افغانستان در عصر سلسله موریا ( ۳۲۱ – ۱۸۴ قبل از میلاد )
یکی از سلسله هایی که حدود ۱۳۷ سال بر هند و بخشهایی از افغانستان فعلی حکومت کرد سلسله موریا بود.
همزمان با حمله اسکندر به شمال غربی هند ، یکی از شاهان خاندان ” ناندا ” که در آن زمان بر هند حکم می راند، جوانی از خویشاوندانش را که چندراگوپتا نام داشت و ظاهرا مرد بسیار باهوش، فعال و جاه طلب بود،
از کشور تبعید و اخراج نمود. چندراگوپتا به شمال هند و به سوی شهر تاکسیلا که در شمال بود رفت. گوپتا فرد دیگری بنام چناکیا را که یک برهمن بود و در ذکاوت از خودش کم نمی آورد، همراه خود برد. این دو تبعیدی مردم هند را علیه نیروهای اسکندر می شوراندند و نیروهای اسکندر را متجاوز می دانستند. در هنگامی که گوپتا در شمال غربی هند مشغول فعالیت یونانیان بود . اسکندر در گذشت و چون خبر مرگ اسکندر به تاکسیلا رسید، چندراگوپتاموریا اهالی اطراف را شوراند و با کمک آنها به اردوگاه نظامی که اسکندر از خود به جای گذاشته بود حمله برد و به زودی تاکسیلا و حکومت آنجا را به تصرف در آورد و بعد از آن پادشاهی ناندا را در هم شکست . ( ۳۲۱ قبل از میلاد)
در دوران سلطنت چندراگوپتا ، سلوکوس سردار اسکندر که تقریبا تصرفات بخش شرقی اسکندر به او رسیده بود با عبور از رود سند به هند هجوم برد. سلوکوس در نبرد با چندراگوپتا شکست خورد و عقب نشینی کرد و قسمت عمده ای از ” گنداهارا” یعنی نواحی اطراف رودخانه کابل و کابل کنونی را از دست داد . بعد از این نبرد امپراتوری موریا به زودی توانست سراسر هند و قسمتی از افغانستان را تصرف کند. در این موقع این امپراتوری بزرگ از کابل و هرات تا بنگال وسعت پیدا کرد. چندراگوپتا با تشکیل یک امپراتوری بزرگ و دارای نظم مدت ۲۴ سال بر هند حکومت کرد و در سال ۲۹۶ قبل از میلاد در گذشت.
برخی از تاریخ نگاران معتقدند که چون سلوکوس به فیلهای جنگی نیاز داشت، چند ناحیه مجاور هند را در عوض گرفتن تعدادی فیل به گوپتا واگذار نمود. بعد از عقب نشینی سلوکوس، افغانستان کنونی عملا به دو قسمت تقسیم گردید: بخشی زیر سلطه یونانیان باقی ماند که بیشتر شمال و غرب افغانستان باشد و بخش شرقی و جنوبی زیر سلطه هندیان در آمد.
بعد از گوپتا پسرش به سلطنت رسید نواحی شرقی و جنوب افغانستان همچنان در تصرف هند باقی ماند. سلسله موریا تا ۱۸۴ قبل از میلاد سلطنت کرد که در زمان آشوکا ( ۲۳۲ – ۲۷۱ ق. م ) به اوج قدرت خود رسید. این شاه که سومین و بزرگترین شاه این سلسله است، امپراطوری وسیعی بوجود آورد که از بنگال تا حوزه ارغنداب و از دکن تا میسور را شامل می شد. این دوره ، دوره طلایی هندوستان نام گرفت . در زمان آشوکا ، دین بودایی در هند و قسمتی از افغانستان رواج یافت. مذاهب هندویی و بودایی که در این زمان در افغانستان نفوذ پیدا کرد ، تا زمان سلطان محمود غزنوی که به هند لشکر کشید و بخش اعظم آن را فتح نمود در دره کابل پیروانی داشت.
کوشانیان ( از قرن اول میلادی تا سال ۲۳۰ میلادی)
بعد از انقراض سلسله های هخامنشی، یونانی و موریا مدتی در افغانستان به صورت ملوک الطوایفی اداره می شد تا اینکه قبیله کوشانی، شاخه ای از اقوام سیتی یوچی وارد افغانستان شده و به تدریج قدرت یافتند و امرای محلی را شکست داده، حکومت بزرگی تشکیل دادند. کوشانیها که به یوچی ها نیز معروف می باشند، ابتدا در شمال افغانستان کنونی، یعنی آسیای مرکزی فعلی زندگی می کردند و همواره در حال جنگ و نزاع با اقوام و طوایف دیگری بودند که در آن منطقه زندگی می کردند.
به نوشته برخی تاریخ نویسان در حدود سال ۱۶۵ قبل از میلاد کوشانیها که شاخه ای از قبایل سیتی بودند و در مجاورت چین در کاشغر سکونت داشتند، بعد از مدتی زندگی بین دو رود آمو و سیحون در قرن اول ( در حدود ۷۰ قبل از میلاد ) از این منطقه عبور نموده و باختر را به تصرف خود در آوردند. در این تصرف تقریبا بخش اعظم شمال افغانستان، مانند تخارستان، باختر زمین، بلخ و … زیر سلطه آنان در آمد. بعد از مدت کمی کوشانیها از کوههای هندوکش نیز عبور کردند و دولت یونانی باختری را تا سرحد هند به عقب راندند. ( ۱۳۷ قبل از میلاد )
زمانیکه این قبایل در شمال افغانستان اسقرار پیدا کردند، حدود پنج قبیله در این منطقه ساکن بودند، این وضعیت مدتها دوام یافت و هر قبیله توسط رئیس خود اداره می شد. بالاخره رئیس قبیله کوشانی توانست چهار قبیله دیگر را زیر فرمان خود در آورد و خودش را به عنوان شاه کوشانی معرفی کند. از همین وقت کلمه کوشان در تاریخ ثبت گردید.
نخستین پادشاه مشهور این طایفه ” کجولاکدفزس ” در حدود سال ۴۰ قبل از میلاد موفق شد که از هندوکش عبور کند و با فتح کابل و کاپیسا و غزنی به اقتدار خویش بیفزاید.
شاه کوشانی در مدت نه چندان طولانی موفق شد، در شرق تا رود سند و در غرب تا خراسان کنونی پیش رود و تمام بقایای شاهان یونانی را از حیطه قدرت کنار بزند. همچنین موفق شد یکی از بزرگترین امپراطوری ها را در افغانستان پایه گذاری کند . او بعد از تلاش فراوان در جهت گسترش قلمرو خود در سن ۸۰ سالگی بعد از ۳۸ سال سلطنت در سال ۷۸ میلادی از جهان رفت. این شاه در عصر خود ملقب به دیندار و شاهنشاه پسر آسمان گردید. بعد از او پسرش ” ویمه کدفیزس دوم ” به قدرت رسید و تا حدود ۱۱۰ میلادی حکومت کرد و در سن ۸۰ سالگی فوت کرد. در زمان این شاه نیز پیشرویها و فتوحاتی صورت گرفت و حدود مرزی حکومت شرق به رود گنگ رسید. در ادامه پیشرویها و تصرفات کوشانی ها، هندوستان شمالی به تصرف آنان در آمد و برای پیوند و استحکام روابط اقتصادی و سیاسی نمایندگانی به روم اعزام گردیدند.
کانیشکا قدرتمندترین شاه این سلسله بود که پایتخت را از شمال هندوکش به جنوب آن منتقل کرد و مرکز حکومت خود را در زمستان پیشاور و در تابستان بگرام کاپیسا در نزدیکی کابل فعلی قرار داد. در زمان این شاه کوشانی ( ۱۲۰ – ۱۶۰ میلادی ) حدود دولت از ماتورا در هند تا آن طرف جیحون در شمال ( سند، فرغانه، کاشغر و ختن ) گسترش پیدا کرد.
بعد از کانیشکا جانشینان او بیشتر به زندگی در سرزمینهای حاصلخیز هند، تمایل پیدا کردند. در نتیجه به تدریج به سوی هند رفته و در میان آن ملت، به تحلیل رفتند و آخرین پادشاه این سلسله نیز در هند از بین رفت. جمعا این طایفه ۱۸۰ سال بر افغانستان حکومت کرد. بعد از اینکه حکومت مقتدر کوشانی از بین رفت، دولت مقتدر و سراسری به وجود نیامد و امارتهای کوچک محلی در کشور جای آن را گرفتند که صرفا در حوزه قدرت منطقه ای خود فرمانروایی داشتند.
در دربار کوشانیان و بعد از آن یفتلیها، زبان مورد استفاده قرار می گرفته که آنرا می توان مادر زبان دری کنونی دانست. قدیمی ترین ایر این زبان، در کتیبه ای که بر اثر حفاری یک گروه باستان شناس در بغلان صورت گرفته، به دست آمده که متعلق به قرن دوم میلادی است.در زمان کوشانیان دینهای متعددی مانند بودایی، زردتشتی و برهمنی در افغانستان وجود داشته است. در این زمان علمای مذهبی، دانشمندان و هنرمندان در نظر حکومت و جامعه مورد احترام بودند و همچنان فرهنگ و ادب و هنر در حال توسعه و رشد بود. به گونه ای که معماری و هیکل تراشی آنقدر در افغانستان پیشرفت کرد که تا هنوز مجسمه های حیرت انگیز بودا در بامیان ناظران را به حیرت وا می دارد.دورهٔ کوشانیها را میتوان دورهٔ تمدن جدیدی برای افغانستان محسوب کرد: این خاندان در پیکرتراشی پیشرفتهای بسیاری کرد و بتهای ۳۵و ۵۳متری بامیان که توسط طالبان نابود شدند از یادگارهای همین دوره بودند. خاندان کوشان در حوالی سال ۲۲۰میلادی، زمانی که خاندانهای کوچکی اینجا و آنجا سر بلند کرده و برخی از نقاط را تصرف نمودند منقرض گشت. انقراض خاندان کوشانی پایان یک عصر یا دوره شکوفایی فرهنگی و هنری بود که دیگر هیچگاه در افغانستان تکرار نشد.
امپراطوری کوشانیان