دليل عدم کسب هدايت از ساير انبيا جز محمد ص
دليل عدم کسب هدايت از ساير انبيا جز محمد صلى الله عليه وسلم:
حال مى آييم بسوى اين سوال که بزرگانى را که ما به حيث انبياء عليهم السلام مى شناسيم، و پيشوا يان مذاهبى را که مادرمورد آن گمان مى توانيم که شايد نبى باشند، چرا ازبين اين همه ما تلاش داريم تنها ازسيرت محمد صلى الله عليه وسلم پيامى بدست بياوريم؟ آيا اين عمل، ما ازروى کدام تعصب است يا دليل معقولى هم براى آن وجودارد؟
به نظرمن اين امريک دليل بسيارمعقولى دارد، انبيايى را که درقرآن مجيد ذکرشده اند، گرچه ماهمه آنها را به حيث نبى مى شناسيم ولى تعليم وسيرت هيچ يک ازايشان براى ما توسط کدام وسيله و منبع مستند وقابل اعتماد نه رسيده است، تا ما بتوانيم ازايشان پيروى کنيم.
حضرت نوح ،حضرت ابراهيم، حضرت اسحاق، حضرت يوسف، حضرت موسى، و حضرت عيسى عليهم السلام بدون شک همه نبى بودند، ومابرهمه ايشان ايمان داريم ولى کتاب نازل شده به هيچ کدام ايشان اکنون به شکل محفوظ نزد ما وجود ندارد، تا ما بتوانيم ازآن کسب هدايت نماييم، اين کتب وهدايات تا ما نه رسيده اند تا ما بتوانيم دربخش هاى مختلف زنده گى انفرادى واجتماعى خود ايشان را رهنماى خود بدانيم، اگرشخصى بخواهد برسيرت و تعليمات اين همه انبياءعليهم السلام چيزى بنويسد نمى تواند بيشترازچند صفحه بنوسيد وآن هم تنها با کمک قرآن. چون جزء قرآن عظيم الشان هيچ گونه مواد مستندى درموردزنده گى ايشان وجود ندارد.
تنها سيرت وتعليمات محمد صلى الله عليه وسلم محفوظ است!
آن چنان که ازلابلاى تاريخ هويدا است، ولواگرما به سوى سايرانبياء وپيشوايان مذهبى رجوع نماييم هيچ وسيله ومنبع مستند ودقيقى وجود ندارد که بتوان اززنده گى وتعليمات ايشان با يقين واطمينان رهنمايى حاصل کرد. و بعد ازآن ما جز اين چاره اى نداريم که بسوى نبى وپيامبرى رجوع کنيم که کتابى پاک ومنزه ازهرگونه تحريف ودستبرد وقابل اعتماد براى ما گذاشته باشد، وحالات زنده گى واعمال وى توسط منابع موثق و معتبرى براى ما رسيده باشد وما بتوانيم ازآن رهنمايى حاصل نماييم واين چنين شخصيتى درهمه دنيا تنها ذات محمد رسول الله صلى الله عليه وسلم مى باشد و بس.
درجه مستند بودن سيرت وسنت رسول الله صلى الله عليه وسلم :
حال به خصوصيت ديگرى نگاه کنيد که براساس آن رسول الله صلى الله عليه وسلم دربين همه انبياء و پيشوايان مذاهب مقام يکه تازى دارند وآن اينکه همان گونه که کتاب نازل شده بروى محفوظ است به همان گونه سيرت وى نيز محفوظ است، که ما مى توانيم درهربخش زنده گى ازآن رهنمايى حاصل کنيم همه کسانى که ازطفوليت تادم مرگ محمد صلى الله عليه وسلم را ديدند، وضع زنده گى او رامشاهده نمودند، اقوال وى را شنيدند، تقاريروى را استماع نمودند امرنمودن برامرى وکارى را ازوى شنيد ند، ونهى نمودن يا منع نمودن ازامرى وکارى را از وى استماع نمودند، تعداد بزرگى ازاين گونه اشخاص همه چيز را حفظ نمودند وبه ياد نگه داشتند وآن رابه نسل بعدى رسانيدند.
به نظرعدۀ ازمحققيق تعداد اين گونه اشخاص به يک صدهزارتن مى رسد که شنيده ها وديده هاى خود را به نسل هاى بعدى منتقل نمودند، رسول الله صلى الله عليه وسلم بعضى احکام را خود توسط ديگران نوشتند وآن را به بعضى مردم دادند يا آن را به کسى فرستادند که بعدا به مردم رسيد، کم ازکم شش تن ازاصحاب کرام طورى بودند که احاديث رسول الله صلى الله عليه وسلم را درحيات وى نوشتند و آن را به آن حضرت صلى الله عليه وسلم قرائت نمودند تا درآن غلطى باقى نماند.
بعد ازوفات رسول الله صلى الله عليه وسلم تقريبا (٥٠) تن ازاصحاب کرام حالات زنده گى واقعات واقوال وى را بصورت تحريرى جمع آورى نموده واين ذخيره علمى را به مردمى رسانيدند،که بعداخدمت بزرگ جمع وترتيب احاديث را انجام دادند، سپس آنعده ازاصحاب کرام که معلومات سيرت را زبانى روايت نموده اند، تعداد آنها نيزازديدگاه بعض محقيقين به صدهزارتن مى رسد، واين تعداد ازاين ديدگاه نيزتعجب آورنيست که رسول الله صلى الله عليه وسلم اخرين حجى را که ادا نمودند، که آن را (حجة الوداع) نيزمى نامند درآن (١٤٠) هزار تن موجود بودند، به اين ترتيب (١٤٠) هزار تن رسول الله صلى الله عليه وسلم را در حالت اداى آخرين مراسم حج ايشان مشاهده نمودند واداى طريقه حج را از وى آموخته ،تقارير ايشان را استماع نمودند که آن حضرت صلى الله عليه وسلم درموسم حج ايراد نموده بودند.
پس چگونه ممکن است که به اين تعداد مردم، بعد ازاشتراک با رسول الله صلى الله عليه وسلم درچنين مراسم مهم وتاريخى حج، وقتى به مناطق خود برگشته باشند، دوستان،اقارب وهموطنان شان ازآنها درموردحالات سفرواحکام حج نبى کريم صلى الله عليه وسلم نه پرسيده باشند.
از اين جا مى توان فهميد که بعد از رحلت شخصيت عظيمى چون محمد صلى الله عليه وسلم مردم با چه اشتياقى حال و احوال واحکام واقوال اورا ازمردمى که او را ديده بودند و ارشادات و رهنمايى او را شنيده بودند، مى پرسيدند.
رواياتى که ازاصحاب کرام به نسل هاى بعدى رسيده بودند، درمورد آن ازهمان نخست اين روش اتخاذ شده بود که هرشخصى که حرفى را به رسول الله صلى الله عليه وسلم منسوب مى کرد، بايد واضح مى ساخت که آن سخن را از چه کسى شنيده است، و به همان ترتيب ازپايين به بالا بايد واضح مى شد که آن شخص ازچه کسى وبعد اوازچه کسى شنيده تا اين سلسله به شکل حلقه هاى زنجيرالى رسول الله صلى الله عليه وسلم مى رسيد، واطمينان حاصل مى شد که روايت مذکوراز حضرت رسول الله صلى الله عليه وسلم بطوردرست منتقل شده است.
اگرهمه حلقه هاى روايت با هم پيوست نمى بودند، روايت مشتبه خوانده مى شد، اگر دريکى ازاين حلقه هاى مسلسل راوى شخص بى اعتمادى ظاهرمى گرديد آن گونه روايت نيزمورد قبول واقع نمى شد. اگربا دقت بنگريد، مشاهده مى کنيد که حالات زنده گى هيچ فرد ديگرى به اين شکل مرتب نه گرديده است. اين امتيازرا تنها محمد صلى الله عليه وسلم دارند که هيچ گفته اى پيرامون وى بدون سند ومنبع پذيرفته نشده است ودر سندهم تنها به اين موضوع توجه صورت نه گرفته است که روايت سلسله وار حديث به رسول الله صلى الله عليه وسلم برسد، بلکه دراينجا نيزدقت شده که همه راويان اين سلسله افراد قابل اعتمادى اند يا خير؟
و به همين منظورحالات راويان نيزبه طورمکمل آن مورد تحقيق قرارگرفته، ودرمورد آن کتاب هاى مفصلى نوشته شده اند که ازآن هويدا مى گردد که چه کسى ازبين روايات قابل اعتمادبودوچه کسى نه؟ سيرت وافعال چه کسى چگونه بودوحافظه ويا د داشت چه کسى درست بود وازکدام يک نه؟چه کسى با آن شخص ملاقات نموده و چه کسى بدون ملاقات باوى وتنها با ذکرنام وى روايتى را بيان مى دارد، به اين ترتيب درمورد روايات احاديث آنقدر معلومات وسيعى جمع آورى گرديده که حتى امروزهم مى توان درمورد يک حديث قضاوت کرد که آيا ازمنابع قابل اعتمادى به مارسيده است يا خير؟
با نگريستن به اين همه آيا درتاريخ بشرى چنان شخصيت ديگرى را مى توان دريافت که حالات زنده گى وى به اين شکل مستند نقل گرديده باشد؟ و آيا مثالى را ازاين گونه سراغ داريم که براى تحقيق حالات زنده گى يک فرد، درمورد حالات و وضع آن هزاران تن تحقيق صورت بگيرد که در مورد آن يک فرد روايتى را بيان نموده باشند؟
دانشمندان امروزى يهودونصاراى به تمام قدرت و توان تلاش مى ورزند تا صحت احاديث نبوى صلى الله عليه وسلم را مشتبه نشان دهند که علت اصلى اين کارهمان حسدى است که در موردکتاب هاى دينى و پيشوايان دينى ايشان هيچ گونه سندى وجود ندارد، و به دليل همين حسد است که آنها در معامله انتقاد بر اسلام قرآن و محمد صلى الله عليه وسلم ديانت دارى علمى ( Intellectuality) را هيچ مد نظر نمى گيرد.
معروف و آشکار بودن ابعاد مختلف زنده گى رسول الله صلى الله عليه وسلم :
تنها اين امر که سيرت رسول الله صلى الله عليه وسلم از منابع مستند براى مارسيده است، از خصوصيات امتيازى سيرت آن حضرت صلى الله عليه وسلم نيست، بلکه خصوصيت ديگر اين سيرت اين هم است که در سيرت النبى صلى الله عليه وسلم هربُعد زنده گى وى باآنقدر تفصيل مهيا است که درمورد زنده گى شخص ديگرى در تاريخ بشرى ديده نمى شود. خاندان وى چگونه بود، زنده گى وى قبل ازنبوت چگونه بود، نبوت چگونه برايش سپرده شد، وحى چگونه بروى نازل مى گرديد، دعوت اسلام را چگونه منتشرساختند، با مخالفت ها ومزاحمت ها چگونه مقاومت مى کردند، رفقا و اصحاب خود را چگونه تربيت دادند، در منزل خود چگونه مى زيستند، وروش وى با خانم هايش (امهات المومنين) واوادهايش چگونه بود، معامله وى با دوستان ودشمنانش چگونه بود،چگونه اخلاق را تعليم مى دادند، اخلاق ناب ايشان صلى الله عليه وسلم خودچگونه بود، در مورد چه چيزى حکم فرمودند و از چه چيزى منع نمودند، کدام کارى را آن حضرت صلى الله عليه وسلم با وجود مشاهده نمودن مانع نه گرديدند، وکدام امرى را مشاهده نمودند ومنع فرمودند،اين همه با تفصيلات نکته نکته آن، در کتب سيرت و احاديث موجود است، آن حضرت صلى الله عليه وسلم يک جنرال نظامى نيزبودند، وهمه غزوه هاى که تحت قيادت ايشان انجام شده اند معلومات مفصل آن را مى توان دريافت کرد، آن حضرت صلى الله عليه وسلم يک حاکم و پادشا، نيز بودند، و همه حالات و معلومات حکومت دارى ايشان را مى توان دريافت آن حضرت صلى الله عليه وسلم يک قاضى نيز بودندودريافت تفصيل همه آنچه که دربارگاى قضاى وى انجام شد، ممکن است. و مى توان درک کرد که در کدام قضيه آن حضرت صلى الله عليه وسلم چگونه فيصله فرمودند، آن حضرت صلى الله عليه وسلم به بازارها نيزمى رفتندو مشاهده مى کردند که مردم معاملات خريد و فروخت را چگونه انجام مى دهند! کارى را که غلط مى پنداشتند از آن منع مى فرمودند و کارى را که درست مى ديدند، آن را تائيد و توثيق مى فرمودند، خلاصه اينکه هيچ بخشى از زنده گى نيست که آن حضرت صلى الله عليه وسلم در مورد آن هدايات تفصيلى نه داده باشند.
به همين دليل است که ما بدون هرگونه تعصب بى جا، و با علم و يقين کامل مى گوييم که از بين همه انبياء و پيشوايان مذاهب تنها محمد صلى الله عليه وسلم شخصيتى اند که بشريت براى کسب رهنمايى وهدايت مى تواند بسوى او رجوع کند، چون کتاب نازل شده بروى با الفاظ اصلى آن تا حال موجود است، و سيرت جناب ايشان با آن همه تفصيلات لازمى که براى هدايت و رهنمايى بشر مطلوب است از منابع نهايت معتبر و مستند نزد ما رسيده است.
حال مشاهده مى کنيم که سيرت آن حضرت صلى الله عليه وسلم براى ما چه پيامى دارد و براى ما چه هدايتى مى دهد؟