امام قتيبه بن سعيد بغلانی رح
مقدمه
با تاسف بايد گفت كه كشور عزيز ما افغانستان در نتيجۀ عوامل مختلف، و بحرانهای متداوم نتوانسته است در ساحات اقتصادی، سياسی و نظامی مانند برخی كشور های منطقه به رشد وتكامل مطلوب خود نايل آيد، اما خوشبختانه از لحاظ علمی، وداشتن شخصيات هاي متبحر وعلمای برجسته در فنون وبخشهای مختلف علم ومعرفت از غنی ترين كشورها به شمار رفته وميرود، كه از آن جمله ميتوان از امام قتيبه بن سعيد بغلانی امام مشهور علم حديث، واستاذ امام بخاری ومسلم نام برد كه آرامگاهش در شهر نو بغلان موقعيت دارد.
امام قتيبه بن سعيد بلخی وبغلانی يگانه شخصيتی است كه نام نامی اش تنها در (صحيح بخاری) و (صحيح مسلم) كه به اتفاق تمام علمای امت اسلامی صحيح ترين كتاب بعد از (كتاب الله) يعنی قرآن كريم به شمار ميرود، بيشتر از نه صد وهفتاد وچهار (974) مرتبه تكرار شده است.
هم چنان امام قتيبه بن سعيد بغلانی يكی از شخصيتهای الگوی كشور ما به شمار ميرود كه بخاطر كسب علم ومعرفت، وطن وزادگاه اصلی اش بلخ باستان را ترك نموده، به سایر كشورها ومراكز علمی مختلف عصر خود سفر نمود، ودر نتيجۀ تلاش وكاوش های علمی اش توانست به صفت يك امام مطرح علم حديث، عرض اندام نمايد.
اما جای تاسف اين است كه ما مردم افغانستان، مخصوصا قشر تحصيل كرده و باسواد ازحيات وزندگی نامۀ همچو شخصيتهای علمی، فرهنگی وتاريخی آگاهی درست نداريم! در حاليكه يكي از حقوق حقۀ ايشان برما اين است تا از اعمال وكارنامه های ايشان آگاهی كامل داشته، صفات ومشخصات خوب ايشان را كه با گذشتن قرون متمادی سبب بقاء وزنده ماندن نامهای ايشان گرديده است در خود پيدا كنيم.
راستي! ما اگر خواسته باشیم با بدست گرفتن چراغ علم ودانش بطرف یک آیندۀ درخشان وشگوفا حرکت کنیم، نا گزیر هستیم تا با زندگي وسوانح حيات اسلاف ونیاکان خود، مخصوصا آن چهره ها وشخصیت هاي بزرگ علمي وتاريخي که نام ها واسامي گرامی شان تاهنوز در هرصفحۀ از صفحات مراجع دیني (كتب حديث)، تاريخي وفرهنگي مسلمانان (كتب تراجم ورجال حديث) ثبت است، وانشاء الله تا قیامت ثبت خواهد ماند آشنا شویم ؛ زیرا رفتن به یک آیندۀ درخشان وتابناك بدون مطالعه وبررسي تاریخ گذشتگان، والهام گرفتن از زندگی علمی ومجاهدات عملی ایشان امکان پذیر نمی باشد.
از طرف دیگر یکی از حقوق حقۀ اسلاف وگذشتگان ما برما این است تا با نام وکارنامه های ایشان آشنائی داشته، چهره های تابناک ایشان را به دیگران معرفی نمائیم ؛ زیرا همین شخصیتها بودند که توسط تلاش وفداکاری های بی دریغ ایشان متون اساسی دین مقدس اسلام (علم حدیث) تا هنوز محفوظ باقی مانده است.
پس اگر ما در این شرایط حساس که مورد تهاجم خطرناک فکری وفرهنگی قرار داریم خواسته باشیم تا دیگران با مطالعۀ این متون با مزایای اسلام آشنا شوند، ناگزیر هستیم تا این چهره ها وشخصیتهای تاریخی مان را به معرفی گرفته به وسیلۀ آن بتوانيم برخی از حقوق ایشان را اداء نموده، ودر ضمن نسلهای فعلی وبعدی خود را از خدمات وکاوش های علمی وفرهنگی ایشان مستفید وبهره مند سازیم.
با توجه به آنچه گفته شد، بنده خواستم در اين مقالۀ مختصر شخصيت علمی وتاريخی امام قتيبه بن سعيد بغلانی را با استفاده از مراجع متعدد علمی وتاریخی به هموطنان عزيز مخصوصا قشر جوان وتحصیل کردۀ وطن عزیز خود معرفی نمايم.
1 – نام ونسب امام قتیبة:
نام ونسب، وشهرت کامل امام قتیبه را سیرت نگاران وتذكره نویسان چنین نگاشته اند:
قتیبة بن سعید بن جمیل ـ بفتح جیم ـ بن طریف بن عبد الله الثقفی مولاهم، أبو رجاء البلخی البغلانی
منظور از ثقفی در ستون نسب امام قتیبة بن سعید طوریکه تاریخ نویسان اظهار داشته اند همان ثقفی مشهور، یعنی حجاج بن یوسف ثقفی است که از طرف عبد الملک بن مروان والی عراق وخراسان بود. چنانچه خطیب بغدادی در تاریخ بغداد در این مورد تصریح نموده نگاشته است: « قتیبة بن سعید بن جمیل بن طریف مولی الحجاج بن یوسف وامام قتیبة بن سعید را به خاطر این ثقفی گفته شده است که پدر کلانش جمیل مولی یعنی غلام آزاد کردۀ حجاج بن یوسف بوده است، واز همین لحاظ یعنی از لحاظ موالات ویا قرابت حکمی امام قتیبة را ثقفی گفته شده است
ومنظور تذكره نويسان از (بلخی) كه منسوب به بلخ، و(بغلانی) كه منسوب به بغلان است همانا ولايتهاي مشهور بلخ وبغلان است که هردو در جغرافیای امروزی از ولایات مشهور وباستاني افغانستان به شمار میروند.
2 – ولادت امام قتیبة
در سال ولادت وپیدایش امام قتیبة سه قول، ویا سه روایت وجود دارد.
قول ویا روایت اول میگوید که او در سال (148هجری قمری ) تولد گردیده است قول دوم اینکه او در سال ( 149 هجری قمری) تولد نموده است
قول سوم اینکه او در سال (150هجری قمری ) متولد شده بود. چنانچه یکی از شاگردانش که احمد بن سیار مروزی نام دارد میگوید: من از امام قتیبة شنیدم که می گفت: « ولدتُ سنة خمسین ومائة »
یعنی من در سال یکصد وپنجاه متولد شده ام. وهمین قول را حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب تهذیب التهذیب ترجیح داده است. وشاید علت راجح بودن آن نسبت به دوقول دیگر این باشد که این قول از خود امام قتیبه حکایت شده است، وشکی نیست که هر انسان سال دقیق تولد خودرا نسبت به دیگران خوبتر وبهتر میداند.
3 – استادان مشهور امام قتیبة:
امام قتیبه بن سعید بغلاني نظر بر همت عالی وحس كنجكاوی كه داشت زادگاه اصلی اش بلخ را ترک نموده به صوب مراکز علمی مشهور آن زمان که بغداد، حجاز (مكه ومدينه)، بصره، کوفه شام، ومصر بود سفر نموده، از شیوخ واساتيد مشهور علم حدیث از قبیل امام مالک بن انس امام مشهور حديث در دار الهجره يعني مدينه منوره، وپیشوای مذهب مالکی ها، ولیث بن سعد مصری، وحماد بن زید، وابوعوانه وغیره علمای مشهور آن وقت کسب فیض نموده، وبا اين عمل ورقابت سالم توانست خودرا در صف امامان مطرح حدیث جابجا کند.
چنانچه امام ذهبی از برخی استادان بلند پایۀ امام قتیبه نام گرفته میگوید: « فحمل الکثیر عن مالک، واللیث، وشریک، وحماد بن زید، وأبی عوانة، وابن لهیعة، وبکر بن مضر، وکثیر بن سلیم صاحب أنس بن مالک، وعبثر بن القاسم، وعبد الواحد بن زیاد، وأبی الأحوص سلام بن سلیم، ومفضل بن فضالة. . . وخلق کثیر»
4- شاگردان مشهور امام قتیبه:
امام قتیبه بن سعید بغلانی به اساس شهرتی که در هردو بخش روایت ودرایت حدیث کسب کرده بود در مابین محدثین از مقام شامخ وجایگاه رفیع وبلندی برخوردار بود، وهمین مقام رفیع وی در علم حدیث وفن روایت آن سبب شد تا شاگردان مکتب حدیث شرف تتلمذ وشاگردی او را به دست بیارند، چنانچه عملا می بینیم اساتید ومصنفین مشهور علم حدیث از جمله امام احمد بن حنبل شيبانی که یکی از امامان مذاهب چهارگانه به شمار میرود، وامام ابو عبد الله بخاری که لقب امیر المؤمنین فی الحدیث را در مابین امت حایز ودارا می باشد، وامام مسلم نیشاپوری که کتابش ( صحیح مسلم ) با کتاب بخاری (صحیح البخاری) بعد از کتاب الله صحیح ترین کتاب به شمار میرود، وهم چنان امام ابوداود وامام ترمذی وامام نسائی به کثرت از وی روایت میکنند، تا جائیکه شاید هیچ صفحه ویا بابی از ابواب کتب خمسه ( صحیحین وسنن ابوداود، سنن ترمذی، سنن نسائی) از نام امام قتیبه خالی نباشد. وشاهد وگواه بر این حقیقت تمام کتب تراجم ورجال حدیث، مخصوصا کتاب مشهور ومعتبر حافظ ابو الحجاج مزی است که به نام (تهذیب الکمال فی أسماء الرجال) شهرت دارد، ودرآن اسامی تمام کسانیکه از امام قتیبه روایت نموده ذکر شده است
ودلیل دیگر بر صدق گفتۀ ما این عبارت امام ذهبی است که بعد از معرفی نمودن یکتعداد اساتید امام قتیبه میگوید: « حدث عنه الحمیدی، ونُعیم بن حماد، ویحیی بن عبد الحمید الحرانی، وأحمد بن حنبل – فأکثر -، ویحیی بن معین، وعلی بن المدینی، ومحمد بن عبد الله بن نُمیر، وأبوبکر بن أبی شیبة، وطائفة ماتوا قبله ».
یعنی از امام قتیبه: حمیدی، نعیم بن حماد، . . . وافراد دیگری که قبل از وی وفات یافته اند روایت حدیث نمودند، وروایت احمد بن حنبل از وی نسبت به دیگران بیشتر بود.
ونیز علاوه میکند:
« وروی عنه : البخاری، ومسلم، وأبو داود، والنسائی، والترمذی فی کتبهم فأکثروا».
یعنی بخاری، مسلم، ابوداود، نسائی وترمذی همۀ ایشان از وی در کتابهایشان به کثرت روایت نمودند.
5 – تعداد احادیث وروایات امام قتیبة:
از کثرت شیوخ واستادان امام قتیبه، ونیز از کثرت رحلات وتعدد سفرهای علمی وی هرکس میتواند این حقیقت را بپذیرد که یکی از برجستگی های این امام همانا کثرت روایات ومسموعات واندوخته های علمی او بوده است.
چنانچه امام ذهبی در جریان تذکر از رحلات وسفرهای علمی او به کثرت روایاتش اشاره کرده میگوید: « وکتب ما لایوصف کثرة ».
یعنی امام قتیبه به اندازۀ تحریر حدیث نمود که بیرون از ساحۀ حصر ووصف است.
اما بطور دقیق تشخیص تعداد روایاتش شاید خیلی مشکل باشد ولی بازهم می بینیم که بعضی سیرت نگاران محقق وپرتلاش مانند امام ذهبی در جریان یک واقعه تعداد روایات ومسموعات امام قتیبة را صد هزار حدیث واثر نشان داده، گفته است: . . . وکان شیخ صدق، قد روی نحوا من مئة ألف
یعنی شكی نيست كه قتیبه یک شیخ بسيار صادق وراستگو بوده و تقریبا بیشتر از یک لک روایت دارد
ودلیل زندۀ دیگر بر کثرت روایات امام قتیبه احصائیۀ بعض علماء در مورد تعداد روایات وی در بخاری ومسلم است، چنانچه حافظ ابن حجر به نقل از صاحب کتاب زهرة میگوید: « روی عنه البخاری ثلاثمائة وثمانیة أحادیث، ومسلم ستمائة وثمانیة وستین »
یعنی تعداد روایات امام قتیبه تنها در صحیح البخاری كه امام بخاری از وی روایت نموده است (308) حدیث، وتعداد روایاتش در صحیح مسلم که امام مسلم از وی روایت نموده است (608) می باشد، که با مقایسه به مجموع روایات صحیحین یک کمیت خیلی زیاد وقابل ملاحظه به شمار میرود.
6 – سبب خروج امام قتیبه از بلخ، وسکونتش در بغلان:
آنچه از مطالعۀ کتب سیر وتراجم برمی آید این است که خروج امام قتیبه از بلخ به اساس رغبت ورضامندی شخصی خودش نبوده بلکه بگونۀ مجبور به ترک آن شده است. چنانچه امام ذهبی در کتاب خود از حافظ ابویعلی خلیلی حکایت میکند که یکی از علماء وفقهای مشهور بلخ که ابراهیم بن یوسف بلخی نام دارد روزی از امام مالک در حضور داشت امام قتیبة حدیث « کل مسکر خمر » را شنید. واین حدیث را غیر این هردو از امام مالک کس دیگری نشنیده بود. امام قتیبه نظر به ملاحظۀ که داشت به امام مالک گفت: این شخص یعنی ابراهیم بن یوسف معتقد به ارجاء است، یعنی عقیده ومفکورۀ فرقۀ مرجئه را دارد . امام مالک برافروخته شده آن عالم وفقیه مشهور بلخ را از مجلس وحضورش بیرون نمود. در اثر این عمل امام قتیبه واستاذش امام مالک در مابین امام قتیبه وعالم بلخی يك نوع عداوت ودشمنی به وجود آمد که در نتیجه بعد از برگشت عالم بلخی به بلخ که در عین زمان یکی از متنفذین بلخ به شمار میرفت امام قتیبه را از بلخ اخراج نمود، وامام قتیبة در نتیجۀ آن مجبور شد تا زادگاهش بلخ را ترک نموده در بغلان سکونت اختیار کند
چنانچه امام قتیبه اين تبعید و یا سکونت اضطراری اش را در بغلان بر خلاف توقع ومطابق خواست قضاء وقدر دانسته در دو بیت از آن چنین تعبیر نموده است.
لولا القضاءُ الذی لابد مدرکه والرزقُ یأکله الإنسانُ بالقدر ماکان مثلی فی بغلان مسکنه ولا یـمُـرُّ بـهـا إلا علی سفر
یعنی اگر آن قضاء الهی که تحققش امر حتمی است نمی بود، ونیز آن رزق ویا آب ودانۀ که خوردن آن در تقدیر وازل هر انسان ثبت شده است نمی بود جای هیچ انسانی همچو من در بغلان سرزمینیکه تنها مسافر باید از آنجا عبور کند نمی بود.
7 – رحلات، ویا سفرهای علمی امام قتیبه:
عمده ترین وسیلۀ فراگرفتن علم در قرن های اول، یعنی قرن صحابه وتابعین وتبع تابعین وقرون بعدی، حتی در عصر امروز هم همانا رحلت، ویا سفرهای علمی است که شيفتگان وعلاقمندان علم ومعرفت بعد از فراگرفتن علوم وروایات قریه وروستای مربوطه شان به مناطق دیگری که مرکز تجمع اساتید وشیوخ حدیث وروایت باشد سفرمیکنند. چنانچه حافظ ابن الصلاح عادت محدثين را در این زمینه بازگو نموده میفرماید: « وإذا فرغ من سماع العوالی والمهمات التی ببلده فلیرحل إلی غیره »
یعنی محدث ویا روایت نویس زمانیکه از شنیدن وفراگرفتن روایات واحادیثی که با سند عالی روایت شده است فارغ گردد، بخاطر اخذ وفراگرفتن روايات ديگر بايد به سرزمين ديگری سفر نمايد.
با توجه به اهمیت رحلت ونقش عمدۀ آن در غنامندی علم ومعرفت عالم ویا محدثیکه به اساتید موجود در قریه وروستایش اکتفا میکرد، وجهت فراگرفتن علم وروایات بیشتر به مناطق وكشورهای ديگر سفر نمیکرد شخصیت علمی اش زیر سوال می رفت، ومردم در مورد علم واندوخته های علمی اش با دیدۀ شک وتردید مینگرستند، چنانچه تذکره نویس مشهور قرن پنجم هجری خطیب بغدادی در کتابی که به نام (الرحلة فی طلب الحدیث) تالیف نموده است از امام مشهور علم حدیث یحیی بن معین نقل نموده، که گفته است: « أربعة لاتؤنس منهم رشدا . . . ورجل یکتب فی بلده ولایرحل فی طلب الحدیث »
(یعنی از چهار شخص توقع خیر بیشتر را نباید کرد، از جملۀ آنها شخصيكه به احادیث وروایات موجود در سرزمین خودش اکتفا نموده، بخاطر فراگرفتن ویا کسب بیشتر حدیث، رحلت ويا سفر نکند.
خطیب بغدادی بعد از بازگو نمودن اهمیت رحلات وسفرهای علمی هدف رحلات را نیز توضیح داده میگوید: « والمقصود بالرحلة فی الحدیث امران: أحدهما تحصیل علو الإسناد وقدم السماع. والثانی: لقاء الحفاظ، والمذاکرة لهم، والاستفادة عنهم
یعنی هدف عمده واساسی رحلات علمی که بخاطر تحصیل حدیث صورت میگیرد دو چیز است یکی: نائل شدن به سند عالی تر وسماع قدیم تر که یکی از خواستهای عمدۀ محدثین در گذشته بوده است.
دوم: ملاقات ودیدار با حفاظ حدیث، وانجام دادن مذاکره های علمی، واستفادۀ بیشتر از داشته ها ومحفوظات ایشان.
با توجه به اهميت رحلات علمی واهداف نهفته در آن امام قتیبه بن سعید بغلانی زمانیکه بیست وسه ساله شد بخاطر فراگرفتن علم حدیث، وافزودن اندوخته های علمی واستفادۀ بیشتر از شیوخ حدیث، وملاقات ودیدار با ایشان رحلات ویا سفرهای علمی اش را به طرف مراکز علمی آن عصر که در واقع حیثیت دانشگاه های مهم عصر حاضر را داشت آغاز نموده، ولقب رفیع علمی ( جوّال ) یعنی گردنده بودن را که امام ذهبی این لقب را به او داده است، کسب نمود .
خطیب بغدادی از آن شهر ها ومراکز علمی عمدۀ که امام قتیبه از بلخ رهسپار آن دیار گردیده بود یاد آور شده، میگوید: « رحل إلی العراق، والمدینة، ومکة، والشام، ومصر، وقدم بغداد، وحدث بها . . »
یعنی امام قتیبه بن سعید بطرف عراق، مدینۀ منورة، مکۀ مکرمة، شام، ومصر سفر نمود، واز بغداد هم بازدید به عمل آورد، ودر آنجا علاوه بر کسب وحصول روایت در مسند تدریس حدیث نشست، ومرجع علمی دیگران قرار گرفت. طوریکه همزمان با شنیدن ورود وی به بغداد محدثین آن دیار بطرف وی شتافتند تا از داشته ها واندوخته های علمی اش مستفید شوند.
امام ذهبی با تحدید ومشخص ساختن تاریخ رحلت علمی امام قتیبة وهم چنان با ذکر کردن اسامی ائمۀ مشهور حدیث آن وقت نه تنها به کثرت رحلات علمی امام، بلکه به کثرت اندوخته های وی اشاره کرده، میگوید: « نعم، وارتحل قتیبة فی طلب العلم وکتب ما لایوصف کثرة. وذلک فی سنة ثنتین وسبعین ومائة، فحمل الکثیر عن مالک، واللیث، وشریک، وحماد بن زید، وأبی عوانة، وابن لهیعة، وبکر بن مضر، وکثیر بن سلیم، صاحب أنس بن مالک . . »
آری، قتیبه بخاطر طلب علم رحلت نمود، وروایات زیادی را که قابل وصف ویا ذکر نیست در قید تحریر در آورد. واین رحلت وی در سال 172 آغاز شد که در نتیجۀ آن از امام مالک ولیث وشریک وسایر محدثین مشهور آن وقت روایت حدیث نمود.
ودر کتاب تذکرة الحفاظ خود اورا بسیار گردنده وصاحب رحلات معرفی کرده میگوید: « وکان ثقة، عالما، صاحب حدیث ورحلات »
یعنی امام قتیبة یک محدث ثقة وبا اعتماد، عالم بزرگ، وصاحب حدیث ـ یعنی متخصص در حدیث ـ ودر این راستا صاحب رحلت هاي زياد بود.
از جملۀ مراکز علمی که امام قتیبه به صوب آنها سفر نمود شهرهای بغداد وکوفه بود. چنانچه خود امام قتیبه تاریخ اولین ورودش را به عراق ذکر کرده میگوید: « انحدرت إلی العراق أول مرة سنة اثنتین وسبعین – یعنی بعد المائة – وکنت یومئذ ابن ثلاث وعشرین سنة
یعنی اولین باری که من وارد عراق شدم سال 172 هجری بود، ومن در آن وقت بیست وسه سال داشتم.
وامام ابوداود تاریخ ورود وی را به بغداد ذکر کرده میگوید: « قدم قتیبة بغداد فی سنة ست عشرة ومائتین، فجاءه أحمد ویحیی »
یعنی امام قتیبه سال 216 هـ وارد بغداد گردید ودو امام مشهور حدیث یعنی امام احمد بن حنبل وامام جرح وتعدیل یحیی بن معین بخاطر استفاده از وی نزدش آمدند.
امام ابوحاتم رازی هم در ارتباط ورود امام قتیبه به بغداد، وکوفه واستفاده محدثین از وی میگوید: « حضرته ببغداد، وقد جاءه أحمد، فسأله عن أحادیث فحدثه بها . وجاء أبو بکر بن أبی شیبة وابنُ نُمیر بالکوفة إلیه لیلة، وحضرت معهما، فلم یزالا ینتخبان علیه، وأنتخب معهما إلی الصبح (6: 16).
یعنی من در بغداد نزد امام قتیبه حاضر شدم، وامام احمد هم نزدش آمد ودر مورد یک تعداد احادیث ازوی استفسار نمود وامام قتیبة هم آن احادیث را برایش قرائت کرد. وامام ابوبکر بن أبی شیبة وابن نمیر در کوفه نزد امام قتیبة آمدند ومن هم با ایشان نزدش رفتم وهمه ما تا دمیدن صبح در انتخاب وبرگزیدن روایات واحادیث در دسته داشته اش مصروف ماندیم.
محدث دیگری بنام عبد الله بن محمد بن سیار میگوید: « قتیبة صدوق، لیس أحد من الکبار إلا وقد حمل عنه بالعراق. وحدث عنه أحمد بن حنبل، وأبوخیثمة وعباس العنبری، والحمیدی بمکة»
یعنی قتیبه مرد دائم الصدق وهمیشه راستگوی بود، در عراق هیچ عالم بزرگی نمانده که از وی روایت نکرده باشد. وهم چنان امام احمد بن حنبل، وابوخیثمة وعباس عنبری، وحمیدی در مکه از وی روایتی داشتند.
8- وفات امام قتیبه رحمة الله علیه:
امام قتیبه بن سعید بغلانی رحمة الله علیه بعد از اینکه تمام عمر گرانبهایش را در طلب وروایت حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم که بعد از قرآن کریم دومین مصدر ومنبع اساسی دین مقدس اسلام، وشریعت اسلامی به شمار میرود سپری نمود، وشاگردان ممتازی را امثال امام بخاری، مسلم بن حجاج نیسابوری، أبوداود سجستانی، أبوعیسی ترمذی، امام نسائی که کتابهای ایشان بعد از قرآن کریم بزرگترین منبع علمی وفکری ودستور عملی مسلمانان به شمار میرود، وامثال ایشان صدها افراد دیگری را به جامعه اسلامی تقدیم نمود، بعد از همۀ این جهاد ومجاهدت، تعلیم وتدریس، بالآخره به عمر نود ویا نود ویک سالگی در ماه شعبان سال 240 هجری قمری در ولایت بغلان افغانستان داعی اجل را لبیک گفته به حق پیوست (5: 447)، ودر همانجا دفن گردید که تا امروز مرقد وخوابگاهش در محدودۀ شهر نو بغلان قرار داشته زبان زد خاص وعام است. وبا وفات نمودن امام قتیبة بن سعید در بغلان که در آن زمان یکی از قریه های بلخ به شمار میرفت نام بغلان در کتابهای تاریخ ورجال حدیث ثبت گردید. روحش شاد ویادش گرامی باد.
نتیجه گیری
از آنچه كه پيرامون زندگی، وشخصيت علمی وتاريخی امام قتيبه بن سعيد بغلانی گفته شد، نتايج ذيل ودر عین وقت خیلی ها مهم را ميتوان كسب كرد:
1- امام قتیبة بن سعید بلخی وبغلانی یکی از محدثین بزرگ قرن سوم هجری به شمار میرفت که در سال 149 ویا 150 هجری تولد، ودر سال 240 هجری قمری به عمر نود ویا نود ویک سالگی، در ولایت بغلان که در آن زمان یکی از روستاهای بلخ به شمار میرفت، وفات یافت.
2- امام قتیبه بن سعید بغلاني در پهلوی اینکه شرف شاگردی امامان مشهور علم حدیث امثال امام مالک بن انس، لیث بن سعد، حماد بن زید وغیره را کسب کرد هم چنین در عصر خود به صفت یکی از استادان برجستۀ حدیث تبارز کرد که نمونۀ عمدۀ آن را میتوان در شاگردی امامان ومصنفین مشهور حدیث مانند: امام بخاری، امام مسلم ابوداود، ترمذی، ونسائی وغیره باز یافت.
3 – یکی از عواملی که در نبوغ شخصیت علمی امام قتیبة نقش عمده وبسیار سازنده داشت همانا رحلات ویا سفرهای علمی او بود که بخاطر فرا گرفتن حدیث روایات عالی وملاقات با حفاظ حدیث به طرف شهرها ومراكز علمي مختلف مانند: عراق، مکه معظمه، مدینه منوره، شام ومصر سفر نموده، ولقب جوال ویا متجول بودن را کسب نمود.
4 – امام قتیبة بن سعید در نتیجۀ رحلات وسفرهای متعدد خود روایات واحادیث زیادی را به دست آورد که بگفتۀ امام ذهبی خارج از محدودۀ وصف وبیان می باشد.
5 – خروج وبرآمدن امام قتیبة بن سعید از بلخ، وسکونت وبالآخرة وفاتش در بغلان به اختیار خود وی نبوده، بلکه در اثر عملی صورت گرفته که خودش مسبب آن بوده است طوریکه خودش از آن به عنوان قضاء وقدر یاد آور شده ودر دو بیت تاثرعمیقش را بازگو ویا اظهار نموده است.
به هرحال این عمل امام قتیبة در مقام ویا جایگاه وی نقص ویا خللی را موجب نگردیده، بلکه بر عکس با ورود وی در بغلان، بغلان از شهرت خاصی برخوردار گردیده، ونامش در کتابهای تاریخ ورجال حدیث راه یافته است.
ماهنامه تربيتي و دعوتي قافله، جوزاى ۱۳۸۹