تعريف عدالت
در لغت: عدالت در لغت از عَدَلَ يَعدِلُ گرفته شده است وآن در برگیرندۀ دو معناي متضاد استواء (برابری) و اعوجاج ( کجي) می باشد، و در اينجا معناي اول مراد است، پس معناي عَدَلَ خلاف جور و ظلم است، واين چيز در دلها مستقر می باشد.
در اصطلاح:
(1) تعریف اول: اداکردن حق را به صاحب آن بدون زيادت و کمی عدالت گويند؛ چون زيادت فضل است و نقصان ظلم.
(2) تعریف دوم: عدالت عملي است وسط در بين افراط و تفريط.
(3) تعریف سوم: پرداختن و اداء کردن بی کم و کاست واجبی که بر شخصی وجود دارد و گرفتن آن.
(4) تعریف چهارم: استقامت در راه حق با اجتناب از آنچه که از نظر دینی محظور بوده باشد.
(5) تعریف پنجم: استعمال امور در جای مناسب، اوقات مناسب، وجوه و مقدار مناسب آن بدون اسراف و تقصیر، و بدون تقدیم و تأخیر.