بپرهیز از آن عملی که نیکی هایت را مانند آتش می سوزاند
از اشیای که الله متعال و نبی کریم منع نموده تنها به اشیای خورد و نوش منحصر نبوده بلکه به هر بعد زندگی یعنی اخلاقیات و معاملات را نیز شامل میشود و از جمله آن میتوان کبر را نام برد که الله متعال آنرا حرام نموده و ریشه هر گناه کبر انسان بوده و گناه دیگری که ریشه گناهان زیاد است حسد است که نبی کریم از آن مسلمانان را منع نموده و میفرمایید: “ایاکم و الحسد فان الحسد یاکل الحسنات کما تاکل النار الحطب” خود را از حسد نگهدارید بخاطریکه حسد نیکی ها را میخورد طوریکه آتش هیزم را میخورد.
در حدیث دیگری آمده که من درمیان شما همان بدیها را میبینم که در اقوام گذشته بود و آن بدیها الحسد و البغضاء و الکبر است.
در قصه حضرت آدم و ابلیس میتوان این گناهان را مشاهده نمایم: ابلیس میگوید که من از آدم بهتر هستم، من از آتش آفریده شدیم درحالیکه آدم از خاک آفریده شده که درین کبر وی بود و دیگر اینکه به ابلیس و فرشتگان امر شد که به آدم سجده کند و نعمت و یا مقام که به حضرت آدم داده شد ابلیس او را تحمل کرده نتوانست و نمیخواست که این نعمت به حضرت آدم حاصل گردد و کوشش اینرا نمود که از وی این مقام گرفته شود درین حسد وی بود.
یک بزرگ گفته که اولین گناه کبر بود، شیطان کبر کرد و نفرین گردید. گناه دوم حرص بود بخاطریکه حضرت آدم خواست همیشه در جنت بماند و از میوه درخت منع شده خورد. گناه سوم حسد بود، قابیل با هابیل حسد نمود میخواست نعمت که به او داده شده از هابیل بگیرد و او را از آن خود کند و به این آماده شد که خون برادر خود را بریزاند.
سبب قبول نکردن اسلام، کفار مکه و یهودیها نیز حسد ایشان بود و حسد کفار مکه درین بود که نبوت به بنی هاشم چرا داده شد؟ و حسد یهودیها این بود که نعمت رسالت و نبوت از بنی اسرائیل و از نسل حضرت اسحق به برادر او حضرت اسماعیل چرا منتقل شد؟ بخاطریکه یهودیها به دین خود، به هدایات خود، به تورات و انبیای که از سوی الله متعال به آنها روان می شد زیاد ناز و فخر میکردند ولی حالا این نعمتها از آنها نیست.
اسباب حسد:
• کبر، خود را بلند و بهتر دانستن اولین چیزی بوده که باعث حسد میگردد.
• شخصیکه کبر دارد در دل وی این خیال پیدا میشود که این نعمت از وی گرفته شود و این کار وی باعث دشمنی میگردد.
• معامله بالای عزت و وقار وی بوده یعنی اگر شخص دیگر نیز این دولت، مقام و رتبه را داشته باشد پس عزت و وقار او کم میشود.
• محبت با دنیا، همین حسد باعث میشود که محبت با دنیا از حد زیاد شود.
درمان این مریضی چیست؟
• کوشش و ریاضیت کند که این مریضی را از دل خود بکشد و بداند که راه ترک گناه تنها کوشش و اراده وی بوده.
• اینرا بداند که نعمتیکه به کسی داده میشود از جانب الله متعال بوده و الله متعال به هر کی بخواهد نعمت خود را میدهد پس دشمنی به شخص در حقیقت دشمنی به الله متعال بوده و نشان دادن ناراضیت از بخشش و عطای الله متعال است.
• وقتیکه این احساس بد در دل پیدا شود باید دعا کند که الله متعال به او شخص زیاد عطا نماید و برای او دعای خیر کند و اگر در مجلس بدی وی شود باید این شخص خوبیهای او را بیان کند.
این تمام چیزها آسان نیست ولی باید بدانیم که درختیکه ریشه های آن مضبوط و مستحکم بوده در زمین به دعا نمودن او نمی افتد باید از ریشه کندن این درخت کوشش و زحمات خود را بکشیم. حسد و بغض صفات است که دین را برباد میکند و درمان آن همین جدوجهد و کوشش است نه اینکه دعا کنیم که الله متعال این نعمت ها را از وی بگیرد.
هیلۍ ستانکزۍ