اختلافات خانوادگی و راه حل آن
اگر انسان هميشه سالم باشد و هیچگاه به زكام و تب و سردردي مبتلا نشود، قدر سلامتی را نمي داند و در حفظ آن نمي كوشد. بیماری و تندرستی، غم و شادی، خوبی و بدی و… براي فرد و جامعه، سازنده است. در این میان خانواده که جزوی از اجتماع به شمار می رود، تحت تاثیر تحولات جامعه، نمي تواند به شکل يك نواخت و بدور از فراز و نشیب ها، به پیش برود؛ بلکه همواره در مسیر خویش، پستی ها و بلندی ها، را طی می نماید و شیرینی ها و تلخی ها را می چشد، و همین نوسانات برایش جالب و جذاب خواهد بود.
خانواده اي كه همواره توفان زدۀ اختلافات و كشمكش هاست و دران شادی و تفاهم جایی ندارد، محيطی برای جذب و انجذاب نبوده بلكه بجای آن، محيطی است برای دفع و اندفاع و چنین خانواده ای، عدمش به ز وجود اوست.
همچنین خانواده اي كه در آن هيچ گونه انتقاد و بحث و اختلاف نظری، وجود نداشته باشد، محيط تفاهم كامل نيست و حتماً افراد، ناگفته هایی خواهند داشت که همیشه آن ها را در دل نگاه مي دارند و دردها و رنج ها را بروز نمي دهند و در موارد اعتراض و انتقاد، مهر سكوت بر لب مي زنند و گلايه ها و شكوه ها را همچون آتشي زير خاكستر پنهان مي سازند، تا روزی شراره کشد و به شعله ای تبدیل شود که همه چيز را در كام خود بسوزاند.
بهترین خانواده آن است که دران افراد، همدیگرِ خویش را درك كنند. مسلماً هيچ انساني فاقد نقطه ضعف روحي و عاطفي و اخلاقي نيست. اگر بنا باشد دو انسان به درك كامل يكديگر برسند، حق اين است كه همه نقطه هاي مثبت و منفي و جنبه هاي قوت و ضعف يك شخصيت، به ظهور و بروز برسد تا براي ديگري معلوم شود كه اين انسان، چند درصد قابل اعتماد و دوست داشتني و جذب شدني است.
بهتر است بجای صرف توان وبذل مساعی برای از بین بردن اختلافات، برای آن تعادل بخشیده شود. و این از طریق فهم هر یک از حقوق و مسؤولیت های خویش، به دست خواهد آمد.
مرد بايد بداند كه در اين زندگي مشترك و در اين پيوند مقدس، دو وظيفه بر دوش او نهاده است:
1- انفاق هزينۀ زندگي زن در حد متعارف
قرآن كريم مي فرمايد: {الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَي النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلي بَعْضٍ وَبِما أنْفَقُوا} [نساء:34] (مردان بر زنان سرپرستند (و در جامعه كوچك خانواده، حق رهبري دارند و صيانت و رعايت زنان بر عهده ايشان است) بدان خاطر كه خداوند (براي نظام اجتماع، مردان را بر زنان در برخي از صفات برتريهائي بخشيده است و) بعضي را بر بعضي فضيلت داده است، و نيز بدان خاطر كه (معمولاً مردان رنج مي كشند و پول به دست مي آورند و) از اموال خود (براي خانواده) خرج مي كنند)).
«واژه قوّام در زبان عربي مبالغۀ قائم است و قائم كسي را می گویند که شبانه روز به کار و بار خانواده قیام کند و پیوسته در راه مصالح ایشان در تلاش باشد. و نیز به معنی خدمتگزار است» [تفسیر نور خرم دل]. و از آن جا كه هم در جامعه و هم در خانواده، به واسطه نيرومندي بيشتر، مسؤوليت هاي سنگين تري بر عهدۀ مردان گذاشته شده است، قوام و قيم شده اند.
2- حسن معاشرت و رفتار
قرآن مجيد به مردان چنين دستور مي دهد: {وَعاشِرُوهُنَّ بِالمَعْرُوفِ} [نساء:19] (و با زنان خود به طور شايسته (در گفتار و در كردار) معاشرت كنيد).
مقصود از معروف، روش پسنديده و نيكوست و هدف اين است كه در جامعۀ اسلامى، نيكي ها معروف و شناخته و بدي ها، منكر و ناشناخته باشد. هنگامی كه قرآن از بعضي از سنت هاي ناپسنديده عربي در مورد زنان، از قبيل به ارث گرفتن آنها و زير فشار گذاشتن آنها براي آن كه از مهريه خود چشم بپوشند، سخن مي گويد، خاطر نشان مي فرمايد كه: {بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ} [نساء:25] (برخي از برخي هستيد). يعنى، شما زنان و مردان همه اعضاي يك پيكريد و همه به يكديگر نياز داريد و هيچ يك از شما نمي تواند اصالت و استقلال و فرديت ديگري را فداي اصالت و استقلال و فرديت خود سازد. {وَكَيْفَ تَأخُذُونَهُ وَقدأفضي بَعْضُكُم إلي بعض وَأخَذنَ مِنْكُم مِيثاقاً غليظاً} [نساء:21] (و چگونه (سزاوار شما است كه) آن را بازپس بگيريد؟ و حال آن كه با يكديگر آميزش داشته ايد و هر يك بر عورت ديگري اطّلاع پيدا كرده ايد و (گذشته از اين) زنان پيمان محكمي (هنگام ازدواج) از شما گرفته اند (و خداوند برابر آن، امر زناشوئي را حلال نموده است).
در این میان برای زن نیز مسؤولیت هایی داده شده که با رعایت آن ها، همسرِ خویش را راضی نگهداشته و از وی در پیشبرد امور زندگی، پشتیبانی نماید.
چگونگی رفع اختلافات خانواده گی
حالا که دانستیم وجود پاره ای از مشکلات، زادۀ اختلاف نظرها و تفاوت سلیقه ها است، اینک می پردازیم به روش های رفع و کاهش آنها تا خانواده در کنار هم بتوانند از زندگی سالمتری برخوردار باشند.
مبارزه با هواي نفس و خودخواهي و غرور و خودپسندى، نه تنها جلو بروز اختلاف را مي گيرد، بلكه مي تواند اختلافات موجود را هم به صلح و آشتي و تفاهم تبديل كند. قرآن مجيد، از مردان خواسته است كه سعي كنند طبيبانه، در صدد علاج برآيند و گرمي و جذابيت را به كانون خانواده بر گردانند و در اين راه، استفاده از چند روش را تجويز و توصيه كرده است.
در اين باره مي گويد: {وَاللَّاتِي تَخِافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي المَضِاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ} [نساء: 34] (و زناني را كه از سركشي و سرپيچي ايشان بيم داريد، پند و اندرزشان دهيد و (اگر مؤثّر واقع نشد) از همبستري با آنان خودداري كنيد و بستر خويش را جدا كنيد (و با ايشان سخن نگوئيد. و اگر باز هم مؤثّر واقع نشد و راهي جز شدّت عمل نبود) آنان را (تنبيه كنيد و كتك مناسبي) بزنيد).
در حقيقت، قرآن مجيد توصيه فرموده است كه از تاكتيك هاي سه گانه موعظه، بي اعتنايي به آنها در بستر خواب و زدن استفاده شود.
به كار بردن اين تاكتيك ها تدريجي است. در درجه اول بايد مرد سعي كند از راه ارشاد و موعظه، زن را به راه آورد؛ اگر اين تاكتيك مؤثر واقع نشد به تاكتيك دوم و سوم، روي مي آورد.
طبيعي است كه اين تاكتيك ها همه مقدمه آشتي و جذب و انجذاب است و نبايد به صورتي عمل شود كه به جاي جذب و انجذاب، دافعه و گريز، حاكم گردد. زبان موعظه بايد زباني شيرين و لحن آن بايد لحني دل نشين باشد. موعظه كننده، حتماً بايد ثابت كند كه دلسوز و امين و خيرخواه است و تسليم هواي نفس و اغراض و مقاصد شيطاني نيست.
مردي كه از اول او را موظف كرده اند كه واعظ باشد، چگونه قابل قبول است كه بلافاصله از او بخواهند كه به قهر تمام عيار روي آورد و اقدام به ترك همخوابگي كند؟! آيا جامعه در برابر متلاشي شدن خانواده ها مي تواند بي تفاوت بماند! آيا محاكم خانوادگي وظيفه دارند گسيختن پيوند زناشويي و دادن اجازه نامه طلاق را اولين يا آخرين اقدام خود قرار دهند.
اگر توجه كنيم كه اسلام، طلاق را به عنوان يك حلال منفور معرفي كرده است، به هيچ وجه موافق متلاشي شدن خانواده ها نيست.
اگر اختلافات به جایی کشید که اعضای خانوده برای آن راه حلی نمی دیدند، چه کنند؟ و چه را هی انتخاب نمایند؟ قرآن، كليد حل معما را به دست ما داده و در اين مورد فرموده است: {وَإنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنهما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أهْلِهِ وَحَكَماً مِنْ أهْلِها إنْ يُريدا إصْلاحاً يُوَفِّقِ اللّهُ بَيْنَهُما} [نساء: 35] (و اگر (ميان زن و شوهر اختلافي افتاد و) ترسيديد (كه اين كار باعث) جدائي ميان آنان شود، داوري از خانواده شوهر، و داوري از خانواده همسر (انتخاب كنيد و براي رفع و رجوع اختلاف) بفرستيد. اگر اين دو داور جوياي اصلاح باشند، خداوند آن دو را (كمك نموده و در يكي از دو كار: سازش نيك و خداپسندانه، يا جدائي زيبا و معقولانه) موفّق مي گرداند).
در اين دستورالعمل قرآني سه نكته، جلب توجه مي كند:
1. داوران بايد از بستگان زن و شوهر باشند تا هم از مسائل خانوادگي آنها اطلاع بيشتري داشته باشند و هم طرح پاره اي از مسائل نزد آنها، به شؤونات خانوادگي صدمه و لطمه اي نزند و زن و شوهر بتوانند سفره دل خود را پيش آنها بگشايند و داوران خانوادگي را در راه حل اختلاف، ياري كنند.
- درست است كه داوران خانوادگي از نفوذ كلام و تجارب خود در راه حل اختلافات، استفاده مي كنند؛ اما خواست خود زن و شوهر، از هر چيزي مؤثرتر است. و اگر هر يك از طرفينِ اختلاف، طرف مقابل را با شرايطي حاضر است بپذيرد، اين جاست كه داوران خانوادگي مي توانند ميان آنها ايجاد توافق كنند؛ در حقيقت، زمينه آشتي فراهم است، فقط داوران خانوادگي بايد سعي كنند، زمينه موجود را تقويت نمايند و مورد استفاده قرار دهند.
-
از آن جا كه ممكن است ريش سفيدها و بزرگترها به جاي كوشش در ايجاد تفاهم و توافق سعي كنند به اجبار و تهديد، آنها را رام و مقيد سازند و مخصوصاً چنين احتمالي در مورد بستگان بسيار قوي است، قرآن، رسيدن به آشتي و توافق را منوط به خواست هر دوی آنها ساخته و براي هيچ كدام امتيازي قايل نشده و از هيچ يك نيز سلب اختيار نكرده است. اين خود زن و شوهرند كه بايد طالب اصلاح و آشتي باشند. و آنگاه که ایشان قدمی به سوی صلح و آشتی گذاشتند، توفیق الهی نیز به سوی شان، خواهد آمد.
تهیه کننده: عبدالکریم سروری