یوسف قرضاوي؛ عالم و مربی ای بزرگ
برادر ارجمند ما، دکتر یوسف قرضاوی از علمای بزرگ و مربیان مخلصی است که هرکس با فعالیتها و حرکتهای علمی و دعوی موجود در جهان اسلام آشنایی داشته باشد، حتماً از جایگاه بارز علمی، ادبی و دعوی وی مطلع بوده و بدان معترف میباشد. ایشان با تألیفات گرانسنگ و ارزشمند خود، از کتاب «فقه الزکاة» که به عنوان رساله ی دکترا نوشته اند گرفته تا سایر نوشتههای علمی و تحقیقیشان، آثار گرانبهایی به کتابخانههای اسلامی معاصر تقدیم نموده اند و همچنین برنامههای دائمی و مستمری در زمینههای تربیت، دعوت و بیداری اسلامی دارند که خیر بسیاری به امت اسلامی رسانده و نسل جوان امت را با فکری وسیع و فهمی دقیق از دین اسلام تربیت کرده و نقش مهمی در اصلاح جامعه ایفا نموده است.
داکتر یوسف قرضاوی در برنامههای خود، خط فکری معتدل و وسط را اختیار کرده و میان فهم صحیح دین اسلام و شناخت دقیق اوضاع و احوال جاری جهان اسلام جمع کرده است. وی در دانشگاه ازهر دانش آموخته است؛ این دانشگاه بزرگترین مرکز آموزش علوم دینی و اسلام در جهان عرب است و از آن هزاران تَن از علمای بزرگ فارغ التحصیل شده اند و هرکدام شخصیتی بارز و حامی حوزه ی فعالیتهای دینی در جهان عرب، در قرنهای گذشته بوده اند.
شیخ قرضاوی پس از کسب نبوغ در علوم اسلامی به فعالیت در حوزه ی دعوت و تربیت به سبک امام شهید حسن البناء روی آورد. روش تربیتی و دعوی امام حسن البناء به گونهای است که میان اصلاح و بیداری جمع کرده و هر دو طیف عالمان دین و فارغان علوم عصری و دانشگاهها را در کنار هم قرار داده است. در واقع تقاضای عصر حاضر نیز چنین است که میان قدیم صالح و جدید نافع جمع شود. شیخ قرضاوی پس استفاده از فکر امام حسن البناء، توانست فارغان مراکز علوم دینی و تحصیل کردگان دانشگاههای علوم عصری را مخاطب قرار داده و جایگاه خوبی در میان این دو گروه کسب نماید.
شیخ یوسف قرضاوی بر اساس منهج جمع میان قدیم و جدید، قدم به میدان کار و فعالیت گذاشت که در عصر کنونی بهترین روش است، زیرا تمدن غرب بر فضای فکری شرق حاکم شده و محصلین دانشگاهها [حدوداً] رنگ و بوی تمدن غربی به خود گرفته اند و اهل مدارس و مراکز علوم دینی نیز حوصله و استعداد قدیمی خود را از دست داده اند و اوضاع به جایی رسیده که این دو گروه تفاهم فکری نداشته و درک درستی از دست آوردهای یکدیگر ندارند و در مقابل هم، صف بسته و به همدیگر اتهام میبندند. دیده شده که اهل دانشگاه علما را به عقب ماندگی فکری و عدم درک شرایط و چالشهای زندگی معاصر متهم مینمایند و عالمان دین، دانشگاهیان را به فساد اندیشه و کوتاهی در امور دینی متهم میکنند.
چنین شرایطی میطلبید که از میان علما فردی تبارز نماید و با روش و اسلوب دعوت و تربیت خود بتواند قناعت هر دو گروه را بدست بیاورد.
همین منهج و طرز فکر را «ندوة العلماء» از یک قرن پیش در شبهه قاره ی هند اساسگذاری کرده بود و فرزندان این مرکز، بر اساس همین روش کار و فعالیت میکنند و شخصیتهای علمی ندوة العلماء توانسته اند اعتماد هر دو گروه ـ عالمان دینی و تحصیل کردگان علوم عصری ـ را بدست آورند و بر آنان تأثیرگذار باشند. امام شهید حسن البناء رحمه الله نیز همین طرز فکر و منهج را در جهان عرب پایهریزی کرد و دکتر قرضاوی یکی از بهترین پیروان و رهروان منهج فکری، دعوت و دانش اوست.
پیروان امام حسن البناء در نیمه های قرن بیستم میلادی، با مشکلات و محنتهای سختی از جانب حکومت وقت مصر روبرو شدند که واقعاً برای اهل دین و منادیان حق، دشوار و طاقتفرسا بود. در این اوضاع بحرانی، شیخ یوسف قرضاوی و همراهانش با تمسک به اخلاق و مَنِش اسلامی و در نظر داشت حکمت، وظیفه ی شان را در قبال دین و مردم خود ادا نموده و به بیداری و بیدارگری پرداختند که آثار شگرفی در میان جوانان مسلمان داشت و همین منهج و روش معتدلانه ی وی سبب حفاظت فعالیتهای حرکت اسلامی در آن شرایط بحرانی شد و این موفقیتها وی را به چهرهای سرشناس و شخصیتی اسلامی تبدیل کرد و تجارب بدست آمده و اندوختههای علمی و معرفتی وی، او را آماده ساخت تا برای مدتهای طولانی، در شرایط و احوال مختلف در مسیر فعالیتهای دعوی و بیدارگری قرار بگیرد و در این مجال کار کند.
گذشته از همه ی اینها، دکتر قرضاوی عالمی متقی و صالح است که در همه ی کارهای خود رضای پروردگار را درنظر دارد؛ در حالی که شکوه و شوکت زندگی معاصر چشمان بسیاری را فریفته است و رسیدن به مقام و پول عقل بسیاری را ربوده است، اما شیخ قرضاوی با وجود فراهم بودن و امکان دسترسی به همه ی اینها، خود را وقف دعوت، تربیت و بیداری اسلامی نموده و بسیاری از مسلمانان در کشورهای مختلف دنیا، از اندیشه و فکر ایشان مستفید میشوند و هنوز سرمایه ی بزرگی برای جهان اسلامی محسوب می گردد.
اولین بار شیخ قرضاوی را در مصر ملاقات کردم، وی آن زمان محصل دانشکده ی اصول دین دانشگاه ازهر شریف بود. این ملاقات پس از شهادت امام حسن البناء صورت گرفت. نبود و فقدان امام شهید را از قلوب داغ دیده ی پیروان و محبان او میشد احساس کرد. تعدادی از جوانان پیرو «اخوان المسلمین» که کتابم «ماذا خسر العالم بانحطاط المسمین» بدستشان رسیده و رضایت آنان را جلب کرده بود و میان من و خودشان تقارب و نزدیکی فکری در زمینه ی بیداری اسلامی و اصلاح جامعه میدیدند و نسبت به من حسن ظن داشتند، در این سفر با من ارتباط گرفتند، یکی از آنان شیخ قرضاوی بود. از آن وقت به بعد ارتباط بنده با او ادامه داشت تا اینکه بعد از ده سال در شهر دوحه قطر او را ملاقات کردم؛ وی ـ با دو دوست دیگرش ـ به قطر آمده بود و مدیر یکی از معاهد دینی شهر دوحه بود.
بسیاری از جوانان و بزرگان این شهر از وی کسب فیض میکردند. ملاقات بسیار خوب و مسرت بخشی بود، یاد و خاطره ی گذشته تازه شد. شیخ قرضاوی و دوستانش بسیار فعال بودند و بر همان منهج و طرزفکری خود کار میکردند و بسیار سودمند و مؤثر واقع شده بود. از این خبر بسیار خوشحال شدم. شیخ قرضاوی با توان علمی و تربیتیاش، همچنان به کار خود ادامه داد و پس از مدتی مورد تکریم و تقدیر امیر قطر قرار گرفت.
وی همواره به تدریس، افاده، نوشتن و تألیف و سخنرانی برای عموم مردم مشغول بود و توانست نسل جدیدی را بر پایه ی مفاهیم اسلامی ـ که اگر خداوند متعال امثال شیخ قرضاوی و دوستانش را مقدر نکرده بود، نزدیک بود که از بین برود ـ تربیت کند.
وی همیشه با من محبت داشت و همواره از تلاشهای ناچیز و کارهای کوچکم تقدیر میکرد و رفتارش با من، بسان رفتار یک کوچکتر با فردی بزرگتر از خود بود، البته شاید چون من سیزده سال از وی بزرگتر هستم.
از خداوند متعال برای او، خودم و همه ی خادمان اسلام و مسلمین توفیق و قبولیت تمنا دارم، زیرا همه منت و فضل از اوست و تمام سپاسها و شکرگذاریِ اول و آخر از آن اوست.
نوشته: امام سید ابوالحسن علی حسنی ندوی
برگردان: عبدالناصر امینی