جوان مسلمان ، باید ها و نباید ها

استيلاى اجانب تا بكى بر ما مسلمانان دوام خواهد داشت؟ آيا ما هنوز ملتى به معنى واقعى نشده ايم و همچنان در منجلاب نفس گير عصبيت هاى قومى دست و پا خواهيم زد؟ آیا ما با این نفوس ربع جهان نمی توانیم یک حکومت آزاد، خود کفا، و متمدن داشته باشیم؟ آیا ما قابلیت آنرا نداریم که موجودیت خود را بحیث ساکنین اهل خرد و دلسوز کره زمین معرفی نماییم؟ آیا………؟؟؟؟؟

جوانان قلب تپنده ملت ها، شعار یا حقیقت

گفته مى شود جوانان قلب تپنده و ستون فقرات يك مملكت اند. آيا اين مقوله ادعاى تحقيقى است يا شعار تهييجى وياهردو؟ تجربه ثابت نموده كه هرسه مورد در جوامع متعدد، مى تواند مصداق داشته باشد. جوامع كه وضيعت انسان شأن از رشد و شكوفائى فرهنگى، توسعه سياسى و رفاه اجتماعى حكايت دارد به تحقيق نقش جوانان درآن به مثابه قلب تپنده اى است كه نيرو بخش و محرك همه اركان حياتى آن مى تواند باشيد.
از ابراز صنعتى وسايل زراعتى و مالدارى گرفته تا سلاح، دفاع و تامين امنيت همه وهمه آشناى دستان نيرومند جوانان اند كه با صرف انرژى جسمى و لحظه هاى پر طروات بهار زندگى خويش گردونه حيات ملت ها را به پيش مى رانند.
در برخى كشورهاى رو بتوسعه كه هنوز دوران گذار به سوى مدنيت معاصر را طى نكرده و جوامع شان بلوغ مفكوره لازم نيافته اند، محافل تفاهم هنوز هم به منظور استفاده از تواناى هاى جامعه جوان شان خود را از شعارهاى مهيج بى نياز نمى دانند هر چند حضور معقول و روز افزون جوانان و بهره گيرى عادلانه از دسترنج شان در عرصه توليد ضرورت به شعارهاى تحريك آميز را منتفى كرده است اما در ساير ميادين منجمله صحنه هاى نظامى و اجتماعى بديلى براى چنين شعارها تا كنون مشاهده نشده است. جوانان كشورهاى مسلمانان مى توانند براى آينده خود عناصر مفيد باشند اما به شرط که به موارد ذيل توجه داشته باشند:

1ـ علوم شخصيت:

اصولاً مجموع خواص برجسته روحى و اخلاقى انسان، بناى شخصيت آن را تشكيل مى دهد، گاه اين برجستگى ها حالتى معكوس و معصيت بار داشته و ضعف شخصيت انسانى را سبب مى شود. در كشورهاى اسلامى معيارهای بناى شخصيتى انسان نسبت به جوامع غير اسلامى تفاوت هاى اساسى دارد مثلاً وقتى گفته مى شود ربانيت و خداگرايى پاك و بى غل وغش است كه شالوده اساسى و نخستين معيار علو شخصيت انسان مسلمان محسوب مى شود، پاسخ بسا سئالات در اين باب داده مى شود، هرچند صداقت امانمت دارى، گذشت، مردانگى، شجاعت، بخشندگى، احترام به حقوق ديگران و… كه جزء تأكيدات دين ما مسلمانان است در هر جامعه و در وجود هر انسانى اعتلاى شخصيت آن را موجب مى گردد اما اين خصال پسنديده در كنار ربانيت و خداگرايى انسان مسلمان، نورى است على نور كه جوان مسلمان بايد به آن توجه جدى و كافى داشته باشد.
مولفه هاى بنيادى و نردبان تعالى شخصيت انسان عناصر تعريف شده و ثابتى هستند كه سليقه هاى زورمندان ، تمايلات ثروتمندان و يا برخى ناهنجارى هاى اجتماعى بر خلاف رسم معمول امروزى نمى توانند بر آن حدود  تعيين نمايند يا به عبارتى شخصيت يك صفت ذاتى اصالت و تعالى معنوى و اخلاقى در شخص است نه يك توهم و تصور در نگاه ديگران.
متأسفانه در ترازوى ناميزان زمانه آنچه كه كفهء شخصيت انسان را سنگين مى كند ارزش هاى كاذبى هستند كه هيچ گاه عناصر حقيقى علو شخصيت نمى توانند باشند از آن جمله سرمايه وامكانات مادى است با اين تفاوت كه در گذشته متمولين جواد و بخشنده از علوم شخصيت بر خوردار بودند و زر اندوزان بخيل و ممسك همواره مورد نكوهش، اما امروز پول و سرمايه ذاتا صاحبش را شخصيت مى بخشد در حالى كه اين امر تحريف شخصيت حقيقى بشمار مى رود. و با زبان بازى، ريا، تملق، نوعيت لباس وغيره تعيين كننده ميزان شخصيت و سبب بالا نشينى و احترام است ولو كه جاهل و هوا پرست و رندى باشد در عباى تفضل.
سعدى رحمه الله چه خوش گفته است :
اى درونت برهنه از تقوى كز برون جامعه ريا دارى
پرده هفت رنگ در مگذار تو كه در خانه بوريا دارى
پس اين جوان مسلمان بايد معيارى حقيقى شخصيت والاى انسانى را بشناسد و اين گوهر اساسى را با خرمهره هاى جواهر نماى باب روز اشتباه نگيرد.

2ـ عفت و پاك دامنى :

اين سيره پيامبرى به خودى خود چند صفت برجسته اى كه بايسته و شايسته جوان مسلمان است مانند تعادل عقل و احساس، پايدارى، اعتماد به نفس و حرمت نهادن به حقوق ديگران را نيز تفسير مى كند و برعكس جوان شهوى و هوسباز، اسيرى است در دست نفس لوامه كه بندى اى اين بند را نه آزادى ايست و نه اراده اى. عفت و پاك دامنى، همين مقوله اى امروز بر عناصر نا آگاه و دلباخته و انگارى غرب مايه دلتنگى است و گريز از اين بوستان پر طروات به سمت پليدى ها و آلايش هاى جنسى را بالا رفتن به پلكان تمدن مى پندراند، جامعه شناسان و متوليان امور اجتماعى جوامع غرب همان جوامعى كه سالهاست بى بند و بارى اخلاقى را در سايه ليبراليسم تجربه كرده اند، امروز محتاج آنند، هر چند غرق شهوات اند اما آن را تكريم مى كنند و بر آن به عنوان يك ارزش ثابت اجتماعى ارج مى نهند، گذشته از امراض لا علاج محصول بحران هاى ضد اخلاقى، نا پايدارى هاى روحى و رفتارى، گستن پيوندهاى خانوادگى و غيره نيز از تبعات زشت مفاسد اخلاقى است كه ارتكاب آن موقعيت معنوى و اجتماعى انسان را به شدت زير سؤال قرار مى دهد

3ـ آزادگى و خود اتكايى :

ستم و بيداد گرى ريشه هاى تاريخى و اشكال گوناگونى دارد، هر گاه پديده زشت ستم پذيرى و مظلوميت در هر جامعه بوجود آيد كسانى پيدا مى شود كه به جان اين جنگل خشكيده با تبرهاى بران بشتابند و آتش ظلم را مشتعل نمايند. همچنان گفتند ” دشوار است كه ملل يا افراد از مشاهده بدبختى هاى همسايگان خود به فكر سود جويى نيفتند” شايد بارها مشاهده شده باشد كه گداى قوى تر ميدان گدايى را بر گداى ضعيف تر تنگ كرده و به كرات آن را محل استثمار قرار داده باشد، پس غريزه استثمار گرى و بهره كشى در وجود هر فردى قسما وجود دارد و با مساعد شدن فرصت تبارز پيدا مى كند.
( لايحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم ) “
خدواند بانگ برداشتن به بد زبانى را دوست ندارد مگر از كسى كه بر او ستم رفته باشد “
آيه مباركه تصريح نموده است كه حتى اگر به غوغا و داد و فرياد هم مى شود به مقابل ظالم ايستادگى نمائيد . و آن حضرت صلى الله عليه وسلم فرموده اند:
” لاضرر ولا ضرار في الاسلام ـ
يعنى تحميل و تحمل ضرر در اسلام نيست”
از همين جاست كه آزادگى و تسليم ناپذيرى در برابر پديده هاى طاغوتى از خصايص برجسته و ارزشمندى معرفى مى شوند كه بايد جوانان مسلمان ازین برخوردار باشند.
حكما گفته اند تحمل بيدادگرى در سرشت آزادگان نيست زيرا تجارب تاريخى ثابت مى كند كه مردان قهرمان هرگز در برابر پديده هاى ستم شعار و زور گو سر خم نكرده است و سر نوشت خود و حتى جامعه را با خود اتكاى كامل، از دستبرد زور مندان حفظ كرده اند و به اين باور رسيده اند كه زور مداران و زرگرايان، انسان پويا تلاشگر، مبتكر و عزت مند را به مسلخ حقارت مى كشانند تا از ان كالبدى تهى و فاقد ارزش هاى معنوى بسازند . پس جوان مسلمان است تا عزت ازادگى را به هيچ قيمتى نفروشد و جيب شخصيت خويش را از اين در گرانمايه تهى نسازد و بايد بداند كه جامعه زبون در پنجه ارباب زور و  زر، مثل مرده هاى بى اختيار اند در دست مرده شوى ها .
هنگامى كه اگزيستانشياليزم به توصيف شخص زبونى مى پردازد مى گويد كه اين شخص بدين سبب زبون نشده كه وضع روحى خاصى دارد بلكه زبون است زيرا باعمال خود، خود خويشتن را زبون ساخته است هيچ كس فطرتاً زبون ساخته نشده است .

4ـ اعتماد به نفس:

هر جامعه نياز دارد تا از وجود جوانان خويش در همه عرصه هاى توليدى، دفاعى، علمى، فرهنگى وغيره به نيكوترين وجهى استفاده نمايد اما اين ضرورت عام را چه جوانانى مى توانند برآورده سازند؟ مسلماً آنهايى كه بخواهند افتخار خدمت گذارى و اصلاح جامعه را به عهده بگيرند بايد از اعتماد به نفس بالاى برخوردار باشند.
جوانان مسلمان كشورهاى اسلامى هر چند از برخى گذرگاه هاى تاريخى خطرناك پيروز مندانه عبور كرده اند ليكن در برخى عرصه ها به دليل ضعف هاى عديد ناشى از ناهنجارى هاى اجتماعى، اقتصادى و… به گونه تأسف بارى به ميل به غربى ها نمودند . بناءً نياز به بيدارى و آگاهى عام بيش از هر وقت ديگرى متصور است.
باید مسلمانان بخصوص جوانان مسلمان از اعتماد بنفس بیشتر برخوردار گردند و روحيه بالندگى و عدم قناعت به وضعيت فلاكت بار موجود در ايشان تقويت گردد، باشد كه بر اين سؤلات ذهن سوز جواب یابند كه:  استيلاى اجانب تابكى بر ما مسلمانان دوام خواهد داشت؟ آيا ما هنوز ملتى به معنى واقعى نشده ايم و همچنان در منجلاب نفس گير عصبيت هاى قومى دست و پا خواهيم زد؟ آیا ما با این نفوس ربع جهان نمی توانیم یک حکومت آزاد، خود کفا، و متمدن داشته باشیم؟ آیا ما قابلیت آنرا نداریم که موجودیت خود را بحیث ساکنین اهل خرد و دلسوز کره زمین معرفی نماییم؟ آیا………؟؟؟؟؟

5ـ پايدارى هدفمندانه:

نمى توان منكر این واقعيت شد كه ما در مصاف با دشمنان مختلف و عرصه هاى گوناگون شكست هاى فاحشى را قهرا تحمل كرده ايم و همين اكنون هم در حالت شكست بسر مى بريم؛ برخى شايد احساس كنند و بگويند كه زبان نگهدار! حالا چه جاى اين بحث هاست، آخر روحيه ها تضعيف مى شود و… اما بايد گفت كه مسلمانها !  ديگر كارد به استخوان رسيده و بايد نقطه هاى قوت را تقويت و بر نقطه ضعف هاى موجود دليرانه انگشت انتقاد گذاشت و باچشم نقد و تحقيق به قضايا نگاه كرد ؛ و ليكن در وسطيت وعادلانه بايد عمل شود ، نه در عنف و هر چه طوى.

مبارزه علیه ضعف خود

جواهر لعل نهرو در يكى از سخنرانى هايش پس از استقلال هند مى گويد: اين مبارزه بر ضد هيچ كشورى نيست، اين پيكار بر ضد ضعف خودمان است اين ناتوانى خودمان و بر ضد عقب ماندگى خودمان است.
اين جهاد به مراتب از پيكار استقلال طلبانه ما دشوارتر، بزرگ تر و دامنه دار تراست. نكته قابل تأمل همين كوتاهى ما در مبدرت به اصلاح فكرى است كه شكست ما پيامد تلخ آن بود شكستى كه ضعف روز افزون ما را موجب گرديد و تا هنوز هم در سراشيبى آن سريعاً در حركتيم.
پايدارى از خصوصيات بارز يك جوان مسلمان است اما أنگاه كه هدفمندانه نباشد چه بسا كه به لجاجت بدل شود و خود مايه درد سر قرار گيرد. درهم ريختگى هاى موجود را نمى توان در انتقال از اين و آن و يا مداخلات خارجي ها در امورى كشورهاى اسلامى از طريق نظامى و يا فرهنگى و ساير بهانه هاى مدارانه بهم آورد بلكه بايد استقامت و پايمردى كامل به ترك مشكلات بينى رفت و با هدف اعمار بناهاى ويران شده دينى و دنیوى جامعه مسلمان قدم در يك راه حقيقى و نتيجه بخش نهاد.
هرگاه جوانان مسلمان با نيتى خالص، آگاهى كامل، نگاهى گسترده به واقعيت هاى عصر و روحيه ايثار و فداكارى وارد عمل شوند بديهى است كه پيام آور غناى فكرى و معنوى آرامش سياسى و آسايش اجتماعى در كشورها خواهند بود.

منبع : سایت اعجاز علمی قرآن و حدیث

Advertisement | Why Ads? | Advertise here

پوهنتون چینل

پوهنتون چینل درسره سبسکرایب او شریک کړئ

سبسکرایب Subscribe


Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

wasiclinic.com
Back to top button
واسع ویب