مراقبت و شفقت بر اطفال
اطفال امروز كه بزرگان فردا هستند، زينت زندگي و نعمت بزرگ خداوند به حساب مي آيند، وتربيت و پرورش سالم آنان در زمره وظايف و مسؤوليت هاي سترگ و با اهميت والدين و جامعه مي باشد. اگر از پهلوي تربيت آنان غافلانه عبور صورت گيرد، رويهم، از خشونت و تندروي و افراط در سرزنش در برابر آنان كارگرفته شود، بي ترديد اضرار و زيانهاي جبران ناپذير و پيامدهاي ناگواري را در قبال خواهد داشت، بناء مكلفيت مهم خانواده ها و زمامداران كشوراست كه زمينه هاي رشد آنان را فراهم نمايند و در بخش هاي جسمي، روحي و ساير ابعاد زندگي اطفال، توجه لازم صورت گيرد، تا افراد آينده جامعه انساني، دانا، وفادار، مهربان، بااحساس و دلسوز بارآيند و مايه آرامش و آسايش، مرفه و مطمئن جامعه خود قرار گيرند.
با تأسف اين نونهالان معصوم به جاي آنكه محراق توجه قرار گيرند و به نوازش گرفته شوند تا خود در آينده از احساس نوازشگري همنوعان خود بهره مند شوند، به طرق و اشكال مختلف مورد آزار و اذيت قرار مي گيرند و اعمال خشونت، بهره كشي از آنان به گونه هاي مختلف، تجاوز، آسيب هاي رواني و جسمي، محروميت از آموزش، روز به روز رو به افزايش است و اين نونهالان معصوم، بر علاوه از آن كه حقوق مسلم انساني شان بازپرداخت نمي گردد كه مورد زشت ترين ستم و جفا قرار داده مي شوند و ستمي بدتر از آنچه كه در دروان جاهليت در قبال نوزادگان دختر كه همانا زنده به گور كردن شان بود، صورت مي گرفت، در مورد اطفال امروزينه انجام داده مي شود.
اسلام پيشگام تر از همه، در راستاي احقاق حق اين قشر لطيف معصوم توجه نموده است و درفش مبارزه عليه خشونت دوران جاهليت را برافراشته و در نخستين گام، زنده به گور كردن دختران معصوم، محروم ساختن زنان از ميراث و تبعيض هاي نژادي را منع قرار داد و اسلام هر نوع شكنجه و تعذيب اطفال را گناه دانسته و مرتكبين اين اعمال را مستوجب سرزنش و درخور عذاب مي داند. اسلام به كرامت انسان ارزش فوق العاده قايل بوده و تركيز بر پاسداري از ان و پرهيز از خشونت به ويژه در مورد زنان و اطفال دارد.
اينكه در قرآن كريم يكي از دردناك ترين و وحشيانه ترين پديده هاي عصر جاهليت عرب را پديده (وأد) زنده به گور كردن نوزادگان دختر ياد آور مي شود نكته مهمي كه در آن وجود دارد اين است: قرآن نمي گويد كه از قاتلين سوال مي شود كه چرا اين قشر معصوم را زنده به گور كردن بلكه مي فرمايد از اين كودكان معصوم سوال مي شود كه گناه شان چه بود كه چنين بي رحمانه كشته شدند؟
گويي قاتلان ارزش بازپرسي را هم ندارند و شهادت تنها اين مقتولين بسنده است و با تأسف اين مسأله ستم بر كودكان معصوم در اين جاهليت قرون اخير به شكل ديگري تبارز نموده است و قد برافراشته است كه تجاوز جنسي بر كودكان، سوء استفاده از آنان از همين وأد مدرن اين عصر به حساب مي آيد.
ترحم و شفقت بر اطفال:
از بزرگ ترين خطاها و اشتباهاتي كه پدران در قبال اطفال شان مرتكب مي شوند، همانا برخورد زشت، لت و كوب و تهديد از حد اعتدال فراتر، در حين قهر و عضب پدر يا به اثر اندك لغزشي كه از دست فرزندان شان سر مي زند كه اين منجر به خانه گريز و در فرجام به بهره كشي و استفاده سوء بهره جويان مي شود، مي باشد و زمينه حق تلفي و محروميت شان را بدين گونه فراهم مي سازند و اين در واقع جفاي نابخشودني در حق كودكان بر شمرده مي شود. در حالي ما مي خوانيم كه رسول خدا به ترحم و شفقت و مهرباني بر اولاد و اطفال و خردسالان فرا مي خواند: ليس منا من لم يرحم صغيرنا و لم يوقر كبيرنا. (ابوداود و ترمذي)
يعني آنكه بر خردسالان و اطفال ما ترحم و شفقت نورزد و بزرگان و كهنسالان ما را احترام نكند از زمره ما نيست.
و در مورد اعرابي كه فرزندانش را بوسه ترحم نكرده بود، فرمودند: بأن الله قد نزع الله من قلبه الرحمة. (بخاري)
يعني خداوند ازدل او رحم و شفقت را بيرون كرده است.
ببينيد هنگامي كه بوسه نكردن اطفال نشانه بي رحمي و قساوت قلب و نماد سنگ دلي باشد و مردمي كه از اين ويژه گي بي بهره باشند مورد تهديد قرار مي گيرند؛ لت و كوب، تجاوزجنسي، اختطاف و ربودن، بهره كشي هاي نامشروع از آنان به اشكال مختلف، با كمال وحشت و سنگدلي چه خواهد بود؟
رسول الله صلي الله عليه وسلم نمونه كمال ترحم وعطوفت و مهرباني بودند، ايشان به كودكان ترحم و شفقت مي ورزيدند و ازآنان بوسه ترحم و نوازش مي گرفتند، به خصوص به دختران كوچك و خردسال توجه ويژه داشتند و ديگران را ترغيب مي دادند كه بر نوازش آنان توجه داشته باشند و چادر شفقت و عطوفت را بر ايشان بگسترانند. طوري كه مي فرمايد: من عال جاريتين حتي يدركا دخلت انا و هو الجنة كهاتين. (مسلم و ترمذي)
يعني كسي كه از دو دختر كوچك تا رسيدن شان به سن جواني سرپرستي نمايد، من و او در بهشت مانند اين دو داخل مي شويم( رسول الله هردو انگشت خود را باهم پيوست كرد).
از اين حديث چنان پديدار مي شود كه ترحم و شفقت براطفال و سرپرستي و كفالت آنان ابزاري وراهي براي وارد شدن به جنت در كنار رسول الله است.
رسول الله صلي الله عليه وسلم مي فرمايد: من كانت له ثلاث بنات فصبرهن عليهن و سقاهن و كساهن …. كن له حجابا من النار.
يعني كسي كه سه دختر داشته باشد و در تربيه و پرورش آنان از بردوباري و تحمل كارگيرد ايشان را بنوشاند و از دارايي خود براي شان لباس تهيه نمايد، اين دختر براي وي حجاب و سديي در برابر آتش دوزخ قرار مي گيرند.
رسول خدا در حديثي هشدار مي دهد مركساني را كه در آموزش و پرورش فرزندان خود اهمال مي ورزند و توجه بر آنان نمي نمايند، چنانچه مي فرمايد: كفي بالمرء اثما ان يضيع من يعول. يعني همين گناه براي يك شخص بسنده است كه افراد زيردست خود را ضايع سازد. ضايع نمودن به معناي اين است كه آنها را لجام گسيخته بگذارد و در راستاي تعليم و تربيت ايشان، آموزش مسايل اخلاقي، آداب برخورد اجتماعي و… مساعي لازم به خرچ نمي دهد، در حالي رسول خدا صلي الله عليه وسلم براي پدران خطاب مي نمايد: اكرموا اولادكم و احسنوا آدابكم. يعني فرزندان تان را گرامي داريد و با آداب و روش پسنديده زندگي با آنان رفتار و برخورد نماييد. اين رفتار نيكو پدران با فرزندان بي ترديد تأثير بسزايي در نحوه زندگي و برخورد اجتماعي آنان در اجتماع به جاي مي گذارد.
نمونه ديگر شفقت ترحم رسول الله برخورد بر اطفال، زنان و مردان كنهسال در ميدان غزوات بود كه ايشان را به نوازش مي گرفتند و دست ترحم برآنان مي گذاشتند و از فشار برآنها خود داري مي ورزيدند و ايشان عليه السلام هربار كه لشكري از اسلام را سوي جهاد با دشمنان اسلام گسيل مي نمودند براي شان توصيه مي فرمودند مبني برگزنيش رفتار نيكو و برخورد شايسته و ترحم بر اطفال و زنان. تاريخ غزوات رسول خدا سرشار از چنين برخورد شايسته ايشان و ياران شان در برابر اطفال وزنان ومردان سال خورده است و آن همه بزرگ ترين درس و روشن ترين پاليسي و شيوه برخورد براي پيروان ايشان در اين روزگار است.
بنا به آنچه تذكررفت، تلاش در جلوگيري از كودك آزاري، گسترانيدن چتر شفقت و نوازش برآنان، زمينه سازي زندگي مطمئن براي آنان، مساعد كردن عرصه آموزش و پرورش براي ايشان نه تنها به عنوان يك تكليف بردوش والدين كه بزرگ ترين و مهم ترين رسالت و مكلفيت زمامداران و مسؤولان دولتي است كه با بهره جستن از توانايي خود، در راه ايجاد و طرح سيستم هاي حمايتي و نظارتي نسبت به حقوق اطفال و احقاق حق مسلم شان، تدبير نجات آنان از دست اختطاف گران و گروه استفاده جويان منحرف و اخلاق سوز، گام شايد وبايد بردارند و اين قشر آسيب پذير را از گزندهاي روز دستگيري نمايند.
نويسنده: نقيب الله حميد