آثار و نشانه هاي زنده دلي

برجوانان مسلمان لازم است كه قلب (دل) خود را غمخواري و مراقبت نموده و از احوال آن آگاهي داشته باشد، تا نهايت سنگدلي و نرمي، نهايت لطافت و سختي، نهايت تيز هوشي و كند ذهني آن را بشناسد.

از دلايلي كه به عافيت قلب اشاره مي كند، تاثير پذيري صاحبش به عوامل خير و نصايح سودمند است. درمورد خداوند مي فرمايد:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (٢)الأنفال: ٢
ترجمه: « كساني كه درهنگام ياد آوري خداوند دلهاي شان مي ترسد و زماني كه آيات او خوانده شود ايمان شان تقويه مي شود و به پروردگار خود اعتماد دارند.»
وديگرفرموده خداوند است كه :
الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (٣٥) الحج: ٣٤ – ٣٥
ترجمه : « به متواضعين بشارت بده، آنهاي كه خداوند (جل جلاله ) ياد شود دلهاي شان مي ترسد، مژده بده براي صابران دربرابر آنچه به آنها رسيده ومژده بده به نمازگزاران واز آنچه به آنها روزي داديم نفقه كنند.»

و از دلايلي كه به عافيت قلب اشاره مي كند، استوار بودن صاحبش در دين و دليري او برحق است، چه زيبا فرموده پيغمبر صلی الله عليه وسلم ‌چنانچه بيان مي دارد:
« إن لله تعالي في ارضه آنية ، وهي القلوب … فأحبها إليه تعالي ارقها وأصفا ها وأصلبها ثم فسر ها : أصلبها في الدين ،وأصفا ها في اليقين وأرقها علي الاخوان.»
ترجمه: «خداوند ( ج) را در زمين او ظرفي است كه آن عبارت از دلها است. بهترين و نيكو ترين شان نزد خداوند نرمترين، پاكيزه ترين و محكم ترين شان مي باشد. بعدا آن را تفسيرنموده فرمود : يعني محكم ترين شان در دين ،پاكيزه ترين شان در يقين و نيك سلوك ترين شا ن با برادران شان.»

دل پاک
جوانان

از دلايلي كه به زندگي قلب اشاره مي كند : خوف و ترس صاحبش از قهر و خشم خداوند، دوري از محارم و پرهيز از گناهان مي باشد. به تأييد آن اين فرموده خداند است :
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ (٢٠١)الأعراف: ٢٠١
ترجمه : « يقينا كسا ني كه تقوي دارند وقتي كه به آنها وسوسه عارض شود خداوند (جل جلاله )را ياد مي كنند ، ناگهان ايشان حق وباطل را ديده وازآنچه كه مخالف امرخداوند باشد مي پرهيزند.»

– ازدلايلي كه به زندگي قلب اشاره مي كند عاري بودن شخص ازحسد، كينه وفريب مي باشد. درحديث شريف آمده گفته شد:
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ قِيلَ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَيُّ النَّاسِ أَفْضَلُ قَالَ كُلُّ مَخْمُومِ الْقَلْبِ صَدُوقِ اللِّسَانِ قَالُوا صَدُوقُ اللِّسَانِ نَعْرِفُهُ فَمَا مَخْمُومُ الْقَلْبِ قَالَ هُوَ التَّقِيُّ النَّقِيُّ لَا إِثْمَ فِيهِ وَلَا بَغْيَ وَلَا غِلَّ وَلَا حَسَدَ (سنن ابن ماجه – 12 / 261)
ترجمه «از عبدالله بن عمرو روایت است که گفت شد : اي رسول خدا بهترين مردم كيست ؟فرمود :هرمؤمن مخموم القلب. و صادق اللسان . گفتند صادق اللسان را میشناسیم اما مخموم القلب يعني چي ؟ فرمود: اوپرهيزگاري كه در او فريب كاري ، سركشي ، خيانت ، كينه وحسد نباشد.»

ازدلايلي كه به عافيت قلب اشاره مي كند اطمنان صاحبش به خداوند درهمه احيان، اطاعت و گردن نهادن به او در همه حالات مي باشد. نيك فرمود خداوند چنانچه بيان مي دارد:
أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلإسْلامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ الزمر: ٢٢
« خداوند سينه كسي را كه به اسلام فراخ گردانيد اوداراي نوري است ازجانب پروردگار خود»
پيغمبر (صلی الله عليه وسلم ) درتفسير اين آيه فرمود:
« هوالتوسعة ، ان النور إذا قذف في القلب إتسع الصدر و انشرح »
ترجمه :« اوفراخي است. در واقع روشناي زماني كه درقلب انداخته شود سينه فراخ مي شود.»

توجه به قلب
همه دلايل مذكور برجوانان مسلمان لازم مي گرداند كه به قلب خود توجه عميق ودقيق داشته، آن توشه را براي قلب پيشكش نمايند كه آن قلب خداپرست، قلب روشن وقلب خدا ترس ومطمئن باشد. پيغمبر(صلی الله عليه وسلم ) جوانان را به كيفيت وچگونگي توجه راهنماي كرد تا در برابر رسالتي كه به دوش دارند ،درمقابل چلنج هاي كه مواجه مي شوند وبه تحقق وظيفه دگرگوني كه به راه انداخته اند توانايي داشته باشند.

اول: ذكر و يادآوري خداوند
يقينا يادآوري خداوند زندگي دلها ونيروي آن است. توسط آن تاريكي رفع ونرمي تحقق مي يابد. درمورد پيغمبر (صلی الله عليه وسلم ) مي فرمايد:
مَا عَمِلَ ابْنُ آدَمَ مِنْ عَمَلٍ أَنْجَى لَهُ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ ذِكْرِ اللَّه (موطأ مالك – 2 / 141معاذ بن جبل رضی الله عنه)
ترجمه : فرزند آدم هیچ عملی را انجام نداده است که بیشتر از ذکر الله برایش نجات دهنده باشد .

Dhikr ذکر د الله یاد تسبیح

در واقع پيغمبر براي ما راهِ واضح را به خاطر ذكرخداوند به جا گذاشته است كه تمام زندگي ما را احتوامي كند. اگرجوان مسلمان به آن عنصرالفت گرفته وآن را مانند تنفس هوا وخوردن غذا ازعناصر زندگي خودبگرداند، دايم درامور زندگي خود موفق وكامگارمي باشد. خداوند مي فرمايد:
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لأولِي الألْبَابِ (١٩٠)الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (١٩١)رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ (١٩٢)آل عمران: ١٩٠ – ١٩٢
ترجمه: «يقينا درپيدايش آسمانها و زمين ، اختلاف شب وروز نشانۀ براي اشخاص عاقل است. كساني كه خداوند را ايستاده ونشسته ودرحالت پهلو يادمي كنند. درپيدايش آسمانها وزمين مي انديشند ومي گويند: پروردگارا! تواين ها را عبث پيدا نكردي ترا پاكي است وما را ازعذاب خود درامن داشته باش، پروردگارا! توكسي را كه به دوزخ فرستادي يقينا او را رسوا نمودي وظالمان را هيچ مددگاري نيست.»
پيغمبر (صلی الله عليه وسلم ) فرمود:
الشَّيْطَانُ جَاثِمٌ عَلَى قَلْبِ ابْنِ آدَمَ ، فَإِذَا سَهَا وَغَفَلَ وَسْوَسَ ، وَإِذَا ذَكَرَ اللَّهَ خَنَسَ. (مصنف ابن أبي شيبة 235 – (13 / 369 عن ابن عباس قوله)
ترجمه : شیطان بر قلب فرزند آدم می نشیند. زمانیکه انسان غافل شد به وسوسه میپردازد و چون به ذکر الله مشغول شد شیطان پنهان میشود .

دوم: ارتباط به كتاب خداوند
يقينا ارتباط جوانا ن مسلمان به كتاب خداوند (جل جلاله ) ،تلاوت آيات او وفكر انديشه به معاني آن كتاب نزديكترين وسيله به سوي خداوند و بزرگترين انگيزه برحسن سلوك مي باشد. پيغمبر (صلی الله عليه وسلم ) براي ابي ذرغفاري وصيت مي كند :
عَلَيْكَ بِتِلاوَةِ الْقُرْآنِ وَذِكْرِ اللَّهِ فَإِنَّ ذَلِكَ لَكَ نُورٌ فِي السَّمَاوَاتِ وَنَورٌ فِي الأَرْضِ (المعجم الكبير للطبراني – 2 / 214)
ترجمه: « لازم است كه قرآن شريف را تلاوت كني ؛ زيرا كه اين تلاوت در زمين برايت روشناي ودرآسمان برايت محفوظ است.»

قران
قران

درحديث عبدالله بن مسعودآمده:
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ مَأْدُبَةُ اللَّهِ ، فَتَعَلَّمُوا مِنْ مَأْدُبَتِهِ مَا اسْتَطَعْتُمْ ، إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ حَبْلُ اللَّهِ وَالنُّورُ الْمُبِينُ وَالشِّفَاءُ النَّافِعُ ، عِصْمَةٌ لِمَنْ تَمَسَّكَ بِهِ ، وَنَجَاةٌ لِمَنِ اتَّبَعَهُ ، لاَ يَزِيغُ فَيَسْتَعْتِبُ ، وَلاَ يَعْوَجُّ فَيُقَوَّمُ ، وَلاَ تَنْقَضِى عَجَائِبُهُ ، وَلاَ يَخْلَقُ عَنْ كَثْرَةِ الرَّدِّ ، فَاتْلُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْجُرُكُمْ عَلَى تِلاَوَتِهِ بِكُلِّ حَرْفٍ عَشْرَ حَسَنَاتٍ ، أَمَا إِنِّى لاَ أَقُولُ الم وَلَكِنْ بِأَلِفٍ وَلاَمٍ وَمِيمٍ (سنن الدارمي – 10 / 191)
ترجمه : «اين قرآن مهماني خداوند (جل جلاله )است آن را بپذيريد. يقينا اين قرآن ريسمان خداوند، نور واضح وشفاي نافع است، كسي كه به آن چنگ زد او را حفاظت مي كند وكسي كه از آن اطاعت كرد او را نجات مي دهد.»

شگفتي هاي قرآن نمي گذارد، ازتكرار وتلاوت كهنه نمي شود. آن را تلاوت كنيد ،خداوند (جل جلاله)شما را به تلاوت هرحرف ده نيكي مي دهد. ولي من به شما نمي گويم كه (الم ) يك حرف است بلكه الف ولام وميم هريكي به تنهاي يك حرف مستقل است.

سوم: ترس ازخداوند (جل جلاله)
ترس ازخداوند (جل جلاله)جوانان مسلمان را ازگناه حفاظت نموده ازلغزش ها وفتنه ها درامان داشته وقلب هاي شان را آماده مي سازد كه ازخداوند(جل جلاله) هدايت بخواهند نه ازخواهشات نفساني خود. جوانان مسلمان بايد بدانند كه امر به سه قسم است :
1- امري كه هدايت آن ظاهرگردد تابعداري شود.
2- امري كه گمراهي اش ظاهرگردد ازآن اجتناب شود.
3- امري كه دربالاي شان مبهم ومشكل باشد وضاحت خواسته شود.
يقينا ترس خداوند (جل جلاله ) درقلب جوانان ثابت مانده واحساس نزديكي خداوند را عميق تر مي سازد. آيت شريف است كه :
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (١٦) ق: ١٦

ترجمه: « به تحقيق انسان را پيدا نموديم، به آن چيزي كه نفس او وسوسه مي كند مي دانيم وما به آن شخص از رگ گردن نزديك ترهستيم.»

ديگرآيت شريف است كه :
…مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلاثَةٍ إِلا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلا خَمْسَةٍ إِلا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلا أَدْنَى مِنْ ذَلِكَ وَلا أَكْثَرَ إِلا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (٧)المجادلة: ٧

ترجمه : « رازوگفتگوبين سه نفرنمي باشد مگرخداوند به علم خود چهارم شان مي باشد و نه بين پنج نفرمگرخداوند به علم خود ششم شان است، نه كمتر ونه زياد ترازآن. هرجا كه باشند خداوند (جل جلاله ) همراي شان است. بعدا ايشان را به آنچه عمل كردند در روز قيامت آگاه مي سازد، خداوند به هرشي عالم ودانا است.»
ديگرقول خداوند است :
أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ (٨٠)الزخرف: ٨٠
ترجمه : «آيا گمان مي كنند كه ما آنچه رادر دلهاي خود راز پنهان مي گويند نمي شنويم؟ بلكه مي شنويم ورسولان اعمال شان را مي نويسد. »

چهارم : جهاد با نفس
درچوكات آمادگي نفسي جوانان مسلمان را درمي يابي كه بانفس خود دركشمكش ومجادله هستند. نفس اگر در لجام تقوي لجام كرده نشود، انسان را به كارهاي بد وزشت وادار مي سازد. خداوند(جل جلاله ) درقرآن كريم مي فرمايد:
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى (٤٠)فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى (٤١)النازعات: ٤٠ – ٤١
ترجمه: « اما كسي كه ازپروردگارخود بترسد ونفس را ازخواهشات نفساني باز دارد يقينا بهشت جاي اوست.»
درآيت ديگرمي فرمايد:
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا (٧)فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا (٨)قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا (٩)وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا (١٠)الشمس: ٧ – ١٠
ترجمه : « قسم به نفس وبه اوذاتي كه نفس را به شكل درست ومنظم ساخته است وبه آن نفس زشت بودن گناه وحسن تقوي را الهام كرد، يقينا كسي كه نفس خود را توسط عمل صالح پاك نمود كامياب است وكسي كه مزاياي انسانيت اش را به گناهان پنهان وآلوده ساخت زيان مند است.»

واقعا برجوانان مسلمان لازم است كه به طورهميش با نفس خود جهاد نمايند، از خوراك، شراب، لباس، نظر، شنيدن وشهوت بيهوده وبي فايده بازدارند. پيغمبر(صلی الله عليه وسلم ) راست گفته چنانچه مي فرمايد:
الْمُجَاهِدُ مَنْ جَاهَدَ نَفْسَهُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ ( مسند أحمد – 48 / 496 عن فضالة بن عبيد)
ترجمه: «مجاهد كسي است كه با نفس خود درطاعت خداوند عزوجل جهاد نمايد.» (اين حديث را ترمذي روايت نموده است)

خلاصه ، جوانان مسلمان قبل ازاينكه برايجاد دگرگوني جامعه دعوت شوند بهتراست درايجاد دگرگوني اسلامي و در تضمين نفس خود دعوت شوند. حضرت علي (رض) فرمود : «كسي كه خود را به صفت زعيم منصوب مي كند بايد قبل ازتعليم ديگران به تعليم نفس خود بپردازد، قبل ازاينكه چيزي مي گويد خودش به آن عمل كند. معلم ومؤدب نفس ازمعلم مردم ومؤدب شان محترم تراست.» يقينا كامياب واقعي كساني اند كه درمقابله ومجادله درميدان دگرگوني نفس خود را حفظ نمودند گرچه درامور دنيوي تاوان نمايند. وزيان مندان واقعي كساني اند كه درمجادله با نفس شكست خورند گرچه درامور دنيوي فايده نمايند.

پنجم: آمادگي حركي
هدف ازآمادگي تحركي، آمادگي و تمرين جوانان دراموري است كه به حركت اسلامي و جايگاه آن تعلق بگيرد و همچنان آن آمادگي كه در محيط دعوت و حل مشكلات آن ارتباط داشته وبه آموختن بهترين وسايل علمي جديدي كه باورها را مي سازد نيازدارد. آمادگي تحركي مانند مانورهاي قبل از جنگ است كه افراد جنگي مي آموزند. تا زماني كه لشكري ها اين تمرين ها را نياموزند جنگ را تسخير كرده نمي توانند. ميدان كاركردهاي اسلامي با وجودي كه به وسايل مختلف راه اندازي مي شود؛اما درواقع همانند كاروزار جهاد است. جوانان درساحه دعوت همانند لشكر درحالت جنگ مي باشند قبل ازاينكه درميدان حقيقي بروند بايد وسايل نظري را بدانند. بسا دانشمندان درصحنه هاي مختلف علم شا ن متوقف ، خود شان محبوس وزمينه استفاده ازدانش شان محدود ومشكل گرديده ،آن ازسبب كم آگاهي وياكناره گيري شان ازكارهاي ميداني مي باشد.

د ښوونکي لارښود کتابونه

Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

Back to top button
واسع ویب