امانت داری و خیانت پیشگی
یکی دیگر از ویژگیهای اخلاقی جامعهای سالم و رشد یافته و به هم پیوسته : گسترش خوی امانتداری در میان افراد آن است.
یکی از عوامل اساسی گلایهمندیها و نگرانیها، رواج خصومتها، جرم و جنایتها و گسترش پدیده خیانت در میان انسانهاست. به گونهای که دوست از دوست و همسران از یکدیگر و پدر به فرزند خود اطمینانخاطر و اعتمادش سلب میشودو.
دانشمندان، مربیان اخلاق، روانشناسان و جامعهشناسان در این مورد اتفاقنظر دارند که، یکی از مهمترین و ضروریترین اخلاق برای فرد و جامعه مراعات عملی خوی امانتداری است، و هیچکس در این مورد مخالفتی ندارد.
علیرغم بالا گرفتن صدای گلایه و شکوائیه از کمرنگ شدن فضیلتهای اخلاقی در میان بسیاری از جامعههای بشری همه در مورد اهمیت و منزلت والای اخلاقی امانتداران و ناپسندی و حقارت ار خیانتکاران اجماع و اتفاقنظر داریم.
اما در اینجا پرسش مطرح است که : امانتداری چیست؟ و حد و حدود آن کدام است؟ و جایگاه آن در زندگی اجتماعی کنونی ما چیست؟
بسیاری از مردم امانتداری را از تنگترین و محدودترین زاویه آن نگاه میکنند، و آن را به حفظ و نگاهداری مطلوب از چیزهایی که به کسی سپرده میشود معنی مینمایند، که اگر آن را به تمام و کمال و به موقع در اختیار صاحب آن قرار داد، انسان امانتداری بوده و اگر آن را حیف و میل کرد آدمی خائن محسوب میشود. چنین چیزی هرچند بخشی از معانی امانتداری است، اما در واقع جزئی بسیار محدود و اندک از آن به شمار میآید.
خداوند متعال میفرماید :
إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا
(الاحزاب / 72)
«ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، اما همه از پذیرش آن خودداری کردند و از آن دچار هراس شدند، اما انسان زیر با آن رفت، آنان (اگر به مسئولیت امانتداری خود عمل ننمایند) به راستی ستمکار و نادانند».
این موضوع بدیهی است که مقصود از «امانت» در این آیه تنها محافظت از اموال به امانت گذاشته شده دیگران نیست و نص آیه این را نمیرساند و هیچ یک از مفسرین قرآن چنین برداشتی را از آن نداشتهاند.
از این آیه این هدف و مقصد برداشت میشود که منظور از امانت در آن موضوعی است که به غیر از انسان، طبیعت دیگر مخلوقات نظام هستی پذیرای آن نبوده و نیست. و این انسان است که با توجه به طبیعت و تواناییهایش دارای ویژگی بر دوش گرفتن بار آن امانت است، پس معلوم میشود که موضوع «امانت» چیزی است که با اندیشهو روح و ماهیت انسان پیوند دارد. و درستترین معنای امانتی که در این آیه آمده این است که : به معنای التزام به مسئولیتهای اجتماعی و ادای آنها به بهترین صورت است.
شاید این تعبیر و برداشتی نوین از مفهومی باشد که بیشتر مفسرین در تفسیر آن آیه گفتهاند که : امانت، به معنای اطاعت خداوند و ادای فرایضی است که خداوند آنها را بر مردم واجب گردانیده و عامل آن پاداش داده میشود و تارک آن مورد مجازات قرار میگیرد.
این معنای صحیحتری از آن چیزی است که آسمانها و زمین و کوهها از تحمل آن خودداری ورزیدهاند، زیرا آنان طبیعتشان به گونهای است که توانایی اندیشه و تعقل و اراده کردن را ندارند و نمیتوانند از قوانین مربوط به انتخاب میان خیر و شر تبعیت نمایند، و از میان آفریدههای موجود در جهان هستی این تنها انسان است که میتواند در مورد غریزهها و خواستهای خود اعمال نظر کند و تصمیم بگیرد، و آنها را تابع موازین خیر و حق بگرداند، و در روابط اجتماعی به تعهدها و وعدههای خود عمل کند، و در جهت گسترش اعتماد متقابل میان انسانها تلاش نماید، او چنانچه در مورد ادای این مسئولیت و رسالت کوتاهی نماید، به امانت الهی خیانت کرده و زمینه تباهی و ناهجاری را فراهم نموده و به خود و جامعهای که در آن زندگی میکند ستم ورزیده، و در مورد پیامدهای زیانبار خیانت بر روی زندگی مردم بیتوجهی نشان داده است.
بر همین اساس امانتداری شامل ادای همه مسئولیتها و تعهدهای اخلاقی و اجتماعی میشود. برای مثال «عقل و خرد» امانتی الهی است که به انسان سپرده شده، اگر انسان بر مقتضای عقل و خرد عمل کند و آن را به دانش و معرفت بیاراید و سر و سامان بدهد، به راستی به بهترین صورت در مورد آن امانتداری کرده است.
همچنین بدن امانتی الهی است که خداوند آن را به ما انسانها سپرده است، چنانچه در مورد تأمین نیازهای غذایی و بهداشتی آن به خوبی عمل کنیم و با آن مهربان باشیم و در کارهای سخت و طاقتفرسا ـ هرچند عبادت خداوند باشد ـ آن را به کار نگیریم، خوب عمل کرده و از این امانت الهی محفاظت کردهایم. در این ارتباط است که رسول خدا صلي الله عليه وسلم فرمودهاند :
«نفسک مطیتک فارفق بها»
«وجود تو مرکب توست، پس با آن مهربان باش!»
همسر و فرزند و پدر و مادر و همهی کسانی که با ت و پیوند خویشاوندی دارند، و حمایت از سعادت آنها از طریق نصیحت بر تو لازم است، امانتهایی الهی نزد تو میباشند، چنانچه حقوق ایشان را مراعات نمایی، از هیچگونه اندرز و نصیحتی برای ایشان دریغ ننمایی، زمینه را برای خیر و سعادتشان فراهم کنی و آنها را از شر و بدی بازداری، به مسئولیت ادای امانت به خوبی عمل نمودهای.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا (التحریم / 6)
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! خود و خانوادههایتان را از عذاب آتش مصون بدارید».
در برابر جامعهای هم که در آن زندگی میکنی مسئول تلاش برای گسترش آرامش و صلح و آشتی هستی، تنها از طریق این تلاش است که از امانت اجتماع امانتداری نمودهای، اما چنانچه در مورد آن کوتاهی بنمایی به مردم بد کرده و به امانت ایشان خیانت کردهای!
دین هم امانتی است که امانتداری آن به عالمان شریعت سپرده شده است، چنانچه آن را به راستی برای مردم بیان کنند و آن را از تحریف و بازیچه قرار گرفتن مصون بدارند، و حق و خیر موجود در آن را شرح توضیح بدهند و از دست اندازی دشمنان به عقاید و آداب و احکام آن جلوگیری نمایند، به راستی حامی و مدافع بهترین ارزشها و مفاهیم موجود در زندگی بودهاند، اما اگر چنین نکردند، بدترین و زیانبارترین خیانتها را در حق خود و مردم مرتکب شدهاند.
وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ
(آل عمران / 187)
«آنگاه كه خداوند از اهل كتاب پيمان مؤكد گرفت، كه بايد كتاب خود را براي مردم بيان كنند و آن را كتمان و پنهان نسازند، اما آنان به آن تعهد خود عمل نكردند و به بهاي اندكي آن را فروختند، چه بد چيزي را خريداري كردند».
علم دانش موجود در نزد عالمان و دانشمندان امانتي الهي به شمار ميآيد، چنانچه راههاي كسب و بهرهمندي از آن را براي مردم فراهم كردند و براي كشف اسرار آفرينش تلاش نمودند و از دستآوردهاي علمي در راستاي رفاه و خير و سلامت بشريت بهره گرفتند، آن عالمان از امانت خود به خوبي امانتداري نموده استحقاق اجر الهي و ماندگاري در تاريخ را پيدا ميكنند.
«اين تنها عالمان هستند كه به راستي هراس خداوند را در دل دارند».
اما چنانچه آن را در راستاي گسترش هراس و نگراني و ايجاد آسيب و مشكلات براي بشريت به كار بردند، و طاغوتيان را براي ارتكاب هرچه بيشتر جرم و جنايت ياري دادند، در واقع آدمهاي خيانت و جنايتپيشهاي به شمار ميآيند كه مشمول خواري و سرافكندگي تاريخي و لعن و نفرين الهي خواهند بود.
فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ (المائده / 13)
«اما به سبب پيمانشكني (يهوديان) را مورد نفرين قرار داديم و از رحمت خويش محروم كرديم و دلهايشان را سخت گردانيدم. آنان سخنان را تحريف نموده و بخش زيادي از آنچه را به ايشان تذكر داديم، فراموش كردند».
همچنين ثروت و دارايي در دست مردم امانت بهشمار ميآيند در صورتي كه به درستي در آن دخل و تصرف بنمايند و حقوق اجتماعي آن را اداء كنند، صاحبان آن انسانهاي صادق و امانتدار به شمار ميآيند و در دنيا داراي نام نيك و در آخرت از نعمتهاي ماندگار خداوند برخوردار خواهند گرديد، در غير اينصورت خائن و ستمكار به شمار خواهند آمد.
وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ (الحديد / 7)
«از آنچه كه خداوند نيابت آن را به شما سپرده احسان و انفاق كنيد!».
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ
(التوبه / 34)
«كساني را كه (پول) طلا و نقره را مياندوزند و آنها را در راه خدا (خير و مصلحت مردم) به كار نميگيرند، به عذابي دردناك مژده بده!».
بدينصورت ملاحظه مينماييم كه امانتداري همة امور زندگي را سروسامان ميدهد و همة عرصههاي انديشه و آداب و همكاري اجتماعي و سياست و اخلاق را در راه درست آن قرار ميدهد و از ناهنجاري و انحراف مصون ميدارد.
امانتداري به اين معني و با مراعات اين حدود، راز سعادت و سربلندي ملتها و عدم مراعات آن زمينهساز بدبختي و خواري ايشان ميباشد. زماني كه امت اسلامي در زمينه بر دوش گرفتن صادقانه امانتهاي الهي و التزام به مسئوليتهاي ايماني پيشگام بود، بهترين و باارزشترين امت در مقايسه با ديگر ملتها به شمار ميآمد.
زني عرب در زمان رسول خدا صلي الله عليه وسلم چيزي را دزديده بود، خانوادهاش براي جلوگيري از اجراي مجازات او يكي از اصحاب را براي پادرمياني نزد رسول خدا صلي الله عليه وسلم فرستادند، اما رسول خدا صلي الله عليه وسلم از آن پادرمياني خشمگين گرديد و فرمود :
«ايها الناس! إنما أهلك من كان قبلكم انهم إذا سرق فيهم الشريف تركوه و إذا سرق فيهم الوضيع اقاموا عليه الحد. اما والذي نفس محمد بيده! لون أن فاطمه بنت محمد سرقت لقطع محمد يدها».
«اي مردم! چيزي كه باعث نابودي ملتهاي پيش از شما گرديد، اين بود كه هرگاه آدم داراي مقام و منزلتي دزدي ميكرد، او را رها ميكردند و كاري به كار او نداشتند، اما چنانچه آدمي عادي مرتكب دزدي ميگرديد، او را رها ميكردند و كاري به كار او نداشتند، ولي سوگند به كسي كه جان محمد صلي الله عليه وسلم در اختيار اوست! اگر فاطمه دختر محمد صلي الله عليه وسلم هم دزدي كند، بدن ترديد محمد دست او را قطع خواهد كرد».
اجراي قانون بر همه مردم بدون تبعيض و تفاوت امانتي است كه بر دوش حاكم و اولياي امور قرار دارد.
يكي از پسران حضرت عمر بن خطاب رضي الله عنه مقداري پول متعلق به بيتالمال را از ابوموسي اشعري ـ زماني كه والي كوفه بود ـ گرفت تا با آن تجارت كند، و پس از مدتي آن اموال را بدون كم و زياد به بيتالمال بازگرداند.
پسر حضرت عمر مدتي را با آن پول تجارت كرد و مقداري سود عايدش شد. وقتي حضرت عمر را در جريان موضوع قرار دادند، خطاب به پسرش فرمود :
«وقتي كه اقدام به خريد كالايي كردهاي به خاطر اينكه پسر خليفه هستي، فروشندگان بهاي كمتري را از تو طلب كردهاند، و زماني كه اقدام به فروش كالاهاي خريداري شده نمودهاي به همان علت مردم بهاي بيشتري را به تو پرداخت كردهاند. بدون ترديد در سودي كه به دست آوردهاي مسلمانان سهيم هستند!
حضرت عمر رضي الله عنه نيمه سودي را كه پسرش به دست آورده بود به نفع بيتالمال از او گرفت و سرمايه بيتالمال را به آن برگردانيد و به خاطر كاري كه انجام داده بود، او را مورد عتاب قرار داد و ابوموسي اشعري را نيز به علت اينكه از اموال حكومتي به پسر خليفه قرض داده بود، و نبايد چنان ميكرد، به سختي مورد ملامت قرار داد!
اين مسئوليتي است كه حاكمان و رهبران در برابر داراييهاي مردم كه به عنوان امانت در اختيار ايشان است، دارند، و نبايد به خاطر دوستي و خويشاوندي با كسي آن را در اختيارشان قرار بدهند.
صلاحالدين ايوبي در ميدان فتح و پيروزي در عصر خود از ديگر فرمانروايان توفيق بيشتري داشت، و غنايم بسيار زيادي را كه به دست آورده بود، براي احداث مدارس و بيمارستان و مسجد به كار ميگرفت كه تعدادي از آثار او اكنون هم باقي مانده است. و هيچ چيزي را براي خود و فرزندانش قرار نداد حتي ميگويند : زماني كه فوت كرد در رديف مستمندترين مستمندان بود و درهم و دينار و زمين و ساختماني را از خود برجاي نگذاشت!؟
اين اخلاق و رفتار فرماندهان و پيشوايان مجاهد و پاكباختهاي است كه هيچگاه حاضر نيستند اجر و پاداش و رضايت الهي جهاد خود را با هيچ چيز ديگري معامله كنند!
روزي حضرت علي رضي الله عنه وارد مسجدي شد و واعظي را ديد كه دارد مردم را موعظه مينمايد، پس از خاتمه اجتماع به او فرمود : با احكام قرآن و ناسخ و منسوخ آن آشنايي داري؟
گفت : خير!
حضرت علي رضي الله عنه فرمود : هم خود و هم مردم را به گمراهي و نابودي دچار مينمايي! سپس از او خواست كه از موعظه و سخنراني براي مردم خودداري نمايد!
اين اقدام حضرت علي رضي الله عنه نيز در راستاي قيام به مسئوليت حاكمان در مورد امانت حفظ علم و پاسداري از عقايد مردم در برابر تباه شدن به وسيله آدمهاي جاهل بوده است.
روزي حضرت عايشه رضي الله عنها اموالي را كه از هداياي مردم جمعآوري نموده و ارزش آن به حدود يكصد هراز درهم ميرسيد، در حالي كه خود روزه بود و لباسي كهنه بر تن داشت در ميان مستمندان تقسيم نمود!
خانمي كه او را در كارهاي منزل ياري ميداد، گفت : چرا چيزي را براي افطار امروز باقي نگذاشتي، هيچ چيزي براي افطار نداريم!
حضرت عايشه رضي الله عنها فرمود : اگر قبلاً اين را به من يادآوري ميكردي، براي افطاي چيزي را باقي ميگذاشتم!
اين هم روش و فرهنگ كساني است كه ثروت و دارايي را امانتي الهي ميدانند و به خاطر رفع نياز نيازمندان، نيازمندي خود را به دست فراموشي ميسپارند!
آنچه بيان گرديد، نمونههايي از خصلت امانتداري در جامعهاي است كه اخلاق امانتداري در آن بسيار رايج بود و روابط مردم با يكديگر براساس آن قرار داشت. مردم عامي و عالم، فقير و غني، حاكم و محكوم در مورد مراعات امانتداري و عمل به مسئوليت خود با يكديگر رقابت ميكردند!
اخلاق و منشي كه جوي از آرامش خاطر و اعتماد را در ميان مردم گسترش داده و به خاطر آن روابطشان با يكديگر در نهايت صفا و صميميت قرار داشت، و پايه دوستي و همسايگي آنان بر روي خيرخواهي و وفاداري و اعتماد متقابل بود و برپايه حق و خير با يكديگر همكاري ميكردند. خداوند آنان را مورد رحمت و مغفرت قرار دهد و مشمول مغفرت خويش فرمايد.
خداوندا! دلهايمان را با نور معرفت خويش روشن، و روحمان را با پرتو شريعت خود بيدار بگردان!
پروردگارا! «تنها تو را عبادت ميكنيم و تنها از تو مدد ميطلبيم، ما را به راه راست هدايت فرما! راه آنهايي كه ايشان را مشمول انعام خويش گردانيدهاي، نه راه آنهايي كه مشمول خشم تو قرار گرفته و نه راهي كه گمراهان در پيش گرفتهاند».
انما يخشي الله من عباده العلماء (فاطر / 28)