گناه در مراسم عروسی
ازدواج يکی از سنت های معروف پيامبر صلی الله عليه وسلم بشمار می رود، طريق انعقاد آن برای اهل علم پوشيده نيست.
مسلمان در تمام ابعاد زندگی خود بايد پيرو پيغمبر صلی الله عليه وسلم باشد و قدم های آنجناب را يکا يک تعقب کند، و مراسم عروسی نيز در چار چوب شريعت به اجراء در آيد.
عروسی مسنون عبارتست از اعطای مهر برای خود زن رضايت زن و شوهر و اولياء، ايجاب و قبول در مجلس نکاح و خطبه، ادای وليمه بعد از نکاح مطلق وسعت و توانايی شخص متزوج، بدون نام برده ديگر هر عملکردی که ترويج يابد خلاف شريعت است، بلکه بدعت بشمار می رود.
متأسفانه به مرور زمان عروسی هيأت مسنون خود را همواره از دست داد و در شهرهای مختلف هر کس مطابق ميل خود مراسم عروسی را طرح ريزی کرد، تا جايی که آهسته، آهسته اين محفل ميمون مبدل به مجلس فسق و فجور، و استهزاء و هتک اعراض و هتاکی و حرکات شرمگين و تجمع هنرستان و حضور موسيقی و رقص و مصارف بيحد و رياء کاريهای قومی و مقابله های بی مفهوم و ارتکاب هزارها منکر گشت.
اگر منکرات عروسی را يکايک شمار کنيم، طول گفتار خواننده را شايد خسته گرداند. مشت نمونهء خروار چندی آن را تذکر می دهيم.
رفع حجاب قبل از وقت:
بعد از خواستگاری و قبل از نکاح اين وقفه را بنام دورهء فاتحه (نامزدی يا نامزادی) بودن ياد می کنند. در حقيقت عرصهء فاتحه بودن مفسد ترين دور زندگی انسان و فجيع ترين خانهء هتاکی و بی حرمتی است. در اين دور شرمگين داماد بلا مزاحمت می تواند با خوشدامن (مادر زن)، و خواهر زن و نيز نفس زن ديدن کند. اين کس نه تنها با انبوه کثيری از زنان اجنبی بی حجابانه ديدار نموده است، بلکه گاه و ناگاه با مطلوبهء خود مرتکب جرائم ناشائسته و فعل حرام نيز می شود، طبعاً در اين فرصت همه لهو و لعب و نظر بازی ها حرام و ديدار انبوه زنان حجاب شکنی بغرض همبستری با نامزاد خود زنا است. هر مسلمانيکه طبع شائسته و شاهانه و خصلت خجسته دارد، خويشتن را از اين آفت مرگ بار بهر ممکن که باشد، برهاند.
متأسفانه در اثر اباء ورزيدن داماد از اين رذائل، طرف خويشاوند زن از قبيل خسر (پدر زن) و خوشدامن (مادر زن) و غيره اظهار ناراحتی می کنند، ليکن اطاعت الله بر هر مسلمان فوق اطاعت مخلوق است، طعن و تشنيع جهلاء در مصطبهء شريعت فاقد هر نوع اعتبار می باشد.
آهسته برو:
بعد از انعقاد نکاح تعداد فراوانی از زنان اجنبی در خانهء عروس تجمع می کنند و برخی مردم بیگانه نيز در اين اجتماع بچشم می خورد، مخصوصاً برای انعقاد چنين محفل کيک از آرد و روغن وتخم مرغ بشمول شکر درست می شود، و آن کيک را بالای ميز پيش روی عروس می گذارند، (معروفست به کيک و يا کلوچهء عروسی) و عروس در عقب همان ميز بر کرسی (صندلی) تشريف دارد، و انبوه زنان اجنبی با خل و خال زرگون و تعجب آور با سينه های لخت و برهنه در انتظار شه مرد چشم بدروازه می دوزند، ناگاه شاه داماد (شه مرد) که در کنار خود شاه بالا دارد از سمت دروازه طلوع می کند، بعد از طی مساحت مخصوص عروس از جای خود برخواسته به استقبال شه داماد می شتابد، دست در دست همديگر می دهند. از سوی افراد مخصوص با کلمات ارزشمند آهسته برو مخاطب قرار می گيرند. اين دو مصنوع تراش خورده با قدمهای آهسته آهسته و با هزارها ناز و خرام و فخر و کودنی بسوی همان ميزی می روند که روی آن کيک عروسی قرار دارد.
شاه داماد با شيرين شمايل خود روی کرسی عقب ميز می نشينند، شاه داماد دست چاقو داشتهء عروس را گرفته کيک را می برد. پارهء بريده را بدو بخش تقسيم می کند، و يک پارهء مقسومه را بايد عروس در دهان شاه داماد بينداز و پارهء ديگر را شه مرد در دهان شيرين شمائل خود اين منظر کريه و خجل افزا را انبوه زنان اجنبی بی حجابانه تماشا می کنند و بطور عموم فلمبرداری نيز می شود. اگر کسی جزئيات اين نمايش را بطور کامل و علی التمام اجرا نمی کند، بعنوان ساده و دهاتی و بی اطلاع از تهذيب عصر حاضر کوبيده می شود.
بعض ملاهای که از گوهر شريعت بی اطلاع اند واز علايم ملائی فقط يک جامه و عمامه و ريش بلند دارند، بخاطری که ساده و دهاتی معرفی نشوند، هر نوع منکرات و فحشای دور حاضر را استقبال می کنند. عوام بيچاره چه خبر اند که اينها از ملائی فقط يک جامه دارند، پس فعل اين ملای قلابی را گروهی جهلاء در فرصت ضرورت بطور دليل پيش می کنند که اگر اين رسم ما حرام باشد، چرا فلان ملا در عروسی خود انکار نکرد.
موسيقی سنت شيطان:
مراسم عروسی بطور عموم توسط موسيقی تجليل می شود. حرمت موسيقی را قبل از اين اختصاراً عرض کرديم، خاطره ها را متوجه يک چيز می سازيم که عروسی مرحلهء ابتدائی زندگی ثمر بخش انسان است. اگر کسی اين مرحله را با سنت شيطان ابتداء کند، محققاً از بسيار انعامهای خداوندی محروم خواهد ماند، و برکات تکوينی نصيب چنين شخص نمی گردد.
اگر کسی گويد عروسی خوشيست، بايست که آلات طرب را جواز داده شود. عرض اينکه مسلمان واقعی در اطاعت خداوند خوشحال می گردد، نه در نواختن دهل و سرنا، بر عکس اگر از مسلمان گناهی سر زند، طبيعتش منقبض و آثار ناراضی در جبين آن طلوع می کند. در نزد آفريدگار خود سر خجل فرو می برد.
بی ترديد هر فعلی که انگيزهء خوشنودی شيطان می گردد، بار آورندهء لعنت است، بوسيلهء اصرار نمودن، چنين فعل طبع خويشتن را خوش نمودن علامت کودنی و حماقت.
مولوی عبدالبصیر امین