زنا
شريعت اسلامي فواحش ظاهر و پوشيده، گناه و بغاوت را حرام ميداند، خداوند در اين مورد ميفرمايد: ﴿قُلۡ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَ وَٱلۡإِثۡمَ وَٱلۡبَغۡيَ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ﴾ [الأعراف: 33]. «(اي پيامبراسلام) بگو: پروردگارم تمام كارهاي زشت را چه ظاهر و پوشيده گناه و تجاوز بغير از حق را حرام كرده است».
اين اصول نمونهاي بودند كه اسلام بر آنها قائم و استوارشده است و بشريت بسوي آنها مينگرد و انسانيت آنها را در خواب ميبيند، پس چطور نظامي كه اصول آن در عصر جديد نمونه و الگو هستند صلاحيت اجراء را ندارد؟
اگر ما اصول انساني و اجتماعي و قانوني را كه عصرجديد به آن آشنايي دارد و فرزندان آن به آنها افتخار ميورزند بررسي كنيم همه را يكي يكي در نظام اسلام به بهترين شكل و برترين صورت مشاهده ميكنيم و اما اگر ترس از طولاني شدن نبود، برخي ديگر از اين اصول و نصوص را هم ذكر ميكردم.
خلاصه اينچنين آشكار ميگردد كه ادعاي آنان به عدم صلاحيت اجراي نظام اسلامي مبني بر جهالت مدعيان از نظام اسلام است و در واقع هيچ گونه مدارك و سندي ندارند و شايد عذر واحدي كه ممكن است از سوي آنها معذرت خواهي شود اين است كه، آنان خوانده بودند كه قوانين قديم بر اصول كهنه استوارند و عصر جديد آنها را رد ميكند، اين قول را بعنوان يك قانون كلي و عام حفظ كرده و بر شريعت اسلامي تطبيق نمودهاند چون شريعت اسلامي در صفت قديم مشترك است بنابراين بدون اينكه فكر كنند و تفاوتهاي بيان شده نظام اسلام و قوانين ساختگي را بفهمند اسلام را هم استثنا نكردهاند.