بغض و کینه یا محبت و عطوفت
تنفر پدیده ی زشت و کریهی است که در آموزه های قرآنی و سنت رسول الله -صلی الله علیه و سلم- مذمت شده و انسان مسلمان را از تنفر و احساسات تنفر آمیز که منجر به بغض و کینه و در نهایت خشونت و افراط گرایی میشود، منع نموده است.
انسان مسلمان در اصل انسان بودن، هیچگاه از انسانی دیگر نمی تواند تنفر داشته باشد، چه از نظر مذهبی این فرد مسیحی باشد، یهودی، هندو، بودایی و یا پیرو دیگر فرقه ها و مذاهب… و چه از نظر نژادی سیاه باشد یا سفید، عرب و یا عجم باشد. اسلام برای ما می آموزد تا با نوع بشریت رفتار خوب و پسندیده داشته باشیم و خیرخواه آنان باشیم.
دوستی و دشمنی انسان مسلمان فقط به خاطر الله تعالی است. مسلمان هیچ گاه فقط به خاطر این که شخص غیر مسلمان است، از کسی تنفری بدل راه نمیدهد، بلکه همانطور که یک طبیب بیمارش را دوست می دارد، انسان مسلمان نیز غیر مسلمانان را به خاطر انسانیت شان دوست می دارد، به خاطر ادای رسالتش دوست می دارد و با وجود این، از بیماری شان بد می برد و با تمام روشها برای درمان بیماری و برگرداندن سلامتی روحی و روانی بیمارش تلاش می کند. زیرا یک داکتر هیچگاه نمی خواهد بیمارش از بیماری رنج ببرد و پیامدهای وخیمی را متوجه سرنوشت وی بسازد، تمام سعی اش این است تا این بیماری معالجه شود و بیمارش درمان شود.
کفر همان بیماری مهلکی است که بشریت از آن رنج می برد در حالیکه شاید بشریت در اصل این بیماری را در وجودش احساس نکند، اما یک داکتر به خوبی به این بیماری پی می برد و برای بهبودی اش تلاش می کند. این تلاش همان رسالتی است که الله تعالی بر دوش وی گذاشته است.
متاسفانه امروزه در بین امت اسلامی پدیده بغض و کینه نه تنها در درون امت ما به یک زخم مزمن تبدیل شده و باعث پراکنده گی در صف امت واحده شده است که در تعامل بیرونی نیز تنفر و بغض، سدی عظیم بین امت اسلامی و بشریت ایجاد نموده است.
بشریتی که مایه ی خیر بودن این امت شده است. در حقیقت همین بشریتی که امروزه ما مسلمانان از آنها متنفریم و از ایجاد ارتباط سالم و هدفمند با آنها گریزانیم، مایه ی خیر بودن ما هستند و اگر بشریت غیر مسلمان نبودند، رسالت جهانی امت اسلامی به عنوان خیر امم چه مقصد وجودی می توانست داشته باشد.
امت ما تا زمانی که همین روحیه را با رفتار و معاشرت نیک با بشریت داشت، شاهد گسترش اسلام و داخل شدن انسانها در دین الله تعالی به صورت فوج فوج و ملت ملت بودیم.
اگر بگوییم که بیشترینه ی مطلق بشریت مسلمان، در اثر روحیه ی محبت آمیز و عطوفت مسلمانان عصر پیامبر -صلی الله علیه و سلم- و صحابه کرام رضی الله عنهم به اسلام گرایش پیدا نمودند، گزاف نخواهد بود، زیرا همان گونه که در قبل ذکر شد، جهاد و شمشیر به عنوان هموار کننده راه دعوت و شکستن طلسم طاغوتیانی به کار می رفت که سد راه تعامل و معاشرت مسلمانان و رسانیدن پیام حق و حقیقت پذیری می شدند و این همان روش تعامل حکیمانه مسلمانان با غیر مسلمانان بر گرفته از فهم صحیح اسلام بود که ملت های فتح شده را مجذوب حقانیت اسلام نمود و گرنه هیچگاه فطرت آزاد با جنگ و شمشیر، عقل و قلبش را دودستی تسلیم زور و اجبار نمی کند و اگر هم از روی اجبار و اکراه چنین کند، چند صباحی بیش نخواهد بود.
چنانچه در تاریخ شاهد ظهور و افول بسیاری از تمدن ها در جهان هستیم که با افول آن آثارش نیز از بین رفته است. اما نفوذ عمیق، مانده گاری و ذوب شدن ملت های دیگر در اسلام به خوبی ثابت می سازد که ملت ها اسلام را با عقل، روح و قلب خویش پذیرفته اند و هیچ اکراه و زور شمشیری در کار نبوده است.
امروزه نیز اگر امت اسلامی ما خواهان احیای مجد، عظمت و ادای رسالت جهانی شان هستند، می باید سد تنفرهای کاذب را بشکنند و با محبت، عطوفت و مهربانی به بشریت نگاه کنند، چون امت اسلامی طبیب است و همانند طبیبی که برای مداوای بیمار با روشی حکیمانه به بیمارش روحیه می دهد تا احساس آرامش کند، با او به گفتگو می نشیند تا دردهایش را بیان کند، با دلسوزی و عطوفت او را دلداری می دهد، با ملایمت بر زخم هایش مرحم می گذارد، امت اسلامی نیز می باید دروازه های معاشرت نیک و گفتگوهای سازنده را باز و با روشی حکیمانه به انتقال اندیشه ی اسلامی به بشریت امروز بپردازد و بر زخم های مزمن آن مرهم بگذارد.
در شگفتم از کسانی که تا باب سخن از کنار گذاشتن تعصبات خشک و معاشرت نیک با غیر مسلمانان باز می شود، دهان به اعتراض گشوده و غیرمسلمانان را نجس خوانده و معاشرت و دوستی با آنان را کفر و همسویی با آنان قلمداد می کنند.
متاسفانه در بعضی از مسلمانان، ظاهرگرایی به حدی رشد نموده که هر موضوع خُرد و بزرگی را با ظاهر آیات تطابق داده و حتی احوالپرسی با یک غیر مسلمان را در زمره ی »من یتولهم منکم فهو منهم« آورده و حکم می کنند، یکی را تکفیر و یکی را مباح الدم می دانند. این ظاهرگرایی مفرط نه تنها مشکلات عمیقی را در پیکر امت اسلامی بوجود آورده و از امت اسلامی چهره ی خشن و متعصبی را در ذهن اکثر غیر مسلمانان ترسیم نموده، که باعث گوشه گیری امت اسلامی از ادای رسالت جهانی شان گردیده است.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (مائده/۵۱)
(اي مؤمنان! يهوديان و مسيحيان را به دوستي نگيريد ]و به طريق اوّلي آنان را به سرپرستي نپذيريد]. ايشان برخي دوست برخي ديگرند ]و در دشمني با شما يكسان و برابرند]. هركس از شما با ايشان دوستي ورزد ]و آنان را به سرپرستي بپذيرد] بيگمان او از زمره ايشان بشمار است. و شکی نيست كه الله افراد ستمگر را ]به سوي ايمان] هدايت نميكند)
آیات فوق ما را از دوستی با غیر مسلمانانی (از جمله یهود و نصاری) که طاغوت وار علیه مسلمانان نقشه می کشند و از هیچ نوع ضرر رسانی و تخریب علیه مسلمانان دریغ نمی کنند، و یا هم در صف مقابل در حال مبارزه و جنگ با مسلمانان اند، باز می-دارد و همراهی نمودن، دوستی و محبت خاص با آنها را موازات با هم صف بودن با آنها قرار می دهد. همچنین ما از دوستی با غیرمسلمانی که روش خصمانه با مسلمانان نداشته باشد، چنان دوستی و محبت خاص ایمانی که همنشین شب و روز مان باشد و چنان عقل و قلب خویش را به وی بسپاریم که تأثیر پذیر از افکار و رفتار وی باشیم، نیز منع شده ایم. زیرا چنین دوستی را الله تعالی تنها با خودش، پیامبرش و مومنان برای مان مشروع گردانیده است، چنانچه این موضوع را در آیات بعدی این سوره برای مان مشخص می سازد.
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ (مائده/۵۵)
(تنها الله و پيغمبر او و مؤمناني ياور و دوست شمايند كه خاشعانه و خاضعانه نماز را به جاي ميآورند و زكات مال به در ميكنند.)
آیات فوق به خوبی واضح می سازد که دوستی و محبت خاص مسلمانان می باید با خود مسلمانان باشد، این دوستی همان محبت ایمانی است که انسان مسلمان می باید با سایر مسلمانان داشته باشد و جز مومنین کسی را به دوستی خاص و محرم اسرار نگیرد.
اما چگونه می توان طرز دید تنفر آمیز، بغض، کینه و هر نوع روش ناشایست را با غیر مسلمانان از این آیه برداشت نمود؟ الله تعالی هیچگاه ما مسلمانان را از محبت و دوستی هدفمند و انسان دوستانه با غیر مسلمانان باز نمی دارد:
(لَّا يَنْهَاكُمُ اللَّـهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ) (الممتحنة/۸)
(الله، شما را از دوستی آنان که با شما در دین ستیز و دشمنی نکرده و شما را از دیارتان بیرون نراندهاند، باز نمیدارد، تا از آنان بیزاری بجویید، بلکه با داد و انصاف رفتار کنید که خداوند مردم با داد و انصاف را دوست میدارد.)
قرآن مسلمانان را ملزم می کند تا با آنانی که با مسلمانان وارد جنگ نمی شوند و با همپذیری بر اساس انسانیت با مسلمانان معامله می کنند، به نیکویی رفتار کنند؛ رفتار نیکو، تعامل ژرف تری نسبت به رفتار عادی (یعنی همراه با مهربانی و خیرخواهی برای هدایت) را در بر می گیرد.
با آن هم الله تعالی مسلمانان را در حالات جنگ و مبارزه نیز از دشمنی تعصب آمیز، که باعث فراموشی رسالت اصلی که مسلمانان برای آن برانگیخته شده اند، باز می دارد و برای شان گوشزد می کند که شما در اصل به عنوان رحمت و هدایت برای آن ها فرستاده شده اید، اما از روی ناگزیری مجبور به خشونت و قتال با آن ها شده اید و شاید الله تعالی با این دسته هم در صورتی که از عناد شان دست بردارند، بین تان پیوند محبت را برقرار سازد:
عَسَى اللَّهُ أَن يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُم مِّنْهُم مَّوَدَّةً وَاللَّهُ قَدِيرٌ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (الممتحنة/۷)
(اميد است الله ميان شما و ميان دشمنان تان ]با توفيق دادن آنان به ايمان و پذيرش اسلام] پيوند محبت برقرار سازد، چرا كه الله بسيار توانا است و او آمرزنده مهربان است.)
متاسفانه برخی از مسلمانان در عصر ما با همین تفکیک مشکل دارند و نمی توانند و یا نمی خواهند غیر مسلمان حربی و غیر حربی را از هم تشخیص و تفکیک کنند و این که حتی ما با دشمنی که در حال جنگ هستیم، نیز دشمنی قلبی نداریم، بلکه بخاطر دفع شری که از سوی این دشمن طاغوت صفت ممکن است متوجه امت اسلامی شود، با وی وارد جنگ و قتال می شویم.
وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ (بقره/۲۵۱)
«و اگر الله برخي از مردم را به وسيله ی برخي ديگر دفع نكند، فساد زمين را فرا ميگيرد، ولي الله نسبت به جهانيان لطف و احسان دارد».
منظورم از این توصیه ها فراموشی غلظت و برخورد متقابل با کسانی که با امت اسلامی از در خشونت و ستیز وارد می شوند، نیست. بلکه همانطور که گفته آمد دعوت و جهاد دو رسالت بزرگ امت اسلامی برای ادای رسالت جهانی شان است. دعوت با ملت ها و قتال با طاغوتیان سد راه ملت ها!
اگر نگاهی به گسترش روز افزون اسلام گرایی در غرب بیاندازیم، علی رغم آن همه تبلیغات گسترده ی ضد اسلامی از طریق غول های رسانه ای جهان و دامن زدن به اسلام هراسی، چه عاملی می تواند عقل و روح یک انسان غربی را که از کودکی ذهنش با پدیده های منفی از اسلام آبیاری شده است، به حقیقت اسلام بسپارد! اکثریت مطلق این گرایش ها از اثر تعامل نیک و معاشرت محبت آمیز مسلمانان در غرب با غیر مسلمانان است که با ایجاد روابط حسنه و تعامل ابتکاری با غیر مسلمانان و راه اندازی کمپاین های دعوتی و عرضه ی اندیشه ی اسلامی با روش حکیمانه، آنان را مجذوب اسلام می سازند. اگر داستان های تازه مسلمانان را پیگیر باشید، به خوبی به این موضوع پی می برید، اکثریت این تازه مسلمانان در خاطرات ایمان آوردن شان می نویسند که به دینی که هیچگاه در ابتدا فکرش را هم نمی کردند، گرویده اند و هر کدام هم با خاطرات خوشی از برخورد مهربانانه یک مسلمان شروع شده است.
نویسنده: احمد فرید فرزاد هروی مسئول نشرات تلویزیون اصلاح