بررسی موضع گیریها در قبال غریزه‌ی جنسی

بی‌تردید، نحوه‌ی نگاه ملت ها به غریزه‌ی جنسی و نوع تفسیر شان از آن است که سرنوشت حجاب را رقم می‌زند چنان که اگر ملتی دارای تفکر مادی و الحادی و معتقد به اصالت لذت و در نتیجه باورمند به آزادی مطلق غریزه‌ی جنسی باشد، بدون شک حجاب و التزام زن و مرد به ارزش های اخلاقی در نزدش امری خرافه تلقی شده و آن را نوعی اسارت و کهنه فکری تفسیر خواهد کرد؛ چنان که عکس آن نیز صادق است. از همین رو ناچاریم رویکرد های مختلف در برابر غریزه‌ی جنسی را مورد ارزیابی قرار دهیم تا ریشه های این مسأله را بهتر شناسایی کنیم.

غریزه‌ی جنسی که یکی از حیاتی‏ترین و سرنوشت سازترین مسایل مربوط به زنده‌‏گی انسان است و هر تمدنی را در قبال خود به فکر واداشته است، شاید تنها موضوع حیاتی در زنده‌‏گی انسان باشدکه این همه موضع گیری‏های گوناگون و تحلیل های متضاد در باره‌ی خود را تجربه کرده است.
کم از کم تا کنون سه موضع‏گیری متضاد در برابر آن اتخاذ شده است:

1- موضع گیری راهبانه و کلیسائی
این موضع‏گیری، طرفدار اسارت مطلق و سرکوبی کامل این غریزه است. طرف داران این نظریه، وجود هرگونه میل شهوانی در برابر هر تمایل جنسی ممکن در وجود آدمی را گناه، پستی و موجب خشم خداوند می‏دانند؛ چه برسد عمل بدان را.
بدون شک، این موضع‏گیری اگر در میان جامعه‌ی بشری اعمال می‏گردید کم از کم منتج به انقراض نسل بشر می‏شد و چون این چنین فاجعه‌ای در پی داشته است، جز در میان افراد معدود و خاصی، هیچگاه و از طرف هیچ جامعه‏ای، نه تنها که مُهر تائید و قبول نخورده که پیوسته غیر فطری، نامعقول و انسان ستیز شناخته شده و دیری است که در آرشیف کلیسا مدفون باقی مانده است.
بلی، کاملاً اشتباه است که برای تأمین حیاء و حجاب و ارتقای اخلاقی و روحی انسان، چاره را در نابودی کامل غریزه‌ی جنسی و در نتیجه، دشمنی با فطرت و سرشت خدادادی پنداشت؛ اشتباهی که در مقاطعی از تاریخ، راهبان مسیحی آن را مرتکب شده و نتیجه‌ای جز شکست و افتضاح از آن نگرفتند.

2- موضع گیری اباحی گری و افسارگسیخته
به موجب این موضع گیری که دقیقاً در قطب مخالف موضع‏گیری قبلی قراردارد، هیچ گونه حد و مرز قانونی و اخلاقی نباید مزاحم این غریزه شود. این دیدگاه که برخاسته از شناخت مادی محض نسبت به انسان، و مولود فرهنگ اصالت لذت است، طرف دار طغیان غریزه‌ی جنسی و اشباع آن از هر راه ممکن است، به گونه‏یی که میان همسر و خواهر، و منکوحه و معشوقه، همجنس و غیر همجنس و انسان و حیوان، فرقی نمی شناسد.
جامعه‏ای که این موضع گیری را پذیرفته باشد، تبعات ویرانگر مادی و غیر مادی آن، روی آن جامعه، برای هیچ صاحب بصیرتی پوشیده نیست و ارزش‏های چون معنویت، تقوا، اخلاق، پاکی و تعادل در چنین جامعه‌یی فاتحه‌ی شان خوانده شده است؛ کما این که فروپاشی نظام خانواده، صعود آمار طلاق، تجاوز، سقط جنین و شیوع بیماری‏های کشنده‏ای؛ همچون ایدز، سیفلیس و افزایش سرسام آور بیماری‏های روانی و… از نتایج طبیعی دیگر آن خواهد بود.

تمدن غرب در برابر غریزه‌ی جنسی، همین موضع را برای خود اختیار کرده است. از همین سبب است که از دیرباز، آن ارزش‏ها در آن دیار، به پای بت شهوت مظلومانه قربانی شده است و هرچند اهل آن سرزمین در عرصه‌‏های مادی پیشرفت‏های چشم‏گیری داشته‏اند، اما به همان اندازه ارزش‏های ذکر رفته را از دست داده‏اند، آن ها توانسته اند خود را به قله‌های علم برساند، اما فراموش کرده اند تا از این پائین انسانیت را نیز با خود به آن بالا ببرند.

با نگاهی اجمالی بر نتایج و تبعات هر دو موضع‏گیري نامبرده معلوم می‏شودکه هردو برای بشر زیان‏آور و فاجعه آفرین است. یکی انسان را تا سرحد حیوانیت تنزل می‏دهد و نتایج جبران ناپذیر دینی، اخلاقی و انسانی را به بار می‏آورد، و دیگری به فرض این که قابل اجرا باشد زمین را از وجود آدمی خالی می‏سازد.

3- موضع گيري معتدل و میانه
اسلام که سرچشمه‌ی خدایی دارد؛ خداوند علیم و حکیمی که آفریدگار انسان و مهربان‏تر از پدر و مادر برای اوست، و خیر و شر او را از هرکسی بهتر می‏شناسد، برای غریزه‌ی جنسی بشر، راه اعتدال را اتخاذ کرده است که با طبیعت و فطرت انسان هم‏خوانی دارد و نه تنها که با ارزش‏های چون معنویت، تقوا، اخلاق و پاک زیستن تضادی ندارد؛ بلکه آن‏ها را شکوفا و بالنده نيز می‏سازد.

دیدگاه اسلامی، غریزه‌ی جنسی را دشمن تمام عیار برای آدمی نمی‏داند، همچنان که آن را عروسکی در دست شیطان قرار نمی‏دهد، بلکه وجود تمایلات و کشش‏های فیما بین زن و مرد را که آفریده‌ی خداوند حکیم است، ازیک سو، پشتوانه-ی اجرائی برای ازدواج، و در نتیجه، سبب استمرار و بقاء نسل بشر می‏داند چرا که اگر همین تمایلات و کشش‏های دو جانبه که ازدواج، و در نتيجه توليد نسل را سبب می‏شود نمی‏بود، در ادوار اولیه‌ی خلقت بشر، فاتحه‏اش خوانده شده بود و انسانی در روی زمین سراغ نمی‌شد؛ و از دیگر سو آن را میدانی برای امتحان و محک خوردن آدمی می‏شمارد؛ امتحانی که ارزش‏های بزرگی، چون تقوا، استقامت، پاکی، و بنده‏گی در برابر خداوند و مبارزه با شیطان – آن مأمن شرارت – بی‏آنگونه امتحانی نمود پیدا نمی‏کند و شکوفا نمی‏شود و در آن صورت تقوا و پرهيزگاري بشر از نوع اين ضرب‏المثل می بود که گفته‏اند: »دست کور؛ چون به آلو نمي‏رسد، مي‏گويد: آلو ترش است«.

از همین جهت است که اسلام ازدواج را بر زن و مرد بشر تاکید نموده و از دید اسلام تنها راه مشروع به کارگیریِ غریزه‌ی جنسی همانا ازدواج است، تا این نیروی خدادادی، از یک طرف در مسیر سازنده و مطلوبش به کار افتد و از جانب دیگر، از انحراف در بیراهه و سقوط در پستی، و به پستی کشاندن جامعه محفوظ بماند. در چنین فضایی است که گوهر تقوا، اخلاق و تکامل همه جانبه‌ی انسانی می‏تواند مجال ظهور و نمو پیدا کند، و آدمی قله‏های کمال را یکی بعد از دیگری فتح نماید.

اسلام، این مأمول را زمانی برآوردنی می‏داند که جامعه به لحاظ شهوانی در تعادل قرار داشته و از طغیان غریزه‌ی جنسی محفوظ باشد. چرا که اسلام طغیان غریزه‌ی جنسی را در جامعه‌ی بشری مساوی با نابودی و مرگ ارزش‏های بزرگ انسانی و اخلاقی می‏داند. لذا با تمام توان در صدد است تا اعتدال را که به حق، رمز بقای هستی نیز در آن است در این زمینه مثل دیگر زمینه‏ها حفظ کند و از طوفانی شدن شهوت جلوگیری نماید.
بانی اسلام که انسان را از هرجهت از خودش بهتر می‌شناسد، آگاه است که وی در برابر نیروی شهوانی چقدر آسیب‏پذیر است و چه زود از جاده‌ی اعتدال به بیراهه‌ی طغیان کشانده مي‏شود.

آسیب پذیری انسان در برابر غریزه‌ی جنسی به حدی است که محققان این رشته بر آنند که حتی محض تفکر روی مسائل جنسی می‌تواند باعث تحـریک، و رفته و رفته باعث فشار شهوانی گردد؛ چه برسد به ارتباطات و درآمیختگی‏ها.

لذا، اسلام تمام راه‏هایی که اعتدال انسان – زن و مرد – را به خطر می‌اندازد بر روی وی محکم بسته است و اگر شما دقت کنید خواهید دانست که فلسفه‌ی تمام حد و مرزهای اخلاقی فیما بین زن و مرد در اسلام چیزی غیر از این نبوده است، تا از این طریق گوهر اعتدال در جامعه نهادینه شود و سونامی شهوت پدید نیاید؛ سونامی‏یی که حیاء و عفت را نابود می‏کند؛ حیاء و عفتی که اگر – معاذالله – از بین برود، از بین رفتن ایمان حتمی است، چنان که پیامبر اسلام -صلی الله علیه و سلم- می‏فرمایند:

«الحياء والإيمان قرنا جميعًا فإذا رفع أحدهما رفع الآخر». (رواه البخاری)
(حياء و ايمان قرين و پيوست يکديگر ساخته‌ شده‏‌اند، پس هرگاه يکي از بين رفت ديگري نيز از بين خواهد رفت.)

اسلام این هدف را حتی در تقسیم صلاحیت‏ها و مسئولیت‏های اجتماعی فیما بین زن و مرد نیز در نظر داشته است، به گونه‏ یی که مسؤولیت تهیه‌ی تمام هزینه‏های اقتصادی زنده‏گی زن را بر دوش مرد گذاشته است؛ چنان که مصارف زن قبل از ازدواج، تا بزرگسالي به عهده‌ی پدر است، و هنگام ازدواج، این زن است که عايد بزرگي به نام مهريه را دريافت مي‏کند، و بعد از آن مخارج زندگي خود و فرزندانش را – هرچند خودش ثروت زیاد هم داشته باشد – بر عهده‌ی شوهرش گذاشته است، تا با این تدبیر سنجیده، ضرورتی برای زنان در اشتغال به کار در بیرون منزل باقی نمانده و مجبور نباشد با مردان در محیط‏های کاری در آمیزد؛ آمیزشی که خود زمينه ساز فساد و رزايل اخلاقي می‏شود.

به همین منظور، اسلام زنان را توصیه می‏کند که منزل را محل اصلی برای زندگی خود انتخاب کنند و در آن به تربیت اولاد و سروسامان دادن به امور آن -که این‏ها هم در اهمیت خود دست کمی از کار مردان در بیرون از منزل ندارد – بپردازند، و تا ضرورت مبرمي در میان ‏نباشد، در انظار عامه ظاهر نشوند و هرگاه روي ضرورتي بیرون می‏شوند از هر گونه حالات، گفتار و رفتاری که کشش‏های شهوت را در دل مردان بر می انگیزد، خودداری کنند؛ باید با حجابی کامل، با لباسی کاملاً عادی و به دور از هرگونه جذابیتی، بی هیچ‏گونه استعمال خوشبوئی و عطري، با وقار و رفتارِ مناسب، بیرون آیند. هم چنان که مردان را نیز با تاکید از چشم چرانی، خلطیت، تماس و گفتگوهاي بی‌باکانه و غیر مودبانه بازنان منع کرده است.

نویسنده: مولوی ضیاء احمد فاضلی مسئول مدرسه احیاء العلوم

Atomic Habits
د ښوونکي لارښود کتابونه

Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

Atomic Habits
Back to top button
واسع ویب