با افراد فضول چگونه تعامل میکنی؟
گاهی اوقات برخی مردم – بدون اجازه – موبایلت را برمیدارند و شروع به خواندن پیامهایش میکنند.
از دوستم در یک جلسهی عمومی، جهت صرف شام دعوت به عمل آورده بودند و محل پذیرائی او در کنار چند نفر از قضات بود و تمام مدعویین جلسه از شخصیتهای برجسته علمی بودند. دوستم در میان آنها نشست و از هر دری با آنها سخن میگفت. موبایلش در جیب او سنگینی میکرد. لذا آن را بیرون آورد و روی میزی که در کنارش بود گذاشت.
شیخی که در کنارش نشسته بود و سرگرم سخن با او بود، از باب عادت گوشی را برداشت. وقتی به صفحهی آن نگاه کرد، رنگش پرید و دو مرتبه آن را سر جایش گذاشت. دوستم که خندهی عمیقی او را فرا گرفته بود آن را پنهان کرد. وقتی از آنجا بیرون شد. من همراه او در ماشینش سوار شدم. من نیز – مانند آن شیخ – گوشیاش را برداشتم وقتی به صفحهاش نگاه کردم خندهام گرفت و غرق در خنده شدم.
میدانی چرا؟ عادتاً مردم بر صفحهی گوشیشان چیزهایی مینویسند از قبیل: به ذکر خدا مشغول باش، یا… اما دوستم نوشته بود: تلفن را سر جایش بگذار فضول!
بسیاری از این نوع مردم در امور شخصی دیگران دخالت میکنند. چنانکه طبیعی است که شخصی در ماشین شما سوار میشود و داشبرد آن را باز میکند و به آنچه در داخل آن است نگاه میکند! زنی کیف زن دیگر را باز میکند تا ماتیک یا ساق چشم و ریمل او را بردارد و گاهی کسی با تو تماس میگیرد و میپرسد: کجایی؟ تو میگویی: من مسافرت هستم، وی میپرسد: کجا؟ چه کسی همراهت است؟
بسیاری از مردم که با آنها زندگی میکنیم با این اسلوب با ما برخورد میکنند. پس ما چگونه با آنها برخورد کنیم؟ مهم این است که آنها را از دست ندهیم، کوشش کن تا از چپشدن با چنین افراد برحذر باشی. مواظب باش کسی از دست تو ناراحت نباشد. برای بیرونشدن از این موضوع بسیار هوشیار باش، بدون این که بین تو و او مشکلی پیش آید.
در به دستآوردن دشمنان یا از دستدادن دوستان سهلانگاری مکن، هرچند که اسباب زیادی برای این کار دست به دست هم دهند.
یکی از بهترین اسلوبها در تعامل با طفیلیها پاسخ سؤال با سؤال یا به طور کلی انتقال به موضوع دیگری است تا او سؤال اولش را فراموش کند.
مثلاً اگر از تو پرسید:
– حقوق ماهیانهات چهقدر است؟ شما با نرمی و لبخند بگو: چرا مگر برایم شغل بهتری پیدا کردی؟
– او میگوید: نه اما میخواهم بدانم.
باز شما بگو: میزان حقوق در این روزها مشکل شده است و به ظاهر سبب آن بالارفتن قیمت نفت است!
قطعا او خواهد پرسید:
– بنزین به این قضیه چه ربطی دارد؟ باز شما بگو: نفت است که سبب تورم میشود. مگر نمیبینی که جنگها به خاطر آن به پا میخیزد؟
– او میگوید: خیر چنین نیست. زیرا جنگها اسباب دیگری دارند و جهان امروز پر از جنگ و آشوب است و در نتیجه او سؤال اولش را فراموش میکند. (هان! نظرت چیست؟ آیا با هوشیاری از این موقف بیرون نشدی؟).
همچنین اگر از شغلت پرسید. یا پرسید: به کجا سفر میکنی؟ از او بپرس: آیا همراه من به سفر میآیی. او میگوید: نمیدانم! اما تو به او بگو اگر با من میآیی بلیط به عهدهی شماست در این هنگام وارد موضوع بلیط میشود و موضوع اصلی را فراموش میکند. بدین شکل میتوانیم از اینگونه مواضع، بدون این که در میان ما و دیگران مشکل پیش بیاید، بیرون آییم.
وقفه…
«وقتی با یک فرد فضول که در امور بیربط دخالت میکند، مواجه شدی به خوبی از آن موقوف بیرون شو، بدون این که او را جریحهدار کنی».
از کتاب: از زندگی ات لذت ببر