14 قرن درخشش
يكى از موارد بديهى كه انديشه و وجدان، به آن باورمند مي باشد، اين است كه: دينى از بدو ظهورش چهار ده قرن بدون ضعف، انحراف و گم نمودن راه ادامه داشته باشد، چنين دينى با اين خصوصيت امكان ندارد كه دشمنانش آن را از بين ببرند و يا حركتش را طى ده، بيست سال متوقف بسازند -چنانچه توهم مي نمايند- اين آرزوها و گمان آنان است واى چه بد آرزو و ناميمون گمانى است!!!
چهارده قرن امت اين دين؛ در برابر چالش هاى خطرناك ايستاده گى نمود.. و از ميدان سربلند بر آمد.. بيرقش نيز در اهتزاز بود.. قامتش بلند تر از همه قامت ها و اهداف آن نيز بالاى همه ى اهداف…..
مشركين بت پرست به رهبرى اشراف قريش، يهود، منافقين، بت پرستان مرتد به رهبرى مدعيان كاذب نبوت، نظام هاى طاغوتى در سرزمين كسرا و قيصر، استعمارگران قديم و جديد…. موج هاى بعد از امواج ديگر، يخ هاى شان يكى بعد از ديگرى در برابر اين دين، ذوب مي شود و از ميان مي رود، فقط بخشش و عطاى اين دين باقى مي ماند كه نفع رسان مردم است… چهارده قرن.. با اين دين مي جنگند به اين دسيسه كه فرزندانش را از آن بگيرند.. و هرگز راضى نمي شوند طبق اهدافى كه الله متعال ترسيم نموده است به پيش برود، و فرزندانش را نيز نمي پسندند كه راهش را ادامه دهند..
چهارده قرن است و نداهاى قرآنى هشدار مي دهد، هيچ لحظه يى نيست كه سلاح در گوشه ى انداخته شود و دشمنان دست از حيله و سركشى بردارند.
وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ(بقره/217)
»(مشركان) پيوسته با شما خواهند جنگيد تا اگر بتوانند شما را از آيين تان برگردانند«.
وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ(بقره/120)
»يهوديان و مسيحيان هرگز از تو خوشنود نخواهند شد، مگر اين كه از آيين (تحريف شده و خواسته هاى نادرست) ايشان پيروى كني«.
يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (صف/8)
»ميخواهند نور (آيين) خدا را با دهان هاي شان خاموش گردانند، ولى خدا نور (آيين) خود را كامل ميگرداند، هرچند كه كافران دوست نداشته باشند«.
الله جل جلاله نورش را كامل مي گرداند؛ هرچند كافران را خوش نيايد!!
چشم پيروان اين دين روشن؛ و بينى دشمنانش خاك آلود باد.. زيرا نصرت و پيروزى هرگز براى غير از اين دين نخواهد بود!!
اين معادله ى واضحى است كه الله متعال آن را مي گويد، تاريخ بر آن تأكيد دارد، درگيرى بي رحمانه ى چهارده قرنى تأييدش مي كند، هراندازه آمار قربانيان بلند رود، مصارف افزون يابد، زمان طولانى شود، يگانه نتيجه ى غير قابل تغيير و تبديل، نصرت و سربلندى اسلام و گسترش نور آن در آفاق خواهد بود!!
آيا كدام دين يا مذهب ديگرى سراغ داريد كه سفرى به طول چهارده قرن، يا حتى يكى دو قرن داشته باشد؛ بدون كوچك ترين انحراف و گم كردن راه و انشعاب؟!
ده ها دين و مذهب گام هاى كوتاهى را در فراخناى زمان و مكان برداشتند… اما بدون درنگ در معرض نابساماني ها قرار گرفتند، توان مقاومت را از كف داده، پارچه پارچه شده و از راه كنار افتادند… و ده ها دين و مذهب ديگر را دجالان، دروغ بافان و نيرنگ بازان، ابزار رزق قرار دادند، براى تحقق مصالح شخصى و برآورده ساختن خواهشات نفسى خويش، قبل از اين كه راه طولانى را بپيمايد در نطفه نابودش كردند.
اسلام يك اسلام است… كتابش نيز يك كتاب… سنتش هم همان سنت… هدايت خلفاى راشدين و همطرازان آن همان هدايت است… دو اسلام، دو كتاب، دو سنت وجود ندارد… اسلام يكى است، كتاب نيز يكى است و سنت هم يكى بيش نيست…
چهارده قرن بر اين منوال مي گذرد… و يا چهارده هزار سال!! و يك حالت است. پيروان اين دين بايد مطمئن باشند، آنانى كه به بيش از هزار مليون تن مي-رسند و سرنگون و سر افگنده باد دشمنان آنان؛ (آناني كه تصور مي كنند و يا محركين و پشت پرده نشينان آنان، -به كمك خواب هاى شيطاني- به تصوير مي كشند)، كه در روى اين زمين قدرتى وجود دارد كه اين دين را از ميان بر دارد يا حركتش را متوقف نمايد. بايد پيروان اين دين مطمئن باشند و به كورى چشم دشمنان… كه الله سبحانه و تعالى نورش را تمام مي گرداند هرچند كافران را خوش نيايد.
عوامل دوام و استمرار اين دين در خودش تعبيه شده است و اين امر مسلّمى نيز هست و چرا نباشد!؟
دينى كه الله متعال اراده نموده است كه آخرين دين باشد .. معنايش اين است كه او تعالى عناصر قوت، فراگيري، زنده بودن ديناميكى و تحرك را در آن قرار داده است كه آن را توان مند مي سازد تا با نسل هاى مختلف بشرى يكى پس از ديگرى ارتباط بر قرار نمايد و اين فرقى نمي كند كه از ظهور اسلام يك قرن گذشته باشد و يا چهارده قرن و يا هم يكصد و چهل قرن زيرا اين دين هميشه آن تحرك و حياتى كه الله متعال به آن بخشيده است را با خود دارد، به خواسته هاى زنده گى بشرى در هر زمان و مكان آگاهى دارد، از قدرت انتشار و گسترش در هرجا و موقعيت برخور دار است، طلوع بامداد قرن پانزدهم نيز جز يك خاطره و نسيمى از نسيم هاى آرزو هاى قبلى نمي باشد.
زنده شدن خاطره ى قدرت اين دين در ساختن تاريخ، استمرار و تحقق آرمان هاى آن؛ آرماني كه ممكن شاهد معجزه اى از معجزات اين دين به اذن الله باشيم.
زيرا اين دين؛ دين فطرت است و با درنظرداشت انسانيت انسان با آن به تعامل مي پردازد كه در ساختارش نيروى روحى و جسمي، طبيعت و غيب، ثبات و حركت، غرايز و علاقه ى قلبى و فانى محدود و ازلى جاويد وجود دارد. با طبيعت و جهان به گونه ى تعامل مي نمايد كه قوانين و رازهاى كَونى كه الله متعال در آن به وديعت نهاده است؛ كشف نمايد و در تلاش است تا آرزوى توافق ميان انسان و جهان را تحقق بخشد.
با تاريخ به گونه ى تعامل مي نمايد كه هميشه در حركت متجدد است و ايستاده گى و سكون را نمى شناسد..
اين همان معجزه ى ذات الهى است كه مي داند چگونه به وسيله ى اين دين با انسان، طبيعت و تاريخ تعامل نمايد، هرگز در مورد از ميان رفتن دينى هراسى بوجود نمي آيد كه آگاهى دارد چگونه بال هاى خود را هموار نمايد تا خواسته هاى همه اين قطب ها را برآورده نمايد.
از آنجايى كه الله متعال اين دين را استوار داشته و آن را بوسيله ى رسول كريمش (صلی الله عليه وسلم) كامل نموده است، تا اين آخرين دين بشريت باشد؛ معنايش اين است: الله متعال اراده نموده كه اين دين تا زمانى يك انسان در روى زمين باشد باقى مي ماند.. هميشه هست تا وقتى كه آفتاب از طلوع گاهش بر مي آيد جاويدان است تا زمانى كه آسمان و زمينى موجود باشد.
هرگز ترسى براى از بين رفتنش وجود ندارد.
———————————————————————
با تشكر از ماهنامه معرفت- نشريه زون غرب جمعيت اصلاح
نويسنده گان: دكتور عمادالدين خليل و دكتور عبدالحليم عويس
مترجم: عبدالبارى قانت استاد پوهنتون هرات-