مسؤولیت جوانان مسلمان در جامعه
یک جامعه زمانی به رشد و شکوفایی میرسد که جوانانی نیرومند و با ایمان داشته باشد، زیرا جوانان مهمترین عنصر یک جامعه را تشکیل میدهند؛ بنابر قول دکتر یوسف قرضاوی که میفرماید:” جوانان محور اصلی جوامع اند که با حرکت درآمدن آن ها جامعه نیز حرکت میکند و با توقفشان جامعه نیز از حرکت باز میایستد، زیرا جوانی یکی از مهمترین مراحل زندگی است، مرحلهی شور و نشاط و فعالیت.
ازآنجاییکه جوانی میانهی عمر انسان است و میانه هر چیز بهترین آن است همانند خورشید که در میانهی روز خوبتر میتابد و هوا را گرمتر میکند انسان هم همینطور است” و اگر به زمان گذشته هم بنگریم، در مییابیم که برجستهترین اشخاصی که توانستند دگرگونیای را در یک جامعه به وجود آورند همانا جوانان بودند. چنانچه خداوند(جل جلاله) در رابطه با اصحاب کهف میفرماید:
(نَحْنُنَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى)(کهف/13)(ما قصه میکنیم خبر ایشان{اصحاب کهف} را به حق برای تو. همانا که ایشان جوانانی بودند که ایمان آورده بودند به پروردگارشان و ما هم به هدایتشانزیاد کردیم) و همچنین بیشترین حاملان و حامیان وحی جوانان بودند، مانند حضرت یوسف(علیه السلام) که خود را چگونه از فتنهی زن عزیز مصر برحذر داشت، در حالیکه او یک جوان بود و حضرت اسماعیل(علیه السلام) که در برابر فرمان خداوند(جل جلاله) سر تسلیم بخاک نهاد و بدون چون و چرا حاضر به قربانی کردن جانش شد، در حالیکه بیش از چهارده سال عمر نداشت. صحابهیکرام با ایمان قویای که داشتند توانستند در زمان بسیار کمی قسمت زیادی از جهان را فتح کنند، واقعاً اکثر اینها جوان بودند و جوان مسلمان باید اینگونه باشد.
آنچه باید بدانیم و توجه کنیم اینست که جوانی چیزیست و جوان مسلمان بودن چیز دیگر!
جوان مسلمان مسؤولیتها و تکالیفی دارد که نظر به زمان و مکان تغییر میکند؛ به این ترتیب هر جوان مسلمان باید مسؤولیت خود را در قبال جامعه بداند و هم بداند که همگی چشم امید به او دوختهاند و باید بداند که با تغییر دادن خود میتواند جهان را تغییر دهد و الگوی خود را پیامبر گرامی اسلام ف و صحابهی ایشان قرار دهد که چه با شهامت و شجاعانه توانستند با تغییر دادن خود جهان را دگرگون سازند.ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیر ما بانفسهم(همانا خداوند حالت هیچ قومی را تغییر نمیدهد تا زمانیکه نفسهای خودشان را تغییر ندهند.) و واقعاً این شدنی است و امکانپذیر است!! اما چگونه؟!یک جوان مسلمان زمانی میتواند وظیفهی خود را در قبال جامعه بداند که هدف خود را از زندگی بشناسد و خود را دریابد و بداند که چرا خلق شده است و وظیفهی وی در این جهان هستی چیست و اینجاست که میتواند وظیفهاش را انجام دهد. ولی متاسفانه جوان امروزی وظیفهی خود را بصورت کامل نمیشناسد و هرآنچه که برایشان گفته شده است همان را قبول میکند و هرگز در رابطه با آن تحقیق نمیکند، حتی اگر گفتههای لغو و بیهوده و اهدافی پوچ هم باشد.
تعجب آور اینکه خیلی از چیزها را که اساس شرعی ندارد و جز خرافه یا افسانهای بیش نیست، عدهای دانسته و یا ندانسته آن را بنام بدعت حسنه در بین مردم رایج کردهاند و هم بسیاری از دساتیر شرعی و تکالیف دینی را سست انگاشته و یا به دست فراموشی سپردهاند، چون: عبادت تفکر، عبادت کمک به خلق، عبادت علم آموزی و ….
این در حالیست که خداوند(جل جلاله) میفرماید: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممتم علیکم تعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا( امروز کامل کردم برای شما دین شما را و کامل کردم بر شما نعمت خود را و راضی شدم برشما که اسلام دین شماست)
خداوند(جل جلاله) با وضاحت کامل برای ما میگوید که دین کامل شده است، اما هستند مسلمانهایی که سنگ اسلام دوستی را به سینه میکوبند ولی اسلامی میخواهند با خذف بسیاری از منهیات، اسلامی بدون اجرای مجازات و حدود اسلامی و …
درین قسمت وظیفهی جوان مسلمان اینست که او باید اسلام ناب و خالص را پیدا کند، بدون هیچگونه نقصان و یا زیادتی! و بدون اینکه خواهشات نفسانی و یا سلایق شخصیاش را به آن داخل کند. جوان مسلمان باید بداند که خود را از نقشههاییکه دشمنان اسلام برایش کشیدهاند محافظت کند. دشمنان اسلام بسیار زیرکانه توانستند پلانهایی را ترتیب کنند تا بتوانند از این طریق جوانان ما را از دینشان دور کنند و یا آنها را به چیزهایی سرگرم کنند که خلاف خواستهها و دساتیر دین ماست؛ زیرا دشمنان اسلام به خوبی میدانند که اگر جوانان مسلمان دینشان را به صورت صحیح بشناسند و طبق برنامه اسلام عمل کنند تحولی عظیم را در جهان به وجود میآورند، همانگونه که در صدر اسلام به وجود آمد.
امروزه این را ما در جامعهی خود میبینیم که چگونه بعضی از جوانان مسلمان ما برنامههای یهود را عملی میکنند، بدون اینکه خودشان هم بفهمندکه چه کاری را انجام میدهند و این جای تأسف است که امروز جوان مسلمان جامعهی ما، آن جوانمرد باشهامت “صلاح الدین ایوبی” را نشناسد که چگونه توانست قدس را از دستان تبهکاران نجات دهد.
زمانیکه از اوپرسیدند: چرا نمیخندی؟ گفت: چگونه من میتوانم بخندم در حالیکه مسجدالاقصی که اولین قبلهی ماست، در دست ظالمین است. او هم یک جوان بود. اکنون قدس سالهاست که زیر استعمار یهود است و یهودیان چگونه آن رابمبباران کردهاند و چه قدر ازاطفال فلسطینی معصوم که جان میدهند و از ته دل کمک میطلبند. کجاست جوان با شهامت مسلمان که شمهای از غیرت اسلامی داشته باشد، آیا ما در میان خود دیگر جوانمردی چون صلاح الدین نداریم تا قدس را از چنگال یهود نجات دهد؟ تا چه زمانی جوانان ما میخواهند راه را از چاه نشناسند و وقت و فرصتهایشان را تباه کنند؟ آیا این واقعاً وظیفه جوانان نیست که برادران و خواهران دینی خود را از چنگ ظالمینی که در بسیاری کشورها با ظلم و استبداد بر مسلمانها میتازند، رهایی بخشند؟
پس ای جوان مسلمان! خود را تغییر بده تا رشادت بیافرینی. خود را تغییر بده تا افتخار بیافرینی و خود را تغییر بده تا جهان را دگرگون کنی.(به امید آن روز که دیر نخواهد بود)
«تمنا منیب»
مراجع:
مسؤولیت جوانان در عصر اینترنت…..دکتر یوسف قرضاوی
آنچه که هر جوان باید بداند……عبدالله ناصح علوان
رهنمای نسل جوان……..امام حسن ندوی
خطاب به جوانان…….امام شهید حسن البناء