روش امام ترمذی در روایت حدیث و بیان طرق آن
روش امام ترمذی در روایت حدیث و بیان طرق آن:
امام ترمذی در روایت حدیث، روش عامه محدثین را اختیار کرده و احادیث را با اسناد آن در کتاب جامع ترمذی روایت کرده که در اصطلاح محدثین این طریقه را اخراج گویند. زیرا روایت حدیث به شکل مسند آن در حقیقت ظاهر می سازد مخرج حدیث را و طریقه ای را که حدیث از آن طریق روایت شده است.
امام ترمذی در بیان سند حدیث از توجه خاص کار گرفته است و همان حق و حقوقی را که باید به سند حدیث داد، به تمام معنی پوره کرده است که در حقیقت، امام موصوف در روایت حدیث، چهار روش را اختیار کرده است:
• جمع اسنانید متعدد یک حدیث را در سیاق واحد
• ذکر تعدادی از اسنانید حدیث و بیان متن صرف در عقب سند اول
• ذکر هر سند حدیث با متن آن
• ذکر یک سند و اشاره به اسنانید دیگر(10:ص76-77)
الف :جمع اسانید متعدد یک حدیث در سیاق واحد :
امام ترمذی همه طرق و سند های را که روایت حدیث از آن طرق صورت گرفته در کتاب ترمذی آورده و آنرا در سیاق واحد بیان می دارد و این روش را د رصورتی اختیار می کند که مراتب همه روات از نظر جرح و تعدیل برابر بوده و روایات حدیث از لحاظ لفظ و معنی با هم متفق ومتحد باشند که این روش در کتاب جامع ترمذی به دو طریق صورت می گیرد:
• از طریق عطف بین شیوخ :
امام ترمذی در صورتیکه یک حدیث را از دو یا بیشتر از دو شیخ روایت کند که آنها در سند حدیث با هم متحد باشند، از این روش کار می گیرد و به این معنی که هر یک از شیوخ و استادان خود را یکی بعد دیگری نام گرفته و در بین حرف عاطفه می آورد و بعد از ذکر سند، متن حدیث را بیان می دارد. چنانچه در کتاب الصوم و باب ماجاء فی بیان الفجرمی گوید:«حدثنا هنادویوسف بن عیسی قالاحدثنا وکیع عن ابی هلال عن سواده بن حنظله- هوالشعیری- عن سمره بن جندب قال قال رسول الله (ص): «لا یمنعنکم من سحورکم آذان بلال…الحدیث »(2:ص88).
در این حدیث شریف ملاحظه می گردد که شیوخ و استادانی که امام ترمذی این حدیث را از ایشان روایت کرده یکی هناد بوده و دیگری یوسف بن عیسی که هریک سند مستقل خود را در این حدیث دارد و در بین هر دو نه سند و نه در متن حدیث اختلاف وجود دارد، لذا امام ترمذی هر دو سند را در یک سیاق بیان داشته و بیان هر دو استاد خود را در آن نموده است، منتهی با آوردن حرف عطف که «واو» است.
• از طریق تحویل بین سندها :
امام ترمذی سندهای متعددی را برای حدیث واحد ذکر می کند که این سندها در یک نقطه و یک راوی و یا بیشتر از آن با هم جمع می شوند. روش امام ترمذی در این سندها اینست که او سندی را بیان می دارد تا همان راوی و یا نقطه از حدیث که سند دیگر به آن یکجا می شود و قبل از ذکر سند دومی این حرف مهمل (ح) را آورده و بعد از آن سند دومی را ذکر می کند. با قسمت باقیمانده که مشترک بین هر دو سند است تا آخر آن. چنانچه او در باب ما جاء أن مفتاح الصلوه الطهور این روش را اختیار کرده و می گوید: «حدثنا قتیبه و هناد و محمود بن غیلان قالوا حدثنا وکیع عن سفیان (ح)»و حدثنا محمد بن بشار ثنا عبدالرحمن ثنا سفیان عن عبدالله بن محمد بن عقیل عن محمد بن الحنفیه عن علی عن النبی (ص) قال «مفتاح الصلاه الطهور الحدیث»(2:ص3) در هر دو سند دیده می شود راوی ها کسانی اند که ا زجانب علمای جرح و تعدیل لقب ثقات را به خود کمایی کرده اند و در هر دو سند تا سفیان کسانی که در آن ذکر شده اند از جمله شاگردان سفیان بوده و نقطه مشترک سندهای مختلف را با هم متحد می سازد. از سفیان شروع می شود الی اخیر سند. و اینکه توسط حرف (ح) بین سندین اشاره به تحویل از یک سند به سند دیگر می کند.
قابل تذکر است که امام ترمذری در روایت حدیث از احتیاط کامل کار گرفته حتی اگر در روشی که قبلاً از آن تذکر صورت گرفت بین روات حدیث اختلاف الفاظ و جود داشته باشد اگر چه اندک هم باشد به آن توجه کرده و در اثنای ذکر سند به آن اشاره می کند و در اشاره کردن به این اختلاف از سه روش خاص کار می گیرد. مثلاً در بعضی سندها می گوید: حدثنا فلان و فلان «المعنی الواحد» قالا حدثنا فلان… الخ و گاهی نسبت لفظ را به شخص معین کرده می گوید: «حدثنا فلان و فلان «واللفظ لفلان» و گاهی لفظ هر یکی از روات را به طور جداگانه ذکر می کند.
مثال اول : امام ترمذی در باب «زکات الابل» می گوید: «حدثنا زیاد بن ایوب البغدادی و ابراهیم بن عبدالله الهروی و محمد بن کامل المروزی- المعنی واحد- قالوا حدثنا عباد بن العوام عن سفیان بن حسین عن الزهری عن سالم عن ابیه ان رسول الله (ص) کتب کتاب الصدقه … الحدیث)(2:ص79)
در سند حدیث فوق ملاحظه می شود که لفظ «المعنی واحد» از جانب امام ترمذی ذکر گردیده است که بدان اشاره به اختلاف الفاظ روایات کرده؛ اما نه به طور مشخص آن.
مثال دوم : امام ترمذی در باب «کفاره الفطر فی رمضان» می گوید: «حدثنا نضر بن علی الجهضمی و ابوعمار- والمعنی واحد و اللفظ لفظ ابی عمار- قالا اخبرنا سفیان بن عینیه عن الزهری عن حُمَید بن عبدالرحن عن ابی هریره قال: «اتاه رجل فقال یا رسول الله (ص) هلکت… الحدیث»(2:ص90)
در سند فوق دیده می شود که امام ترمذی با لفظ (المعنی واحد) اشاره به اختلاف الفاظ روایات کرده و هم تعیین راوی را که الفاظ مندرجه حدیث در جامع ترمذی از اوست مشخص ساخته و گفته :«واللفظ لفظ ابی عمار»
مثال سوم : ا مام ترمذی در باب «ما جاء فی رحمة الولد» می گوید: «حدثنا ابن ابی عمر و سعید بن عبدالرحمن قالا حدثنا سفیان عن الزهری عن ابی سلمه عن ابی هریرة قال ابصر الاقرع بن حابس النبی (ص) و هو یقبل الحسن و قال ابن ابی عمر الحسن او الحسین الحدیث»(2:ص13)
درحدیث فوق دیده میشودکه امام ترمذی به اختلاف الفاظ مستقیماًاشاره کرده لفظ مشخص هردوراوی رابیان میدارد.
امام ترمذی چنانچه قبلاً تذکر رفت در روایت حدیث از احتیاط کامل کار گرفته است. حتی که در الفاظ و صیغه های اداء نیز احتیاط تام را مراعات کرده است. به همین خاطر است که وقتی حدیث را در کتاب جامع ترمذی نقل می کند د رآنجا صیغه های اداء را که عبارتند از حدثنا، اخبرنا و امثال آنست در نظر گرفته به قسمی که راوی آنرا روایت کرده با کمال امانتداری آنرا در جامع ترمذی خود آورده و به آن اشاره می کند، چنانچه در اول کتاب الزهد می گوید: «حدثنا صالح بن عبدالله و سوید بن نصر قال صالح حدثنا و قال سوید اخبرنا عبدالله بن المبارک عن عبدالله بن سعید بن ابی هند عن ابیه عن ابن عباس قال: قال رسول الله (ص) نعمتان.. الحدیث»(2:ص54)
در روایت فوق دیده می شود که امام ترمذی حدیث را از دو استاد و شیخ خود روایت می کند. اول صالح بن عبدالله و دیگر سوید بن نصر می باشد. چونکه بین علمای حدیث پیرامون لفظ حدثنا و اخبرنا اختلاف نظر وجود دارد که آیا لفظ اخبرنا و حدثنا یک معنی را افاده می کند یا اینکه هر دو لفظ معنی و مفهوم جداگانه ای را افاده می کند. امام ترمذی از جمله علمای هست که به فرق میان این دو لفظ قایل بوده بناءً در روایت حدیث هرکدام آنرا به شکلی که برایش رسیده در جامع ترمذی ذکر می کند. چنانچه در این حدیث نیز می گوید: «قال صالح حدثنا و قال سوید اخبرنا»
ب :بیان تعدادی از اسانید حدیث و ذکر متن آن صرف عقب سند اول:
روش دوم امام ترمذی در روایت حدیث و بیان طرق آن، اینست که او یک حدیث را از چندین طریق روایت می کند. طوریکه او اول یک حدیث را با سند و متن آن ذکر کرده و بعداً سندهای دیگر آنرا بدون متن آن ذکر می کند و به متن به لفظ (مثله) ویا(نحوه)به طورمختصراشاره میکند. چنانچه درکتاب الادب میگوید:«حدثنا محمود بن غیلان حدثنا قبیصه حدثنا سفیان بن حبیب بن الشهید عن ابی مجلز قال: خرج معاویة فقام عبد الله بن الزبیر و ابن صفوان حین رآوه فقال: اجلسا… الحدیث»قال ابوعیسی: هذا حدیث حسن.وحدثنا هناد حدثنا ابواسامه عن حبیب بن الشهید عن ابی مجلز عن معاویة عن النبی (ص) نحوه(2:ص100)
در روایات فوق ملاحظه می گردد که امام ترمذی از اختصار کار گرفته صرف به لفظ (نحوه) اکتفاء کرده است بدون اینکه لفظ حدیث را دوباره به طور مکمل ذکر نماید.
و اینچنین امام ترمذی درباب «ماجاء لا تنکح المرأة علی عمتها و لا علی خالتها» می گوید: «حدثنا نصر بن علی الجهضمی حدثنا عبدالاعلی حدثنا سعید ابن عروبة عن ابی حریز عن عکرمة عن ابن عباس ان النبی (ص) نهی ان تزوج المرأة علی عمتها او علی خالتها» و به تعقیب آن می گوید: «حدثنا نضر بن علی حدثنا عبدالاعلی عن هشام بن حسان عن ابن سیرین عن ابی هریرة عن النبی (ص) بمثله(2:ص123). در این روایات دیده می شود که امام ترمذی از اختصار کار گرفته است و در سند دومی تنها اکتفاء به لفظ(بمثله) کرده و متن مکمل حدیث سند دومی را تذکر نداده است.
ج: بیان هر سند حدیث با متن مکمل آن:
شیوه و طریقه ای دیگری را که امام ترمذی در بیان طرق حدیث عملی کرده اینست که امام ترمذی یک حدیث را با سندهای متعدد آن روایت کرده و به تعقیب هر سند متن آنرا نیز به طور مستقل و کامل ذکر می نماید.
واینکه چرا این شیوه را به کار می برد علت آن روشن است. زیرا امام ترمذی می خواهد که از این طریق به تفاوت بین روایات اشاره کند مثل اینکه در روایتی زیادت الفاظ باشد یا اختلاف بین روات باشد و گاهی به غرض بیان علت و نقص که در حدیث وجود دارد این کار را انجام می دهد و توسط آن از علت و ضعف سند یا متن حدیث پرده را بالا می کند. چنانچه امام ترمذی در باب( الرخصة فی الصوم فی السفر) میگوید: «حدثنا نصر بن علی الجهضمی حدثنا بشر بن المفضل عن سعید بن یزید عن ابی سلمة عن ابی نضرة عن ابی سعید الخدری قال: «کنا نسافر مع رسول الله (ص) فی رمضان فما یعاب علی الصایم صومه و لا علی المفطر افطاره»
و بعداً امام ترمذی می گوید: «حدثنا نضر بن علی حدثنا یزید بن زریع حدثنا الحریری (ح) قال و حدثنا سفیان بن وکیع حدثنا عبدالاعلی عن الجریری عن ابی نضرة عن ابی سعید قال:« کنا نسافر مع رسول الله (ص) فمنا الصایم و منا المفطر فلا یجد المفطر علی الصایم و لا الصایم علی المفطر فکانوا یرون ان من وجد قوة فصام حسن و من وجد ضعفاً فافطر فحسن» قال ابوعیسی «هذا حدیث حسن صحیح»(2:ص89)
در روایات فوق دیده می شود که امام ترمذی حدیث را مکرر بیان داشته به طور کامل یکی از جهت تقویه حدیث و دوم از جهت اینکه در روایت دومی نسبت به روایت اولی یک مقدار الفاظ اضافی وجود دارد که عبارت از «فکانوا یرون ان من وجد قوة فصام حسن و من وجد ضعفاً فافطر حسن»
د:اینکه بیان یک سند با متن آن به طور مکمل و اشاره به سند های دیگر :
بسا اوقات امام ترمذی از اشاره کار گرفته فقط یک سند را به طور مکمل آن با متن حدیث تذکر داده و به سندهای دیگر حدیث اشاره می کند که این شیوه را به دو طریقه عملی می نماید.
گاهی امام ترمذی حدیثی را با سندش مکمل بیان می کند و به تعقیب آن سندهای را که وجود دارد، به شکل متابعة و معلق تذکر می دهد. چنانچه امام ترمذی درباب( مواقیت الصلوه) می گوید: «حدثنا اسحاق بن الارزق عن سفیان الثوری عن علقمة بن مرثد عن سلیمان بن بریدة عن ابیه قال: اتی النبی (ص) رجل فسأله عن مواقیت الصلوة … الحدیث قال ابوعیسی هذا حدیث حسن غریب صحیح و قد رواه شعبة عن علقمة بن مرثد ایضاً» (2:ص22)
در روایت فوق ملاحظه می شود که امام ترمذی یک سند را با متن آن کامل بیان داشته و بعداً بیان متابعت را از سفیان الثوری به طور معلق تذکر داده است و تمام سند را ذکر ننموده است.
و گاهی امام ترمذی یک حدیث را با سندش ذکر می نماید و به طرق سندهای دیگر آن به این قول خود اشاره می کند:« و قد روی من غیر وجه..» چنانچه امام ترمذی در باب «ما جاء فیمن یعتق ممالیکه عند موته و لیس له مال غیرهم» می گوید: «حدثنا قتیبة حدثنا حماد بن زید عن ایوب عن ابی قلابة عن ابی المهلب عن عمران بن حصین أن رجلاً من الانصار اعتق ستة اعبد له عند موته … الحدیث ثم قال و قد روی من غیر وجه عن عمران بن حصین»(2:ص163)
روایت فوق به این موضوع اشاره می کند که امام ترمذی همه اسناد حدیث عمران بن حصین را در کتاب جامع تذکر نداده بلکه به اسانید دیگر این حدیث یک اشاره کرده است.
روش و شیوه تخریج احادیث که بر ترجمة الباب دلالت می کند :
امام ترمذی در تخریج احادیثی که برباب دلالت می کند از دو شیوه و روش کار گرفته است:
الف: روایت مجموعة احادیث با اسانید آن.
ب: روایت یک حدیث و اشاره به مجموع از احادیثی که مؤید معنی حدیث قبلی باب اند.(10:ص102)
روایت مجموعة احادیث با اسنانید آن :
در این روش امام ترمذی اول یک حدیث را مکمل با متن و سند آن ذکر کرده و بعداً به همین شیوه احادیث دیگری را یکی پی دیگری تذکر می دهد. این شیوه و روش را از چهار طریق در جامع ترمذی عملی می کند.
• حدیث صحیح و سالمی را از صحابی روایت کرده و بعداً احادیث دیگری را که صحیح و سالم بوده از سایر اصحاب روایت و درج کتاب جامع می کند. چنانچه در مورد صلوة الوسطی در ابواب التفسیر، اول حدیث ابی یونس مولی حضرت عایشه (رض) را روایت کرده و به تعقیب آن احادیث سایر اصحاب را که مؤید این حدیث است، روایت نموده است.
«عن ابی یونس مولی عایشة قال امرتنی عایشة ان اکتب لها مصحفاً و قالت: اذا بلغت هذه الآیة فاذنی«حافظوا علی الصلوا ت و الصلوة الوسطی» فلما بلغتها آذنتها. فأملت علی «حافظوا علی الصلوات و الصلوة الوسطی و صلوة العصر و قوموا لله قانتین و قالت: سمعتها من رسول الله (ص)». امام ترمذی می گوید «حسن صحیح» و بعد از آن حدیث مرفوع دیگری را از حضرت سمرة بن جندب روایت می کند که «صلوة الوسطی صلاة العصر» و می گوید هذا حسن صحیح و بعد تعقیب آن حدیث مرفوع دیگری را از حضرت علی (رض) روایت می کند. «عن علی ان النبی (ص) قال یوم الاحزاب: «اللهم املأ قبورهم و بیوتهم ناراً کما شغلونا عن صلوة الوسطی حتی غابت الشمس» امام ترمذی می گوید: «حدیث حسن صحیح» و قد روی من غیر وجه عن علی (رض) ونیزحدیث عبدالله بن مسعود (رض) را ذکر کرده «قال قال رسول الله (ص) : صلوة الوسطی صلوة العصر» و قال فیه حسن صحیح» و به تعقیب همه این احادیث می گوید:«و فی الباب عن زید بن ثابت و ابی هاشم عن عتبة و ابی هریرة»(2:ص123)
به ملاحظه می رسد که امام ترمذی اول تعدادی از احادیث صحیح و مرفوعی را از تعداد اصحاب مختلف بیان داشته و در اخیر به تعدادی از روایاتی که از اصحاب دیگر روایت شده، اشاره کرده است.
• گاهی امام ترمذی ابتداء یک حدیث صحیح و سالم را روایت کرده و به تعقیب آن یک یا چند حدیثی را روایت می کند که در صحت و قوت همانند حدیث اولی نبوده، بلکه کمتر و ضعیف می باشد. چنانچه امام ترمذی در باب «ما جاء فی العمل فی ایام العشر» عن ابن عباس (رض) قال: قال رسول الله (ص) « ما من ایام العمل الصالح فیهن احب الی الله.. الحدیث ) آورده و میگوید:( حدیث ابن عباس حدیث حسن صحیح غریب)و به تعقیب ان حدیث ابی هریرة را به معنی حدیثی قبلی روایت می کند و در اخیرش می گوید: «حدیث غریب لا نعرفه الا من حدیث مسعود بن واصل عن النهاس» (2:ص94)
دیده می شود که امام ترمذی اول حدیث صحیح را از ابن عباس (رض) روایت می کند و به تعقیب آن حدیث نسبتاً ضعیف را از ابی هریرة (رض) تذکر می دهد که در این روش غرض و هدف امام ترمذی اشاره به طرق متعدد حدیث کرده و ضمناً می خواهد که حدیث قبلی را تقویه کند.
• گاهی هم امام ترمذی عکس روش قبلی رااختیار می کند یعنی اول یک حدیث ضعیف را روایت کرده و به تعقیب آن یک یا چند حدیث قوی و صحیح را می آورد تاعلت ضعف حدیث اول را برملا کرده و به تعدد طرق حدیث بعدی اشاره نماید. چنانچه در باب «ما جاء فی من صلی فی یوم و لیلة ثنتی عشر من السنة ماله من الفضل» اولاً حدیث عایشة را(رض) روایت کرده می گوید:« قال رسول الله (ص) من ثابر علی ثنتی عشرة رکعة… الحدیث» روایت کرده می گوید:« حدیث عایشه (رض) حدیث غریب من هذا الوجه و المغیرة بن زیاد، قد تکلم فیه بعض اهل العلم من قبل حفظه» که به این قول خود بیان ضعف این حدیث را کرد.
سپس حدیث عنبسة بن ابی سفیان از ام حبیبة راروایت کرده می گوید: «قال رسول الله (ص) من صلی.. الحدیث» و در اخیرش امام ترمذی می گوید: «حدیث عنبسة عن ام حبیبة فی هذا الباب حدیث حسن صحیح قد روی عن عنبسة من غیر وجه»(2:ص55-56)
دیده می شود که امام ترمذی اولاً حدیث ضعیف را روایت کرده و به تعقیب آن حدیث صحیح را به روایت عنبسة بن ابی سفیان آورده و نیز بیان ضعف و قوت هر دو حدیث را کرده است.
• و گاهی یک حدیث ضعیف را از همه اولتر روایت می کند و به تعقیب آن یک یا چند حدیث ضعیف دیگری را روایت می کند چنانچه در باب زکاة البقر اولاً حدیث عبدالله ابن مسعود را به روایت عبدالله بن خصیف آورده( عن عبدالله بن مسعود عن النبی (ص) قال: «فی ثلاثین من البقر الحدیث) و به این قولش که می گوید: « بأن اباعبیدة بن عبدالله لم یسمع من ابیه شیئاً» یعنی اباعبیده که یکی از روات این روایت است از پدرش این حدیث را نه شنیده.ضعف انرا بیان می کند.و سپس حدیث سفیان از اعمش را که می گوید: «عن الاعمش عن ابی وائل عن مسروق عن معاذ بن جبل قال: بعثنی النبی (ص) الی الیمن فأمره ان یاخذ من کل ثلاثین بقرة … الحدیث» را روایت می کند و می گوید:« هذا حدیث حسن».(2:ص79-80)
دکتور نورالدین عتر در مورد این حدیث به نقل از تحفة الاحوذي می گوید:« این حدیث نیز منقطع است زیرا حضرت مسروق این حدیث را از حضرت معاذ سمع نکرده لذا این حدیث نیز ضعیف است، لیکن از دو طریق روایت شده است ارتقاء کرده به درجه حسن لغیره از این جهت است که امام ترمذی در موردش حکم حدیث حسن را کرده است.(10:ص105)
ب: روایت یک حدیث و اشاره به مجموع از احادیثی که مؤید معنی حدیث قبلی باب اند:
این روش و شیوه یکی از امتیازات خاصی است که به جز امام ترمذی سایر اصحاب صحاح ششگانه حدیث از آن برخوردار نیستند و عبارت از آنست که امام ترمذی در یک باب فقط یک حدیث را به طور مکمل آن با متن و سند بیان داشته و دیگر روایات و احادیثی را که مؤید معنی این حدیث می باشند، کلاً تذکر نداده بلکه با این عبارت به آنها اشاره می کند( و فی الباب عن فلان عن فلان..) تعدادی از اصحابی را که آن احادیث از آنها روایت شده، نام می گیرد. چنانچه در باب( ما جاء فی السواک) اولاً حدیث حضرت ابی هریرة (رض) راروایت کرده می گوید:( عن ابی هریرة قال: قال رسول الله (ص) لو لا ان اشق علی امتی لأمرتهم بالسواک عند کل صلوة..) و سپس می گوید:« و فی الباب عن ابی بکر الصدیق (رض) و علی و عایشة و ابن عباس و حذیفة و زید بن خالد و انس و عبدالله بن عمرو و ابن عمر و ابن حبیبة و ابی امامة و ابی ایوب وتمام ابن عباس و عبدالله بن حنظلة و ام سلمة و واثلة و ابی موسی رضی الله تعالی عنهم اجمعین.»(2:ص5) در مثال فوق به ملاحظه میرسد که امام ترمذی فقط یک حدیث را به طور مکمل از حضرت ابی هریرة (رض) روایت کرده و سایر احادیث که اندرین باب از جمع اصحاب (رض) روایت شده با ذکر اسمای ایشان از اختصار کار گرفته است.
قابل تذکر است که غرض امام ترمذی از این قول که می گوید:« و فی الباب عن فلان .. این نبوده که گویا همه احادیثی که در این باب روایت شده همین است و بس، بلکه چنانچه دوکتور نور الدین عتر در کتاب خویش ذکر نموده است:« غرض امام ترمذی از( و فی الباب عن فلان و عن فلان ).. این بوده که احادیثی را که این ذوات و اصحاب روایت کرده اند، مناسب و شایسته این باب بوده و میتوان بدین ها اندر این مورد استدلال و احتجاج کرد و نیز می گوید:« این چنین گمان هم برده نشود که گویا امام ترمذی حدیثی را که به طور کامل با متن و سند روایت کرده به همین قسم این حدیث از اشخاصی که در( و فی الباب عن فلان….) اسمای شان تذکر داده شده، بعینه روایت شده است.(2:ص109)
روش امام ترمذی در وضع ابواب و عناوین :
امام ترمذی در تصنیف و فصلبندی مضامین از دو شیوه و روش خاص کار گرفته است:
• عنوان عام و جامع که دربرگیرنده احادیث مختلف پیرامون مسایل متعدد از جنس واحد میباشد. چون طهارة، زکات ، نکاح وغيره. امام ترمذی لفظ الابواب را که مضاف به سوی موضوع همان احادیث بوده، استعمال کرده و میگوید:
ابواب الطهارة عن رسول الله (ص) و ابواب الزکات عن رسول الله (ص).
• قابل تذکر است که مفتی محمد فرید، در کتاب منهاج السنن در ذیل ابواب الطهارة عن رسول الله (ص) میگوید: «قوله عن رسول الله (ص) اشارة الی ان المروی فیها احادیث مسندة مرفوعة الی رسول الله (ص) و اما ما ذکره من المذاهب و الرجال فهو استطراد او یقال ان بیان المذاهب و الرجال بیان لمعنی کلامه (ص) ) (7:ص27) یعنی او می گوید: این قول امام ترمذی که گفته است(عن رسول الله) (ص)اشاره به این است که احادیث روایت شده دراین کتاب از جمله احادیث مسند ومرفوع بوده است. واگر بیانی از مذاهب واسمای رجال دران صورت گرفته با شد یک امر استطرادی وضمنی است ویا هم در حقیقت بیان معنی کلام او (ص) می باشد.
• عنوان خاص که مبین موضوع معین و مشخص بوده و امام ترمذی در ذیل آن یک یا چند حدیث را پیرامون موضوع مشخص ذکر میکند و از لفظ «باب» که مضاف به سوی همان موضوع بوده، استفاده میکند، چنانچه میگوید: «باب ما جاء فی السواک» یا «باب ما جاء الولاء لمن اعتق».
اما شیوه و روش امام ترمذی در تعیین عناوین و تراجم الابواب به سه قسم است:
• عناوین واضح و ظاهر؛
• عناوین استنباطیه؛
• ذکر باب بدون عنوان مشخص؛
الف:عناوین واضح و ظاهر:عبارت از عناوینی است که عنوان با معنون و مضمون آن مطابقت روشن داشته باشد، که اکثراً عناوین جامع ترمذی به همین شیوه گذاشته شده است و امام موصوف این نوع عناوین را از طریق ذیل بیان میدارد:
• به شکل جمله عام خبری، چنانچه میگوید: «باب ما جاء فی السواک» و به تعقیب آن حدیثی را بیان میدارد. عن ابی هریرة قال قال رسول (ص) لولا ان اشق.. الحدیث (2:ص5)
• به شکل جمله خاص خبری، چنانچه میگوید: «باب ما جاء ان الاقامة مثنی مثنی» و به تعقیب آن حدیث عبدالله بن زید را ذکر میکند(2:ص27).
• به شکل جمله استفهامی، چنانچه میگوید: «باب ما جاء کیف النهوض من السجود» و به تعقیب آن حدیث مالک بن الحویرث اللیثی را ذکر میکند.(2:ص38)
• گاهی متن کامل حدیث را به شکل عنوان باب بیان داشته و بعداً همان حدیث را با سند و متن یکجا ذکر میکند، چنانچه میگوید: «باب ما جاء اذا اقیمت الصلوة فلا صلوة الا المکتوبة» و بعد از آن حدیثی را از ابوهریرة روایت کرده است.(2:ص56)
ب:عناوین استنباطیه: عبارت از عناوینی است که عنوان با معنون و مضمون آن مطابقت واضح و روشن نداشته باشد، چنانچه امام ترمذی در بخش طهارت میگوید: «باب ما جاء فی المضمضه و الاستنشاق» و بعداًحدیث سلمة بن قیس را روایت کرده بیان میدارد: «قال قال رسول الله (ص) اذا توضأت فانتثر و اذا استجمرت فأوتِر» و به تعقیب آن اختلاف علماء را پیرامون ترک مضمضه، استنشاق و حکم آن بیان میدارد.
ملاحظه میگردد که امام موصوف عنوان باب را مضمضه و استنشاق قرار داده؛ اما در متن حدیث، پیرامون مضمضه هیچ تذکری داده نشده و نیز امام ترمذی اختلاف علماء را در مورد تارک مضمضه و استنشاق بیان میدارد.(2:ص6)
ج:ذکر باب بدون عنوان مشخص : بعضی اوقات امام ترمذی در بین چند حدیث، لفظ «باب» و یا «باب منه» گذاشته و کدام عنوان خاص برای آن تذکر نمیدهد، چنانچه میگوید: «باب ما جاء فی الطلاق المعتوه» و به تعقیب آن حدیث ابی هریرة را نقل کرده: «قال رسول (ص) کل طلاق جائز الا طلاق المعتوه المغلوب علی عقله» (2:ص142) و بعد از بحث پیرامون صحت حدیث و اقوال علماء در مورد حکم حدیث، لفظ «باب» را آورده و بعداً حدیث حضرت عایشة (رض) را بیان میکند. بدون اینکه کدام عنوان مشخصی را بعد از لفظ «باب» بیان دارد(2:ص14)
و در بخش صلوة میگوید: «باب ما جاء فی مواقیت الصلوة » و بعداً حدیث ابن عباس و جابر را در مورد امامت جبرئیل علیه السلام تذکر داده و سپس میگوید: «باب منه» که به تعقیب آن حدیث ابی هریرة و حدیث بریدة (رض) را نقل کرده بدون اینکه کدام عنوان مشخصی را در« باب منه» ذکر کند.(2:ص21-22) ویا قول ترمذی که می گوید:(باب ما جاء فی حج الصبی) وبعد از ترجمة الباب حدیث جابر بن عبدالله را چنین روایت می کند ،( قال: رفعت امراءة صبیا الی رسول الله (ص) فقالت : یا رسول الله الهذا حج؟ قال نعم ولک اجر) وبعدا می گوید (باب) و به تعقیب ان حدیث را چنبن روایت می کند(کنا اذا حججنا مع النبی (ص)فکنا نلبی عن النساء ونرمی عن الصبیان)(10:ص291).
در مورد اینکه امام ترمذی بعضی ابواب را بدون ترجمة الباب آورده و از آن به لفظ «باب یا ،باب منه» تعبیر میکند. دوکتور نورالدین عتر در کتاب خویش مینویسد:( ان العنوان «باب» یستعمل فی الجامعین – «جامع بخاری و جامع ترمذی» ـ علی وجهین من التناسب:
• ان یکون مضمون الباب متصلاً بابواب السابق مکملاً له فیفصل لفائده زائدة فی مضمونه فیکون بمنزلة الفصل من السابق.
• والکثیر الغالب ان یکون مضمون الباب فائده تتصل باصل الموضوع الذی عنون له «بابواب» و یکون قد ذکره عقبه لهذه الملابسة و مثاله: الحدیث مندرج تحت الترجمة السابقة ).(10:ص291-292)
يعني نورالدين عتر ميگويد: عنوان ( باب) بدون ترجمـة الباب روي دو علت ومناسبت درجامع بخاري وجامع ترمذي بكار برده مي شود:
• اينكه مضمون باب نوعي ارتباط مي داشته باشد با ابواب قبلي كه در حقيقت متمم ومكمل آن بوده اما ازجهت فايده اضافي كه در مضمون باب وجود دارد توسط لفظ باب فصل وجدایی مي آورند. كه گويا فصلي است از ابواب قبلي.
• ويا اينكه مضمون باب فايده است كه به اصل موضوع ابواب گذشته ارتباط مي داشته باشد.آنرا روي همين مناسبت عقب آن ذكرمي كند. چنانچه در مثال قبلي بيان گرديد.
روش امام ترمذی در بیان فقه الحدیث :
امام ترمذی در بیان فقه الحدیث نیز شیوه وروش خاصی خود را دارد که قرار ذیل است:
• گاهی او اعتماد به عنوان وترجمة الباب کرده وبه بیان اراء مختلفه علما ء به علت انیکه موضوع مورد بحث یک امر اتفاقی بین همه علماء بوده التفات وتوجه خاص نکرده است چنانچه در(باب ما جاء ان مفتاح الصلاة الطهور)از همین روش کار گرفته است.(2:ص3)
• وگاهی بیان عمل الائمه و مذاهب انها را کرده و حکم فقهی را بیان می دارد و هم برجواز یابر عدم جواز یک عمل نقل اجماع را می کند. چنانچه امام ترمذی می گوید(باب ما جاء فی وضع الیدین ونصب القدمین فی السجود) وبه تعقیب حدیث سعدبن ابی وقاص را اورده و در مورد سند حدیث اظهار نظر می کند وبعد از ان پیرامون فقه الحدیث می گوید:( وهو الذی اجمع علیه اهل العلم …..).(2:ص37)
ویا اینکه در «باب ما جاء یحرم من الرضاع ما یحرم من النسب» حدیث علی (رض) را روایت کرده و در اخیر بحث در مورد فقه الحدیث و حکم آن كرده، میگوید:
«حدیث علی حدیث حسن صحیح و العمل علی هذا عند عامة اهل العلم من اصحاب النبی (ص) و غیرهم لانعلم بینهم فی ذلک اختلاف»(2:ص136)
یعنی حدیث حضرت علی (رض) حدیث حسن و صحیح بوده و در مورد حکم و فقه الحدیث هیچ نوع اختلاف وجود ندارد بلکه همه علماء و یاران رسول اکرم (ص) به آن عمل کرده اند.
و یا اینکه در «باب ما جاء فی الجمع بین الصلاتین» حدیث ابن عباس را روایت کرده و بعداً در مورد سند و صحت حدیث صحبت میکند و به تعقیب ان حدیث دیگری را به روایت حضرت ابن عباس روایت کرده و پیرامون قوت و ضعف آن بحث میکند و در اخیر در مورد فقه الحدیث میگوید: «والعمل علی هذا عند اهل العلم ان لایجمع بین الصلاتین الا فی السفر او بعرفة» (2:ص26)
یعنی علماء به این نظر اند که جمع بین دو نماز به جز در سفر و مقام عرفه در دیگر اوقات و امکنه جواز ندارد.
روش امام ترمذی در ترجیح نظریات و احکام فقهی :
امام ترمذی در ترجیح احکام نیز روشهای ذیل را اختیار کرده است:
الف: ترجیح به ظاهر حدیث:
گاهی امام ترمذی نظر به قوت و ضعف دلایل مذاهب، مذهبی را ترجیح میدهد. در صورتیکه دلیل مذهبی نسبت به مخالف آن قوی باشد، امام ترمذی نظر به دلالت ظاهری به ظاهر حدیث استناد کرده و مذهب قوی را ترجیح میدهد. چنانچه در « باب ما جاء لا وتران فی لیلة» ا ول حدیث حضرت طلق بن علی را روا یت کرده و در مورد قوت و ضعف حدیث صحبت می کند سپس در مورد حکم فقهی، نظریات علماء را نقل کرده میگوید: « وهو قول سفیان الثوری و ابن المبارک و الشافعی و احمد» و بعداً میگوید: «هذا اصح لانه قد روی من غیر وجه ان النبی (ص) صلی بعدالوتر» و هم از حضرت ام سلمه (رض) روایت می کند که «ان النبی(ص)کان یصلی بعد الوتر رکعتین» (2: ص 62 ) یعنی امام ترمذی میگوید: کسانیکه به این نظر اند که اگر شخص نماز وتر را بخواند و خواب کند و یا بعد از وتر نماز نفل خواند، کدام باکی ندارد که وتر قبلی را نقض کند و میگوید: این قول و نظر صحیح تراست، زیرا که از رسول اکرم (ص) به طرق مختلف روایت شده که بعد از نماز وتر، نماز خوانده بدون اینکه نماز وتر قبلی را اعاده کند و نیز میگوید: که از حضرت ام سلمه روایت است که رسول اکرم (ص) دو رکعت نماز بعد از وتر خواند.
ب: ترجیح به اساس فقاهتی که در حدیث دارد:
گاهی امام ترمذی یک نظر و مذهبی را نسبت به مذاهب و نظریات دیگر، روی یک سلسله دلایل استنباطی ایکه خودش از تحلیل و بررسی نظریات مختلف میکند، ترجیح میدهد. چنانچه در(باب ما جاء فی تأخیر الظهر فی شده الحر) بعدازنقل حدیث ابی هریرة اراء و نظریات مختلف علمارا در مورد فقه الحدیث بیان کرده ودراخیر مذهب مختار را ترجیح می دهد و می گوید: ( و معنی من ذهب الی تاخیر الظهر فی شدة الحر هو اولی و اشبه بالاتباع و اما ما ذهب الیه الشافعی ان الرخصة لمن یتناوب من البُعد والمشقة علی الناس، فان فی حدیث ابی ذر ما یدل علی خلاف ما قال الشافعی، قال ابوذر: کنا مع النبی (ص) فی سفر، فاذن بلال بصلوة الظهر فقال النبی (ص) یا بلال ابرد ثم ابرد) و سپس میگوید: «فلوکان الامر علی ما ذهب الیه الشافعی، لم یکن الابراد فی ذلک الوقت معنی، لاجتماعهم فی السفر و کانوا لایحتاجون ان یتنابوا من البعد.»(2:ص22-23)
یعنی امام ترمذی میگوید: کسانیکه قول به تأخیر ادای نماز ظهر در شدت گرما کرده اند، قول شان بهتر و اولیتر است به پیرویکردن نسبت به قول امام شافعی که میگوید تأخیر برای کسانی است که از راه دور برای ادای نماز میآیند و بخاطر دفع مشقت از مردم است. زیرا که در حدیث ابیذر غفاری (رض) دلیلی است که برخلاف قول شافعی دلالت می کند و آن عبارت است از قول ابی ذر که میگوید: با رسول الله (ص) در سفری بودیم که حضرت بلال (رض) آذان نماز ظهر کرد و رسول اکرم (ص) برایش گفتند که( ابرد) سردی کن. یعنی انتظار کن تا هوا سرد شود. امام ترمذی میگوید: اگر قضیه چنین میبود که امام شافعی میگوید، پس ابراد در این وقت کدام معنی و مفهوم خاصی را افاده نمیکرد. زیرا که همه یکجا بودند و ضرورت هم نبودکه به نوبت از مسافه بعید و دور میآمدند.
ج: ترجیح به اساس تعامل( به عمل جمهور یا اکثریت) :
یکی از روشهای امام ترمذی در ترجیح مذهب مختار این است که تعامل جمهور و یا اکثریت را دلیل گرفته، نظر یا مذهبی را ترجیح میدهد. چنانچه در «باب ما جاء فی کراهیة تزویج المحرم» بعد از روایت حدیث «نبیه بن وهب» پیرامون موضوع، نظریات مختلف علمای عصر را بیان داشته و در اخیر موضوع ترجمة الباب را چنین ترجیح میدهد: «والعمل علی هذا عند بعض اصحاب النبی (ص) منهم عمربن الخطاب و علی ابن ابیطالب و ابن عمر و هو قول بعض فقهاء ا لتابعین و به یقول مالک و الشافعی و احمد و اسحق: لایرون ان یتزوج المحرم، قالوا فان نکح، فنکاحه باطل»(2:ص103)
یعنی بعضی از اصحاب رسول اکرم (ص) از جمله حضرت عمربن خطاب (رض)، علی کرم الله وجهه، و ابن عمر (رض) و نیز بعضی از فقهای تابعین و از ائمة مجتهدین، امام مالک، شافعی، احمد و اسحاق به این نظر اند که شخص محرم ازدواج کرده نمیتواند و اگر نکاح کند، نکاح وی باطل است.
روش امام ترمذی در جرح و تعدیل راویها :
علمای اهل حدیث بخاطر بیان حال راوی، که آیا حدیث اش قابل قبول است یا خیر و اینکه صفات راوی ایکه روایت اش مورد پذیرش است در او وجود دارد، یک سلسله اصطلاحات خاص برای تأیید و تحسین راویها بیان داشته اند که اگر راوی از طرف علمای اهل حدیث به آن القاب تحسین شوند، احادیث ایشان مدار اعتبار است و نیز یکتعداد الفاظ و القاب دیگری را برای تردید اشخاصی که مورد پذیرش علمای اهل حدیث نیستند، بیان داشتند که این الفاظ و القاب را بنام الفاظ جرح و تعدیل یاد میکنند. چون امام ترمذی هم یکی از دانشمندان مشهور اهل حدیث میباشد، در مورد جرح و تعدیل روش خاصی را در جامع ترمذی اختیار کرده که ذیلاً بیان میگردد:
الف: الفاظ تعدیل: از جمله الفاظ تعدیل که امام ترمذی در جامع ترمذی از آن استفاده کرده عبارت از، هو صدوق، مقارب الحدیث، ثقة، حافظ عند اهل الحدیث، هوعندی ثقة ولم یر بحدیثه باسا و اثبت منه وثقة، مامونا فی الحدیث وغیره چنانچه در باب(ما جاء ان مفتاح الصلاة الطهور) می گوید:( وعبدالله بن محمدبن عقیل هوصدوق و قد تکلم فیه بعض اهل العلم من قبل حفظه و سمعت محمد بن اسمعیل یقول کان احمد بن حنبل و اسحق بن ابراهیم و الحمیدی، یحتجون بحدیث عبدالله بن محمد ابن عقیل قال محمد و هو مقارب الحدیث)(2:ص3).
یعنی عبدالله بن محمد بن عقیل شخص صدوق است و بعضی در مورداو از جهت حفظ اش قول کرده اند؛ اما امام ترمذی میگوید: من از استادم امام بخاری شنیدم که میگفت: امام احمد، اسحق و حمیدی حدیث عبدالله را حجت میدانستند و نیز شخص امام محمد بن اسمعیل بخاری میگوید: که او مقارب الحدیث «حدیث اش قابل پذیرش است»است. و در( باب المضمضه و الاستنشاق من کف واحد) میگوید: «انما ذکره خالد بن عبدالله و خالد ثقة، حافظ عند اهل الحدیث»(2:ص6) یعنی این مطلب را خالد پسر عبدالله که به نزد اهل حدیث از جمله علمای ثقه و حافظ است، بیان داشته است. و در «باب فی اسباغ الوضوء» میگوید:( و العلاء بن عبدالرحمن هو ابن یعقوب الجهنی و هو ثقة عند اهل الحدیث)(2:ص9).
یعنی علاء پسر عبدالرحمن- یعقوب الجهنی- نزد اهل حدیث، ثقه و معتمد است.و در( باب المندیل بعد الوضوء) میگوید:( قال حدثنیه علی بن مجاهد عنی و هو عندی ثقة عن ثعلبة.)(2:ص9) یعنی از جانب من علی بن مجاهد برای او حدیث گفته و او نزد من نسبت به ثعلبه معتمدتر است.و در (باب ما جاء فی التعجیل بالظهر) ، در مورد حکیم بن جبیر میگوید: «قال یحیی و روی له سفیان و زائدة و لم یر یحیی بحدیثه بأساً» (2:ص22) یعنی یحیی گفته که از حکیم بن جبیر، حضرت سفیان و زائده روایت کرده اند و شخص یحیی در حدیث حکیم بن جبیر باکی ندارد که قابل پذیرش است.
و در «باب ما جاء فی المسجد الذی اُسس علی التقوی» میگوید:« قال سألت یحیی بن سعید عن محمد بن ابی یحیی الاسلمی فقال لم یکن به بأس و اخوه انیس بن ابی یحیی اثبت منه»(2:ص43)یعنی میگوید: از یحیی بن سعید در مورد پسر ابی یحیی اسلمی پرسیدم. او در جواب گفت: کدام باکی در موردش نیست. (حدیثش قابل پذیرش است). مگر برادرش انیس پسر ابی یحیی، اثبت و قابل اعتماد است.ودر «باب ما جاء فی صلوة الاستخارة» میگوید: «عبدالرحمن بن ابی الموالی و هو شیخ مدنی ثقة روی عنه سفیان حدیثاً و قد روی عن عبدالرحمن غیر وا حد من الائمة»(2:ص63).
یعنی عبدالرحمن پسر ابی موالی، شیخ مدنی و یک شخص بااعتماد و ثقه میباشد که از وی سفیان یک حدیث را روایت کرده و نیز تعدادی از ائمه از وی روایت حدیث نموده اند.
و در «باب فی الرکعتین اذا جاء الرجل و الامام یخطب» میگوید: «قال: ابن عیینة کان محمد بن عجلان ثقة مأموناً فی الحدیث»(2:ص67) یعنی ابن عیینه گفت: که محمد پسرعجلان، درحدیث،یک شخص ثقه وقابل اطمینان میباشد.
و در «باب فی کراهیة البزاق فی المسجد» میگوید: «و قال عبدالرحمن بن مهدی اثبت اهل الکوفة منصور بن المعتمر»(2:ص74) یعنی عبدالرحمن بن مهدی گفته است که بااعتمادترین اهل کوفه، منصور پسر معتمر میباشد.
ب: الفاظ جرح: الفاظ جرح که امام ترمذی در جامع ترمذی تذکر داده است عبارتند از، ضعیف عند اهل الحدیث، لیس اسناده بذاک القائم، کثیرالغلط، منکر الحدیث، لیس بالقوی عند اصحابنا، مجهول عند اهل الحدیث، ضعفه من قبل حفظه فی الحدیث، قد تکلم فیه من قبل حفظه، هو غیرمحفوظ، ضعیف و لیس بالحافظ، ترکه، و فی اسناده مقال، ذاهب الحدیث عند اصحابنا. چنانچه در( باب النهی عن البول قائماً)میگوید:(عبدالکریم بن ابی المخارق وهو ضعیف عند اهل الحدیث.ضعفه ایوب السختیانی)(2:ص8)یعنی عبدالکریم نزد اهل حدیث، شخص ضعیف بوده و او را نسبت ضعف کرده ایوب السختیانی.
و در «باب ما جاء ان الاذنین من الرأس» میگوید: «قال ابوعیسی هذا حدیث لیس اسناده بذاک القائم).(2:ص7) و در «باب ماجاء فی الوضوء ثلثاً ثلثاً» میگوید:«شریک کثیرالغلط»(2:ص8) یعنی بسا اوقات ازشریک اشتباه سر میزند.
و در( باب فی النضح بعد الوضوء) میگوید: «سفیان بن علی الهاشمی منکر الحدیث»(2:ص95) یعنی سفیان پسر علی، منکرالحدیث است.و در «باب کراهیة الاسراف فی الوضوء» میگوید: «و خارجة لیس بالقوی عند اصحابنا»(2:ص9)و در «باب الوضوء بالنبیذ» میگوید:« و ابوزید رجل مجهول عند اهل الحدیث».
(2:ص13)و در «باب فیمن یستیقظ و یری بللاً و لا یذکر احتلاماً» میگوید: «و عبدالله ضعّفه یحیی ابن سعید من قبل حفظه فی الحدیث»(2:ص16)و در «باب ما جاء فی الرجل یصلی مع الرجلین» میگوید: « وقد تکلم بعض الناس فی اسمعیل ابن مسلم من قِبل حفظه »(2:ص32)و در «باب ماجاء فی التشهد و باب منه» که بعد از آن آمد در مورد جابر میگوید: «و هو غیرمحفوظ »(2:ص38)و در «باب ما جاء اذا صلی الامام قاعداً فصلوا قعوداً» و در باب منه که بعد از آن آمده میگوید: «و جابر الجعفی قد ضعّفه بعض اهل العلم ترکه یحیی بن سعید و عبدالرحمن بن مهدی و غیرهما» (2:ص47-48)
و در «باب ما جاء فی صلوة الحاجة» قال ابوعیسی« هذا حدیث غریب و فی اسناده مقال، فائد بن عبدالرحمن یضعف فی الحدیث و فائد هو ابوالورقاء».(2:ص63).
و در « باب فی استقبال الامام اذا خطب » میگوید: « و محمد بن الفضل بن عطیة ضعیف ذاهب الحدیث عند اصحابنا »(2:ص67) .
و یک روش دیگر امام ترمذی در جهت تشخیص هویت و شخصیت راوی عبارت از بیان اسماء و کنیه های روات است. به این معنی کسانی را که در سند حدیث، اسماء و نامهایی شان را ذکر میکند در بسا اوقات بخاطر توضیح هر چه بیشتر، بیان کنیه او را ذکر میکند و گاهی اگر راوی را به اسم کنیه او در سند ذکر میکند، به تعقیب آن اسماء محضه او را ذکر میکند. چنانچه در «باب ما جاء فی فضل الآذان» میگوید: «و ابوتمیله، اسمه یحیی بن واضح و ابوحمزة السکری اسمه محمد بن میمون)(2:ص29) و در «باب ما جاء فی وصف الصلوة» میگوید: « و ابو سعید المقبری اسمه کیسان و سعید المقبری یکنی اباسعد »(2:ص40). ودر« باب ما جاء فی سجدتی السهو قبل السلام » میگوید: « و عبدالله بن بحینة هو عبدالله ابن مالک ابن بحینة مالک ابوه و بحینة امه »(2:ص52).
و در «باب ما جاء فی رکعتی الفجر من الفضل» میگوید: «ابی احمد الزبیری و اسمه محمد ابن عبدالله بن الزبیری الاسدی الکوفی» (2:ص56)و در «باب ما جاء فی صلوة الحاجة» میگوید: «و فائدة هو ابوالورقاء»(2:ص63).
و در «باب ما جاء فی فضل الصلوة علی النبی (ص)» میگوید: «و العلاء بن عبدالرحمن هو ابن یعقوب هو مولی الحرقة»(2:ص64).