چطور کودک ما رهبر آینده باشد (هشت راه موثر آموزش رهبریت برای کودکان)
دوکتور تراویس برادبری
برگردان محمد مصطفی نوید.
همه ما می خواهیم که کودکان ما رهبران آینده باشند در حالیکه تمامی روز خود را در دفتر و وظیفه سپری می کنیم اما می خواهیم فرزندان ما، شجاع، پرشور، و معتبر بزرگ شوند، می خواهیم عملکرد آنها الهام بخش مردم و بهترین آنها باشد، تا زندگی پر بار بدور از تصور داشته باشند اما بعنوان والدین و نگهبان آنان، مسیر رسیدن آنها به رهبریت جامعه، در دستان ماست.
ما می توانیم مهارت های را یادشان دهیم که آنها را تجهیز کند تا بتوانند خود و دیگران را در این دنیا پر کش و گیر رهبری کنند، و یا بگذاریم که شکست خورده قربانی تفکری شوند که آنها را برده و وابسته گرداند.
برای تربیه توانی رهبریت در فرزندان لازم است که به آنچه که روزانه بطور عادی انجام میدهیم توجه کنیم، عملکرد روزانه ما آنها را چنان تربیه می کنند که آنها در آینده خواهند بود.
مدل هوش عاطفی
هوش عاطفی عبارت از یک قوه غیر قابل لمس است که در هر گونه عملکرد ما تأثیر دارد، پیچیدن در مسایل پیچیده اجتماعی، تصمیم گیری های شخصی و مثبت، و…
کودکان با مشاهده روزانه ی والدین هوش عاطفی را از آنها بصورت ساده و آسان همچون اسفنج اخذ می کنند، و بصورت مشخص شاهد احساسات، عملکرد احساساتی و تند شما و اینکه چگونه در مقابل احساساست آنها عکس العمل و جوابی نشان میدهید، هستند.
هوش عاطفی یکی از وسایل مهم موفقیت در رهبریت است، استعدا و هوشیار بیشتر از یک ملیون نفر مورد آزمایش قرار گرفت که 58 فیصد از افراد که وظفیه رهبریت را به عهده داشته اند، کارایی هوش اجتماعی بهتر داشته اند، به همین ترتیب 90 درصد از رهبران درجه ایک از هوش اجتماعی بالایی برخوردار بودند.
هرگز در مورد دست آورد شک و تردید نکنید
خانواده ها به این باور اند که با ابراز تردید در مورد موفقیت فرزندان می شود کودک را وادار به دست آورد و فعالیت بیشتر کرد. اما اینکار بجای اینکه ترکیز بر دست آورد ها کند، مشکلات مختلفی را به کودکان ایجاد می کند.
زمانیکه قضیه رهبریت مطرح است این موضوع بیشتر واقعیت می یابد، و تمرکز و شک شما بصورت مشخص روی یک دست آورد، این تصور را به کودکان ایجاد می کند چگونه کار را به اتمام برساند تا ” رضایت شما” را بدست آورد.
در حالیکه نباید نگران بود چون بزرگترین رهبران انسان های فوق العاده ای را گرد خود جمع می کنند آنها میدانند که به تنهای چیزی نمی توانند.
عدم وسواس و تردید در کار کودکان سبب می شود که کودک بر نتیجه و انعام عملکرد توجه کند، و بطور کلی اصلاً وسواس را نخواهند شناخت.
بیش از حد ستایش نکنید
کودکان نیازمند ستایشی هستند تا یک اعتماد به نفس سالم در وجود آنها بوجود بیاید. متاسفانه، ستایش بیش از حد نمیتواند اعتماد به نفس لازم را به کودک بدهد، کودکان باید که به خود باور داشته باشند، و اعتماد به نفس لازمه یک رهبر است.
اگر ادامه دهید آفرین و آفرین، آنها قلم را خواهد گذاشت و توپ را با لگد دور خواهند زد، چون هرکسی می خواهد بصورت منطقی جایزه را از آن خود کند، در غیر آن این وضعیت اعتماد به نفس دروغین را بوجود خواهد آورد.
همیشه برای کودکان تان نشان دهید که چه وقت شما به کوشش ها و دست آورد های شان افتخار می کنید، خلاصه آنها را سوپر استار معرفی نکنید، در حالیکه خودتان میدانید که وقعیت ندارد.
اجازه دهید که تجربه خطر و شکست را داشته باشند
موفقیت در زندگی و تجارت آمیخته با خطر است، زمانیکه والدین، کودکانشان را آموزش میدهند، آنها را از گرفتن خطر و عواقب آن باز می دارند، اما اگر شما اجازده شکست را نداشتید، خطر را نخواهید شناخت. یک رهبر تا زمانیکه تجربه خطر را نداشته باشد، نمیتواند به شکست ها و خطرات آمادگی بگیرد.
جاده موفقیت با شکست پیچ خورده است، زمانیکه به این منظور که کودک تان اعتماد به نفس را از دست ندهد آنها را از شکست ها دور نگه میدارید، آنها در مقابله با شکست های آینده که لازمه رهبریت است دچار مشکل خواهند بود هرگز مقابل آنها را نگیرید، کودکان نیازمند کمک شما است، اما آنها باید بدانند که شما فقط مراقب هستید.
و باید بدانند که فرد شکست خورده چه اندازه متاثر و زیان می بیند، کمک شما به آنها توان میدهد که با شدت تمام تجارب را بیاموزند، و بدانند که بصورت درست امور را انجام دهد، و این درست کاری ها شخصیت و کرکتر رهبر را در کودک بوجود می آورد.
نه بگویید
فعالیت زیاد راه مطمئنی است که کودک را بسوی رهبریت سوق دهد، بخاطر بدست آوردن موفقیت مانند یک رهبر باید توانایی به تاخیر انداختن لذت های زندگی را داشت، و برای آنچه که بسیار مهم است سخت کوشید.
کودکان ضرورت دارند که این صفت را رشد دهند، آنها باید اهداف را بخود تعیین کنند و به آن تلاش کنند و از نتیجه بدست آمده اظهار خرسندی کنند، برای فرزندان نه بگویید هر چند برای لحظه نا امید می شوند، ولی بالا تر از آنرا بدست خواهد آورد، و هرگز آن دست آورد ضایع نخواهند داشت.
به کودکان اجازه دهید که خود شان به مشکل شان رسیدگی کنند
خود کفایی لازمه رهبر بودن است، زمانیکه شما یکی از کسانی هستید که “دعوتی” راه می اندازید، شما باید آن یکی باشید که بهم ریختگی آنرا نیز جمع کنید.
اگر والدین مشکلات کودکانشان را بطور مداوم حل کنند آنها هرگز توانایی ایستادن به پایی خود را نخواهند یافت، کودکان کسی را برای حل مشکلات شان دراند در تمامی زندگی منتظر کمک دیگران خواهند بود، اما رهبر عمل می کند و انرژی می گیرند، آنها پاسخ گو و محاسبه پذیر هستند، کودکان تان هر چه بهتر قاطع و عملگرا بار آرید.
به حرفتان بی ایستید
رهبران معتبر شفاف و آینده نگر اند، آنها کامل نیستند، اما میدانند که مردم از سخن و عمل آنها متاثر می شوند، کودکان شما بصورت طبعی می توانند این صفت را در خود رشد دهند، فقط زمانیکه شما آنرا برایش نشان دهید، برای معتبر بودن باید به همه چیز صادق بود، نتنها اینکه به آنچه می گویید عمل می کنید، بلکه در مورد اینکه شما کسی هستید که باید صادق نیز باشید، زمانیکه حرف و عمل شما یکی بود، عملکرد شما، شما را معرفی خواهد کرد که کی هستید، کودکان آنرا مشاهد خواهد کرد و آرزو خواهند داشت که پا را جای پای شما بگذارند.
نشان دهید که شما یک انسان هستید
مهم نیست که چه اندازه فرزندان تان به شما در اوقات مختلف خشمگین می شوند، و یا حالت دفاعی را بخود می گیرند شما هنوز هم قهرمان آنها هستید و از شما پیروی خواهند کرد، ممکن است که از ترس اینکه فرزندان تان همچون شما اشتباه نکنند، بعضی از اشتباهات تان را پنهان کنید، اما حقیقت خلاف آن است، اگر شما آسیب پذیری را برایشان نشان ندهید، کودک در مقابل هر شکست احساس خطاء می کند، چون آنها فکر می کنند، که تنها آنها هستند که چنین اشتباهی را مرتکب می شوند.
بخاطر رشد حس رهبریت در کودکان باید برای شان تفهیم شود که این انسان های را که می بینید افراد نیستند که هرگز اشتباه نخواهند کرد، رهبر توانایی این را دارد که اشتباه خود را جبران کند و از آن بیاموزد و به پیش می رود تا بهترین مردم باشد.
کودکان که با احساس اشتباه بزرگ می شوند این کار را نمی توانند، آنها نیاز مند یک کسی هستند که آموزش دهد که چگونه اشتباهات را جبران کرد، و از آن آموخت، و زمانیکه شما برایشان نشان دادید که در گذشته چگونه این کار را انجام دادید، در حقیقت شما این آموزش را برایش دادید.
و بالاخره اینکه اگر بالای فرزندان کار کنیم میتوانم رهبر تربیه کنیم و همین چند موضوعات کوچک زندگی لحظات با ارزش این کار است.