ضروت شفقت باهمديگر در عصرحاضر
آنگاه كه مردم در قريه هاى كوچكى زندگى داشتند، پيوسته و به طور ناخودآگاه به كارهاى كمكى ومهربانانه مشغول بودند؛ اين يك حقيقت مسلم بود كه در روستاها وشهرهاى كوچك به وضوح مشاهده مى شد.
اما امروز همه چيز تغيير كرده؛ آبادى ها زياد شده وروابط قطع گرديده و آزادى هاى شخصى به صورت خودخواهى و انانيت رشد يافته كه مردم از اينكه با ديگران رابطه باز كنند؛ مى ترسند و از پيوست با ناآشنايان در هراس اند.
وقتى به «سلام گفتن» كه رمزى براى مشاركت معنوى و شفقت است، نگاه كنيم مى بينيم تعداد كسانى كه به آن اهتمام ورزند كم اند، عدهى سلام نمى دهند مگر به آشنايان شان؛ عدهى جواب سلام را نمى دهند بدليل اينكه جواب سلام دادن مزاحم كارش مى گردد؛ تأسف شديد به اينست كه بعضى ها نسبت به كسى كه ايشان را سلام گويد احساس دلتنگى و ناراحتى مى كنند در حاليكه سلام دشمنى ها را مى زدايد و نابود مى كند.
اين وضعيت ناگوار نشانهى ترك سنت و كوتاهى در اداء واجب است و در حقيقت نوعى سستى پيرامون رابطه مشترك انسانى است، رابطهى كه اساس كه پيوسته و متعارف زندگى مى باشد.
در آور تر اينست كه احساس مى شود امروزه كلمه(برادرى اسلامي) كه فضائل بى شمارى دارد، از ميدان عملمى رخت بربسته و در ميدان تئورى و نظرى نيز به آن وقعى گذاشته نمى شود.
نمى خواهم اسباب اين وضعيت ناگوار را بيان كنم؛ اما دوست دارم به بعضى امورى كه واجب است در نظر گرفته شود اشاره نمايم تا عرصه زندگى براى مان خوشايند گردد.
آنگاه كه بين فرزندان يك سرزمين جفا راه يابد و روابط نيك و شفقت و مهربانى ضعيف گردد كه مردم به چشم هاى وحشت ناكى به يكديگر نگاه كنند، روبروشدن چشم هاى شان اساس دلتنگى و انزجار قرار گرفته و اختلاف درباره چيزهاى سهل و آسانى صورت گيرد. درين صورت نيكى يكى از ما با برادران، همسايهگان وهمكاران در قدم اول به هدف پاكى قلب وآماده كردن دل براى پذيرش خوشى ديگران ازجمله فداكارى و قربانى محسوب مى شود. در حقيقت كسى كه با ديگران لطف و مهربانى دارد، براى خود نيكى نموده و پاداش اين عمل شايسته خود را فورى دريافت ميكند. وقتى مسلمان بداند كه خداوند بزرگ و توانا كارخير اورا مى گيرد وبهترين پاداش برايش ميدهد؛ درين حال تمام احساسات وآرزوهاى او به حركت آمده وتلاش ميكند كارهاى مفيدى زيادى انجام دهد. درين مورد خداوند مى فرمايد:{ أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (104) التوبه.
آيا نمى دانند كه خداوند توبه بندگانش را قبول نموده و صدقات شان را مى گيرد، به تحقيق كه خداوند توبه پذير و مهربان است}. اعمال خيريه وتمام فعاليت هاى مفيد انسانى سبب تشكيل جامعه اسلامى گرديده و قدم هايش استوار مى شود؛ اما قوانين و مجازات ها اين جامعه را حمايت مى نمايد و درخلال اين تشكيل وحمايت، اخلاق و روح معنوى و نسل هاى جديد اسلامى مورد پشتيبانى قرار مى گيرد.
مهربانى و شفقت بايكديگر سرشت خداوندى است كه انسان ها را برآن سرشته است، چنانچه مى بينيم طفل شيرخوار وقتى طفل ديگرى را درحالت گريه ببيند به گريه مى افتد درحالى كه نمى تواند بين خود و عالمى كه زندگى دارد تمييز قايل شود، بلكه نظر به مصيبى كه احساس كرده غمگين و اندوهگين مى گردد.
ونيزشفقت و مراعات احساسات ديگران جزء ميراث زندگى انسانى است اما اين گرايش هاى زيبا اگر رشد داده نشود و رعايت نگردد؛ پنهان مانده وخاموش مى گردد. ازين جا ثواب بزرگى كه خداوند براى كسانى كه به عناصر ضعيف در جامعه،عطوفت دارند، مى فهميم و چقدر اين حديث شريف باارزش است كه رسول خدا مى فرمايد: فاصله من وسرپرست يتيم دربهشت مثل فاصله انگشت شهادت و انگشت وسط است. (بخاري) ونيز فرمودند: كسى كه براى حل مشكل بيوه زنى ومسكينى تلاش مى كند مثل مجاهد در راه خداست.(بخاري)
فرزندان ما آيات واحاديث زيادى كه به كارهاى خيرتشويق مى كند حفظ مى نمايند اما اين حفظ نتايج مطلوبى ندارد؛ بدليل عمكردهاى پدران و مادران كه به كارهاى خيرى اهتمام نمى دهند ونيز نبود فرصتى كه اطفال از خلال آن نيكى ها وكارهاى معروف را تجربه كنند؛ باعث مى شود از وضعيت بد ونابسامان جوامع اسلامى متأثر شده و شعور نيكى كردن را از دست خواهد داد.
لذا برما لازم است كه در مورد خانواده خويش و كيفيت كمكى كه به مستحقين آن انجام مى دهيم توجه جدى نماييم. و برمدارس و مكاتب و پوهنتون ها لازم است تا بعضى ساعت هاى درسى را اختصاص به خدمات عامه و خدمت به جامعه داده و اين خدمات را از جمله شروط فراغت قرار دهند و بر رسانه ها كه بيشتر اطفال را مصروف خود كرده اند نيز لازم است به اين مهم توجه جدى نمايند تا نسل مهربان ، باشفقت و خدمتكار به جامعه تقديم كنيم.