۀ را حاصل نمایند و یا میخواهند طبقۀ را جلب نموده و رأی شانرا بدست آرند. درینصورت است که انفاق فی سبیل الله به تجارت و کار وبار دنیایی مبدل گردیده و از هدف اصلی آن که کسب رضای الله متعال و حصول تزکیۀ نفس است منحرف میگردد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ماهنامه قافله
مؤمن حکيمي