نصایح حضرت علی رضی الله عنه به پسرش
1.1
• پند یک پدر پیر ، ناتوان و بیزار از این دنیا و روان بطرف مرگ ، با یک قلب شکسته ، به پسر جوان و با انرژی اش خطاب نموده ، نوید میدهد.
1.2
• ای پسرم ! من نا گزیراً پذیرندۀ واهمه هایم به ارتباط زندگانی در آخرت ، از نظر وقایع غیر قابل پیشگوئی ، صرف اوقات و عهد شکنی در دنیای که من در آن زندگی می نمایم ، هستم . بخصوص وقتیکه به مشکلات و حقایق برحق این دنیا نظر می اندازم و تمام فراز و نشیب آنرا بررسی می نمایم ، بسیارنگران و پریشان هستم . تمام اینها مرا واداشت تا این پند را برایت بنویسم ، چه زنده باشم وچه مرده ، از اینکه می بینم هیچ فرقی بین تو و من وجود ندارد ؛ بناءً تو زندگی منی و قضا چنین بوده که تو روح من باشی . اگر بد بختی در مقابلت قرار بگیرد ، اولین قربانی اش من خواهم بود ؛ مرگ تو در واقع انجام من خواهد بود.
1.3
• پسرم ! هوشدار که از الله ج بترسی و از احکامش پیروی نمائی . قلبت را با نامش غنا ببخش و از رسنش ( قرآن ) سخت محکم بگیر ، اگر در باره تفکرنمائی ، مثل اینکه دیگر هیچ زنجیری ارتباطی قویتر ، که برایت مهیا ساخته ، بین تو و الله ج وجود ندارد.
1.4
• پسرم ! قلبت را با پند ، روح ببخش و خواسته قلب را با ترس از الله ج بکش ؛ با عقیدۀ محکم آنرا نیرومند بساز ؛ با حکمت آنرا نورانی بساز ؛ با تفکر به مرگ ، به آن دستور بده ؛ آنرا با فناپذیری قانع بساز ؛ از بدبختیها به او یاد آوری کن ؛ از جادوی دنیوی آنرا هوشدار بده ؛ داستانهای مردمان گذشته را به آن بازگو و از تراژیدی های تباه کن و ویرانی قریه ها و خانه های شان ” در اثر نا فرمانی از الله ج ” به سوألات قلبت جواب بده.
• اینکه این مردمان چه کرده بودند و بکجا رفته و نا پدید شدند ؟ و حالا در کجا هستند ؟ از خود سوأل نما . با انجام دادن اینها به این موضوع پی می بری که ایشان از نزدیکان و عزیزان شان دور شده ، در فلاکت جاگزین شده و زود خواهد بود که فرجام اعمال شان را ببینند.
• پس ، مسیر خود را مشخص بنما ؛ در عوض زندگی آخرت با جاطبی های این دنیا موافقه مکن، از صحبت کردن در حین بدکاری منصرف شو ؛ از گفتار بیهوده بپرهیز ، از راهی که ترا به گمراهی میکشاند دوری بنما ؛ بهتر است تا قدم هایت را بازرسی نمائی ، تا اینکه در دام مصیبت ها گرفتار نگردی.
• اگر ادعای متقی بودن می نمائی ، باید به تقوا بپردازی . گناه را گناه بگو و از گروه بدخواهان دوری کن . در راه الله ج ، طوریکه لازم است ، جد و جهد نما ؛ وقتی راه الله ج را پیروی می نمائی ، ازنکوهش مردم مهراس . در مصائب و مشکلات زندگی ، صبر را پیشه کن ، زیرا قوۀ شکیبائی بزرگترین قدرتهاست. در همه حالات در جستجوی پناه الله ج باش ، زیرا ترا نیرومند و شکست ناپذیر میسازد.
• بجز الله ج ، از هیچ کس مدد طلب مکن ، چه تنها ذات خودش ، تنظیم کنندۀ تمام کائنات است که بچرخاند و یا نچرخاند. وقتی متردد و دچار بدبختی باشی ، همواره بوسیلۀ استخاره ( به طریق ناله و زاری ، رضاء الله ج را حاصل کردن ) از الله ج رهنمائی طلب نما. سعی نما ، آنچه میگویم بدقت به آن گوش فرا داده و از آن رو نگردانی . این یگانه راه صحیح است ، که میتواند هر نوع منافع را بار بیاورد. جستجو و تعقیب علم بی ثمر ، احمقانه و نامطلوب است.
1.5
• پسرم ! بعد از فرجام یک کار طاقت فرسای زندگی ، روز تا روز ناتوانتر میشوم . از اینکه بالایم سحر شده ، بدین جهت عجله دارم تا این پند را برایت بنویسم . من نگران این هستم که بزودی بمیرم ، بخاطریکه بدن من و توانائی های دماغی ام همه از میان رفته اند و هم نگران ام که شاید بغرنجی های زندگی ترا محصورنموده یا مانند یک اسب وحشی لگام نا پذیر شده باشی.
• دماغ جوان مانند زمین بی آب و علف است ، که آمادۀ هر نوع تخم پاشیدن است . با در نظر داشت این مسئله ، قبل از اینکه خیلی دیرشود ، باعجله تصمیم به نوشتن نصایح چند ، به ارتباط جاگزینی در دماغت و آگاهی از آنها ، برای تو گرفتم . بر اساس تجارب و بررسی ها ، ممکن از خطرات احتمالی در زندگی نجات پیدا نمائی . بناءً ، بسیار ممکن است تا مستقیماً چیز هایی را ، که شاید از نظر ما بدورمانده و در زندگی خود در صدد دست یابی به آنها تلاش ورزیده باشیم . بدست بیاوریم.
1.6
• پسرم ! من بزندگی طولانی ، که از سلف خود بهرمند شده باشد ، نمی بینم ؛ هنوزهم به طرز زندگی آنها و وقایع آن زمان عمیقاً فکر می نمایم ، بعد از تحقیق و آشنائی ، حالا در یافتم که من یکی از هم عصران شان هستم .
• بدین طریق من از تمام مسائل پرزحمت زندگی آنان آگاهی حاصل نمودم ؛ از جملۀ آنها چیز هایی را انتخاب و برداشتم که برای تو خوب هستند و مابقی را که بی معنی و ضروری نبودند همه را کنار گذاشتم . بناءً منحیث یک پدر مهربان ، فکر کردم این خزینه را برای تو، در یک سنی که تو رقیق القلب بوده و دماغ تو روشن و پذیرنده است ، مهیا بسازم .
• در اول ، در نظر داشتم تا ترا در مورد کتاب الله ج ، توضیحات و روش آن به ارتباط حلال و حرام تعلیم بدهم ، اما بعداً ترسیدم که مبادا در دام آشفتگی و پریشانی هایی مردم جا طلب و خود بین دراین دنیا ، گرفتار گردی . بناءً از این تصمیم گذشتم و از پروردگارم خواستارم تا راه مستقیم را بتو بنمایاند.
1.7
• پسرم ! از جملۀ همۀ اعمالت که مرا بیشتر خوش میسازد ، اینست که خدا ترس بوده و به او شرک نیاوری و وظایفت را با درک مسئولیت انجام داده و طریق بزرگانت را تعقیب نمائی. چیزی را که امروز در خود می بینی ، عین راهیست که ایشان در مورد خود شان تحلیل میکردند. بالاخره از طریق زحمات طاقت فرسا آموختند که راه مستقیم را دنبال و از چیز های بی هدف امتناع ورزند.
• بهر حال ، اگر تمام اینها برایت جالب نیستند و تو اصرار داشته و متقبل میشوی که خود تجربه نمائی ، پس خوب است که انجام بدهی ، اما با درایت و حکمت و بدون شک و سوء ظن . اما پیش ازاینکه دراین مسیر براه بافتی ، از الله ج مدد بخوا تا ترا از تمام سوء تفاهمات بدور نگهدارد ، چون گمراه کننده است . بعد از اینکه متیقن شدی که بالای قلبت حاکم بوده و روح و اعصابت تحت کنترول هستند و دماغت نیازمند تفکرعمیق است ؛ صرف پس از این است که تو میتوانی درین وادی قدم بگذاری ؛ در غیر آن فعالیت تو بالای این چنین پروژۀ نا بهنگام بیهوده خواهد بود ، فلهذا بهتر است که این موضوع را کنار بگذاری .
1.8
• پسرم ! پندم را کاملاً درک کن و آگاه باش که صاحب اختیار مرگ و زندگی ، صرف الله ج است و او است که ترا آزمایش میکند و هم او است که ترا کامیاب میسازد .
• متیقن باش که اصل زندگی ایکه توسط الله ج گذاشته شده ، اینست که یکباری که بموهبت او رستگار شدی ، بعداً بهمراه آن دستخوش امتحانات میگردی ، که نتیجۀ آن را بالاخره در روز حساب در یافت خواهی کرد . در صورتیکه نتوانی چیزی را درک نمائی ، آنرا رد مکن ، لاکن سعی نما تا به آن نظر انداخته و در موردش تفکر نمائی تا آنرا بفهمی ، مگر در مورد پذیرش حقایق متردد مباش .
• این را فراموش مکن که تو در یک سرزمین غیرآگاه تولد شده و بعداً براساس یک سلسله آموزش تدریجی که یک روزی به آن نیازمند خواهی شد ، آموزش دیده ئی . بنابرآن در بارۀ دیگر چیز های زندگی که تا حالا از آنها آگاهی نداشته و ترا گیچ ساخته و دماغت در درک آنها عاجز مانده ، نمیتوانی تصور نمائی . این آگاهی از جانب الله ج برای ما داده می شود ، پس فقط به او تابع باش که ترا خلق نموده ، روزی میدهد و از تو یک انسان کامل ساخته است. فلهذا باید او را عبادت نموده و صرف در مقابل او سر تسلیم خم نمائی و بس .
1.9
• پسرم ! هیچ کسی ، بجز حضرت محمد ص ارشاد و دانش باری تعالی را به طور بسیار شایسته ارائه نکرده ، پس آنرا ، بمانند یک حصار ، رهنمای خود بگردان .
• من در پند خود مشکوک نبوده و یقین کامل دارم که تو قادر به اندازۀ که من بخاطر بهتری تو وساطت نموده ام ، تو هم وساطت نمائی .
1.10
• پسرم ! اگر کسی دعوی خدایی نماید ؛ پیغمبرانش نیز بیایند و علامات اعمالش آشکارا شوند ، بازهم ، از آن آنکار نما ! صرف یک الله وجود دارد ؛ فقط ذاتی که واحد است و خودش را خود تعریف نموده : ” در حاکمیتش هیچ کسی شریک نیست ؛ او در همه جا حاضر است ؛ زندۀ جاوید است و باید که چنین باشد . ” او ذاتی است که اول و آخر ندارد ، یعنی شروع ندارد . او سرآغاز همه بوده که آخر ندارد. او خلاف اندیشه و دید انسان بوده و بسیار بلند مرتبه و نهایت عظیم است.
• بناءً عمل تو باید مانند شخصی باشد که دارای یک مقام ناچیز و نیرویش کمتر است ، اما از الله ج اطاعت میکند ؛ از غذاب الله ج میترسد ؛ در حالیکه به اندازۀ کافی آزادی دارد ، بازهم از عذابش ترسان است. بناءً ، اوامر الله ج را در اجرای کار های نیکو و اجتناب از اعمال خراب بخاطر داشته باش .
1.11
• پسرم ! من قبل از اینکه تو بطور کامل دربارۀ این جهان آگاهی حاصل نمائی ، اسرار و طرز کار نهایی آن را همراه با اجر و سزای آن نیز در مقابل تو آشکار می سازم . من همراه با مثالها، انصراف یا پیروی آنها را برایت تشریح می نمایم .
• کسانیکه تصویرواقعی دنیای فنا پذیر را درک کرده اند ، هرگز از ترک کردن آن هراس ندارند. ایشان مانند مسافرانی هستند که از یک سرزمین نا مساعد بی همه چیز و فلک زده بجانب یک سرزمین آباد و دایماً سر سبز مهاجرت می نمایند ، ایشان با بسیار خوشحالی مشکلات این راه را پذیرا شده و دوری عزیزان و دوستان شانرا تحمل می نمایند ، رنج سفر را می کشند ، غذاء ناشایسته را بخاطر رسیدن به یک سرمنزل آزاد و مرفه متحمل میشوند. ایشان هیچ نوع مشکل را بحساب نمی آورند ، از هیچ نوع مخارج بیم نداشته و با خوشی براه شان ادامه میدهند. هکذا، آنهایی که به این دنیا چسپیده و جدایی آنرا تحمل ندارند ، مانند مسافریست که سرزمین همیشه سرسبز را گذاشته به سرزمین بی آب و علف رهسپار شود ، که این سفر شان نهایت هراس انگیز بوده و از همه بدتر اینکه بهر شکلش برای شان سازگار نیست.
1.12
• پسرم ! یک حد یا یک اندازه را بین خود ودیگران در نظر داشته باش . چیزی را که برای خود می پسندی ، برای دیگران نیز بپسند و چیزی را که برای خود مناسب نمی بینی ، بدیگران نیز مناسب نبین . بدیگران ستم گار نباش ، بطوریکه نمی خواهی دیگران با تو ستم گار باشند . با دیگران با اخلاق نیکو پیش آمد نما ، قسمیکه تو می خواهی دیگران با تو پیش آمد نیکو نمایند . چیزی را که برای خود می پسندی ، برای دیگران نیز پسند نما . اگر دیگران با تو رویۀ بالمثل می نمایند ، آنرا به پذیر که بر حق هستند. بدون معلومات در یک موضوع آنرا انتشار مده ، حتی اگر هم بمقدار کم در آن علم داشته باشی . در مورد دیگران هیچ چیزی مگو ، طوریکه خوش نداری چیزی را در مورد خود از ایشان بشنوی .
• فروتنی باطل بوده و برای تو کشنده است. بوظیفۀ خود نظر داشته باش ، راه مستفیم را پیروی نموده و در امور دیگران دخالت بیجا منما . از آنجا که الله ج ترا روشن ضمیر ساخته ، پس جز از او از یگری خوف مدار .
1.13
• پسرم تو سفر سخت در پیش داری ، درین سفر فرض تو است تا آهسته آهسته هدفت را دنبال نمائی . بیا ، بار این سفر را بدوش بکش ، چیزی دیگری را اگر قدرت تحمل آن را نداری به آن اضافه مکن ، زیرا در سفرت غیر قابل برداشت میشود . همین طور حتی اگر در راه با کسانی که گرسنه بوده و شایق حمل بار سفرت تا سر منزل مقصود باشند ، اولاً آنها را خوب تغذیه نما ، بعداً بگذار تا بارت را حمل نمایند. از این اندیشۀ نیک ، حفاظت کن ، شاید فردا که بدان سخت نیازمند باشی ، بدردت بخورد . اگر کسی در روزگار دارندگی ات از تو قرض بخواهد ، به آن ادامه بده ، شاید عوض آنرا در قیامت ، که ممکن محتاج باشی ، بدست بیاوری .
1.14
• پسرم ! تو در مقابل خود یک وادی غیر قابل عبور را در پیش داری ، بناءً درین وادی یک وزن سبک همراه ، بهتر از یک وزن سنگین است ، همین طور حرکت آهسته خرابتر نسبت به حرکت سریع است . گذشتن از این وادی برای تو یک امر ضروریست زیرا در پی آن جنت یا دوزخ قرار دارد. پس قبل از رسیدن به آخرین لحظۀ جان کندن ، تو باید که پیشدستی نموده ، چیزی را قبلاً برای آن بفرستی . قبل از قیامت ، تو باید جای مناسب خود را معین نمائی ، زیرا بعد از مرگ هیچ پوزشی ممکن نبوده و نه امکان بازگشت به این دنیا وجود دارد .
• متیفن باش ! ذاتی که مالک تمام دارائی های آسمانها و زمین است بتو اجازه داده تا از او طلب نمائی و همچنان وعده نموده که هرچه را بخواهی به تو اعطا نماید. هکذا وعده نموده ، در صورتیکه معذرت بخواهی ، معذرت ترا بپذیرد. نه هیچ موانع و نگهبانانی بین تو و او وجود دارد و نه به سفارش کسی برای تو نیازمند می باشد. اگر توبه نموده نزد او بازگردی ، باوصف اینکه سزاوار جزاء هستی ، بازهم نه ترا مزمت میکند و نه میراند. وقتی در حضورش توبه نمائی ، در بخشش تو تردد نکرده و ترا مأیوس نمیسازد ، بلکه در عوض توبۀ ترا یک عمل برتر می داند. هر عمل بد ترا یک گناه محاسبه میکند ، در حالیکه هر عمل نیک ترا ده چند حساب میکند. او دروازۀ توبه را همواره باز نگهداشته و گوش به آواز و ارزیانی های تو است. تو از او تقاضا میکنی ، حالت ضمیر خود را به حضورش بیان کن ، داستانهای غم انگیزت و بدبختی خود را به او بیان نما و در مشکلات خود از او کمک طلب کن . از او عمر دراز ، صحت کامل و روزی فراوان طلب نما . از او خیر و برکت بخوا ، زیرا بجز او کسی دیگری بتو داده نمیتواند. فقط بالای آن تفکر نما ، که او بتو اجازه داده که صرف از او بخواهی ، زیرا در واقع کلید های خیرو برکتش را بتو تسلیم نموده ، دروازه های خیر و برکت میتواند از طریق عبادات تو بازگردیده و بالای تو فراوان بریزد. لاکن اگر در قبولی عباداتت تأخیر شد ، نباید مأیوس گردی ، زیرا قبولی آنها به نیت تو تعلق دارد. بعضی اوقات در قبولی دعاها تأخیر بعمل می آید ، عاملش اینست تا خیر و برکت و انعامات بیشتر به تقاضا کننده داده شود. و هم شاید چنین واقع شود که به تقاضاهای یک نفر دفعتاً جواب داد نشود ، اما در اثر زیادت تقاضایش ممکن زود یا دیر برکت ببشتر داده شود . همچنان ، بعضی اوقات برای او این معطلی نیکو است ، زیرا او نمیداند که بسر رسیدن اکثر تقاضا های او و نتیجۀ که در اخیر میدهد ، برایش چقدر نا خوش آیند خواهد بود. پس نتیجۀ خوبی و بدی دعاهای خود را به الله ج بسپار. بیاد داشته باش که ثروتمندی بکلی یک چیز بزرگ نیست ، زیرا نه ثروت پس از تو ماندگار است و نه تو برای ثروت ماندگار.
1.15
• پسرم ! تو برای آخرت خلق شده ئی نه این دنیا ، تو فانی هستی نه جاودان . تو در یک جای ناپایدار هستی که برای امتحان بوده و این راهیست بمقصد آخرت . مرگ ترا تعقیب میکند و تو نمی توانی از دست آن فرار نمائی ، یک روزی حتماً بدستان آن بدام می افتی ، پس آگاه باش ! گرچه هنوز هم بفکر ندامت ، توبه و به تعویق انداختن مرگ هستی ، ولی نمی توانی جلو آنرا گرفته و آنرا بتعویق باندازی . اگر چنین فکر نمائی ، سزاوار سرنوشت بد هستی .
1.16
• پسرم ! همیشه باید بفکر مرگ و آخرت بوده و لحظۀ از آن غافل نباشی . در حالیکه همه چیز در اطراف تو بهنگام هستند ، تو باید به استقبالش آمادگی کامل داشته باشی .
1.17
• پسرم ! نباید در دام فریبندگی یا آرزوی بهتر بودن از مردم دنیا بافتی . واقعیت این دنیا نه تنها توسط الله ج نشاندهی شده ، بلکه توسط خود دنیا ، تمام فساداتی که در اطراف ما وجود دارند بی نقاب شده است. مردمی که حرص زیاد به این دنیا دارند ، مانند سگانی در حال عوعو یا حیوانات درندۀ مشتاق حمله به یکدیگر هستند. قدرتمند آمادۀ در گیری با ضعیف است ؛ بزرگ آمادۀ بلعیدن کوچک است. آنان مانند اشتران هستند ، که یک تعداد شان که بسته هستند ، قابلیت اذیت رساندن ندارند و تعداد دیگر آنها که آزاد هستند ، به پیمانۀ زیاد باعث خرابی در اطراف شان میشوند ، زیرا شعور کمتر دارند. آنها در سر راه های نا معلوم خوابیده و در دره های ناهموار سرگردان بوده تا از گیاهان مختلف ، بدون رهنما و محافظ ، تغذیه نمایند.
• دنیا آنها را در مسیر های تاریک در جاهایی برده که نمیتوانند دورنمای خانه های روشن را حاصل نمایند ، ایشان اسیر دامها و معماهای دنیا گردیده و کاملاً در بی بند و باری های آن غرق شده اند. ایشان این دنیا را مالک خود گرفته و با آن مصروف بازی هستند. افسوس ! آنها کاملاً غافل آخرت هستند . زود است ک تاریکی نا پدید شده و کاروان به سر منزل مقصود برسد. شب و روز همراه با مردم آن با سرعت میگذرد . همه در حال حرک هستند ، اما ایستاده به نظر می آیند و همه سفر میکنند ، در حالیکه در منزل هستند.
1.18
• پسرم ! نمیتوانی تمام خواهشات خود را پوره نمائی و بیشتر از آنچه عمر داری نمیتوانی زنده باشی . تو به عین راهی روان هستی که سلفت با رنج و زحمت آنرا پیموده اند ، پس در مطالبۀ خود یک حد را نگهدار . از یک حد سالم در عایداتت تجاوز مکن . بخاطر داشته باش که بعضی از امیال ، انسان را به گمراهی می کشاند ؛ نه هیچ مطالبه کننده ای آنچه را که تقاضا میکند حاصل میکند و نه هیچ نفسی نیست که محرومیت نکشیده باشد. از هر نوع احساس حقارت خود را حفاظت کن ، شاید هم بسیار جالب یا دل انگیز باشد تا آن حد که دیگر هر گز نتوانی عزت خود را جبران نمائی . چون الله ج ترا آزاد خلق نموده ، بناءً ، غلام دیگران مشو . بخاطر داشته باش که تقوا از طریق بد کرداری بوجود نمی آید و ثروت ، ثروت نیست ، اگر از راه های حقارت بدست آمده باشد.
• بنگر و آگاه باش ! هوس رانی و جاه طلبی باید ترا به نابودی نکشاند ، مگذار تا هیچ چیزی باعث فاصله بین تو الله ج شود . به آسایش مطمئن باش ! آنچه برای تو مقرر شده مطمئناً آنرا حاصل خواهی نمود. آنچه از جانب الله ج داده شده بسیار زیاد و عالی است نسبت به آنچه از طرف مخلوق داده شده. ممکن زیاد به نظر بیاید ، در هر حال آنچه مخلوقات دارند آز طرف الله واحد به ایشان داده شده.
• بیماری ها بوسیلۀ سکوت ، از نتیجه ایکه از حرف زدن با مریضان گرفته شده ، بطور مؤثر و به آسانی قابل علاج است. ندیده ای که جلو ریختن آب ، با بسته شدن دهن مشک گرفته می شود. این بهتر است تا جلو مصرف پول خود را بگیریم ، تا در آینده محتاج کمک از دیگران نباشیم . تلخی به سبب نومیدی بسیار بهتراست تا به کمک خواستن از دیگران . عاید دسترنج بالاتر است نسبت به عایدی با بد کاری .
• یک انسان به بهترین طریق میتواند راز هایش را پنهان نماید. بعضی اوقات انسان بنابر اعمال خودش زیان می بیند. هرکسی بیشر حرف میزند ، اشتباهاتش بیبشتر است.
• همنشین نیک انتخاب کن ، نیک خواهی شد. از بدان دوری نما ، از گناه محفوظ می باشی . خوراک نحس از بدترین خوراک است. آزار ضعیف ، بزرگترین ظلم و جور است .
• وقتی راحتی به سختی بدل شود ، سختی به راحتی تبدیل میشود. یک دوا ممکن سبب مریضی شود و برعکس یک مرضی شاید بحیث دوا کارگر واقع شود. بعضی اوقات یک کسی بدی ترا میخواهد ، ولی باعث عنایت تو میشود ، برعکس خوبی ترا میخواهد ، اما باعث ضرر تو میشود . آرزو های بی ثمر را جمع مکن ، زیرا راه ابلهانه است. تجارب صاحبان خرد را بیاد داشته باش . بهترین تجربه ، همان است که دارای جنبۀ اخلاقی باشد. از فرصت استفاده کن ، اگر چه قلیل باشد ، زیرا میگذرد. هر کسی که تلاش ورزید ، لازم نیست که مؤفق باشد و هرکسی که وفات کرد هرگز بر نمی گردد. ضایع کردن پول و تباه کردن سرنوشت بزرگترین نابسامانیست. هر چیزی پایان دارد و هر چیزی که برای تو مقدور است ، دیر یا زود در مقابلت خواهد آمد. یک تجار در طرز کارش مانند یک قمار باز است. بعضی اوقات شکم لاغر ، نیز بزرگ میشود.
• یک پشتیبانی تحقیرآمیز و یک دوست بدخواه ، حامل خوبی نیست. تا وقتیکه این دنیا ترا پشتیبانی میکند ، تو باید آنرا نیز پشتیبانی نمائی . حرص نباید ترا کور، و دشمنی نباید ترا بی خرد بسازد.
• اگر یک دوست از تو برید ، تو باید دوباره با او بپیوندی و اگر از تو دوری جست ، سعی کن با او نزدیکی نمائی . اگر با تو زشتی کرد ، با او نرمی کن . اگر اشتباهی کرد ، سعی کن تا معذرت محتمل را برای او پیدا نمائی . با دوستت منحیث اینکه تو غلام و او بادارت باشد رفتار کن ، لاکن آگاه باش که این یک چنین عمل باید متقابل و خارج از شأن تو نباشد. با یک بی عرزه ، بی عرزه مشو.
• با دشمن دوستت ، دوستی مکن ، مبادا که آن دوست ، نیز دشمن تو شود. در وقت ضرورت بی درنگ به دوستت نصیحت کن ، چه خوش داشته باشد و چه نداشته باشد. غضبت را کنترول نما ؛ زیرا من شیرین تر نوشیدنی ای نسبت به آن نیافته ام . سعی کن با کسی که با تو درشتی میکند نرمی نمائی ، زیرا او نیز نرم میشود. اگر ضرورت پیش شد تا یک دوست را ترک بگوئی ، سعی کن تا بعضی ازپیوند های سالم را نگهداری ، شاید بعداً در وقت بسیار ضرورت، در قسمت اتحاد مجدد ، ممد واقع شود.
• نباید کسی را ، که ترا بسیار احترام میکند ، سرافگنده بسازی . یک دوست بالای توحقوقی دارد ، بناءً ، تحت پوشش رفاقت ، نباید آن حقوق را نادیده بگیری ، در صورت چنین عمل ، او را از دست خواهی داد.
• نباید طوری سلوک نمائی که فامیل خودت یک احساس دوری نسبت به تو پیدا بکنند. کسی که ترا نادیده میگیرد ، با او با سردی پیش آمد مکن . اگر یک دوست با تو قطع را بطه می نماید ، و تو دوباره پیوند را بر قرار میسازی ، این دو عمل باهم یکسان نیستند ، زیرا تو در روش خود ( در تقوا نه در گناه ) شایسته هستی .
• نباید بخاطر ظلم ، ظالم رنجیده باشی ، چه او خودش را نابود میسازد و تو در عوض اجر می بری . مرنجان کسی را ، که ترا مسرور میسازد .
1.19
• وسیلۀ امرار معاش دونوع است ، یکی آن ، که تو آنرا جستجو می نمائی و دیگری ، آن که ترا جستجو میکند. چنانچه اگر تو از جستجو دست بکشی ، آن خودش بدنبالت می آید. درین دنیا ، صرف به اندازۀ سهم داری که بتوانی توسط آن عاقبت خود را تعیین نمائی . در مورد چیزهای که از دستت رفته اند لازم نیست که غصه بخوری و نیز نباید بالای چیزی های که هرگز بدست نیاورده ئی غصه بخوری . گفتگو در بارۀ آینده ، چنانچه با گذشته مقایسه شود ، طور دیگر است . مانند کسانی مباش که محکومیت نسبت به نصیحت بالایشان اثر بیشتر دارد . یک حرف عاقبت اندیشانه برای مرد عاقل کافیست. حیوانات وقتی راه شان را عوض میکنند که کتک بخورند.
• با صبر و اعتقاد محکم ، جاطلبی ها و خرافات را بی اثر بساز. هر کسی که از حدود یک تعادل پاه فراتر بگذارد ، گمراه میشود. یک دوست مانند یک قریب است و دوست واقعی کسیست که فرایضش را درغیاب تو انجام داده و در غم و شادی با تو شریک شود. بعضی از خویشاوندانی هستند که نسبت به بیگانگان نامساعد هستند وهم بیگانگانی هستند که عزیز ترنسبت به خویشاوندان هستند. آواره کسیست ، که نه مشفقی و نه دوستی دارد.
• کسی که راه مستقیم را ترک میکند ، در یک راه تنگ و باریک سرگردان میگردد . کسیکه در حدود خودش باقی می ماند ، احترام و آبرویش را حفظ میکند . نیرومند ترین رابطه ، رابطه بین الله ج و بنده اش است. کسیکه به جان پناهی تو اعتنا ندارد ، دشمن توست . زمانی آرزوی مرگ را می نمائی ، که ممکن از زندگی مأیوش باشی . نه هر بیچارگی میتواند قابل دید باشد و نه هر فرصتی مورد استفاده قرار میگیرد. بعضی اوقات ، بینا افتان و خیزان روان است ، اما کور براه راست عصاء زنان روان است. از گناه دوری کن ، هرزمانی بخواهی ، به بسیار سادگی باز میگردد. دوری از نادان ، مثل دوست عاقل بدست آورن است.
• وقتی به این دنیای مادی اتکا نمائی ، ترا گمراه کرده و درعوض اینکه بتوجای بیشتر بدهد ، ترا در گودال می اندازد. هر تیری نمیتواند به بچشم آهو اصابت نماید . وقتی یک فرمانروا عوض شود ، دنیای چهار اطرافت عوض میشوند. قبل از تصمیم سفر ، رفقای هم سفرت را به دقت ببین . مانند عاقلان ، قبل از کوچیدن بمنزل نو ، همسایگان نو خود را بررسی کن .
• آگاه باش ! که صحبتت نباید جدی و حتی نقل قولت خنده دار باشد. قوم و خویش خود را احترام نما ، ایشان بالهای پرواز تو هستند ، زمانی می جنگی با آنان همدست شو ، مثل اینست که بالای سنگی با متانت ایستاده ئی .
1.20
• پسرم ! من زندگی دنیا و آخرت ترا به الله ج سپرده ، مؤفقیت و سعادت هر دو دنیا را برایت طلب می نمایم .
گرد آورنده : محمد بشیر جمعه
مترجم: استاد احمد ضیاء مدرسی