جایگاه امام ابوحنیفه رحمه الله در علم حدیث

کسانیکه با دین اسلام ، واصول ومنابع آن آشنائی دارند میدانند که دو منبع عمده واولی آن همانا قرآن کریم  واحادیث پیامبر صلی الله علیه وسلم است. وچون امام ابوحنیفه رحمه الله در عصر تابعین وتبع تابعین زندگی می کرد ، ودر آن زمان شخصی را عالم گفته می شد که در مورد قرآن وسنت ، واقوال علمای سلف اعم از صحابه وتابعین وتبع تابعین از معرفت وتفقه کامل برخوردار می بود.

چنانچه علامه ذهبی در این مورد میگوید:
« المنطق والجدل وحکمة الأوائل لم یکن والله من علم الصحابة ولا التابعين ولا الأوزاعی والثوری ومالک وأبی حنيفة ، بل کانت علومهم القرآن والحديث وشبيه ذلک » (7ج1ص: 192).
یعنی قسم به خدا که منطق ، جدال وفلسفه اوائل نه از علم صحابه وتابعین به شمار می رفت ونه از علم اوزاعی ، ثوری ، مالک وابوحنیفه. وعلوم همه ایشان قرآن وحدیث وامور شبیه به قرآن وحدیث بود.
لذا با توجه به خصوصیت آن عصر ، ونیز ویژگی خاصی که امام ابوحنیفة رحمه الله در مابین سایر امامان حدیث وفقه داشت.

ونیز با توجه به محل سکونت امام ابوحنیفة که شهر کوفه بود که در آن وقت یکی از مراکز مشهور علم وحدیث به شمار می رفت طوریکه امام بخاری در مورد آن گفته است:
« ولا أحصی ما دخلت الکوفة فی طلب الحديث ».
یعنی من بیاد ندارم که چند مرتبه بخاطر طلب حدیث وارد کوفه شده ام.
با توجه به همۀ اینها اگر امام ابوحنیفه رح در پهلوی اینکه قرآن را درآوان طفولتش حفظ نموده بود ، احادیث پیامبر را هم حفظ کرده باشد جای تعجب وشگفتی نخواهد بود ؛ زیرا امام ابوحنیفه رحمه الله نه تنها به عنوان امام یک مذهب بلکه به شهادت امام شافعی رحمه الله امام تمام امامان وفقهاء مسلمین به شمار می رفت.
اکنون با توسع بیشتر مقام وجایگاه امام ابوحنیفه را در حدیث ضمن مطالب وعناوین ذیل  مورد بررسی قرار میدهیم.

1- آغاز اهتمام امام ابوحنیفه به حدیث ، واستادان مشهور وی:

از مطالعۀ سیرت امام ابوحنیفه رحمه الله ونیز تصریح امام ذهبی وسایر تاریخ نویسان چنین بر می آید که امام ابوحنیفه رح بعد از سال صدم هجری به طلب وتحصیل علم حدیث پرداخته (8ج6ص: 396) ، واز حفاظ وامامان معتبر عراق وحجاز مانند محمد بن المنکدر ، حکم بن عتیبة ، حماد بن أبی سلیمان ، ربیعة بن أبی عبد الرحمن ، زیاد بن علاقة ، سعید بن مسروق ثوری ، عامر شعبی ، سماک بن حرب ، عاصم بن کلیب ، عبد الله بن دینار ، عبد الرحمن بن هرمز أعرج ، عطاء بن أبی رباح ، قتادة بن دعامة سدوسی وغیره استادان مشهور ومعتبر حدیث که تعداد مجموعی ایشان طوریکه ابوالحجاج یوسف بن عبد الرحمن مزی در کتاب خود بنام « تهذیب الکمال فی أسماء الرجال » تذکر داده از 50 شیخ تجاوز می کند روایت نموده (13ج 29ص 418) ، وبخاطر آن سفر های متعددی را هم انجام داده است.

چنانچه امام ذهبی  فشردۀ تلاش وسعی امام ابوحنیفه  رحمه الله  را بخاطر تحصیل وفراگیری حدیث در یک جملۀ بسیار مختصر ولی جامع تذکر داده میگوید: « وعُنی بطلب الآثار  وارتحل فی ذلک » (8 ج 6 ص: 392).
یعنی امام ابوحنیفه در مورد طلب وتحصیل آثار وروایات اعتناء وتوجه خاصی نموده و بخاطر آن رحلات وسفرهای را انجام داد.
ودر کتاب « سیر أعلام النبلاء » به کثرت طلب امام ابوحنیفه  رحمه الله  اشاره کرده میگوید:
« فإن الإمام أبا حنیفة طلب الحدیث وأکثرمنه فی سنة مائة وبعدها . . » (8ج6 ص: 396).
یعنی امام ابوحنیفه در سال 100 وبعد از آن به طلب حدیث آغاز نمود وبه کثرت آن را فرا گرفت.
امام ابوحنیفه  رحمه الله  گرچند اهتمام وتوجه خاص خودرا در طلب وتحصیل حدیث مبذول داشته ومقدار قابل ملاحظۀ از احادیث نبوی را هم ذخیره کرده بود ، اما نظر به ضرورتی که احساس نمود وقت وتوجه بیشترخود را در جنبۀ فقهی حدیث ، استنباط واستخراج احکام ومسایل از آن ، شناسائی عام وخاص ، ناسخ ومنسوخ ، مطلق ومقید آن ، وغیره فنون حدیث مبذول داشته که در نتیجۀ آن مانند سایر محدثین در نشر وروایت حدیث ، ویا جمع وتالیف آن نتوانست نقش فعال تری را ایفا نماید.
اینک برای تائید این دعوی که امام ابوحنیفه رح احادیث زیادی را حفظ داشت میتوان اقوال وگفته یکتعداد علماء را بطور دلیل ویا شاهد ذکر نموده سپس اسباب قلت روایات امام صاحب را مورد بررسی قرار دهیم.

2- شهادت وگواهی علماء در مورد حفظ امام ابوحنیفة

با مطالعۀ کتب تاریخ وتراجم علماء ، مخصوصا سیرت امام ابوحنیفه  رحمه الله  این حقیقت واضح می گردد که تعدادی از علماء امام ابوحنیفه  رحمه الله  را یکی از حفاظ حیث معرفی نموده اند.
چنانچه اسرائیل بن یونس میگوید:
« کان نعم الرجل النعمان ، ما کان أحفظه لکل حديث فيه فقه وأشد فحصه عنه ، وأعلمه بما فيه من الفقه ، وکان قد ضبط عن حماد فأحسن الضبط عنه »(4ج 13ص: 339).
یعنی نعمان چه مردی خوبی بود ، از احادیث وروایات بیشتر همان حدیث را حفظ  وتلاش می کرد که داری فقه ویا متضمن حکم فقهی می بود ونسبت به دیگران به آن یعنی فقه حدیث آشنایی بیشتر داشت ، واین همه را از حماد بسیار به شکل خوب حفظ وضبط نموده بود.

حافظ زکریا بن یحیی الأنصاری در مناقب امام ابوحنیفه از یحیی بن نصر بن حاجب ، از امام ابو حنیفه روایت می کند که گفته بود:
« عندی صناديق من الحديث ما أخرجته منها إلا اليسير الذی ينتفع به » (15ص: 168).
یعنی من ذخیره ها وصندوق های حدیث را با خود دارم اما یک مقدار بسیار کم آن را  که قابل بهره گیری بود بیرون نمودم.
وشاگرد دیگر امام ابوحنیفه حسن بن زیاد میگوید:
« کان الإمام يروی أربعة آلاف حديث فی الأحکام: الفين لحماد ، وألفين لسائر المشيخة ، وقد انتخب رحمه الله الآثار من أربعين ألف حديث » (15ص: 168).
یعنی امام ابوحنیفه تنها در باب احکام چهار هزار حدیث ویا روایت داشت که دوهزار آن را از حماد ، ودوهزار دیگرش را از سایر شیوخ حدیث روایت می کرد واحادیث کتاب الآثار را از چهل هزار حدیث انتخاب نموده بود.
دلیل دیگر بر کثرت احادیث وروایات امام ابو حنیفة همان مسانید متعددی است که بعد از وفات امام جمع آوری شده است که تعدادش به 17 مسند می رسد که از جمله پانزده مسند ان توسط علامه خوارزمی جمع آوری شده وزیر عنوان « جامع المسانید » چاپ شده است.
دلیل دیگر بر اینکه امام ابوحنیفه در پهلوی امامت در فقه واستنباط ، در علم حدیث هم از جمله حفاظ ، وامامان برجستۀ حدیث به شمار می رفت این است که تذکره نویسان مخصوصا امام ذهبی نام امام ابوحنیفه را در کتاب معتبر خود « تذکرة الحفاظ » درج نموده است.

وکتاب تذکرة الحفاظ طوریکه از نامش پیدا است کتابی است که امام ذهبی آن را برای حفاظ واستادان حدیث اختصاص داده است ، چنانچه در مقدمۀ کتاب گفته است:
« هذه تذکرة بأسماء معدلی حملة العلم النبوی ومن يرجع إلی اجتهادهم فی التوثيق والتضعيف » (7ج1ص: 1).
یعنی این کتاب تذکره ویاد داشتی است مشتمل بر اسامی افراد عادل ومعتبری از حاملین علم نبوی ، کسانیکه در باب توثیق وتضعیف به اجتهاد وآراء ایشان میتوان مراجعه کرد.
اما اینجا سوال پیدا می شود که امام ابوحنیفه  رحمه الله  زمانیکه احادیث زیادی را حفظ داشته است پس چرا روایتش نسبت به روایات دیگران کم ویا ناچیز معلوم می شود؟. جواب این سوال را در فقرۀ بعدی میتوان در یافت.

3- سبب قلت روایت امام ابوحنیفه  رحمه الله

امام ابوحنیفه  رحمه الله  با وصف اینکه به طلب وتحصیل حدیث اعتناء وتوجه خاصی داشت اما بازهم در ساحۀ روایت از جملۀ (مُقلین ) ویا علماء وامامان کم روایت به حساب میرود.
علت ویا سبب مقل بودن امام صاحب طوریکه یک تعدا علماء اظهار داشته اند دو چیز بوده است.

اول:

تشدد ویا روش سخت گیرانۀ ایشان در باب روایت ، طوریکه ایشان برای روایت حدیث حفظ ویا حافظ بودن راوی را شرط می دانستند.
چنانچه علامه ابن صلاح میگوید:
« شدد قوم فی الرواية فأفرطوا ، وتساهل فيها آخرون ففرطوا ومن التشدد مذهب من قال: لا حجة إلا فيما رواه الراوی من حفظه ، وذلک مروی عن مالک وأبی حنيفة » (11ص: 185-186).
یعنی گروهی از راویان حدیث در باب روایت از تشدد وافراط کار گرفتند وگروه دیگری در این راستا از تساهل بیش از حد کار گرفته مرتکب تفریط شدند. ویکی از شیوه های افراط ویا تشدد این است که در حجت قرار دادن روایت یک راوی حافظ بودن وی را شرط قرار داده شود طوریکه از امام مالک وابوحنیفه چنین نظر نقل شده است.
قبل از علامه ابن الصلاح امام یحیی بن معین هم به این شرط ویا موقف سختگیرانۀ امام صاحب اشاره نموده می گوید:
« کان أبوحنيفة ثقة لايحدث بالحديث إلا بما يحفظه ، ولايحدث بما لايحفظ» (8 ج 6ص: 395).
یعنی امام ابوحنیفه  رحمه الله  شخص ثقه ومعتمدی بود ، یکی از علایم ثقه بودن ایشان این بود که از جمله احادیث وروایات در دست داشته شان فقط همان حدیثی را روایت می کرد که حفظ می داشت ، وآن چه را که حفظ نمی داشت روایت نمیکرد.

سبب دوم:

مشغولیت امام صاحب به فقه حدیث ، واستنباط احکام.
چنانچه علامه محمد بن یوسف صالحی این سبب دوم را ذکر کرده میگوید:
« وإنما قلت الرواية عنه . . . لاشتغاله عن الرواية باستنباط المسائل من الأدلة کما کان أجلاء الصحابة کأبی بکر وعمر وغيرهما يشتغلون بالعمل عن الرواية ، حتی قلت رواياتهم بالنسبة إلی کثرة إطلاعهم ، وکثرة رواية من دونهم بالنسبة إليهم فيما سمع ، وکذا الإمام مالک والشافعی لم يرويا إلا القليل بالنسبة إلی ما سمعا. کل ذلک لانشغالهما باستخراج المسائل من الأدلة » (10ص: 319-320).
یعنی سبب قلت روایت امام ابوحنیفه  رحمه الله  همانا مشغول بودن وی در استنباط واستخراج مسایل از دلایل بود طوریکه بزرگان صحابه مانند ابوبکر وعمر وغیره با وصف داشتن معرفت ومعلومات زیاد نتوانستند بسبب مصروفیت های عملی احادیث بیشتری را روایت کنند  وبرعکس کسانیکه میزان معلومات ایشان نسبت به آنها کمتر بود بسبب داشتن وقت وفرصت مناسب توانستند احادیث بیشتری را روایت کنند. وهم چنان در مورد امام مالک وشافعی میتوانیم بگوئیم که روایات ایشان نسبت به احادیث در دست داشته شان کمتر بود.
بعد از اینکه سبب قلت روایت امام ابوحنیفه را درک نمودیم سوال دیگری شاید مطرح که احادیث ورایات امام را با وصف کم بودنش از کجا میتوان در یافت؟. فقرۀ بعدی از این سوال احتمالی پاسخ می دهد.

4- منابع احادیث امام ابوحنیفه  رحمه الله

امام ابوحنیفه  رحمه الله  کدام کتابی را در حدیث تالیف ننموده است اما احادیث روایت کردۀ ایشان را با وصف کم بودن آن می توان از « کتاب الآثار» امام محمد بن الحسن شیبانی ، ونیز از تالیفات امام ابویوسف ، ومسانیدیکه منسوب به ایشان است پیدا کرد.
اما در مورد کتابهای که به عنوان مسند ، ویا مسانید امام اعظم تالیف گردیده باید اظهار داشت  که این کتابها بعد از وفات امام صاحب توسط افراد دیگر جمع آوری شده است. وخود امام صاحب این مسانید را تالیف نکرده است.
چنانچه حافظ ابن حجر عسقلانی میگوید:
« وکذلک مسند أبی حنيفة توهم أنه جمع أبی حنيفة ، وليس کذلک . والموجود من حديث أبی حنيفة مفردا إنما هو کتاب الآثار التی رواها محمد بن الحسن عنه ، ويوجد فی تصانيف محمد بن الحسن وأبی يوسف قبله من حديث أبی حنيفة أشياء أخری » (2ص: 5).
یعنی در مورد مسند امام ابوحنیفه چنین گمان برده میشود که گویا او جمع آوری خود امام صاحب باشد اما حقیقت چنین نیست. واز احادیث وروایات امام ابوحنیفه  رحمه الله  بطور مستقل ما میتوانیم تنها از کتاب الآثار امام محمد بن الحسن که از استادش امام ابوحنیفه روایت می کند نام ببریم ، ونیز برخی از احادیث وروایات امام را در تالیفات وکتابهای دیگر امام محمد بن الحسن ، وامام ابو یوسف میتوان پیدا کرد.

وهم چنان محدث دهلوی شاه عبد العزیز رحمه الله در این رابطه می فرماید:
« باید دانست که از تصانیف ائمه اربعه رحمهم الله در علم حدیث امروز در دست مردم غیر از موطأ موجود نیست  ومسانید ائمه دیگر که در عالم مشهور است خود ایشان به تصنیف آن نپرداخته اند بلکه دیگران بعد از ایشان آمده مرویات ایشان را جمع نموده اند ومسند فلانی مسمی کرده  . . سپس اسامی جامعین سه مسند را با سنۀ پیدایش شان ذکر نموده به صحت وضعف آنها نیز اشاراتی داشته است » (6 ص: 76-77).
ودلیل صریح بر اینکه مسانید موجوده از تالیفات امام صاحب نبوده قول جامع آن محمد بن محمود خوارزمی (ت 655هـ) است که سبب باعثۀ این تالیف را ذکر نموده میگوید:
« إنه سمع بعض أهل الشام نسب إلی الإمام أبی حنيفة قلة الرواية فی الحديث ، فلحقتنی حمية دينية ربانية وعصبية حنفية نعمانية» (3ج1ص: 504).
یعنی خوارزمی میگوید: زمانیکه من شنیدم که برخی از مردمان شام قلت روایت امام ابوحنیفه  رحمه الله  را مورد انتقاد قرار میدهند غیرت دینی ، وگرایشم به مذهب امام ابوحنیفه مرا وادار ساخت تا کتابی را در ارتباط مسانید یعنی احادیث روایت کردۀ امام صاحب تالیف نمایم.

– شناخت امام ابوحنیفه  رحمه الله  در مورد احادیث ناسخ ومنسوخ

علم ویا شناخت احادیث ناسخ ومنسوخ یکی از مهمترین وبا ارزش ترین مسائل حدیث به شمار میرود ، وبدون شناخت آن هیچ فقیهی فقیه کامل شده نمیتواند.
لذا یکی از برازندگی های امام ابوحنیفه رحمة الله علیه این بود که در پهلوی سایر فنون حدیث در بخش حدیث ناسخ ومنسوخ از ید طولی برخوردار بود ، چنانچه عبد الله بن یونس از شاگرد امام ابوحنیفه حسن بن صالح روایت میکند که میگوید:
« کان أبو حنيفة شديد الفحص عن الناسخ من الحديث والمنسوخ ، فيعمل بالحديث إذا ثبت عنده عن النبی صلی الله علیه وسلم وعن أصحابه ، وکان عارفا بحديث أهل الکوفة وفقه أهل الکوفة . . . وقال: کان يقول: إن لکتاب الله ناسخا ومنسوخا ، وکان حافظا لفعل رسول الله صلی الله عليه وسلم الأخير الذی قبض عليه مما وصل إلی بلده » (15ص: 131).
یعنی امام ابوحنیفه در مورد احادیث ناسخ ومنسوخ بررسی وتفحص زیاد مینمود وهر حدیثی که از پیامبر ویا اصحاب به ثبوت می رسید به آن عمل مینمود ، ودر مورد حدیث اهل کوفه وفقه ایشان معرفت وعلم کامل داشت …  وامام این سخن را بر ملا می گفت که در کتاب خدا ناسخ منسوخ وجود دارد ، واز آن افعال آخری پیامبر که برآن وفات یافته بود وبه امام رسیده بود آگاهی کامل داشد.
تا اینجا این حقیقت واضح گردید که امام ابوحنیفه  رحمه الله  مانند قرآن کریم به حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم هم ، مخصوصا حدیث احکام  اعتنا وتوجه زیادی نموده درجهت حفظ ونگهداشت ، شناسایی ناسخ ومنسوخ آن از هیچ گونه سعی وتلاش دریغ نورزیده است. وشاید از نتیجۀ این بررسی بعضی ها چنین تصور کنند که امام ابوحنیفه  رحمه الله  تنها به جوانب عملی حدیث که از آن به عنوان حدیث احکام یاد می کنند معرفت داشت ، نه قواعد وعلوم آن که از آن به نام علم درایة الحدیث یاد میکنند؟ لذا به غرض دفع این اشتباه میخواهم یک دونمونۀ کوچک در ارتباط شناسائی امام به علم قواعد حدیث ارائه نموده مورد بررسی قرار دهم.

دیدگاههای امام ابوحنیفه  رحمه الله

پیرامون برخی از مسائل مصطلح ویا اصول حدیث
امام ابوحنیفه  رحمه الله  طوریکه در فقه ومسائل آن به عنوان یک امام ومجتهد آراء ونظرات خاص خودرا داشت ، همچنان در مسائل علوم حدیث ویا اصول آن نیز آراء ونظریات خاصی داشته که همواره مورد توجه وعلاقۀ علمای علم مصطلح قرار گرفته است که از آن جمله بطور نمونه میتوان چند مسئله را ذکر کرد.

1 – شرط امام ابوحنیفه  رحمه الله  در روایت حدیث

یکی از شروط امام ابوحنیفه در روایت حدیث برعلاوۀ عادل وضابط بودن این است که راوی حدیث باید روایتش را حفظ داشته باشد.
چنانچه امام ابن صلاح در این مورد میگوید:
« شدد قوم فی الرواية فأفرطوا ، وتساهل فيها آخرون ففرطوا ومن التشدد مذهب من قال: لا حجة إلا فيما رواه الراوی من حفظه ، وذلک مروی عن مالک وأبی حنيفة » (11 ص: 185-186).
یعنی گروهی از راویان حدیث در باب روایت از تشدد وافراط کار گرفتند وگروه دیگری در این راستا از تساهل بیش از حد کار گرفته مرتکب تفریط شدند. ویکی از شیوه های افراط ویا تشدد این است که در حجت قرار دادن روایت یک راوی حافظ بودن وی شرط قرار داده شود طوریکه از امام مالک وابوحنیفه چنین نظر نقل شده است.

2 – رأی امام ابوحنیفه  رحمه الله  در مورد روایت مبتدع

در مورد قبولیت ویا عدم قبولیت روایت اهل بدعت اقوال متعدد ومختلفی وجود دارد. نظر جمهور علمای حدیث این است که اگر راوی مبتدع ویا متهم به بدعت داعی به طرف بدعتش نباشد ، ونیز روایتش تایید بدعتش را نکند روایتش قابل قبول می باشد (12 ج 1 ص: 299).
اما امام ابوحنیفه  رحمه الله  در این مورد نظر ویا شرط خاصی دارد وآن اینکه که اگر مبتدع از اهل تشیع نباشد در صورت عادل بودن ویا داشتن صفت عدالت روایتش را میتوان پزیرفت ، چنانچه خطیب بغدادی از عمر بن ابراهیم ، واو از عبد الله بن المبارک حکایت می کند که یکی از شاگردان امام ابوحنیفه به نام ابو عصمة از امام ابوحنیفه  رحمه الله  سوال کرده گفت:
« بمن تأمرنی أن أسمع الآثار ؟ قال: من کل عدل فی هواه إلا الشيعة ، فإن أصل عقائدهم تضليل أصحاب محمد صلی الله عليه وسلم ، ومن أتی السلطان طائعا » (5 ص: 203).
یعنی مرا به سمع وشنیدن روایات وآثار چه کسانی توصیه میفرمائید؟ امام صاحب در جواب سوال شاگردش فرمود: از هر شخصیکه عادل باشد با وصف اینکه تابع هوای خودش باشد میتوانی سمع حدیث کنی ، مگر از اهل تشیع ؛ زیرا یکی از عقاید اساسی ایشان گمراه دانستن اصحاب پیامبر می باشد.

3 – نظر اما ابوحنیفه  رحمه الله  در مورد روایت مستور

حدیث مستور یکی از انواع مجهول به شمار میرود طوریکه علمای جرح وتعدیل تصریح نموده اند که هرگاه از راوی تنها یک نفر روایت کرده باشد واز طرف هیچ امامی مورد تعدیل قرار نگرفته باشد آن را مجهول گفته میشود ، اما اگر دونفر ویا بیشتر از دو نفر از یک راوی روایت کرده باشند اما از طرف به ثقه بودن آن حکم نشده باشد آن راوی را مستور گفته میشود (1 ص: 408).
اما نظر امام ابوحنیفه  رحمه الله  در مورد راوی مستور این است که با وصف عدم ورود توثیق ویا تعدیل مشخصی از جملۀ راویان عادل به شمار میرود.

چنانچه امام سرخسی میگوید:
« روی الحسن عن أبی حنيفة أنه – أی المستور – بمنزلة العدل فی رواية الأخبار ؛ لثبوت العدالة له ظاهرا بالحديث عن رسول الله صلی الله علیه وسلم « المسلمون عدول بعضهم علی بعض » (9 ج 1 ص: 370).
یعنی با توجه به روایت حسن از امام ابوحنیفه  رحمه الله  شخص مستور در روایت اخبار واحادیث به اساس این حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم که مسلمانان نزد یک دیگر عادل اند از جملۀ راویان عادل به شمار میرود.

4 – نظر امام ابوحنیفه  رحمه الله  در مورد حدیث مرسل:

حدیث مرسل تعریفات متعددی دارد. ومشهور ترین آن این است که تابعی از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت کند ، ودر مورد حکم آن از لحاظ حجت بودن ویا نبودن نظرات مختلفی وجود دارد ، جمهور علمای حدیث بر این نظر اند که مرسل از جملۀ احادیث ضعیف به شمار میرود (1ص: 393).
اما امام ابوحنیفه  رحمه الله  وبرخی علمای دیگر حدیث مرسل حدیث صحیح میدانند .
چنانچه امام نووی رحمه الله میگوید:
« ثم المرسل حديث ضعيف عند جماهير المحدثين والشافعی ، وکثير من الفقهاء ، وأصحاب الأصول ، وقال مالک وأبو حنيفة فی طائفة صحيح » (14 ج 1 ص: 222- 223).
این بود نظرات امام ابوحنیفه در مورد برخی مسائل مشهور اصول حدیث که بطور نمونه ابراز گردید. وبدون شک با مطالعه آراء دقیق وعلمی امام در این مسائل وسایر مسایل دیگر این حقیقت واضح وروشن میگردد که امام ابوحنیفه  رحمه الله  نه تنها در حدیث وعلوم آن وارد بوده بلکه در این بخش مهم هم میتوان از وی به عنوان یک امام ومجتهد یاد کرد.

خلاصۀ بحث و نتیجه گیری

نتایج بدست آمده از این مقاله قرار ذیل اند:
معرفی چهره ها وشخصیت های تاریخی ومذهبی در هر عصر وزمان ، مخصوصا در عصر حاضر که کشور های اسلامی مورد تهاجم وغزو فکری دشمنان قرار گرفته است ، بخاطر رفتن به یک آینده مرفه ودرخشان ، آیندۀ که تمام معیارهای انسانی ، وفضایل اخلاقی مانند تقوی  ودیانت ، اخوت وصداقت ، ایثار وفداکاری وغیره حکمفرما باشد امری است نهایت ضروری وحیاتی.
یکی از چهره های برجستۀ تاریخ اسلام امام ابوحنیفه رح است که برعلاوۀ اینکه امام یکی از پرنفوس وپرنفوذ ترین مذاهب چهار گانه اهل سنت به شمار میرود ، هم چنان در ساحات مختلف علمی مانند فقه ، حدیث  وعملی مانند عبادت ، زهد وپرهیزگاری  گفتن سخن حق ، حلم وبردباری حیثیت الگو ونمونه را داشته است.
امام ابوحنیفه  رحمه الله  نظر به خصوصیت عصر وشهریکه در ان زندگی می کرد ونیز نظر بر ویژیگیهای خودش بر علاوۀ حفظ قرآن ، حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم را نیز حفظ نموده بود.
جایگاه امام ابوحنیفه  رحمه الله  را در حدیث میتوان از کثرت وشهرت استادان وی درک نمود که نظر به احصائیه حافظ مزی به 50 استاد بالغ می گردد.
در مورد نبوغ امام ابوحنیفه  رحمه الله  در حدیث دلایل وشواهد زیادی وجود دارد که عمده ترین آنها همانا شهادت وگواهی یک تعداد علماء ، ونیز موجودیت مسانید متعددی است که زیر عنوان آن احادیث وروایات امام ابوحنیفه را جمع کرده شده است.
آغاز توجه واهتمام امام ابوحنیفه  رحمه الله  به حدیث از سال صدم هجری شروع شده بود  ودر اثر این توجه احادیث زیادی را هم جمع وذخیره نموده بود ، اما نظر به شرایط سختگیرانه اش ، ویا بخاطر مشغولیت اش در استنباط مسایل نتوانست به روایت حدیث توجه بیشتری را معطوف سازد.
احادیث امام ابوحنیفه را باوصف کم بودنش میتوان از منابع مشهور حدیث مانند کتاب الآثار امام محمد بن الحسن شیبانی ، ونیز کتابهای امام ابویوسف وهم چنان کتابهای که به عنوان جامع المسانید ویا مسند امام ابوحنیفه تالیف شده است در یافت کرد.
در مورد مسانیدیکه به طرف ائمه منسوب شده است باید دانست که این مسانید تالیف خود امامان نبوده بلکه بعدها توسط دیگران تالیف وجمع آوری شده است.
9- امام ابوحنیفه  رحمه الله  طوریکه در فقه ومسایل آن به عنوان یک امام ومجتهد ، ودر مورد آثار وروایات به صفت یک حافظ شناخته می شد ، هم چنان در برخی از مسایل علوم حدیث آراء ونظریات خاصی داشته ، وهمواره مورد توجه علمای حدیث قرار گرفته است ؛ لذا ما میتوانیم این مساله را به شکل یک واقعیت بپذریم که امام ابوحنیفه  رحمه الله   نه تنها در حدیث وعلوم آن وارد بوده بلکه در این بخش هم میتوان از وی به عنوان یک امام ومجتهد یاد کرد.
این بود چند نکتۀ که به عنوان خلاصه ویا نتیجۀ بحث مورد تذکر قرار دادم. وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین.


ماهنامه قافله

نويسنده: دکتور عبدالباری / اصلاح انلاین

د ښوونکي لارښود کتابونه

Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

Back to top button
واسع ویب