خداوند متعال می فرماید:« فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره ومن یعمل مثقال ذرة شرا یره» (کسی که به اندازه یک ذره کار نیک انجام دهد نتیجه اش را در می یابد وکسی که به اندازه یک ذره کار زشتی هم انجام دهد نتیجه اش را در می یابد).

وپیامبر بزرگ اسلام ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرموده اند:«کلکم راع وکلکم مسؤول عن رعیته». (همۀ شما سرپرست هستید وهمه از زیر دستان خویش مسؤول می باشید).

آری، ما همه، از کارهای خویش مسؤولیم، واز لحظه لحظۀ زندگی خود پاسخ می گوییم؛ از جوانی خویش، از عمر خویش، از دارایی خویش، از عقل وخرد خویش، بالآخره از تمام نعمات ودارایی های خدادادی پیدا وپنهان خویش مورد باز پرس قرار می گیریم. هیچ فردی از چنبرۀ باز پرس الهی گریز وگزیری نخواهد داشت.
وای بر حال کسی که این همه بار مسؤولیت بر دوش دارد ولی احساس نمی کند، وسرنوشتی دشوار در فرارویش قرار دارد، ولی زندگی خویش را در تطابق با آن سامان نمی بخشد.

هموطنان گرامی!
آیا متوجه شده اید که در سالهای اخیر فساد اخلاقی همچون موریانه در تار وپود جامعۀ ما ریشه دوانده طیف های مختلف ملت ما را بسوی گمراهی سوق می دهد؟ آیا دیده اید که چگونه دختران وپسران جوان ما در نهاد های آموزشی، در دفاترکار، در بازار وخیابان وغیره بسوی بد اخلاقی گام برداشته زود است که زیر نام آزادی ودیموکراسی، همه معیارهای اخلاقی وارزشهای اجتماعی وملی را زیر پا نمایند؟! آیا احساس می کنید که هر منکری معروف پنداشته می شود وهر معروفی ارتجاع وعقبمانده گی تلقی می گردد؟!

عجبا! جامعه ای که نودونه در صد آن مسلمان هستند وسنگ مسلمانی در سینه می زنند ولی یک در صد از اعمال مردم آن مخصوصا جوانان آن به مسلمان نمی ماند! …. شگفتا! جوانان دختر وپسر ما از قهرمانان فیلمهای سنگ پرستان وگاو پرستان وشهوتپرستان، الگوگیری می کنند وسعی می دارند که از روش زندگی وطرز لباس آنها تقلید نمایند!!!

ای پسر جوان!
چگونه به خودت مناسب می بینی که بنام آزادی، از دائرۀ اخلاق اسلامی پافراتر نهی وشکار ابلیس وابلیس پرستان گردی؟ آیا بخودت اجازه می دهی در عصری که بایستی همه توجهت در جهت پیشرفت ودانش پژوهی صرف گردد، بجای آن غرق شهوترانی های زود گذر شوی؟!

جوان عزیز! تو روزهای درازی همراه با دوستان ورفقای بد، مشغول چشم چرانی، هرزه گویی، دختر آزاری، کشتن وقت در انترنت کلپها ومحافل رقص ودیگر جاههای گناه سپری نموده وشب هنگام تا نیمه های آخر شب به تماشای فیلمهای مبتذل هندی، ترکی، واروپایی مشغول هستی، از این چنین کارها چه نفعی دنیوی حاصلت می شود وکدام خوشبختی اخروی؟ مگر یقین نداری که روزی به کام مرگ خواهی رفت؟ وذره ذره اعمالت را بسان یک فیلم به چشم خواهی دید؟

عزیزم! آیتها وحدیث فوق را حتما خوانده ای ومعنای آن را نیز می دانی، واگر به محتوای آن ایمان راسخ داشته باشی، ویقین کنی که در مقابل ذره ذرۀ کرده های خود مورد باز پرس قرار می گیری، واز لحظه لحظه زندگی خود پاسخ می گویی، ومراقبینی هم وجود دارند که تمام کرده ها وگفتارهایت را ثبت می نمایند، وایمان داشته باشی که تو خودت مالک بدن، عمر، ووقت خود نیستی بلکه مالک آن کسی است که آن را آفریده وترا امنانتدار آن قرار داده، حتما در نگهداری این امانت مطابق خواست صاحب اصلی آن رفتار می نمایی وسعی می داری که امانت الهی را نابود نسازی. بدانکه روزی فرا خواهد رسید که صاحب امانت، امانت خود را خواهد خواست، وتو قهرا مجبور وناگزیر خواهی بود که این امانت( زندگی) را به بخشاینده اش باز سپاری.

ای پسر! آنگاه با خدایت چگونه وبا کدام چهره ملاقات خواهی کرد؟ وبا چه دستاوردی در فرا روی پرورد گارت قرار خواهی گرفت؟

عزیزم! این جوانی وتازگی، واین قوت وصحتمندی دیرپای نیست، زود است که پیری وبیماری به دادت رسد، واین هم ممکن است که پیش از فرارسیدن پیری به کام مرگ روی، ویا در اثنای ارتکاب گناه، فرشتۀ مرگ از راه برسد و بی اجازه روحت را از تو باز گیرد، وترا رهسپار دخمۀ تنگ گورستان سازد.
وای بر حالت، آنگاه در برابر منکر ونکیر چه جوابی خواهی داشت؟ از مجالس شرابخواریت چه عذر خواهی آورد؟ از چشم چرانی ودختر آزاری ها چه پاسخ خواهی داد؟ از بیهوده کاریها چه خواهی گفت وچه دلیلی خواهی آورد؟

برادرم! تو نباید عزت نفس ومقام منزلت انسانی خود را در پای خرس شهوت پامال گردانی، تو نباید جوانی وتازگی ات را بیهوده بگذرانی، تو نباید اسب غرایزت را بی مهار وبی لگام رها سازی، تو نباید نفس وحشی وگریز پایت را در بازار انحلال اخلاقی بحال خود واگذاری.

نمی گویم که غریزه ات را بکش و زندگی راهبانه برگزین، بلکه می گویم که به سنت الهی عمل کن، وبه ازدواج تن ده، تا از مصیبتهای جانکاه بدر آیی وجامعه را نیز در بدبختی فرونبری. تو باید اوقات گرانبهای خویش را در راه اعتلا وترقی میهن خود صرف نمایی. ملتهای سربلند وپیشرفته از جوانانی برخوردارند که اوقات خود را در جهت خیر، کسب دانش وتکنالوژی صرف می کنند نه در چشم چرانی وانحلال اخلاقی وفساد.

ای دوشیزگان مسلمان!
شما نیز در برابر جامعه خویش مسؤول هستید! از لحظه لحظه زنده گی خود پاسخ گوی می باشید.
ای دختران مسلمان! در وازۀ اصلاح فقط پیش روی شما قرار دارد، کلید اصلاح در دست شما است. اگر شما گام عملی بردارید وضع دگر گون می شود وبهبود می یابد.

بی تردید، مرد است که گام نخست را در راه گناه بر میدارد ولی اگر شما به خواست شیطانی او تن ندهید ونرمش نشان ندهید، او از ادامه کار زشت خویش دست بر می دارد، وبه کار خود پافشاری نخواهد کرد.

خواهرم! تویی که دروازه را بروی مرد می گشایی وبرایش فرصت ورود می دهی. هرگاه دروازۀ خانه به روی دزد گشوده گردد او هم می تواند به راحتی خانه را بدزدد، واگر به گرگ فرصت دهیم می تواند که رمه را بهتر شکار می نماید.

آگاه باش که نزدیک شدن مردان بیگانه به تو وارتباطت با آنها خطرناک تر از ارتباط گرگ با گوسپندان است. گرگ از گوسپند گوشتش را می ربابد ولی مرد بیگانه از تو عزیز تر از گوشت را خواهد ربود؛ شرافت وعزت وشخصیت وعفتت را خواهد درید وپامال خواهد کرد.

سوگند بخداوند، ارتباط هر دختری با مرد بیگانه ای، به هر نامی که باشد، به جز بد اخلاقی وعفت دریدن وفساد نتیجه دیگری به دنبال نخواهد داشت. هر لبخندی که از مرد بیگانه می بینی، وهر سخن شیرین ونرمی که از او می شنوی یا خدمتی برایت انجام می دهد، همه مقدمه ای است برای رابطه ای نامشروع وغرض آلود.

خواهرم! کمی بیندیش وبخود آ، لحظه های زود گذری آمیخته با سرور شهوت، بدبختیهای جانکاه در پی دارد. ارتباط نامشروع یک دختر با پسر جوانی برای هردو، مخصوصا دختر، چیزی جز لکۀ ننگ ونفرین ورسوایی در قبال نخواهد داشت.

دوشیزه مسلمان! یقین داشته باش که در چنین حالتی تنها تو بدبخت می شوی، این جامعه ستمگر، آن پسر را خواهد بخشید ولی ترا نمی بخشد.

ای دختر! اگر تو در هنگام رویا رویی با پسری که سر راهت می ایستد وبسویت چرند وپرند می گوید، یا ترا به ارتباط نا مشروع فرا می خواند وتو به رسم عکس العمل چشمت را درهم کشیده ومخالفت جدی نشان دهی حتما او دنبالت را رها می کند، واگر از کار خود دست بر نداشت وبه پر رویی خود ادامه داد کفش خود را گرفته بر سرش بکوب هر رهگذری به کمک تو می شتابد، واو بار دیگر هرگز به چنین کاری اقدام نخواهد کرد.

ای دوشیزگان! آگاه باشید که هیچ کسی حاضر نیست که بازن بد کار وعفت دریده پیوند ازدواج بندد. حتی همان مردان بد اخلاق هم حاضر نیستند که با دخترانی که خود عفت شان را دریده اند پیوند ازدواج بندند، اگر گاهی آنها قصد ازدواج کنند، در جست وجوی دخترانی شریف بر می آیند که از این عیوب مبرا باشند. زیرا آنها راضی نیستند که همسر وشریک زندگی خود را از میان زنان عفت دریده وهرزه اختیار نمایند.

سوگند بخدا جوانی را می شناسم که با یکی دوتا از دختران جوان ارتباط دارد، وقتی نصیحتش کردم که از ادامۀ آن کار، خود داری ورزیده بجای آن با آنها ازدواج کند، گفت آن دختر ها مانند تکۀ لیلامی اند که به نگهداشت نمی ارزند.

ای دوشیزگان مسلمان! برای بیرون رفت از این معضله، باید گروه های اصلاحی ای از میان خود تان تشکیل دهید تا دختران گمراه ومنحرف را به جادۀ صواب رهنمون شوید، وایشان را به سوی تقوای خداوند فرا خوانید واز بیماری های جانکاه بترسانید، قناعت شان دهید که به عوض کارهای هرزه وبیهوده به ازدواج محترمانه روی آورند. تا هم مورد احترام جامعه باشند، ودر عین حال در ساختن جامعه ای شکوفا وخوش اخلاق ومتمدن نقش مثبت بازی نمایند.

پدران ومادران گرامی!
شما در برابر فرزندان خویش مسؤول هستید، زیرا شخصیت آنها در نتیجۀ تربیت شما ساخته می شود، اگر شما فرزندان خود را از خرد سالی به کار های خیر تشویق نمایید واز کارهای زشت باز شان دارید آنها هم خیر خواه وشرستیز بار می آیند واگر شما به کار های زشت تشویق شان نمایید ویا در کنار آنها نشسته فیلمهای مبتذل هندی وروسی و اروپایی را مشاهده کنید یقین داشته باشید که آنها بد تر از شما عمل خواهند نمود. زیرا از طرف خانه خود کسی را نمی یابند که در برابر کار های زشت شان آنها را سرزنش نماید.

والدین محترم! شما مستقیما مسؤول هستید که فرزندان خود را از نگاه عقیده، اخلاق، تعلیم، سلوک ورفتار اجتماعی، بر اساس اسلام تربیت کنید. هر انحرافی که در فرزندان شما به چشم می خورد نشان آن است که شما در تربیت ایشان جدی وکوشا نبوده اید، ویا هم انحراف اخلاقی ویا فکری فرزندان شما مبین انحراف فکری واخلاقی شما ویا ضعف شخصیت تان می باشد. هر انحرافی خرد شروع می شود وگام به گام بزرگ می گردد، اگر شما در برابر اشتباهات خرد فرزندان خود سکوت کنید آن منجر به ارتکاب اشتباهات بزرگ می شود.

شمار را بخداوند سوگند می دهم که به مسؤولیتهای خود متوجه باشید ، زیرا تنها شمایید که فرزندان تان را به سوی بهشت رهنمایی می کنید ویا رهسپار دوزخ می گردانید. مگر نشنیده ایید که پیامبر بزرگ اسلام می فرماید:« هر کودکی بر فطرت وسرشت اسلام زاده می شود ولی والدین او اند که وی را یهودی، یا مسیحی ویا مجوسی می سازند».

ای متولیان امور ملت!
ای علمای دین! ای وکلای منتخب مردم! ای اداره های پلیس، و سارنوالی، ومحاکم همه تان مسؤول هستید، شما باید وظایف خود را در برابر جامه، از روی وجدان وایمان کامل ادا نمایید، بر شما لازم است که تمام تلاشهای خود را در راه قلع وقمع کردن فساد وبد اخلاقی بسیج نمایید.

ای علمای دین! شما باید از طریق درسهای مساجد، از طریق خطبه های جمعه، مراسم فاتحه خوانی وختم ومحافل عروسی وغیره، به مردم آگاهی دهید وحقیقت اسلام را به جوانان شرح کنید وایشان را از عاقبت بد اخلاقی بر حذر دار. شما می توانید که انجمن های اصلاحی در سطح مساجد تشکیل دهید، وبا آگاهی دادن ونصیحت کردن به نحو بهتری جلو فساد اخلاقی وبی حجابی را بگیرید. شما می توانید به والدین جوانان ( چه پسر وچه دختر) بفهمانید تا در اصلاح اخلاق فرزندان شان با شما همکار شوند ومانع بد اخلاقی های فرزندان شوند.

ای وکلای محترم ملت! شما می توانید که با وضع نمودن قوانین گرفته شده از مصادر اسلامی اخلاق نیک ومبارزه با فساد اخلاقی را در جامعه قانونمند ونهادینه سازید. اگر شما از راه وضع نمودن قانون حمایت از اخلاق جامعه به نهادینه کردن اخلاق اسلامی اقدام کنید، حتما مراجع اجرائی مانند پلیس وسارنوالی و ومحاکم دست به دست شما داده مردم بد اخلاق ومراکز بد اخلاقی را مورد پی گشت قرار می دهند ومجازات می نمایند، وبدین شکل بساط بد اخلاقی در جامعه ما ریشه کن می گردد.

ای مراجع اجرائی! شما مسؤولانه از وسائل ورسانه های جمعی بخواهید که از نشر فساد خود داری ورزند.

بخدا سوگند، اگر شما در بر چیدن بساط فساد وبد اخلاقی تلاش نکنید بدانید که این کشور در آینده ای نه چندان دور در کام نابودی فرو خواهد رفت. آنگاه فرزندان شما نیز از این فساد بدور نخواهند ماند. بدانید که اکثر جنایاتی را که جوانان مرتکب می شوند، در نتیجه فساد اخلاقی وبی دینی رخ می دهد. همین امروز که ما شاهد بسا از جنایات در کشور هستیم علت اساسی آن، درکنار علتهای دیگر، وجود فساد وانحلال اخلاقی است.

به امید روزی که افغانستانی متحد، پایدار، مرفه، پاکیزه از لوث بد اخلاقی، مسلح با سلاح علم وتکنالوژی را شاهد باشیم، وجوانان ما توأم با داشتن اخلاقی فرشته گونه وخداپسندانه از همه پیشرفتهای تکنالوژیکی واقتصادی عصر برخوردار باشند.
وما ذلک علی الله بعزیز.

دکتورعبدالصبور فخری