اهمیت فعالیت های اجتماعی در اسلام (قرضاوی )
فعالیت های اجتماعی دراسلام ضرورت مبرم بشری ویک وجیبه شرعیست.
انسان قادر نیست به تنهای تمامی نیاز مندیهای خود وجامعه انسانی را برآورده سازد بل زمانی می تواند اززیر بار این مسؤلیتها بدر آید که با هم نوع خود گام به گام و شانه بشانه بخاطر انکشاف ،ترقی ورشد جامعه انسانی فعالیت کند امروزه تمامی انسانهای که در پهنه هستی زندگی میکنند پیوسته می کوشند تادرقدم نخست کتله های بزرگ: سیاسی،اجتماعی واقتصادی را ایجاد کنند سپس با تشر یک وبذل مساعی برای پیشرفت وشگوفايی شان در تمام عرصه های زندگی فعالیت مي کنند چون کار ساده نیست ونباید نادیده گرفته شود وقبل از همه مسلمانان باید نسبت به ایجاد چنین کتله ها سبقت کنند به تاسی ازاینکه پروردگار بار ها وپی درپی به وحد ت ویک پارچگی تاکید کرده است ، ودست بردن به این کاردرذات خود از لازمه وحدت ویک پارچگیست ورمز پیروزی حرکت هانیز درین است که نظم ونسق را حاکم بسازند تابرمبنای آن یک نوع هما هنگی لازم در سطح رهبری بو جود آید وخطوط کلی ترسیم شود که متضمن آمال واهداف بوده با شد که لازمه دیگری ازوحدت ویک پارچگی است دوکتور قرضاوی در کتاب (الحل الاسلامی فریضة وضرورة ) د رزمینه اشاره می کند وفعالیت های اجتماعی را نیاز جدی می خواندواضافه می کند که هم شریعت اسلامی وهم واقعیت های عینی جوامع اسلامی برضرورت آن ترکیز دا رد .
الف:- دین اسلام پیوسته روی اتحاد وتعاون برنیکوی وپرهیز گاری تا کید کرده است وبدون شک چنین فعالیت ها ازبارزترین نوع تعاون برنیکوی بشمار می رود.
ب:- قرآن مارا خطاب می کند (والتکن منکم امة یدعون ا لی الخیر ویأمرو ن بالمعرف وینهون عن المنکر وأولائک هم المفلحون ) «آل عمران -104» درآیه فوق واژه امت بکاررفته است وامت مجموعه ای از افراد پراگنده ویا مطلق جماعت نیست ودر میان هردوواژه عموم وخصوص است وصا حب تفسیر منار می گوید امت نسبت به جماعت خاص است، بنابرین امت را چنین تعریف می کند: امت عبارت از مجموعه افرادی هستند که چنان باهم مراوده ودوستی دارند وبه گونه ای هما هنگ ومتحد هستند چون جوارح دربدن انسان .
ج:- قاعده شرعی نیز بر اصل فوق الذکر تاکید دارد: (ان مالا یتم الواجب الا به فهو واجب )
وتا سیس یک جامعه ایده ال ،خود کفا ومستقل که صد درصد باورها وارزش های اسلامی در ان نهادینه شود امرحتمی ا ست ورسیدن براین آرمان، جز از رهگذر فعا لیت های اجتماعی متصور نیست.
د :- واقعیت های موجود بیان گراین است که فعالیت های فردی گرهي از مشکلات امت را باز نمی کنددرست است که این فعالیت ها ازسوی بعضی ازافرادآگاه ودلسوزصورت می گیرد ولی این تلاش ها جهت رسیدن به اهداف کلان ودراز مدت بسنده نیست ونمی تواند تاثیرات مثبتی را برجای بگذارد به دلیل اینکه دست یابی به این اهداف زمان گیر وطاقت فرسا ست وگاهی همین فعالیت ها گروهی صورت می گیرد اما درپشت این فعالیت ها روشهای متعدد ،بی نظمی فعالین وخواست های گوناگون نهفته است که سرانجام این فعالیت هارا به بن بست می کشد بناً ویژگی فعالیت های اجتماعی دراین است که تلاش هارا بهم پیوند داده منسجم میسازد وبه گونه منظم بسمت و سودهی هدف می پردازد واز خشت های خام وفرسوده قصرمحکمی اعمار می کند .
ه:- اگر به مبارزات وجبه گیری ها ئی که در دراز نای تاریخ در برا بر اسلام ومسلمین به نام ها ،شیوه ها ورنگهای مختلف صورت گرفته دقت کنیم درمی یا بیم که تمام آنها به شکل گروهی ، کتلوی ویا اجتماعی بوده نه بشکل فردی .
وموقف گیری اسلام ومسلمین هم در برا بر تهاجم دشمن بالمثل بوده همان گونه که ابوبکرصديق رضي الله عنه برای سپهسالار رشید اسلام خالد ابن ولید دستور داد که بادشمنان طوری مبارزه کن که باتو مبارزه می کنند شمشیر را با شمشیر، نیزه را با نیزه ،وتیر را با تیر جواب بده وخداوند دراين باره میفرماید : (والذین کفروبعضهم اولیأ بعضی الا تفعلوة تکن فنة فی الارضی وفساد کبیر) «انفال-73» ترجمه : و كسانى كه كفر ورزيدند ياران يكديگرند اگر اين [دستور] را به كار نبنديد در زمين فتنه و فسادى بزرگ پديد خواهد آمد .
خداوند به مسلمین هشدار می دهد که ا گر باهم دوست وبرادر نشوید ویک مشت در برابرد شمن نه ایستید ،همان طوریکه کفاردر برابر شما می ایستد یقیناً که د رزمین فتنه وفساد عظیمی بر پا خواهد شد با بررسی دلایل فوق میتوان نتیجه گرفت که رمز فلاح وپیروزی در تمام زمینه ها تنها وتنها وابسته به فعا لیتها ی اجتماعی است وبس وهیچ توجیه شرعی وعقلی وجودندارد که برمبنای آن اصل فعالیت های اجتماعی را نادیده بگیریم .وناگفته نماند که مابا ارایه این دلایل کلاً به نفی تلاش های فردی نپرداختیم بلکه خواستیم تانقش ارزنده کارهای اجتماعی را درقبال اهداف کلان به اثبات برسانیم .
نظم یک ضرورت است
اگرقرار براین باشدکه فعالیت های ثمر بخش اسلامی راه اندازی شود نخست باید نظم بو جود آید زیرا هر فعالیت کافی وبسنده نیست ونمی شود آن را اجتماعی حقیقی گفت مگر اینکه منظم باشد واز لازمه نظم این است که یک قیادت بو جود آید که بتواند هماهنگی لازم را دربین قائد وزیر دستان ایجاد کند وتمامی ابزار تهیه شود وبعد باتعيین یک خط فکری مشخص بسوی هدف درحرکت شوند .
قیادت مسؤل:
اسلام نسبت به هر مکتب دیگر علاقه دارد که درتمامی امور زنده گی بشر نظم برقراشودحتی در امورعادی وتکراری چون سفر وحتی در گروهای کوچکی که آمارشان به بالاتر ازسه هم نمی رسد چنانچه در حدیث نبوی آمده است : (اذکنتم ثلاثة فامرواحدوکم ) ترجمه :- هنگا میکه سه نفربودید یکی تان را امیر انتخاب کنید. واین دستور پیامبرنه تنهابرای سهو لت درسفربل درسی است بر لزوم نظم درکاهای بزرگتر ومهم تر ازسفر که پیامد ها وفوید زیادی رادرکل برای جامعه انسانی وبه ویژه جامعه اسلامی به دنبال دارد
چه زمانی میتوان قیادت را شرعی گفت ؟
قیادت شرعی همان است که مبتنی بر دواصل باشد :
1- اصل بيعت : انتخابات یعنی قیادتیکه دریک فضایی کاملاً شفاف وعادلانه از طریق ارای مردم بوجود آید یک سوالیکه همواره درگفتگوها ومقالات مطرح میشود تقریباً دراین اواخر به یک بحث داغ تبدیل شده اینست که : قیادت فردی است ویا اجتماعی ؟ پاسخ خیلی دقیق است دراصل قیادت فردی است وحقانیت ان را در تبانی بانصوص شرعی وتاریخ اسلامی میتوان دریافت ، به دلیل اینکه در قیادت فردی (متمرکز ) تؤام باخواست شارع(خداوند وپیامبر) زمینه ای خوب وبهتری درجهت حفظ اداره امور وسرعت گیری در کارها مساعداست .
اما تخطی از اصل فوق وموجودیت قیادت اجتماعی نظربه ظروف وشرایط بمنظور جلوگیری از تها جم دشمن حفظ اراضی ، نوامیس ملی ،اعتقادات وارزشهای حاکم درجامعه بلامانع است ونیازی است که از نصوص شرعی وقواعد فقهی اسلامی چون : ( درالمفاسداولی من جلب المنا فع) وغیره سرچشمه می گیرد وهیچ برهان قطعی برضد این اصل وجود ندارد ، وحتی فقه اسلامی در پرتوی این اصل واصل سدالذرایع امامت غیر مجتهد . فاسق ومتغلب (فاقد استقلال در اداره ) وغیره …..
را درصورتیکه در عقب این کار مصلحت عامه وجود داشته باشد ، تااز فساد ،خون ریزی وهر بلای دیگری که جامعه اسلامی را به چالش می کشد جلوگیری شود جواز داده است .
2- اصل شوری : به این معنی قیادت وقتی شرعی است که شوری درآن به عنوان یک اصل مسلم قرار گیرد وفیصله های بااهمیت شوری در موارد غیر منصوصی مرعی الا جراباشد .
خداوند (ج) درمورد میفرماید:( وشاورهم فی الا مر)«ال عمران -159» ودرجای دیگر میفرماید (وامرهم شوری بینهم ) «شوری¬-ــــ38»
وگاهی تمامی اهل شوری به یک فیصله قطعی نمی رسند درچنین حالت رای قاطبه اهل شوری مدار اعتبار است وازدید گاه اقلیت چشم پوشی صورت می گیرد ، گرچه این دید گاه مخالفت شدید برخی از اندیشمندان فقهی گذشته ودعوت گران فعلی رابه همراه دارد بازهم دید گاه راجح ومطمئن این است که فیصله های قاطبه اهل شوری الزام آوراست ، وهمچنان اهل شوری در مسایل اختلافی که حلیت ویا حرمت قطعی ان معلوم نیست به رأی اکثریت مراجعه کنند، زیرا رآی اکثریت درچنین موارد از خطا واشتباه بدور است وعدم توجه به این امرمعصیت است وباید از معصیت درامان باشند.
تعین خط فکری
ضرورت به خط فکری به این معنی است که هیچ فردی حق این را نداشته باشد به تنهای بی با کانه درشیوه ها وراهکار ها تغيیرایجاد کند وبه شکل کورکورا نه وخود سرانه حرکتها وفعالیتها را کلاً تابع زمان و شرایط بسازد وکاری را انجام دهد که درقبال آن برنامه ندارند . وبر آنچه پشت کند که مسؤلیت شان است البته تعین خط فکری به این معنی نیست که چنان محدودیت وضع شود که هیچ کسی نتواند دررا ستای پدید آورد ن سهولت در نحوه ای فعالیت ها وریفورم شیوه ها ورا هکار ها پادر میانی کند. برعکس پدید اوردن سهولت در نحوه ای فعالیت نظر به ظروف وشرایط یک امر حتمی است اما با مشوره ،طی مراحل وآما ده ساختن ابزار وبه هیچ وجه چنین کاری نادیده گرفتن امور غیبی ، تاختن برخداوجدال باتقدیر نیست، همان گونه که عده ای از عوام الناس متدین می اندیشند ، زیرا اسلام انسان را به تد بیر در امور زندگی فرامی خواند ودستور می دهد که از امروز به فردا، از جوانی به پیری ازصحت به مرض وازفراغت به مشغولیت ذخیره کند واقدام کردن به این کار ها در واقع ایجاد یک میکانیزم مشخصی نسبت به اینده است وحکایت یوسف در قران مبنی برطرح وایجاد یک خط اقتصادی سالم در پانزده سال اینده مصر با تفکر وتلاش عمیق.
الگوی واقعی برای ما وبیان گر تصمیم جازم یوسف پیامبر درامر جلوگیری از فقر وبحران اقتصادی آینده مصریان همان روزگار است . شاید سوالی طرح شود که تعین خط اقتصادی یوسف برگرفته از الهام خداوند وتعلیم او به حضرت یوسف ویا از خلال تأویل احادیث ویاهم خواب ها است وربطی به زندکی ماندارد .
پاسخ اشکاراست که این را هکار از هررهگذری باشد کدام تأثیر منفی را نسبت به احکام مستنبط ازین قصه وارد نمی کند وعلی رغم احکام مستنبطه بیان گر مشروعیت تعین خطوط برای آینده یک ملت است که قران در معرض ستایش وامتنان از آن یاد آوری می کند وهم چنان میتوان بایک نگاه سطحی درزندگی رسول صلي الله عليه و سلم به این حقیقت دست یافت که تمامی مراحل زندگی رسول صلي الله عليه و سلم از اغاز تا پایان باشتاب وعجله سپری نشده بلکه در همه ابعاد روی یک خط وبرنامه منظم بسوی رسیدن به هدفی که تا هنوز به آن دست نیافته بود باسعی ورزی زیاد وتفکر عمیق در کنار تقویت وحی صورت پزیرفته است معنی خط یعنی ایديولوژی رهگشا ه ودرس فراگیری که به هر کاری انسان اقدام کند با رهنما وبرهان به پیش رودو به هدف برسد ، ویکی از شاخص های بارزدین مقدس اسلام همین فراخوانی به تعمق وتعقل است وتاهنوز دین ومکتبی درتاریخ بشر سراغ نشده است که به پیمانه اسلام به تعقل فراخوانده باشد وبرعلاوه از فراخوانی اسلام تعقل را نوع فریضه وعبادت تلقی کرده ودستورداده است بر اینکه هرمسلمانی به انجام کار خیر بشتابد ازهمین رو به شورا تشویق نموده وتاکید کرده است ومواصفات حمیده صحابه ازجمله مشوره گیری درکارهایشان را باعنوان سر مشق زندگی مسلمانان عصرما حکایت کرده است ، واز هر فرد مسلمان مطالبه صورت گرفته تا در امور خاصه به مشوره بپردازد تا عدم توجه به این امر سبب پشیما نی او نشود. وقتي كه شوري در امور خاصه نقش شوری این قدر ارزنده است پس در امور عامه نقش آن چگونه خواهد بود.
حرکت اسلامی یک نیاز است
یکی ازنیاز ها ی مبرم مسلمانان در شرایط کنونی سروسامان دهی یک حرکت اسلامی فراگیر است که پرچم دعوت را بخاطر تطبیق نظام ا سلامی، احیای جامعه اسلامی ، تکوین لشکر محمدی که آغاز برگشت دوباره مسلمانان به حاکمیت قران ودولت اسلامی است به اهتزاز در آورد وناگفته نباید گذاشت که سامان دهی چنین حرکت خطیر خیلی سخت ودشواراست تنها کسانی میتوانند به این هدف دست یابند که در فرازونشیب ها ازخود شکیبایی نشان دهند وبا عزم راسخ ومستحکم اقدام کنند در واقع این ها کسانی هستندکه جان شیرن شان را به پرورد گار می فروشند وزندگی شان را بخاطر بقای دین خداوند در زمین به قمار میزنند وبه چالشها ومشقاتیکه در این را ه برایشان میرسد باکی ندارند ویکی اززمره مسؤلیت های انسان همانا خلافت ، عبادت، وعمارت درزمین است که به عنوان سنگین ترین وباضخامت ترین مسؤلیت در قران به تصویر کشیده شده است خداوند در این باره میفرماید:(انا عرضناالا مانة علی السموات والارض والجبال فا بین ان یحملنها واشفقن منها وحملها الانسان إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا )« احزاب ــــ73»
ترجمه: ما امانت [الهى و بار تكليف] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناك شدند و[لى] انسان آن را برداشت راستى او ستمگرى نادان بود.
بدون تردید مکلفیت انسان مسلمان خیلی بزرگ وسنگین است تا انسان های دیگر، چرا که اینها وارثین واقعی پیامبران اند وخداوند منان ایشان را به وسیله رسالت آخرین پیامبر باشریعت جهانی وجاویدانی برتری داده است وهم چنان به تنفیذ ،پایبندی ،ابلاغ ورهنماتی بشریت جهت تحقق این برنامه در همه ابعاد زندگی آنها مکلف ساخته است خداوند (ج) نسبت به سنگینی وتبعات عظیمی این برنامه به پیامبر صلي الله عليه و سلم چنین می فرماید : (انا سنلقی علیک قولاً ثقیلا ) «مزمل ـــ5»
ترجمه: در حقيقت ما به زودى بر تو گفتارى گرانبار القا مىكنيم.
نویسنده دکتور یوسف” قرضاوی “
برگردان محمد خان “مدقق”